من یکی که معتقدم جمهوری اسلامی از اینا شرفشون بیشتره گرچه هر دو شون ضد مردمی هستند.
اینا به قدرت نرسیده زندان و کشتار دارند وای به روزی که به قدرت برسند.

من بعنوان یک عضو سابق این سازمان که ده سال متا سفانه در دام این سازمان افتادم قسم می خورم اگر این سازمان را امریکابه ایران بیاورند همین خلق قهرمان ایران با وجود نفرتی که با رژیم جمهو ری اسلامی دارند به رژیم ایران رحمت خواهند فرستاد چونکه هنوز این سازمان جهنمی را نشنا خته اند نا ...

به مصداق ضرب المثل فارسی: "نَه‌ از آن‌ دایره‌ و دُنبَک‌ زدنت‌، نه‌ از این‌ زینب‌ و کلثوم‌ شدنت." نه از آن همه "امام عزیزمان، امام عزیزمان" گفتن و سپس او را "دجال" نامیدن و نه از آن همه سان و رژه واحد های تانک و توپ و مُسَلسَل و نه مثل شیر در سوراخی مثل صدام رفتن و فرو بستن. هنوز طنین صدای برادر مسعود در گوشم است که در احمد آباد و بر مزار مرحوم دکتر مصدق گفت:"ای درود بر این دادگاه های انقلاب؛ آیا امریکا از وجود آن ها ناراحت است؟؛ گو باش". حال پس از داغدار کردن آن همه خانواده و بر فراز جَرّثَقیل فرستادن آن همه جوانان صادق و بی گناه؛ آیا انتظار دارید که اتحادیه ی اروپا به شما نشان افتخار هم بدهد؟ میرزا

1-شايد در تاريخ معاصر ايران كمتر سابقه داشته باشد كه گروهي اينچين زير ذره بين بوده و كوچكترين حركت و اشتباه آنان پي گيري شده باشد. و اين علي رغم مكر و كين توزي نهفته در آن ( كه نمونه اي از آن را در نحو تنظيم خبر و لحن حاكم برآن و عكس انتخابي همين مطلب مي توان مشاهده كرد) مي تواند براي مجاهدين زمينه ي خير باشد چرا كه همين زير "نگاه" بودن مجالي براي اشتباه و انحراف باقي نمي گذارد. پس لازم نيست كسي از حالا عزاي قدرت گرفتن احتمالي اين جريان را بگيرد. فعلا كه رژيم چار ميخه است و مقاوت ايران بيش از هر زماني در منگنه.از ميان هزار احتمال يكيش هم به قدرت رسيدن مجاهدين است پس واكنش منتقدين مجاهدين نيز مي بايست متناسب با همين احتمال باشد.
2- سورن كي ير كه گارد در جايي از كتاب ((يادداشتهاي آخرين سالها)) مي گويد ( ولي تو،اگر بي ريا و صادق باشي ،تويي كه مي خواهي از زندگي لذت ببري و فرزنداني داشته باشي كه آنها هم به سهم خود بهره اي از لذت زندگي برگيرند ،آيا تو نيز ترجيح نمي دهي كه گريبان خود را چنگ مردي برهاني كه مدام از يك چيز،از مردن و ميرايي جهان سخن مي گويد؟) اينرا كي ير كه گارد درباره ي سنت دير نشيني مي گويد. و اينكه چه بهتر براي ما كه آنهايي كه مدام از ميرايي جهان و جاودانگي روح سخن مي گويند جايي دور از ما، در دير اقامت كنند. اينگونه اوقات ما هم در مواجه با آنها تلخ نمي شود و مي توانيم با خيال آسوده از زندگيمان ((لذت)) ببريم. مي شود مشابه همين حرف را درباره ي مجاهدين هم گفت. جداي از استنادها و دلايل طيف رنگارنگ منتقدين مجاهدين، چه مي شود اگر ((علت)) اصلي دست كم بخشي از نقدها و نوشته هاي بعضا هيستريك عليه مجاهدين همين باشد كه آنها وجدان ما را معذب مي كنند. چه مي شود اگر ((گناه)) اصلي مجاهدين اين باشد كه آنها زيادي سقف فدا را بالا برده اند. كه در پي گيري اهدافشان بيش از حد مايه مي گذارند. كه بيش از حد لازم بر عقايدشان پاي مي فشارند و اين در دنياي امروز كه به قول اسلاوي ژيژك دنياي ((قهوه بدون كافئين)) دنياي سكس بدون خطر و خلاصه دنياي ((جوهر زدايي)) از همه چيز از جمله سياست است ، كاري است غير بهداشتي و مسلما ((تروريستي)). اين قسم عقيده مند بودن و فداكاري جداي از محتوايش، فارغ از درستي يا نادرستي آنچه برايش فداكاري مي شود، در دنياي ما خود را به گونه تعلق فرقه اي و تروريستي نشان مي دهد. گويا امروزه اين نفس عقيده داشتن و تعلق نامشروط به حقيقت است كه از منظر ((زندگي دوست)) ، نسبي گرا و صلح طلب حاكم بر جهانمان كاري فرقه گرايانه و تروريستي است. مجاهدين هم تنها نمونه اي از اين نوع تعلقند و نه بيشتر. افسوس كه در سياست جايي براي ((دير نشيني)) نيست. .

من موافق گذاشتن نام مجاهدین در لیست تروریستی نیستم و آن را تا حد زیادی یک اهرم سیاسی می دانم. اما به اعتقاد من، نه "فحاشی های هیستیریک" ره به جایی می برد و نه چنگ زدن به دامان "فدا" (من می خوانم تعبد کورکورانه). ما به عقلانیت نیاز داریم. عقلانیت مستلزم جسارت نقد جدی گذشته ی خود و پذیرش خطاهاست. منتقدان را به بی وجدانی در قبال فداکاری مجاهدین متهم کردن ره به جایی نمی برد. چرا این بحث نزد مجاهدین تابو است که خبط های راهبردی مقام معظم رهبری مجاهدین نه تنها باعث شد که خیلی از آن فداکاران را جلاد اسلامی پرپر کند، بلکه حیثیت سیاسی مجاهدین هم نزد مردم ایران تا حد زیادی از میان رفت؟ آیا واقعاً همه ی مجاهدین عیناً مثل رهبری شان فکر می کنند؟

دیدگاه "بابا اینا اگه بیان از آخوندا بدتر می کنند" فقط دستپخت مزدورران جیره خوار رژیم و لجن پراکنی های آخوندی نیست. شم و شهود مردم را دست کم نگیریم. بیاد بیاوریم نشانه های مشترک و گذشته ی ایدئولوژیکی را که مجاهدین را به "آخوندهای دجال" پیوند می دهد. زیارت و حدیث خوانی "برادر مسعود" و مهر تابان "خواهر مریم" (رئیس جمهور برگزیده ی مقاومت!) شما را به یاد که می اندازد؟

مجاهدین باید بفهمند که اگر می خواهند یک حزب دموکرات باشند نه ربات های فداکار، باید این کار را در عمل و با نقد خود آغاز کنند. مجاهدین مشکل را (به طور تاکتیکی) در "خمینی" خلاصه می کند، در حالی که مشکل اصلی بنیادی تر از این حرف هاست. مصیبت اسلام سیاسی است. و مجاهدین هم میراث بر روایت دیگری از اسلام سیاسی هستند. تا تکلیف این التقاط ایدئولوژیک پرتناقض روشن نشود، برای مجاهدین همین آش شله قلمکار خواهد بود و همین کاسه ی گدایی اعتماد: فرقه ای رو به زوال از هوادارن شیدا و کم سواد دهه ی شصتی، به دور رهبری که زبان اش خیلی بهتر از فکرش کار می کند.

استفاده از کلمات «بار دیگر» در عنوان خبر شما اشتباه است. سازمان تروریستی مجاهدین هیچ گاه از تروریستی بودن خود مبرا نشد که حالا «بار دیگر» تروریستی شناخته شده باشد. سازمان تروریستی مجاهدین از اتحادیه اروپا درخواست تجدید نظر کرد و این اتحادیه هم به آنها جواب نه داد و آنها را همچنان در لیست سازمان های تروریستی نگه داشت. بر خلاف نظر یکی از هواداران این سازمان که در اینجا کامنت گذاشته اتحادیه ی اروپا نه به دلیل اهمیت این سازمان تروریستی بلکه به دلیل تقاضای تجدید نظر به این مورد رسیدگی کرده است.

This the shame of the people who came as a refugee to Europe and going for holidays to Iran and these poeple they have to stay in Iran and shut up about the mojahedin who is blood is on the hand of Khomini and his mollas
I hope the poeple of Iran just start thinking and stop talking to much. God bless Mojahedin

خيلى خوشحالم ، چون سزاى خيانت گروهك و فرقهء رجوى كه خون بسيارى از جوانان ايرانى و مردم كرد و عراقى را در دست دارند ، بدتر از اين خواهد بود . . . منتظر خبرهاى بسيار بدترى از اين گروه و رهبران...آن باشيد . مهران / لايدن

Har chand ke javanani sadegh o azadikhah in gorouh ra tashkil dadand vali motaassefaneh be ellate faghre daneshi o faghre farhange siassi az haman avayele enghelab alate daste in o oun shodand ke badtarineshan hamoun saddam boud. Avayele hamle amrica be Irak ham yeki az gozinzehaye amrica estefade az in gorouh baraye hamlehaye maghtayi be iran boud, ke shayad in gozine hanouz ghabele ejra bashad. be har hal in gorouh digar hich rabti be mojaheddin ghabl az engheleb nadarad. Be har hal terrorist ya na in gorouh khianate bozorgi na be regime hakem dar iran balke be mellate iran karde va mikonad