رادیو زمانه > خارج از سیاست > از این ستون به آن ستون > غلو، قذافی، مشرف و کرزای | ||
غلو، قذافی، مشرف و کرزایسیدابراهیم نبوی
برنامه نوروزی از این ستون به آن ستون، مصادف است با چهل و هشتمین قسمت این برنامه هفتگی رادیو زمانه، در این برنامه نخست پیام تبریک ابراهیم نبوی را میشنوید، آنگاه همکاران ما یعنی خواهر آزاده میکروفون، برادر حسن گلگیر و مصطفی فوتو، پیامهای تبریک خود را به شنوندگان برنامه می گویند، در برنامه نوروزی پیام تبریک علاصغر را به همراه خبرهای پایان سال، پیام تبریک علاکبر را همراه با یک گزارش ویژه از تعطیلی مجله دنیای تصویر و پیام جناب سرهنگ مستشار را به مناسبت آغاز سال جدید میشنویم. در این برنامه گزارش ویژه غلو معروف به اسمیت امانپور، تحلیلگر بینالمللی را این برنامه که با سرهنگ قذافی از لیبی، پرویز مشرف از پاکستان، هو جین تائو از چین و حامد کرزای گفتگو کرده است میشنویم و میبینیم. ابراهیم نبوی نوروز را به شما تبریک میگوید سال نو مبارک. چهل و هشت برنامه از این ستون به آن ستون را در سال گذشته دیدید و شنیدید و خواندید. این اولین برنامه سال جدید است. سال نو را به همه مردم ایران، آن طرف و این طرف آب تبریک میگویم و امیدوارم سالی خوش و زیبا را آغاز کنید. در سال آینده تلاش میکنیم از این ستون به آن ستون را تا جایی که میتوانیم به هم بریزیم و از این ستون به آن ستون برویم و برنامه را از اساس تغییر بدهیم. در سال آینده احتمالاً از این حالت چند شخصیتی در میآییم و به حالت چند شخصیتی دیگری فرو می رویم. این بار، من، ابراهیم نبوی سال نو را به شما تبریک میگویم. پیام تبریک علاصغر به ملت ایران اینجانب علاصغر، این عید سعید باستانی را به شما ملت باستانی ایران تبریک میگوییم و امیدواریم سالی خفن و ناناز و عروس داشته باشید. سالی که گذشت سال ضایعی بود و من نمیدونم چه جوری گذشت. واقعنی امیدوارم که سالی پر از مرام و صفا و عشق افلاطونی و چیزهای باحال داشته باشید. از حضرت ابوالفضل میخواهم که از خدا بخواهد که سال آینده تا این اندازه ضایع نبوده و یک جوری باشد که ضد حال نخوریم. در پایان به همشهریهای عزیز هم تبریک سال نو را گفته، بایراموز موبارک اولسون.
خبرهای هفته علاصغر از دگولس پرس خبرهای ۲۴ ساعت گذشته ایران و جهان و انتخابات و سردار بابازارع عریان و لغو امتیاز نشریه و آزاد شدن فروش کامپیوتر در کوبای جهانخوار را به سمع و عمل شما میرساند. انتخاباتی که همه در آن هوشت... شدند اصولگرایان منتقد دولت نیز پیروز شده و موفق شدند در اکثر حوزههای رای گیری که هیچ رقیبی نداشتند، پیروز شده و در برخی حوزههای بدون رقیب نیز از دشمن فرضی شکست خوردند. علاوه بر این دو گروه پیروز، اصلاحطلبان نیز در انتخابات شکست سختی خوردند، اما تعداد نمایندگان آنان از ۴۵ نفر به ۴۶ نفر افزایش یافته و از مجلس قبلی بیشتر شد. آگاهان خبر دادند که هر سه گروه موفق شدند از مجلس قبلی نمایندگان بیشتری را به مجلس بفرستند، در حالی که رقیب این سه گروه یعنی نامزدهای مستقل نیز از دوره قبل کرسیهای بیشتری را در اختیار گرفتند.
کارشناسان انتخاباتی اعلام کردند که این اولین انتخابات جهان است که همه رقبا در آن پیروز شدهاند. منابع آگاه خبر دادند که در حادثه دلخراش انتخابات دهها نفر زخمی، صدها ناظر اصلاحطلبان از حوزه رایگیری فراری شده، میلیونها رای مفقودالاثر و هزاران صندوق رایگیری دچار امداد غیبی شدند. سخنگوی نگهبانی دم در مجلس که اخیراً به عنوان کمیته امداد غیبی نیز خوانده شده است، در حضور خبرنگاران اعلام کرد «انتخابات بسیار سالم برگزار شد.» یکی از خبرنگاران گفت «موش بخوردت با این نظر دادنت.» در همین راستا موش مذکور سخنگوی حاضر در صحنه مذکور را خورد و به دلیل مسمومیت غذایی به بیمارستان انتقال یافت. واسه چی؟ همین جوری! بهار فرهنگ و وقایع خفنگ علی معلم، مدیر مسوول دنیای تصویر که نشریه وی به اف اف فنا رفته است، اعلام کرد «آقا! مغازه رو هم اینجوری نمیبندند.» اما وزارت ارشاد اسلامی گفت: چرا، مغازه را همین جوری میبندند. وزیر ارشاد اسلامی برای توضیح علت بستن ۹ نشریه همزمان با پایان زمستان سال گذشته و آغاز بهار سال جدید گفت «ما در سال ۸۷ شاهد بهار فرهنگی انقلاب هستیم.» آگاهان پیشبینی کردند که بهار امسال با بارش شدید برف، یخبندان، سرمای خفن و توفان همراه باشد. کارشناسان بهار و زمستان گفتند: زنجیر هم نبندید، چون فایده ندارد.
بیچاره آرتور سی کلارک هم مرد سردار بابازارع عریان، رفت بوق زد چنگال آمریکایی نابود باید گردد
همیشه یک ساعت عقب بود خبرهای ما در این لحظه به پایان رسید. پیام عل اکبر خوشحال به ملت ایران اینجانب علاکبر خوشحال، سال نو را ابتدا به برادران عزیز مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی تبریک گفته و به مادر عزیزم در کرمان و خواهران و برادران و سایر اعضای فامیل عید مبارکی عرض میشود و برای همه هموطنان به خصوص خانم هدیه تهرانی، خانم لیلا حاتمی، آقای پارسا پیروزفر، آقای خسرو شکیبایی در نقش هامون سال خوبی را آرزو کرده و صحنهای باشکوه برای ملت ایران از خداوند میطلبم. و در پایان با این آرزوی سینمایی که امیدوارم کلوزآپتان در لانگشات زندگی همیشه بدرخشد، ارادت خود را به سینماگران وطن ابراز میدارم. نوروزتان مبارک. گزارش ویژه: اگر دنیای تصویر نیست، مجله فیلم هست تندباد حادثه ویرانگر پرهیجان در روزهای پایانی سالی پر از اضطراب و ماجرا و نگونسالی باعث توقیف ماهنامه سینمایی «دنیای تصویر» شد. ماهنامهای که اگرچه در اندازه های ماهنامه وزین سینمایی فیلم به مدیریت اساتید بزرگ مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی نبود، اما در عرصه معرفی سینمای جهان و چاپ عکس های چهار رنگ از ستارگان درخشان سینما بسیار معروف بود. این حادثه قلب بسیاری را تکان داد و باعث شد تا خیلی از افراد از خودشان سووال کنند که آیا این کارها درست است؟ آن هم با آدمی همچون علی معلم، سردبیر محترم ماهنامه دنیای تصویر که آزارش به یک مورچه که هیچ، به یک مگس هم نمیرسد. آیا کسانی که این عمل زشت را انجام دادند با خودشان فکر کردند که ممکن است به نفرین اشخاص معروفی همچون داریوش مهرجویی، عزتالله انتظامی و داوود رشیدی به عنوان خدایان پرده نقرهای در سینمای ایران دچار شوند؟
ماهنامه سینمایی دنیای تصویر در یک حرکت شکوهمندانه و کمنظیر بارها عکس اشخاص محترمی مانند رابرت دنیرو، جک نیکلسون، آل پاچینو و مارلون براندو را روی جلو خود به طریقه رنگی چاپ نمود. این نشریه وزین اولین بار رمان معروف و اکشن پدرخوانده (در ایران گاد فادر) را ترجمه و بصورت پاورقی منتشر کرد. رمانی درباره خانواده محترم دن کورلئونه که اگر چه یک پسرشان، سانی، قمارخانهدار و پسر دیگرشان مایکل رو به آدمکشی آورده بود، ولی پدرشان واقعاً مردی وفادار به کانون گرم خانواده و پدری مهربان برای فرزندانش بود. امروز در غم از دست رفتن ماهنامه سینمایی تصویر، چه اشکها که ریخته نمیشود. اما همگان میدانند که اگرچه ماهنامه سینمایی تصویر نیست، ولی ماهنامه فیلم هست. به قول شاعر یک داغ دل بس است برای قبیلهای! و شاید بتوان گفت که بقول اسکارلت اوهارا (با بازیگری پرتوان ویویان لی) در فیلم برباد رفته «فردا روز دیگری است.» و اکنون در پایان سال هیچ سووال خاصی برای پرسیدن نیست علیاکبر خوشحال، دگولسپرس، تهران پیام جناب سرهنگ مستشار به ملت باشکوه ایران اینجانب جناب سرهنگ کیومرث مستشار، پدر نازلی خانم احساس، شاعره توانمند و درخشان، این عید سعید باستانی را که میراث پیشینیان بالاخص جمشید، کیومرث، کورش، داریوش، اعلیحضرت رضاشاه و سایر بزرگان، که البته اینجانب ارتباط خود را با کلیه سلطنتطلبان تکذیب نموده، به ادامه کار در این رادیوی محترم ادامه خواهم داد و آرزوی سالی خوش و خرم برای هموطنان ایرانی و خارجی در کلیه مناطق هواشناسی دارم. در سالی که گذشت هوا بسیار درخشان بود، ولی یک جبهه هوای توفانی در اکثر ماهها از مرکز به شمال و جنوب مملکت وزیده و به کلیه هموطنان توصیه میشود که به گزارش وضع هوا هیچ اطمینانی نکنند، چون معلوم نیست اگر هوا الآن آفتابی باشه، نیم ساعت بعد توفانی نشه. توضیح مهم: به دلیل هماهنگی بیش از حد «از این ستون به آن ستون»، نسخه نوشتاری، فایل صدا و برنامه تصویری از این ستون به آن ستون، چهل و هشتمین برنامه، هیچ ربطی به هم ندارد و هر کدام را ببینید یا بشنوید یا بخوانید انگار آن یکی را ندیدید و نشنیدید و نخواندید. به همین دلیل برنامه ویژه غلو را فقط در فایل صدا و برنامه ویدیویی میبینید. |
نظرهای خوانندگان
جالب بود، دو سه هفته قبل زیاد خوب نبود، اما این هفته انگاری راه گلوش وا شد، عل اصغر، مخلصیم مشتی.
-- نیما مدیحه ، Mar 25, 2008 در ساعت 02:28 PMمقدار مجاز ایدئولوژی ای که می توان داخل یک ستون طتز چپاند یک مقدار محدودی است برادر عزیز. زیادتر از آن باشد مطلبت بی مزه می شود. این ایدئولوژی رسوای لیبرال کاپیتایزم ات را که با فحش به کوبا نمایش می دهی اگر یک کم دوزش را کم کنی بهتر است. حتی برای دوستان همفکرت هم بامزه تر می شود.
-- میم ، Mar 25, 2008 در ساعت 02:28 PMسلام آقای نبوی! سال نوی شما مبارک. بستن مجلههای خوبی مثل هفت و دنیای تصویر را چطور میشود توجیه کرد؟ اصلاً توجیهپذیر هست؟ برای منی که برای مدتی طولانی عادت کرده بودم به خواندن مطالب دنیای تصویر واقعا سخت است. با احترام به نظر شما دربارهی مجله فیلم، باید بگویم مجلهی دنیای تصویر از آنجا که دربارهی فیلمهای روز جهان بخش تحلیلی جالبی داشت که آقای بیژن اشتری زحمتش را میکشیدند، شاید پر طرفدارتر از مجلهی فیلم عمل میکرد. هر چند شاید یکی از دلایل بسته شدنش همین کنایههای سوزاننده آقای اشتری در بعضی فیلمها بود. دنیای تصویر خوانهای حرفهای حتما به یاد دارند که ایشان در تحلیل فیلم v for vendeta چه تکههای سوزانندهای در باب نظامهای توتالیتر انداختند که مسلما غیر از کشور خودمان را یاد آوری نمیکرد و این که این چند ماه آخر را در بخشی کار میکردند که از علایق برخی از دیکتاتورها مانند کیم جونگ ایل و استالین (در این شمارهی آخر) به سینما نوشتند که آن هم لاجرم شباهتهایی به سیاستمداران ما میبرد. با این حال، امیدوارم آقای معلم با مجلهای تازه بازگردند و سینما دوستان را از اطلاعات خوب کادر نویسندگانشان محروم ننمایند.
-- فرانک ، Mar 25, 2008 در ساعت 02:28 PMکجا باید نظر بدیم؟؟
-- مژده ، Mar 29, 2008 در ساعت 02:28 PMآقا نبوی، کارهای شما را دوست ندارم. طنزهایتان متاسفانه بیشتر اوقات به نظرم خنده دار نیستند. این را هم از روی مخالفت سیاسی نمی گویم. نوشته های شما به شدت ایدئولوژیک و به طرز سطحی جانبدار هستند. متوجه هستید؟ طنزنویسی که قلم اش در کرایه یک گرایش و دار و دسته مشخص سیاسی باشد که طنز نویس نیست. فرض کنید کسی پیدا می شد و تمام عمر خود را صرف دفاع از جناح فلان در حزب رستاخیز و «طنز» نوشتن علیه رقبای جناح فلان میکرد، به نظر شما چنین طنزی چه ارزشی داشت؟ امیدوارم زودتر بتوانید به ایران برگردید چون در ایران لازم نیست خود را اسیر این سیاسی کاری سطحی بکنید و احتمالا طنزهای بهتری می نویسید و نویسنده بهتری هستید. لطفا همیشه یادتان باشد که اگر از سطح روزمرگی و جدل هایی با تاریخ مصرف یک هفته ای فراتر بروید پیش از هرچیز نویسنده بهتری خواهید بود.
-- Yours Truely ، Mar 31, 2008 در ساعت 02:28 PMبا آرزوی موفقیت برای شما.
از اين موضوع كه دنياي تصوير بسته شد وحشتناك ناراحت شدم
-- amirup ، Aug 9, 2008 در ساعت 02:28 PM