رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > جمهوری اسلامی: اصلاح امور جهان وظیفه دولت نیست | ||
جمهوری اسلامی: اصلاح امور جهان وظیفه دولت نیستروزنامه محافظهکار جمهوری اسلامی در واکنش به آنچه که دولت محمود احمدینژاد آن را«مدیریت اصلاحگرایانه برای جهان» میخواند، نوشت که دولت بهتراست برای رفع مشکلات اقتصادی مردم ایران تلاش کند، نه اداره جهان. محمود احمدینژاد در بیست و نهم فروردین در جمع مردم قم گفته بود که باید به سرعت مسایل داخل ایران را حل کرده و به ماموریتهای جهانی انقلاب پرداخته شود. روزنامه جمهوری اسلامی در سرمقاله امروز(شنبه) خود با طرح این پرسش که «اصلاح مناسبات جهانی آیا وظیفه دولت است یا نه؟» خطاب به احمدینژاد مینویسد: «دولتمردان باید به کار خود یعنی مدیریت کشور مشغول باشند و به این نکته توجه نمایند که اگر مشکلات مردم را حل کنند و در مدیریت کشور موفق باشند ملتهای دیگر مجذوب ما خواهند شد.» پیشتر مهدی کروبی نیز در واکنش به چنین اظهاراتی از سوی رئیسجمهوری گفته بود: «به آقای احمدینژاد میگویم نمیخواهیم شما جهان را مدیریت کنید. ترا به خدا به فکر گوجه فرنگی و مسکن مردم باشید.» احمدینژاد در حالی از سیاستهای دولت خود برای اداره جهان سخن میگوید، که افزایش نرخ تورم و کالا در ایران باعث اعتراضهای گستردهای در این کشور شده است. روز گذشته برخی از مراجع مذهبی با انتقاد از موج فزاینده قیمتها از دولتمردان جمهوری اسلامی خواستند تا راهی برای رفع این گرانیها بیابند. در همین رابطه |
نظرهای خوانندگان
كادو عروسي قدس(روزنامه رسمی ارگان استان قدس رضوی) به زوج احمدينژادـمشايي
ارژنگ حاتمي در صفحه طنز روزنامه «قدس» نوشت:
خبر مراسم عقد پسر دكتر احمدينژاد و دختر مهندس مشايي رئيس سازمان گردشگري را كه به صورت ساده و صميمي برگزار شده است را ميخوانيم، خوشحال ميشويم و ضمن تبريك، به عنوان كادوي عروسي اين مطلب طنز را تقديم اين عروس و داماد كنيم، انشاءالله كه خوشبخت شوند.
چند صفحه از دفتر خاطرات يك تازه داماد:
ـ براي خريد ميوه عروسي رفتم ميوه فروشي عباس آقا كه سر كوچمونه و شهرتش جهاني شده، كلي تعجب كردم، چقدر ميوه گرون شده، با اين پول دستم كه نميشه چهار كيلو ميوه هم خريد؟! علتش رو پرسيدم عباس آقا گفت: «اون روز كه پدر محترمتون اومد ميوه بخره عينكم همراهم نبود، قيمتها رو به جاي تومن به ريال ديدم!»، كاش عباس آقا يه روز ديگه هم عينكش رو گم كنه!
ـ مديريت عروسي با پدرزنم بود، مدام ميگفت «بايد بتوانيم فضاي شادي را مثل عزا مديريت كنيم.»، هر چي ميگفتم نميشه، زشته، فيلم ميگيرن مثل قضيه تركيه شر ميشه، قبول نميكرد، ميگفت: «مؤمن، بشاش، زيرك، عليم و بصير است.»، جاي شما خالي، تا توانستيم سعي كرديم بشاش باشيم.
- پدرزنم گفت: «بايد به رغم تمامي مشكلات اقتصادي و معيشتي، دلخوش، بانشاط و شادمان باشيد.» گفتم خب چطوري؟ گفت: «بايد بريد مسافرت، چون هر كي ميره مسافرت يعني كه دلش خوشه!»
با اين مخارج اول زندگي كه نميشه مسافرت رفت، با بابا صحبت ميكنم شايد بذاره از اين به بعد توي سفرهاي استاني همراهش باشيم.
- امروز رفتم دانشگاه، بچهها خيلي تحويلم گرفتند، همه تبريك ميگفتند ...
يكي از دوستام پرسيد پدرزنت چه كاره است؟ تعجب كردم كه چطور نميدونه با كي ازدواج كردم! من هم بهش گفتم كه پدر زنم رئيس سازمان ميراث فرهنگي، صنايع دستي و گردشگري و رئيس مركز بينالمللي جهاني شدن و همچنين رئيس شوراي ايرانيان خارج كشور و... كه دوستم وسط حرفم پريد و گفت: «مگه تو چند تا پدرزن داري؟» و وقتي براش توضيح دادم كه همه اين مناسب رو يك نفر اداره ميكنه، يه جملهاي گفت كه من درست متوجه نشدم، فقط ميدونم توي جملهاش كلمه «الهام» و «صد رحمت» بود.
ـ من هميشه به بابا ميگم يه سخنگوي ديگه براي دولت انتخاب كن، آخرش اين الهام باعث دردسر ميشه، ديروز به همراهم زنگ زد و معذرتخواهي كرد كه نتونسته در مراسم شركت كنه، ميگفت گرفتار بوده، من هم آخر مكالمه گفتم: «ممنون زنگ زدي، لطف داري الهام جان!» اگه بابام نرسيده بود و توضيحات نداده بود احتمالا اولين لنگه كفش با سرم اصابت ميكرد!
ـ پدرزنم گفت كه هر روزنامهنگار و خبرنگاري كه اذيتت كرد، اسمش رو بده به من، اونطوري كه شنيدم يه زهر چشم اساسي از بعضي خبرنگارها گرفته و از يكي دوتا سايت هم شكايت كرده، البته ميدونم بابام اصلا با اين جور كارهاش موافق نيست، اما چه كار كنم، پدرزنمه ديگه و احترامش واجب! حالا نميدونم اسم اين طنزنويس صفحه سوسه رو بدم بهش يا نه؟!!
-- محمد جواد ، Apr 19, 2008 در ساعت 02:18 PM