چکیده سرمقاله روزنامههای ایران
این ره به کجا می رود؟
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله امروز خود با اشاره به سخنان اخیر محمود احمدی نژاد درباره گزارش سازمان های امنیتی آمریکا در خصوص فعالیت هسته ای ایران و با انتقاد از تمجید وی از این گزارش ،می نویسد: "رئیس جمهور چندی قبل ارزش گزارش اخیر البرادعی را بسیار بالاتر از ملی شدن صنعت نفت دانست و در آخرین موضع گیری نیز اعتراف مشکوک نهادهای امنیتی آمریکا در مـورد کـنـارگـذاردن بـرنـامـه تولید بمب اتمی در ایران را «بزرگ ترین پیروزی ملت ایران در یک سده اخیر» معرفی کرد. البته مشخص نیست که دکتر احمدی نژاد برای ارزیابی صددرصد مثبت از گزارش البرادعی، هم تراز دانستن آن، با نهضت بزرگ ملی شدن صنعت نفت، چه استدلالی دارد. اما این سخن او در واقع مهرتاییدی است بر ابهام افکنی های البرادعی: از جمله متهم ساختن ایران به همکاری انفعالی بجای همکاری فعال، اظهار تاسف او از عدم همراهی کامل ایران با قطعنامه های شورای امنیت و تداوم برخی مخفی کاری ها که آژانس را مجبور به استفاده از تصاویر ماهواره ای برای ارزیابی برخی فـعـالـیـت هـای ایـران، کـرده اسـت! تـوصیف گزارش اخیر آمریکایی ها به عنوان «بزرگ ترین پیروزی سده اخیر» نیزبه معنای پذیرش تلویحی صحت این گزارش می باشد درحالی که بن مایه این گزارش، اثبات تلاش های طولانی مدت ایران برای ساخت بمب اتمی و توقف ناگزیر آن از سال 2003 بود! مفهوم دیگر بزرگ نمایی گزارش نیز ارسال این پیام برای افکار عمومی جهانیان است که آمریکایی ها حتی در ارزیابی از فعالیت دشمنان خود نیز جانب انصاف را نگه می دارند و به حقیقت اعتراف می کنند. اکنون مشخص نیست که اگر بعد از چند ماه ، همین منابع از کشف جدیدی در ایران سخن گفتند و ادعا کردند که ایران بار دیگر «بمب سازی» را از سرگرفته است، چگونه می خواهیم گزارش آنها را غیر مستند و صددرصد دروغ بنامیم؟"
ذوق زدگی در سیاست خارجی
روزنامه اعتماد در سرمقاله واپسین شماره خود با ابراز بدبینی نسبت به گزارش اخیر سازمان های اطلاعاتی امریکا در باره ایران، می نویسد: "تاکنون هیچ مقام ارشد امریکایی پیرامون صحت و سقم گزارش نهادهای امنیتی امریکا اظهار تردید نکرده و نیز به نظر نمی رسد یک گزارش چند صد صفحه یی که فقط شماری از صفحات آن از ردیف فوق العاده سری خارج شده است، طی دو، سه روز مهیا شده باشد. در ضمن این گزارش می توانست بدون اینکه به مطبوعات درز کند به اطلاع رئیس جمهور امریکا برسد و کاخ سفید فقط و فقط محتوا و رهنمودهای آن را در نحوه برخورد با ایران مورد ملاحظه قرار دهد. حال که گزارش منتشر شده و به صورت رسمی مورد تایید قرار گرفته و رئیس جمهور امریکا نیز پیرامون آن اظهارنظر کرده است منطقاً باید به این نتیجه رسید که امریکایی ها از نحوه اطلاع رسانی گزارش، منظور خاصی داشته اند. از آنجا که گزارش تصریح می دارد فشار بین المللی و تحریم ها ایران را به اصلاح جهت گیری فعالیت اتمی و کنار گذاشتن طرح های نظامی هسته یی واداشته است می توان احتمال داد که نحوه اطلاع رسانی گزارش و جنجال پیرامون آن راه اندازی یک موج جدید تحریم را مدنظر داشته است: موجی که احتمالاً همه مخالفان عملیات علیه ایران را نیز با خود همراه می کند. با چیدمان فوق به یک نتیجه بسیار ساده می توان رسید و آن اینکه اگر پیرامون حمله و فشار بر ایران نتوانستیم به توافق برسیم و سیاست خارجی امریکا نیز فعلاً تا آینده یی نامعلوم آن را کنار گذاشته است، پس می توان پیرامون یک بسته دیپلماتیک و فشار قوی از زاویه دیگری که حساسیت کمتری را برمی انگیزد توافق کرد: یعنی تحریم."
نویسنده در پایان با انتقاد از واکنش مقامات ایرانی به این گزارش می آورد:" انتشار گزارش 16 سازمان اطلاعاتی و امنینی امریکا و نیز تغییر جهت u شکل در سیاست خارجی امریکا احتمالاً بدون توجه به این ملاحظات صورت نگرفته است. واقعاً باید در روابط و عکس العمل های مرتبط با سیاست خارجی کشور متناسب با شان و وزنی عمل کرد که ده ها سال است ایران آن را نمایندگی می کند."
مجسمه قداست
روزنامه اعتماد ملی نیز در سرمقاله امروز خود با انتقاد از آنچه که "ذوق زدگی رئیس جمهور از گزارش آمریکا" نامیده، به سخنان اخیر علی اکبر ولایتی، مشاور سیاست خارجی آیت الله خامنه ای پرداخته و می نویسد: "تذکر هوشمندانه دکتر ولایتی مشاور بین الملل مقام معظم رهبری که سابقه ای طولانی در هدایت دستگاه سیاست خارجی جمهوری اسلامی دارد، محل توجه اساسی است. ایشان در راستای دغدغه ای که در ابتدای سرلوحه آمده، متذکر شده که نباید در خصوص اظهارات شخصیت های بین المللی از جمله البرادعی دچار ذوق زدگی شده و از وی یک مجسمه قداست بسازیم. این نکته دقیق و ظریفی است. سیاه و سفید کردن اضلاع شخصیت ها و سازمان های بین المللی می تواند اثرات خردکننده ای داشته باشد، زیرا بنیاد سیاستمداران و سازمان های فعال در عرصه بین الملل بر نسبیت و انفعالات اعتباری قرار دارد. باید پذیرفت که چنین روابط و مناسباتی بر حقیقت محض و فضایل اخلاقی پایه گذاری نشده است. دولت ها، سازمان ها و رجال سیاسی مبتنی بر ظرفیت، منزلت و واقعیات عرصه عمل دیدگاه ها و نظرات خود را تنظیم می کنند. محمد البرادعی، سازمان انرژی اتمی و نهادهای مشورتی اطلاعاتی آمریکا نیز از این قاعده کلی مستثنا نیستند. بر طرف ایرانی فرض است که با ارزیابی موقعیت خویش و جمع بندی مجموع راه حل های منتهی به تامین منافع ملی، نسبت به هر حادثه ای از خود واکنش نشان دهد، زیرا چنانچه با ساده دلی و خوش خیالی تمام تخم مرغهای امنیت و منافع ملی خود را در سبدهای محدود و خاصی قرار دهیم، دچار آسیب پذیری و خسارت های فاحش خواهیم شد."
پیامک ها و بحران هویت
روزنامه رسالت در سرمقاله امروزش با انتقاد از رسوخ فرهنگ اس.ام.اس به جامعه ایرانی، به تحلیل آماری محتوای این پیام ها در بعد سیاسی و اخلاقی پرداخته و در ادامه ضمن هشدار درباره ورود سیستم ام.ام.اس به ایران می آورد: "صرف نظر از آثار سوء سیاسی این پدیده مخاطرات هویتی و فرهنگی پیامک های غیر اخلاقی وحتی اخلاقی بیش از آسیب های دیگر قابل تامل است. غفلت از زبان شیرین فارسی و حذف تدریجی نشانه های گفتمان اسلامی در کشور از قبیل صله رحم با ارسال چند کلمه بی روح هر ایرانی مسلمانی را نگران می کند. پیامک های غیر اخلاقی با اشاعه فحشا بسیاری از دیوارها را فرو می ریزند علی الخصوص که هیچ محدوده سنی نیز برای استفاده از تلفن همراه وجود ندارد. قابلیت MMS و ارسال فیلم ها و تصاویر نیز زنگ خطری برای عموم فرهنگ دوستان کشور است. تقابل ما با این پدیده دقیقا به دلیل جریان شیطان در امواج مخابراتی است و این از آن روست که پارادایم جامعه اطلاعاتی سکولاریستی است. در این پارادایم پدیده ها مسخر شیطان هستند و هویت ها همگی درمقابل بعل ذنوب سر به سجده می گذارند. اگرچه فرهنگ باید جریان داشته باشد اما این به معنای غفلت از ارزش ها و ایستارهای باثبات آن نیست. بی ثباتی یک فرهنگ به منزله فروپاشی آن است. پدیده های فرهنگی غرب زمانی وارد ایران شدند که در جامعه ما کمترین مقاومت و آگاهی وجود داشت. امروز که مدعی آگاهی فرهنگی هستیم باید نیروهای مقاومت را بیش از پیش فعال کنیم وبه این بهانه که نمی توان مقابل تکنولوژی ایستاد نقاط استقرار فرهنگی خود را فدا ننماییم. می توان پیش از ورود یک پدیده به کشور آن را از نگاه فرهنگی نقد کرد و با توجه به منابع موجود تهدیدهای متصور را به فرصت تبدیل نمود."
لزوم اصلاح شیوه انتشار اوراق مشارکت
روزنامه سرمایه در سرمقاله روز شنبه خود با بیان اینکه "بعد از سال های طولانی بی توجهی به نظر کارشناسان، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران اکنون تصمیم گرفته است که در شیوه انتشار اوراق مشارکت تغییراتی دهد"، به ذکر توصیه هایی دراین زمینه پرداخته و می نویسد: "عملیات وسیله ای برای اعمال سیاست پولی است که به آن وسیله، بانک مرکزی عرضه پول ملی را کنترل می کند.با خرید و فروش اوراق بهادار دولت (در این مورد، اوراق مشارکت)، بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران باید حجم پول در گردش را متناسب با نیاز اقتصاد کنترل کند تا بتواند سیاست پولی مورد نظر را اعمال کند. در این مسیر، کمیت های پولی چون نرخ بهره و نرخ برابری ارز به کار گرفته می شوند تا این اقدام را تکمیل کنند.اگر بانک مرکزی پول جدید خلق کند، می تواند در بازار آزاد از آن برای خرید یک دارایی مالی از قبیل اوراق قرضه دولتی، ارز یا طلااستفاده کند. برعکس، اگر بانک مرکزی این دارایی ها را که قبلاً خریداری کرده در بازار آزاد بفروشد، میزان پول توسط بانک ها، شرکت ها یا افرادی که این دارایی ها را می خرند، کاهش می یابد و به این ترتیب، عملاً مقداری پول جمع آوری شده و از جریان نقدینگی خارج می شود."
سر گمشده کلاف
روزنامه کیهان در سرمقاله امروز خود که به قلم محمد ایمانی نگاشته شده به جریان "نفاق" در دانشگاه ها پرداخته و با ذکر جملاتی از سخنرانی اخیر بهزاد نبوی می نویسد:"عرصه سیاست، مطبوعات و رسانه، و جنبش دانشجویی، امروز - اگرچه نه به وسعت دیروز- از این بیماری نفاق و آشفتگی مرزها رنج می برد. و کدام رنج از این بزرگ تر که مثلاً آقای نبوی عضو مرکزیت سازمان مجاهدین انقلاب به عنوان یکی از عوامل جاانداختن تقسیم بندی جعلی چپ و راست، حالادر دانشکده فنی دانشگاه تهران به بهانه مراسم سالگرد روز دانشجو درباره ضربه بزرگی که دفتر تحکیم و برخی جریان های دانشجویی خوردند، ادعا کند"هر حرکت اجتماعی سیاسی از دو مشکل چپ روی و راست روی رنج می برد. همان طور که شهید مطهری می گوید چپ روی و راست روی دو لبه قیچی هستند و این دو با هم تحکیم وحدت را بریدند و به چند دسته تقسیم کردند" و البته دقایقی بعد گویی که دچار عوارض کم حافظگی شده باشد، بگوید "تحکیم همیشه جزو جریان چپ بوده و عضویت افراد در انجمن اسلامی را نافی عضویت در هیچ حزبی نمی دانم". مگر جز این است که بچه های تحکیم همین راه را رفتند و آن شد که شد. جوان تحکیمی چه می کرد وقتی می دید برخی مدعیان مبارزه با آمریکا، دست ها را بالابرده اند و شماری از مدعیان خط امام و عدالت خواهی به همین آرمان ها پشت کرده اند. از اعتدال در سیاست خارجی می گویند و سربزنگاه، می گویند فناوری اتمی می خواهیم چه کار، تسلیم شویم!"
نویسنده در ادامه با طرح پرسش "چه باید کرد؟ "چنین آورده است: "این پرسش را باید مقدمه نوشتاری دیگر قرار داد و صرفاً به این نکته بسنده کرد که در کنار مشروعیت همه حقوق و آزادی های مصرح در قانون اساسی و قوانین عادی، تا فعالیت سیاسی و مطبوعاتی حریم و حرمت پیدا نکند، باید منتظر هزینه های مشابه بود. به تعبیر استاد مطهری نگران آن نیستیم که حتی مارکسیسم یا لیبرالیسم در دانشگاه های ما تدریس شود اما مخالف و نگران آن هستیم که سلطنت طلب، مطالبه آزادی و حقوق بشر کند و مارکسیست به جای عکس استالین و لنین، عکس امام خمینی بر دست گیرد. یا مستخدمان رسمی دستگاه های جاسوسی آمریکا و انگلیس، دم از ملیت و ناسیونالیسم بزنند. یا سرسپردگان ایدئولوژی های استکباری از حقوق بشر و مردم سالاری و آزادی بگویند و طرفداران و منتفعین از سرمایه سالاری، لاف عدالت و حقوق شهروندی بزنند. وگرنه انقلاب اسلامی که با دوام و بالندگی و پیشرفت روزافزون خویش میزان و معیاری برای نمایش شکست پذیری و ریاکاری و خیانت ابرقدرت ها شده، هیچ نگران آن نیست که شماری ورشکسته با او مخالفت کنند."
|