رادیو زمانه > خارج از سیاست > از این ستون به آن ستون > همهی دزدان رییسجمهور | ||
همهی دزدان رییسجمهورسید ابراهیم نبویnabavi@radiozamaneh.com> ویدیوی این برنامه را در شهر فرنگ زمانه تماشا کنید با دو هفته تأخیر، شصت و دومین برنامه از این ستون به آن ستون توسط ابراهیم نبوی و خانواده تقدیم میشود. در این برنامه ابتدا خبرهای دزدی رییسجمهور در بغداد، تجاوز در زنجان، تنیس در ویمبلدون، محمود نفتی در صدا و سیما، شیءای ناشناس در ولز و سخنان جدید امام جمعهی مشهد را از عل اصغر میخوانید. سپس خبرهای چهل سال بعد به اطلاع میرسد. آنگاه ترانهای به نام «آخ! مادر» اثر یک خواننده و با ترجمه یعقوب گولیزاده تقدیم میشود. در پایان گزارش تصویری ویژهی از این ستون به آن ستون را به نام «همهی دزدان رییسجمهور» را میخوانید.
خبرهای هفتهبا سلام، اینجانب عل اصغر از دگولس پرس خبرهای سرقت رییسجمهور، جام یورو ۲۰۰۸، انگلیس و ولز، فرانسه، خارج و شهرستان را به سمع و عمل شما میرساند. میخواستند مرا بدزدند منابع آگاه احتمال دادند که تا هفته بعد خبر کشف یک بمب اتمی منفجر نشده در دفتر رییسجمهور و توطئه سوءقصد علیه محمود نفتالین از طریق بردن وی به حمام توسط این رییسجمهور یا مشاورانش مطرح شود. در همین حال دفتر ریاست جمهوری اعلام کرد، هر خبر اقتصادی که علیه دولت منتشر شود، دولت اقدام به افشای یک طرح ترور یا آدم ربایی خواهد کرد و اگر منتقدان نرخ تورم را اعلام کنند، دفتر رییسجمهور وی را خواهد دزدید. در هنگام تجاوز موبایل را خاموش کنید
بیبیسی شور...ا پووا زندانهای خالی، زندانهای پر هفتهی گذشته رییس زندانهای تهران اعلام کرده بود که زندانهای این شهر جای خالی ندارد. آگاهان از رییس قوه قضائیه خواستند قبل از هرگونه اظهار نظر در آیینه نگاه کرده و گاهی روزنامه بخواند. فاطی استریپ تیز وی قبلا در مورد حجتالاسلام خاتمی و محتشمی نیز همین نوع انتقادات را کرده بود و علاوه بر این از آنها خواسته بود لباسشان را دربیاورند و یا دیگران آنها را خلع لباس کنند. دفتر شهردار از اینکه خانم فاطمه الاره برقی خواستار استریپتیز شهردار تهران نشده است، اظهار خوشنودی کرد. محمود یارانه میدهد یک مقام اقتصادی گفت: دادن یارانه علوفه به دلیل نزدیک بودن انتخابات و افزایش آرای حامیان رییسجمهور، کاهش یارانه شیر به خاطر نامعلوم بودن آینده سیاسی کودکان تازه متولد شده و قطع یارانه پودر لباسشویی به خاطر عدم ضرورت شستن لباس در دوران دولت عدالتخواه و مردمی است. شیءای ناشناس و نورانی در ولز دفتر رییسجمهور ایران ضمن تکذیب این خبر اعلام کرد، رییسجمهور هیچ پروازی به منطقه ولز نداشته است. اما محمود نفتی خاطر نشان ساخت که ممکن است شیء ناشناس حامل افرادی باشد که برای دزدیدن وی از آسمان ولز عبور کرده و به بغداد رفتند.
بهترین زن دنیا را کسی ندید همه چیز رو به راه است دولت از مردم درخواست کرد وقتی برق ندارند و هوا تاریک است، شلوغ نکنند و سرجایشان بنشینند و خاکبازی هم نکنند تا برق بیاید. دولت دستور داد که مردم وقتی برق قطع میشود و هوا گرم است، حق ندارند بیش از اندازه قانونی عرق کنند... خبرهای ما در همین جا به پایان رسید. چهل سال بعد؛ سیروس، درخت، خنجر و خاطرهپنجشنبه، ششم تیرماه ۱۴۲۷ هجری خورشیدی، برابر با ۲۶ ژوئن ۲۰۴۸ میلادی سرقت در بغداد این فیلم در سه روز اول نمایش موفق شد رکورد پرفروشترین فیلم سال را به دست بیاورد. این فیلم جیمز باند داستانی متفاوت با نمونههای متعارف و کلاسیک جیمز باند دارد. جیمز باند که در این فیلم شانکر ویولین نقش او را بازی میکند، یک مأمور مخفی است که توسط یک رییسجمهور خاورمیانهای به بغداد دعوت میشود تا در مقابل دستمزدی کلان مأموریتی را انجام دهد. اما وقتی ملاقات صورت میگیرد، رییسجمهور از جیمز باند میخواهد او را دزدیده و تحویل پنتاگون بدهد. صحنههای فرار جیمز باند از دست رییسجمهور کشور تخیلی «پاپان» جزو صحنههای کمنظیر تاریخ سینماست. همزمان با نمایش این فیلم، محمود احمدینژاد رییسجمهور کشور ابوموسی از پکی تین جولی پیت شکایت کرد. او مدعی شد که این فیلم از روی داستان زندگی او و دزدیده شدن او در بغداد ساخته شده است. اما دادگاه بینالمللی اسلامی لاهه این اتهام را به دلیل اینکه تاکنون محمود احمدینژاد از ۳۶۸۰ فیلم به خاطر سرقت سوژه شکایت کرده است، رد کرد.
سیروس، درخت، خنجر و خاطره سیروس شاملو، فرزند احمد شاملو که بیست سال پس از مرگ پدرش معلوم شد اکثر اشعار وی به نام احمد شاملو چاپ شده، در این مراسم سخنرانی کرد. وی که سه روز قبل مجموعه ۳۰ جلدی کامل آثار شاملو و مجموعه ۸۰ جلدی آثار خودش را منتشر کرد، به ویرایشی خلاقانه در آثار پدر دست زد. در این نمایشگاه کتابهای بزرگ و مهم شاملو مانند «سیروس، درخت، خنجر و خاطره»، «هوای مشتی» (هوای تازه سابق)، «سیروس در آتش»، «کاشفان فروتن اموال» و «در آستانه دادگاه» منتشر شده است. در همین نمایشگاه سیروس شاملو کتاب تحقیقی خود به نام «آیدا، خیالی که در ذهن شاعر بود» را منتشر کرد. سیروس شاملو اعلام کرد به زودی زنجیرههای «زورخانههای سنتی شاملو»، «مسابقات اتومبیلرانی شاملو» و «باشگاههای کونگ فوی شاملو» را به یاد پدرش که عاشق این ورزشها بود، احداث خواهد کرد. ایتالیا شایستگیاش را نشان داد ایتالیا در این بازی با نتیجه یک بر صفر پیروز شد. فرانچسکو توفی کاپیتان تیم ایتالیا گفت: ما شایستگیهایمان را نشان دادیم. شهاب نازنازی کوچولو کارشناسان اعلام کردند که این موشک ۴۲ سال قبل در جریان یک مانور به آسمان پرتاب شده و در این ۴۲ سال در منظومه شمسی سرگردان بود. مطبوعات جهان تصاویر این حادثه را منتشر و نام این موشک بیآزار شهاب را «شهاب نازنازی کوچولو» گذاشتند. خبرهای چهل سال بعد را میخواندید، تا چهل سال بعد خدانگهدارتان باد.
آخ! مادر ترانهای از آللا دایان ننه با من عکس داد ننهام با من یاد داد با خودم راه رفتن ننهام دستش را میگرفت و با من آب میداد ننهام با من عکس داد ننه با من عکس داد همهی دزدان رییسجمهوررییسجمهور ایران اعلام کرد که نیروهای آمریکایی در هنگام سفر او به عراق قصد ربودن او را داشتند. او گفته است آنها میخواستند از طریق سرقت من ایران را تحت فشار قرار داده و باجخواهی کنند. کاخ سفید: ما دزد نیستیم اکنون سؤال بزرگ جهان سیاست این است: «آیا آمریکاییها قصد دزدیدن رییسجمهور ایران را داشتند؟ آیا آنها میخواستند با دزدیدن احمدینژاد از تواناییهای علمی او استفاده کنند؟ واقعا چرا آمریکاییها میخواستند رییسجمهور ایران را سرقت کنند؟» گزارش ویژه این هفته ما تلاش کرده است تا از طریق ارتباط با برخی منابع نزدیک به این سؤالات پاسخ دهد.
آیا روایتی دقیق از این سرقت وجود دارد. محمود احمدینژاد به عنوان سوژه سرقت، شاهد آن و کسی که همه اسناد را در دست دارد، گفت: «البته فکر نمیکنم که هیچکس از ملت ما در این که آمریکاییها میخواستند خادم ملت را بدزدند شکی داشته باشد. این موضوع اظهر من الشمس است. ما مستندات داریم، من عکس خودم را در لحظهای که میخواستند مرا بدزدند، دارم. من چند عکس از رییسجمهور آمریکا دارم و علاوه بر اینها اسنادی مانند قبض مکالمات تلفنی موبایل بنده و سند ملکی خانه بنده همگی آماده است. شکی در این مورد وجود ندارد، حتی نود درصد.»
جلال طالبانی، رییسجمهور عراق که در روز حادثه رییسجمهور ربایی حضور داشت، با ما در این مورد گفتوگو کرده است: «ما داشتیم در خیابانهای بغداد قدم میزدیم. من به ایشان گفته بودم اینجا خطرناک است، ولی ایشان اصرار عجیبی داشت که حتما از جلوی سربازان آمریکایی رد بشود و برای آنها دست تکان بدهد، او حتی به آنها انگشتش شصتش را هم نشان داد و آنها فکر کردند او برایشان آرزوی موفقیت میکند. ایشان گفت: من میخواهم در همین محله که بوش جرأت نکرد راه برود، بدون محافظ قدم بزنم. من گفتم: این کار رو نکن، آمریکاییها میدزدنت. سؤال کرد: اگر بدزدن چی میشه؟ گفتم: میبرنت آمریکا. گفت: تنهایی یا با با خانواده؟ گفتم: تنهایی. گفت: اگر برم نزدیکشون ممکنه منو بدزدن؟ گفتم: آره. رفت به طرف کامیونهای آمریکایی، سه تا کامیون پر از سربازان آمریکایی اونجا بودن، ولی آنها با دیدن اون در رفتند و سرقت اتفاق نیفتاد.
اگرچه جلال طالبانی معتقد است هیچ نشانهای برای دزدیدن احمدینژاد در عراق ندیده است، اما مجتبی هاشمیثمره، مشاور نزدیک احمدینژاد که در سفر عراق او را همراهی میکرد، از حادثهای عجیب خبر داده است: «برادر احمدینژاد داشت نماز میخواند. غرق در عبادت بود که یک لحظه من نور سبزی دیدم، ایشون به سجده رفت و در همون لحظه از پشت ایشون یک برگهای به زمین افتاد. نور خاموش شد. وقتی ایشون سرش را بلند کرد، هنوز در حالت جذبه بود. من به فکس اشاره کردم و گفتم: این چیه؟ نگاهی کرد و دید یک برگه فکس است که آرم پنتاگون روی آن دارد و روی آن نوشته است که آمریکاییها قصد دزدیدن ایشون رو دارند. هیچ امضایی زیر برگه فکس نبود، هیچی. گفتم: محمود جان! این برگ فکس از کجا آمد؟ خندید و گفت: برای ما فکس زیاد میآد، ایمیل میآد، نامه میآد... ولی توضیح بیشتری نداد. آن نور سبز هم برای ما مسالهای بود، درست از پشت ایشون یعنی محلی که فکس افتاد. شبیه نور استارت فکس بود، ولی نکته عجیب این بود که در آن اتاق نه فکسی بود، نه تلفنی و نه کامپیوتری، هیچ دستگاهی نبود...
آیا آمریکاییها واقعا قصد دزدیدن احمدینژاد را داشتند؟ چه کسی آن فکس هولناک را فرستاد؟ آمریکاییها میخواستند پس از دزدیدن احمدینژاد با او چه کنند؟ ریچارد استمپل، مسؤول میز احمدینژاد در پنتاگون که سالها قبل در ایران کار کرده و فارسی را مثل یکی از پرندگان حرف میزند، چنین میگوید: «یکبار در جلسه شورای عالی پنتاگون، پیت اوکیسی طرحی رو آورد که براساس اون طرح میخواست احمدینژاد رو بدزده. اما همه با اون مخالفت کردیم و همونجا ریختیم سرش و دوازده نفری کتکش زدیم و هفته بعد هم به همینخاطر از پنتاگون اخراج شد. الآن پیت خودکشی کرده. البته یکبار دیگه اسرائیلیها اعلام آمادگی کردن که احمدینژاد رو بدزدند، ولی ما مخالفت کردیم. اینکه اسرائیلیها چرا میخواستند احمدینژاد رو بدزدند، برای ما مبهم بود.»
به دنبال این سرنخ به سراغ دانیال خواکیم، یک اسرائیلی ایرانیالاصل که تخصصاش در موساد دزدیدن رییسجمهور و رهبران کشورهای مخالف هست، رفتیم. دانیال خواکیم که در سن بیست سالگی با نام دانیال حکیمی از ایران به اسرائیل مهاجرت کرد، بیست و پنج سال است که به دزدیدن روسای جمهور جهان میپردازد. دانیال به زبانهای عربی، فارسی و عبری مسلط است. او به ما گفت: «من و گروهم در موساد میخواستیم محمود رو بدزدیم. البته نه در عراق، بلکه در اصفهان یا شیراز. حقیقت این بود که بعد از محکوم شدن موشه کاتساو به عنوان یک رییسجمهور اسرائیلی ایرانیالاصل به دلیل روابط نامشروع اخلاقی، ما ایرانیهای اسرائیل خیلی دوست داشتیم که یک رییسجمهور ایرانیالاصل اسرائیل رو اداره کنه. راستش احمدینژاد بهترین فرد برای این کار بود، او تونسته بود در طول سه سال حکومتش در ایران، ملت اسرائیل رو متحد کنه، چهرهی مظلومی از اسرائیل به ملتهای جهان نشون بده و بعد از شصت سال تونست مردم جهان رو متوجه جنایات هولوکاست بکنه، کاری که هیچ رییسجمهور اسرائیلی نتونسته بود بکنه. از نظر ما اون بهترین بود. خدمتی که اون به اسرائیل کرده، هیچ رییسجمهوری نتونسته بود بکنه، به همین دلیل ما میخواستیم بدزدیمش، میخواستیم بیاریمش اسرائیل تا رییسجمهورمون بشه. ولی طرح من مبنی بر سرقت احمدینژاد متاسفانه به دلیل تنگنظریهای موجود در موساد رد شد، حیف!»
آیا دانیال خواکیم راست میگوید؟ آیا اسرائیلیها میخواستند او را بدزدند؟ آیا گفتههای پنتاگون مبنی بر سرقت نکردن احمدینژاد درست است؟ خبرنگار ما برای کشف گوشهای دیگر از این حقیقت، بهطور مخفی با یکی از محافظان رییسجمهور ایران ارتباط برقرار کرد. این محافظ که ما او را اختصارا «میم» میخوانیم، نمیخواهد نامش هرگز برده شود. به همین دلیل در مصاحبه با خبرنگار ما او صدایش را تغییر داد. «میم» که از سومین روز ریاست جمهوری احمدینژاد معاونش بوده است، گفت: «از وقتی وارد عراق شدیم، دکتر دائم به ما میگفت آمریکاییها میخوان منو بدزدن. یک روز به من گفت بیا بریم جلوی گشتیهای آمریکایی قدم بزنیم تا حالشون رو بگیریم. گفتم: دکتر، میدزدنت! گفت: به خاطر امام زمان طوری نیست. گفتم: دکتر، اگر دزدیدنت میبرنت آمریکا. گفت: به خاطر آقا امام زمان میریم آمریکا. من گفتم: دکتر، به خاطر آقا امام زمان منم با خودت ببر آمریکا. دکتر گفت: تو کسی آشنا داری که اگر رفتیم آمریکا بعدش زن و بچهمون رو بیاریم اونجا؟ گفتم: آره دکتر، همه جوره. گفتم آره، ولی دروغ گفتم. آشنا نداشتم. ولی با خودم گفتم بعدش یه طوری میشه دیگه.
اما در این مورد فقط یک نفر است که از سالها قبل موضوع دزدیدن احمدینژاد را مطرح کرده است، بیآنکه کسی به تذکرات بیشائبه او توجه کند. ما با او گفتوگو کردیم. شهرام شبپره یکی از کارشناسان امور سرقت و مسائل هنری که سالهاست از لس آنجلس مسائل ایران را رصد میکند، اطلاعات ذیقیمتی درباره دزدیدن احمدینژاد دارد. شهرام شبپره که سعی میکند تصویرش شناخته نشود، به خبرنگار ما گفته است: «من در جریان سرقت ایشون بودم و قبلا هم هشدار داده بودم، حتی با کمک برادرم و دوستانم شعری براش درست کردیم. البته اون شعر رو من نخوندم و شعر دیگری رو خوندم، اصل اون شعر این بود: ای قشنگتر از پریا، تنها به عراق نریا، آمریکاییها دزدن، عشق منو میدزدن... وقتی ما این شعر رو میخوندیم، انتظار داشتیم ایشون حواسش باشه، ولی به نظرم خوب حواسش رو جمع نکرد.»
جستجوی ما برای حل این معما به نتیجه نرسید. و سؤال باقی ماند. آیا احمدینژاد مستنداتی رو خواهد کرد تا نشان دهد که میخواستند او را بدزدند؟ آمریکا و اسرائیل این موضوع را منکر شدهاند، اما شهرام و مجتبی حرف دیگری دارند. شاید روزی کسی از این راز عجیب پرده بردارد. |
نظرهای خوانندگان
شاید آمریکایی ها می خواستند با این کار حسن نیت خود را به مردم ایران نشان دهند
-- محمد از دبی ، Jul 14, 2008 در ساعت 07:34 PMخیلی باحالی نبوی, ولی شوخیت با لهجه اخلاقا درست نیست.
-- سلام ، Jul 14, 2008 در ساعت 07:34 PMدوست داریم.
عالي بود
-- ساناز ، Jul 15, 2008 در ساعت 07:34 PMتو اين كشور دل انگيز ، خنديدن از روي درد
و درد گرفتن از روي خنده
كار هميشگي است
ولي شما اجاز داريد به تعداد اون ها كمي هم اضافه كنيد
هميشه بمانيد
این خانمی که داره تو سازمان ملل برای احمدی نژاد دست میزنه احیانا با خانم فاطمه رجبی نسبتی نداره که؟
-- صادق ، Jul 15, 2008 در ساعت 07:34 PMsalam. khaste nabashid. ali bood.dametoon garm
-- r-z ، Jul 15, 2008 در ساعت 07:34 PMسر کار گذاشتی!؟
-- مهدی ، Jul 15, 2008 در ساعت 07:34 PMتکراری بود که!!!
ابراهيم نبوى نويسنده يى كه كارش را در اوجِ قدرت دولتِ اصلاحات با مبارزه قلمى عليه جناح راست آغاز كرده بود،اكنون با لگد زدن به گور و چهره هايى قهرمان و محبوب چپ مانند چه گوارا و شاملو ادامه مي دهد.
-- Mazdak ، Jul 15, 2008 در ساعت 07:34 PMاگر واقعا طرفدار دمكراسى و خواستار آزادى هستى با ديكتاتور هايى در قدرت مبارزه كن نه با قهرمان هايى مرده!
اگر آنها به راستى در نظرِ تو انسانهاى بدى بوده اند،به هر حال اكنون دستشان از دنيا كوتاه است و امپرياليسم هم اين چهره ها را با تبديل به ابزار تبليغاتى كردن nozool شان داده،با ضد قهرمان هايى در قدرت در افتادن،رسم مردانگى است جناب نويسنده!
بعد از سال ها انتظار ...
-- یه نفر ، Jul 16, 2008 در ساعت 07:34 PMمثل همیشه عالی بود.
از سه سال پیش که سایت دانشگاه هنوز فیلتر تو کارش نبود چیزی ازتون نخونده بودم تو بلاد کرمون
-- رفیق ، Oct 28, 2008 در ساعت 07:34 PMتا دیوار رو چند روز پیش خریدم یادم افتاد یه کسی هست که خوب حرف می زنه عالی می نویسی مثل همیشه
اين (يا اون) پايين نوشتهايد: «كامنتهايي كه حاويِ اتهام، توهين و يا حمله شاخصي باشد هرز محسوب مي شود و منتشر نخواهد شد.» آقاي نبوي در بعضي از مطالبِ طنز از لهجه به عنوانِ «محمل» يا «مضمون» طنز استفاده ميكند. به نظر ميرسد اين برخورد با لهجهي انسانها راسيستي و «توهينآميز» است. همچنانكه بعضي خوانندهها و شنوندههاي راديوزمانه هم به آن اعتراض كردهاند. تا حال نه توضيحي مبني بر ردِ نظرِ معترضان داده شده و نه اين رويهي توهينآميز كنار گذاشته شده است. به عنوانِ يك خواننده و شنوندهي راديوزمانه خواهش ميكنم اين رويهي راسيستي كنار گذاشته شود.
-- تقي ، Jan 23, 2009 در ساعت 07:34 PM