رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران و آمريکا > "اعتراف" سه پژوهشگر ایرانی در برابر دوربین سیما | ||
"اعتراف" سه پژوهشگر ایرانی در برابر دوربین سیماسرانجام شبکه یک و شبکه خبر سیمای جمهوری اسلامی پس از تبلیغات گسترده بخش نخست اعترافات تلویزیونی سه پژوهشگر ایرانی، رامین جهانبگلو، کیان تاجبخش و هاله اسفندیاری را پخش کرد.
اسفندیاری افزود: "در سال 1996 یک بورس مطالعاتی در ارتباط با تمام کردن یک کتاب درباره زنان ایران که از قبل شروع کرده بودم از مرکز ویلسون در واشنگتن گرفتم. در اواخر سال 1997 بود که مسئول برنامه بینالملل مرکز ویلسون با من تماس گرفت و پیشنهاد کرد که به صورت پاره وقت بیایم آنجا و یک برنامه درباره خاورمیانه درست کنم". در ادامه این برنامه کیان تاجبخش در معرفی خود گفت: "متولد 1340 تهران هستم و در سن حدود هفت یا هشت سالگی به مدرسه شبانهروزی در انگلیس رفتم. در آن زمان پدر من در دفتر فرح پهلوی به عنوان مسئول روابط عمومی کار میکرد. در سال 1975 به سوییس رفته و با عنوان کارمند اداری سازمان ملل شروع به کار کرد. کیان تاجبخش در ادامه اظهار داشت: "در نیویورک با بیژن خواجهپور برای بار اول آشنا شدم. وی به من توصیه کرد زمانی که به ایران سفر کردم با مجله گفتگو همکاری کنم و مجله گفتگو را مجلهای معرفی کرد که در آن به اصطلاح، مفاهیم جدید مربوط به دموکراسی و جامعه مدنی مورد بحث واقع میشد." تاجبخش افزود: "در همان سفری که خواجهپور به نیویورک داشت من در یک محل دیگری با ایشان ملاقات کردم و وی در یکی از دفاتر متعلق به بنیاد سوروس در مورد انتخابات و تاسیس شوراهای شهر در ایرن سخنرانی داشت. این یکی از اولین دفعاتی بود که من در مورد این مقوله چیزی میشنیدم". رامین جهانبگلو هم در ادامه اعترافات خود که هنوز مشخص نیست همزمان با دستگیری تاجبخش و اسفندیاری ضبط شده یا مربوط به دوران بازداشتش است، اظهار داشت: "با افرادی آشنا شدم که یکی از آنها به نام دیوید کمران من را با مجله دموکراسی آشنا کرد. در آن مجله مقالهای در مورد موضوع تحقیقم در مورد روشنفکران نوشتم که چاپ شد و سپس از طریق کمرا با مارک پلتنر که رییس مجله دموکراسی و از عناصر مهم ned صندوق مالی دموکراسی در آمریکا بود. جهانبگلو در ادامه گفت: "پلتنر با من تماس گرفته و گفت که این بورس هست و اگر بخواهید میتوانید از اکتبر 2001 به آمریکا آمده و کارتان را شروع کنید. از آنجا ارتباط من با نهادهای سیاسی آمریکا شروع شد". هاله اسفندیاری در ادامه این برنامه در پاسخ به این سئوال که هدف از طراحی و اجرای برنامه ایران چه بود؟ گفت: "علاوه بر برنامه کشورهای خاورمیانه هدف از برنامه ایران این بود که وقتی یک سخنران از ایران میآید و در یک مرکزی به اهمیت مرکز ویلسون صحبت میکند یک عدهای میآیند و حرفهای آنها را گوش میکنند. این افراد سیاست سازان هستند". وی درپاسخ به به این پرسش که سیاستسازان در آمریکا یعنی چه؟ اظهار داشت: "سیاست سازان در واشنگتن کسانیاند که در نهادهای دولتی، کنگره آمریکا، نهادهای اطلاعاتی، رسانههای گروهی، بنیادها، دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی فعالیت میکنند. اینها طیف خیلی وسیعی را در بر میگیرند". همچنین یحیی کیان تاجبخش بیان داشت: "دیدیم که یک بعد پروژه برنامههای آشکار است و وی یک بعد دیگر نهادسازی، فرهنگسازی و شبکه سازی ولی بعد سوم در واقع اهداف دراز مدت بنیاد سوروس هست که محتوای آن پیاده کردن فلسفه جامعه باز است". هاله اسفندیاری در توضیحاتی درباره نقش خود در برنامه ایران افزود: "نقش من یکی این بود که سخنرانها را شناسایی کنم و چون سالها از ایران دور بودم در این مورد واقعا با متخصصین ایرانی که در واشنگتن بودند مشورت میکردم و از متخصصین ایرانی که در سراسر آمریکا در دانشگاهها، مراکز تحقیقاتی و غیره کار میکردند، اسم میخواستم. نحوه دیگر کار این بود که من بعضی وقتها که به ایران سفر میکردم اگر اسمی داشتم با این شخص تماس میگرفتم و یک آشنایی برقرار میکردم. من همچنین ریاست جلسات را به عهده داشتم. معمولا اگر یک سخنران داشتیم، 35 دقیقه سخنران صحبت میکرد، 25 دقیقه هم صرف سئوال و جواب میشد. در طی این سالها این نتیجه حاصل شد که خواهی، نخواهی یک شبکه ارتباطی بین سخنرانان و افرادی که از بنیادها، مراکز تحقیقاتی، نهادهای دولتی و متخصصین مسائل ایران و همچنین سخنرانان دیگری که از ایران میآمدند برقرار میشد". رامین جهانبگلو در ادامه این برنامه گفت: "خانم اسفندیاری مسئول بخش خاورمیانه نهاد وودرو ویلسون و همسر آقای شائول بخاش یهودی الاصل هستند و در ایران قبل از انقلاب هم فعالیت داشتند و رییس یک روزنامه؛ تهران تایمز یا کیهان اینترنشنال بودند. در حال حاضر به زبان انگلیسی در دانشگاه جورج میسن تدریس میکنند. خانم اسفندیاری دقیقا خیلی از افراد را در نهادهای مختلف آمریکا می شناخت و موجب شد که این آشناییها با آن افراد صورت بگیرد؛ افرادی از بنیاد کارنگی، بنیاد بروکین، از کنگره و خود نهاد وودرو ویلسون. در حقیقت میشود گفت پولها و هزینه اصلی کارشان را از کنگره آمریکا میگرفت، بنابراین آشناییها و نزدیکیهایی با همدیگر داشتند". یحیی کیان تاجبخش نیز اظهار داشت: "کلا نقش من به عنوان مشاور به خصوص در طرحها و پروژههایی که در حیطه تخصص من نبودند نقش هماهنگ کننده این پروژهها بین نهادها و افرادی که در ایران بوده و دفاتر بیناد سوروس بود. یعنی در واقع ما در ترجمه اسناد برقراری ارتباط، پاسخ به سئوالات اداری و به طور کلی مشاوره به بنیاد سوروس و دفاتر این بنیاد در مورد مسائل سیاسی فرهنگی اجتماعی ایران نقش داشتیم." جهانبگلو در ادامه برنامه "به اسم دموکراسی" گفت: "خانم اسفندیاری و آن نهادهای آمریکایی از همان سال 2002 یک دعوتی از من و چند تن دیگر از هموطنان برای شرکت در یک کنفرانسی به نام یوسی ال ای که توسط یک بخشی از دانشگاه یوسی ال ای برگزار میشد، کرده بودند ولی در حقیقت خرج کنفرانس را بیشتر وزارت خارجه آمریکا تقبل میکرد. یک سری افرادی که از اسراییل، فلسطین، اردن، عربستان سعودی، کویت، عراق و آمریکا انتخاب شده بودند به این کنفرانس میآمدند و به مدت سه یا چهار روز با همدیگر در مورد مباحث مختلف در گروههای مختلف صحبت میکردند. این کنفرانسها تقریبا دو بار و گاهی سه بار در سال برگزار میشد و این محیط و فرصت خیلی مهمی بود برای اینکه افراد بتوانند با هم آشنا شوند و من هم در این کنفرانسها شرکت کردم. این کنفرانسی که من شرکت کردم بیشتر در آتن بود و دوبار آن در اردن بود و در آنجا با یکسری افراد آمریکایی آشنا شدم و یکسری افراد که از اسراییل میآمدند افرادی مثل آقای یوسی آی فر بودند که بیشتر ماموران اطلاعاتی بودند". اسفندیاری در بخش دیگری از سخنان خود گفت: "دانشگاه یوسی ال ای سالهاست که کنفرانس خاورمیانه را برگزار میکند. اخیراً چند سال هست که این کنفرانس را در آتن با همکاری وزارت دفاع یونان برگزار میکند. اینها 150 نفر را از کشورهای خاورمیانه از مصر تا ایرن دعوت میکنند، از استادان دانشگاه، از نخبگان، از کسانی که در گذشته در نهادهای اطلاعاتی بودند و یا افرادی که اکنون احتمالا در دانشگاهها تدریس میکنند، از فعالان دموکراسی، از نهادهای مدنی، یک گروه 150 نفری را دعوت می کنند". اسفندیاری افزود: "همیشه تکیه آنها این است که مسائلی که در این کنفرانس مطرح میشود جایی منعکس نشود ولی آن چیزی که در ارتباط با این کنفرانس مهم است شبکه ارتباطی است که در خارج از جلسات کنفرانس به وجود میآید. یعنی یک عده با هم در خارج از جلسات این کنفرانس تماس میگیرند و با هم صحبت میکنند. بالاخره صبح و ظهر و شب با هم هستند، از کشورهای مختلف میآیند و درباره مسائل گوناگون که در جلسات الزاما مطرح نمیشود ولی در حالت غیر رسمی در خارج این جلسه مطرح میشود صحبت میکنند و خوب یک شبکه ارتباطی بین شرکت کنندگان بوجود میآید".
اسفندیاری ادامه داد: "از جمله افرادی که در این کنفرانس شرکت کردند از آمریکا آقای اسپیگل که برگزار کننده کنفرانس هم بود، خانم جودی تیافه استاد دانشگاه دفاع ملی آمریکا که سابقه تحلیگری سازمان سیا را نیز دارد، یک شخص عالیرتبه از وزارت دفاع یونان، سفیر سابق کانادا، یک نفر از مصر، نماینده اتحادیه اروپا از وزارت خارجه سوئد، آقای دیوید من نشریت از اسراییل که استاد ایرانشناسی در یکی از دانشگاههای آنجا هستند، آقای یوسی ال فر که سابقا ده سال افسر اطلاعاتی بودند و الان یک مجله اینترنتی به نام لیموی تلخ را پخش می کنند، یک افسر بازنشسته از اردن و به هر حال 150 نفر از کشورهای مختلف خاورمیانه از جمله ایران بودند که به این کنفرانس میآمدند". هاله اسفندیاری در ادامه افزود: "یک مثال برای شما بزنم. اتفاق 18 تیر که در ایران افتاد من با آقای دکتر جهانبگلو تماس گرفتم و خواهش کردم بیایند مرکز ویلسون و یک صحبتی در ارتباط با آن حادثه و مسئله رفراندوم و غیره و ذالک کنند. ایشان پاسخ دادند که ترجیح میدهند اشاره به صحبت جوانان در چهارچوب مطرح کردن مسائل روشنفکران بکنند و ما هم پذیرفتیم و آمدند صحبتشان را کردند ولی بعد از آن واقعه ایران، اخیرا امسال هم اکنون که من اینجا نشستهام آقای افشاری یک بورس مطالعاتی از آن صندوق دموکراسی ned گرفتند. یعنی بهه هرحال این رابطهها کماکان ادامه دارد". هاله اسفندیاری همچنین گفت: "برای خیلیها ورودشان، برنامه خاورمیانه مرکز ویلسون بود. یعنی یک نوع شاهراهی بود برای آوردن این سخنرانان از ایران و آشنا کردن آنها با مراکز تحقیقاتی و همانطور که قبلا گفتم با سیاستسازان. اینکه منجر شود که دعوت بشوند به مراکز تحقیقاتی، بورس تحقیقاتی بگیرند و در ارتباط با آقای دکتر جهانبگلو دقیقا این اتفاق افتاد". وی افزود: "دانشگاهها بالاخره از بنیادها کمک میگیرند. همانطور که گفتم از بورسهای مطالعاتی میدهند، جلسات میگذارند و مثلا الان یکی از این مراکز خیلی فعال در ارتباط با ایران دانشگاه هاروارد هست که الان آقای دکتر سازگارا آنجا یک بورس مطالعاتی دارند. ضلع سوم اینها دولت است که دولت در ارتباط با ایران دو نقش بازی میکند. یک نقش استفاده از تجزیه و تحلیلهایی که درباره ایران در کنفرانسها میشود، برقراری رابطه با افرادی که از ایران میآیند و در کنفرانسهای داخل و خارج آمریکا شرکت میکنند و مورد دوم آن بودجهای است که در مورد ایران اختصاص داده شده است. این بودجه را در اختیار مراکز تحقیقاتی، افراد و مراکز غیردولتی و حتی در اختیار بنیادهای خیلی کوچک میگذارند و یک رابطه بین سه ضلع این مثلث هست به منظور به وجود آوردن تغییر در نهادهای تصمیمساز داخل ایران. یعنی یک نوع تغییر از درون که البته تاثیرگذار هم روی تصمیمگیران آمریکا هست". تاجبخش در بخش دیگری از این برنامه اظهار داشت: "بنیاد سوروس یک استراتژی کلی دارد که در پنج شش برنامه در واقع برای یارگیری اساتید و دانشجوها استفاده میشود. فهرستوار میگویم، برنامه آشکار یک سازمانی که متعلق به بنیاد سوروس است، کمک به کتابخانههای دانشگاه ایران برای دسترسی بیشتر به منابع دیجیتالی است اما بعد شبکهسازی به چه شکلی عملیاتی میشد؛ تفاهم نامهای که آی فل و ایرانیان میخواستند انجام بدهند، با دو شرط بوده است، شرط یک این است که یک نهاد جدید در ایران تاسیس بشود که ترجیحا این نهاد، نهاد غیر دولتی باشد یعنی از جامعه مدنی باشد و از بدنه وزارت علوم و از یک نهاد مثل کتابخانه ملی بیاید بیرون و در قالب یک چیزی مثل انجمن کتابداران دانشگاهی تاسیس بشود و این طرف آی فل شود، شرط دوم این است که یک فرد، یک شخص به عنوان رابط به آی فل معرفی شود و نقش این رابط سفر کردن به کنفرانسها و نشستهای اروپا و نهایتا آوردن آن نهاد NGO به عنوان یک عضو در شبکههای بینالمللی که در واقع در آن بنیاد سوروس حضور قوی داشته است، باشد". هاله اسفندیاری در بخش دیگری از سخنان خود درباره تامین بودجه این اقدامات گفت: "بودجه مرکز از دو راه تامین میشود؛ بودجه اجرایی مرکز را کنگره آمریکا تامین میکند ولی بودجه برنامهها را باید خود برنامهها از طریق بنیادها، بخش خصوصی و افراد تامین کنند". هاله اسفندیاری همچنین اظهار داشت بنیاد سوروس در زمینههای مختلف کار میکند؛ فرهنگسازی میکند، نهادهای مدنی زنان را تقویت میکند که این کار را در گرجستان کرد، نهادهای آموزشی و بهداشتی را تقویت میکند، رسانههای گروهی داخل کشورها و خارج کشورها را که مخالف با آن کشور هستند تقویت میکند و از این قبیل فعالیتها و در داخل کشور و در داخل آمریکا بورسهای مختلف و کمکهای مالی به برنامههای مختلف در زمینه کشورهای مختلف میکند، به گفته اسفندیاری "طی این سالهایی که ما با بنیاد سوروس کار کردیم، اینها سه بودجه در ارتباط با برنامه ایران به ما دادند". جهانبگلو نیز در بخش دیگری ازاین اعترافات گفت: "جالب اینجا بود که یکسری از این افرادی که در آن کنفرانسهای وودرو ویلسون بودند در کنفرانسهای یوسی ال ای هم شرکت داشتند و میآمدند و بنابراین همدیگر را میدیدند و میتوانستند افراد دیگر را مرتب در آنجا ببینند. طبیعتا این حلقه هم شکل مهمی به خودش میگرفت اعترافات تلویزیونی برای ببیندگان سیما تازگی ندارد. اعترافات فعالان دانشجویی، روشنفکران وفعالان سیاسی هر از چند گاه دربرنامههای سیما باب میشود و اعترافکنندگان نیز پس از آزادی اغلب از تحت فشارقرار گرفتن خود سخن میگویند. |
نظرهای خوانندگان
واقعا توی این هفتاد روز چرا حاضر به این اعترافات نشده بودند؟؟؟
-- Parham ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMاه اه حالم به هم خورد
-- بدون نام ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMواقعا این افراد باید درس عبرتی باشند برای بقیه کسانی که فکر می کنند ما این انقلاب و الکی بدست آوردیم و براحتی هم از دستش می دیم باید بدونن اگر انتقادی هم به حکومت وارده فقط یک انتقاده مردم هنوز به همه اون ارزش هایی که براش شهید دادن معتقدن خدا همیشه یار این مردم و انقلابشونه هنوز قضیه طبس فراموش نکردیم که چه به روز اونها
-- parastoo ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMآمد فقط باید بگم خدارو شکر می کنیم که دشمنای مارو از نادانان قرار داد
خانم پرستو، راست می گویی عزیزم، خداوند عقل همه ی مخالفین جمهوری اسلامی را گرفته است و به آقای احمدی نژاد و طرفدارانش داده است!!!!
-- متهم بعدی ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMسلام
-- گلوری ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMجالبه که زیرنویس های تلویزیونی نوشته اند: افشای توطئه علیه حاکمیت ج.ا.
خب! پس توی ایران امروز همه و بخصوص نسلهای 3 و 4 و 5 و ... که همه مخالف حاکمیت ج.ا. هستند باید برن توی تلویزیون اعتراف کنند! این حناها دیگه رنگی نداره. این حاکمیت خودش داره گور خودش رو میکنه. چه نیازی به انقلابهای مخملین و ... هست؟
این برنامه باید اطلاعات بیشتری می داد سوالات مجریان باید پخش می شد
-- علی کرمی ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMخيلي مسخره بود. حالم به هم خورد. دلم به حال اين سه روشنفكر مي سوزه.
-- عرفان ، Jul 19, 2007 در ساعت 07:43 AMدر اینکه در بهترین کشور با بهترین رهبر دولت مردم ونظام زندگی میکنیم شکی نیست به شرطی که دست امریکا و عواملش که درسیستم کشور جا خشک کردند را کوتاه کنیم فقط بااعدام علنی فاسدان اداری مردمی قضائی انتظامی نظامی که به صورت عمدی ویا غیر عمدی دست امریکا در کشور شدند
-- بیاد عدالت علی ، Jul 20, 2007 در ساعت 07:43 AMخیلی دروغ گفتن آسونه واسه ج.ا
-- آریا ، Jul 20, 2007 در ساعت 07:43 AMباز هم همون سناریوی تکراری. واقعا هنوز هم کسانی هستن که این حرفا رو باور می کنن؟ انگار هستن. پس هر بلایی که سرمون میاد حقمونه!
-- لیلا ، Jul 20, 2007 در ساعت 07:43 AMكاملا مشخصه كه تئوريسينها و امنيتي هاي جمهوري اسلامي از كلمه دموكراسي به وحشت افتاده اند. البته آنچه كه در نهايت باعث نجات اينان از دست مردم ستمكشيده و به تنگ آمده خواهد شد در حقيقت همان تزريق روحيه قانونمداري و دموكراسي است. اما آيا اينان واقعا اين مهم را ميفهمند و درك ميكنند؟
-- محمد ، Jul 21, 2007 در ساعت 07:43 AMبه نظر من ميتونستن بيشتر از اينها افشاگري كنند...اما خب باز همين هم جاي شكرش باقيه...چو ايران مباشد تن من مباد.
-- زهرا قنبري ، Aug 6, 2007 در ساعت 07:43 AMدر ادامه باید بگویم که آدم های دیگری را با همین اتهامات وادار به اعتراف می کنند. من یکی از قربانیان هستم. ازم فیلم گرفتن و من اقرار کردم که برای امریکا کار می کنم و از آمریکا پول می گیرم که کمک به براندازی کنم. وادارم کردن که بگویم پشیمانم و نام کسانی را ببرم که در ممالک غریب زندگی می کنند و همه اینها را از نزدیک می شناسم و آنها همه افراد خطرناکی هستند که در اختیار امریکا هستند.
-- آتوسا ، Mar 1, 2008 در ساعت 07:43 AMوکیلم گفت شما هیچ اشتباهی نکردید. شما به ایران آمدید که با دوستان و اقوام خود دیدن کنید و برگردید. اشتباه هم نیست اگر مقاومت کنید و به زندان بیافتید و این قضیه را کش بدهید و فکر کنید که این شرافت است اگر به آنها نه بگوید
این هم اشتباه نیست که شما بیاید و آنچه را آنها می خواهند جلو دوریین بگویید و از ایران خارج شوید. این گفتار در هیچ کدام از کشورهای دیگر سندیت ندارد. همه میدانند که شما تحت شکنجه این صحبت ها کردید و نادم شده اید.
من تصمیم گرفتم همان اوان کار هر چه آنها می خواهند بگویم. به کشوری که مقیم هستم برگشتم و این را برای کسی نگفتم. اما تقریبان هرشب خواب می بینم که همه دوستان و |آشنایانی که من از آنها نام بردم می دانند در ایران به من جه گذشته و من همه را آنها را جیره خوار آمریکا معرفی کرده ام در حالی که همه اینها ایراندوست و مبارز هستند.
می خواستم بگم که روی میز سفارت ها پر از پرونده های ایرانی هایی هست که در خارج زندگی می کنند و بدام این آدم خوران افتادند و اعترافات دروغین کرده اند