رادیو زمانه
>
خارج از سیاست
>
ایران
>
چکیده سرمقاله روزنامههای ایران
|
چکیده سرمقاله روزنامههای ایران
مثقال و خروار در گزارش البرادعی
روزنامه آفتاب یزد در سرمقاله روز سه شنبه خود با اشاره به "واقع بینی گزارش البرادعی درباره فعالیت های ایران"، افراط در تجلیل از البرادعی را اشتباه دانسته و در ادامه آورده است: "پس از گزارش البرادعی، عده ای در کشورمان اظهار خوشحالی می کنند که این گزارش بهانه را از دست امریکا و هم پیمانان آن کشور برای اعمال تحریم های جدید خواهد گرفت، اما ظاهراً از این نکته غفلت می شود کهوجود نقاط مبهم در گزارش، موجب تداوم شرایط بلاتکلیفی برای بسیاری از سرمایه گذاران داخلی و خارجی خواهد شد که مایلند فعالیت خود در ایران را گسترش دهند و همین تردید باعث خسارت های فراوان برای کشورمان می باشد. بدون تردید گزارش البرادعی، یک پیروزی برای ایران - علیرغم خواسته دشمنان و مخالفان- است اما شرط پاس داشتن و حفظ این پیروزی آن است که اولاً از بزرگ نمایی غیرضروری آن بپرهیزیم و ثانیاً در برخوردهای آتی خود، از هر سخن و اقدامی که می تواند هدف دشمنان ایران را محقق سازد خودداری نمائیم. زیرا کسانی که از روز نخست، فعالیت هسته ای ایران را به یک سوژه بین المللی تبدیل کردند، امروز هم مترصد هستند تا با استناد به یک "گام" یا یک "کلام" ایران، مواردی را که البرادعی در مورد آنها ابهام آفرینی کرده است در منظر جهانیان خطر و تهدید قطعی از جانب ایران جلوه دهند و براساس آن هزینه هایی بر کشورمان تحمیل کنند. در حالی که با اندکی تدبیر و اندکی مشورت در داخل می توان از آن هزینه ها پرهیز کرد."
جعبه سیاه رقابت های انتخاباتی
روزنامه رسالت در سرمقاله امروزش با اشاره به آغاز رقابت های "منفی" انتخابات مجلس هشتم به شعار "نجات ملی" که از سوی برخی گروه های اصلاح طلب طرح شده پرداخته و آورده است: "اخیرا برخی ازگروه های افراطی دوم خرداد با طرح شعار "نجات ملی" عملاوارد فاز اشتباهی شده اندکه در دوم خرداد 76 یک بار از این سوراخ گزیده شده بودند. انگیزه پنهان پس این شعار چیست؟ بحرانی جلوه دادن وضعیت کشور و پرستیژ منجی به خود گرفتن چه پیامدی می تواند برای این گروه ها داشته باشد؟ آیا طراحان این شعار تخریبی اندیشیده اند که روزی جعبه سیاه انتخابات مجلس هشتم برای مردم بازخوانی می شود وهمان بیماری ای که در چند دور گذشته به آن مبتلاشده اند، مجددا تکرار خواهد شد. آیا افراطیون حاضرند هزینه رویگردانی اقبال عمومی از جریان دوم خرداد را بپردازند؟ طرح این شعار بار دیگر رای دهندگان را نسبت به دوم خردادی ها بی اعتماد می سازد. اعتدالیون جبهه دوم خرداد به صراحت و کرات اعلام کرده اند کشور در شرایط ویژه قرار ندارد. این موضوع توسط برخی ازجمله کروبی، انصاری و... در چند روز گذشته بارها مورد تاکید واقع شده است. مضاف بر اینکه فحول دوم خرداد با وقوف بر قابلیت های این جریان طرح شعار منجی را چیزی جز شکست محتوم قلمداد نمی کنند. به هر حال گروه های معتدل دوم خردادی نبایداجازه دهند پس از انتخابات وقتی جعبه سیاه رقابت ها باز می شود افکار عمومی بار دیگر شاهد دو رویی های استراتژیکی باشد که حتی بازی با منافع وامنیت ملی را به بهای تصاحب چند صندلی در مجلس مجاز می شمارد."
پدرخوانده ها و شرایط ویژه
محمد ایمانی در سرمقاله امروز روزنامه کیهان با توصیف "پدر خوانده هایی که مدام می گویند کشور در شرایط بحرانی است و کشور در معرض خطر است"، می نویسد: "پدرخوانده ها مدت هاست مانند کسی که روی آتش ایستاده یا کک به جانش افتاده باشد، با هیجان تمام هشدار می دهند شرایط کشور ویژه و بحرانی است، اوضاع خطرناک است، مملکت در کام خطر است و باید با شعار نجات ملی، "ائتلاف گسترده برای نجات کشور" تشکیل داد. آنها که با همه سوءاستفاده ها، نه به هاشمی رفسنجانی رحم کردند و نه به خاتمی و کروبی، حالاادعا می کنند که باید حتی از جبهه اصولگرا هم یارگیری کرد. بیراه نمی گویند پدرخوانده ها. آنها شامه تیزی دارند و تجربه ای طولانی. خوب فهمیده اند که وضعیت قرمز است. اما وضعیت بحرانی برای آنهاست نه برای ملت و کشور. با این وجود باید مثل همیشه محملی بسازند و سپر بلایی بچینند از کشور و ملت و رجال سیاسی، شاید این بار هم از خطر بجهند. آنها خطر را از 5 سال پیش فهمیدند، آنجا که کار در انتخابات شوراها گره خورد. مردم دست اباحه مسلکانی را که قربانی کردن همه چیز و همه کس را روا می دانستند و ماسک جمهوری خواهی و آزادیخواهی و اطلاع رسانی بر سیما داشتند، خوانده بودند اگرچه از عمق ستم آنان بی خبر بودند."
جایگاه ایران در سیاست خارجی چین
روزنامه اعتماد در سرمقاله روز سه شنبه خود که به قلم محمود سریع القلم نگاشته شده با اشاره به تحولات بین المللی و نیز نقش چین در ماجرای بحران اتمی ایران و جایگاه ایران در سیاست خارجی این کشور می نویسد: "چینی ها عموماً در رابطه با ایران همراه بوده اند چرا که چینی ها علاقه مند نیستند که درباره مساله ایران یا عراق یا فلسطین با امریکا اصطکاک استراتژیک پیدا کنند چرا که اولویت چینی ها مسائل اقتصادی و بازارهای مصرفی است. بنابراین با توجه به مجموع مباحثی که مطرح کردم گاهی تعجب می کنم که در رسانه های ما به علت عدم آگاهی از آنچه در بیرون از مرزها رخ می دهد، لفظ انقلابی به چین داده می شود، در صورتی که مائو در سال 1975 فوت کرد و در زمان خود مائو، مائو زدایی انجام شد و انقلابی گری کنار گذاشته شد و چینی ها تصمیم گرفتند که به دنبال دستیابی به قدرت اقتصادی باشند. کشوری که قصد رشد اقتصادی دارد باید سیاست خارجی اش هموار کننده قدرت اقتصادی باشد. سیاست فی نفسه ارزش ندارد. جایی اهمیت دارد که بتواند افزایش دهنده ثروت ملی باشد. هر چقدر ثروت ملی افزایش پیدا کند دولت ها می توانند به توسعه فرهنگ بپردازند و احترام و پرستیژ بین المللی کسب کنند. بنابراین این به تصمیم ما بستگی دارد که آیا قصد داریم قدرتمند شویم یا خیر و اینکه مبنای قدرت را چه می دانیم. منطق قدرت در نظام بین الملل کنونی منطق اقتصادی است. بایست قدرت اقتصادی را به طرف بخش خصوصی ببریم و پول نفت را همان گونه که نروژ و کویت از آن استفاده می کنند خارج از بودجه دولت به کار می برند، استفاده کنیم. مساله دیگر به موازات خصوصی سازی این است که تعریف ما از جهان چیست؟ متاسفانه ما هنوز جهان را تهدید قلمداد می کنیم تا فرصت. اندیشه سیاسی در ایران در نیم قرن گذشته بر مبنای ضدیت با جهان بوده است که دلیل آن فقدان اعتماد به نفس است. هر کسی که اعتماد به نفس داشته باشد از تعامل هراسی ندارد. ما بایست تکلیف خود را با نظام بین الملل مشخص کنیم و اینکه آیا از تقابل لذت می بریم یا به خاطر آینده ناچار به تعامل هستیم. این همان راهی است که چینی ها برای رسیدن به توسعه در پیش گرفته اند."
استراتژی متهمسازی
روزنامه اعتماد ملی در سرمقاله خود با انتقاد از سخنان سخنگوی دولت درباره "متهم کردن آنهایی که وضعیت کشور را بحرانی می دانند به تقویت براندازی نرم"، مینویسد: "پس از یکدست شدن حاکمیت تلاش مجدانهای صورت گرفته است تا از ایران فقط یک صدا به گوش جهان برسد، طبیعی است که بهرغم تمام انتقادهایی که به این سیاست وجود دارد باز هم باید اذعان داشت حاملان این تفکر با متهمسازی و کوبیدن داغ خیانت بر پیشانی چهرههای موجه و دلسوز راه به بیراهه میبرند! طرفه آنکه چنانچه قرار باشد کسانی در جایگاه متهم بنشینند و کسانی در جایگاه مدعی، بیگمان اهل انصاف حق میدهند که نه کسانی که امروز سعی در متهم کردنشان وجود دارد مستوجب و شایسته چنین اتهامهایی هستند و نه آنان که در جایگاه مدعی قرار گرفتهاند، صاحب صلاحیت صدور چنین کیفرخواستی!"
|