رادیو زمانه > خارج از سیاست > انتخابات ۸۶ > تحریم آخرین راه است! | ||
تحریم آخرین راه است!بسیاری از کسانی که در انتخابات کشور شرکت نمیکنند، معمولاً یک دلیل روشن دارند. آنان معتقدند که شرکت آنان در انتخابات، چیزی را عوض نمیکند. یا به عبارت دیگر حضور آنان در انتخابات، باعث تغییر شرایط کشور نمیشود. این عدم مشارکت زمانی بیشتر میشود که میان داوطلبان موجود و افراد مورد نظر مردم، تفاوت زیادی وجود دارد. از سوی دیگر گروهی در انتخابات شرکت نمیکنند؛ چون معتقدند انتخابات سالم نیست، عادلانه نیست و برگزارکنندگان نام هر کسی را که بخواهند از صندوق بیرون میآورند. البته تمام دلیل این نیست؛ یک دلیل محکم این است که اصولاً وقتی شورای نگهبان فقط داوطلبانی را تأیید صلاحیت میکند که ملتزم به ولایت فقیه باشند، طبیعی است که وقتی چنین قاعدهای مقرر و مجری میشود، بسیاری از داوطلبان خود به خود گمان میکنند که داوطلب مورد نظر آنها حتماً یکی از عناصر حکومتی است و چون به چنین خصوصیتی اعتقاد ندارند، از شرکت در انتخابات خودداری میکنند. با وجود منطقی بودن بسیاری از آنچه گفته شد به عنوان دلایل متقن برای عدم شرکت در انتخابات نمایشی، سوؤالاتی مطرح است که نمیتوان بیپاسخ به آنان، از کنار واقعیتی به نام انتخابات گذشت. ۱) رؤسای جمهور در ۱۸ سال گذشته، هر کدام سیاستی را دنبال میکردند که این سیاستها با همدیگر متفاوت بوده و به همین دلیل زندگی در هر دوره برای مردم متفاوت با دوره دیگر است. مثلاً در هشت سال ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی زندگی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی و اجتماعی متفاوت با دوره ریاست جمهوری خاتمی و احمدینژاد بود؛ علیرغم اینکه در هر سه دوره رهبری واحدی، آیتالله خامنهای کشور را اداره میکرد. آیا این تفاوت را میشود نادیده گرفت؟ ۲) آیا انتخاب رییسجمهور یا نماینده مجلس یا عضو شورای شهر، برای انتخاب نماینده یا نمایندگانی برای چهار سال و در نتیجه دادن اختیار به مدت چهار سال به دست آنان است، یا برای تغییر نظام سیاسی کشور؟ ۳) در صورتی که مطمئن باشیم در صورت عدم مشارکت در انتخابات، کسانی قدرت را در دست میگیرند که زندگی عمومی مردم شرایط بدتری پیدا میکند، در صورتی که با گزینش گروهی دیگر وضع بهتری حاکم میشود، آیا بهتر است در انتخابات شرکت کنیم یا از مشارکت خودداری کنیم؟ ۴) آیا در انتخابات، در هر حال و در هر کجای جهان، انتخاب وضع مطلوب در دسترس است؟ یا معمولاً میان چند انتخاب موجود و ممکن دست به انتخاب میزنیم؟ مثلاً در انتخابات فرانسه که منجر به ریاستجمهوری سارکوزی شد، نامزدهای موجود، نیکولا سارکوزی، سگولن رویال و دو نامزد مهم دیگر، کمابیش با نامزد مطلوب مورد نظر فرانسویها متفاوت بودند. آیا در چنین شرایطی باید دست به انتخاب بهترین حالت موجود زد؟ یا در انتظار حالت مطلوب از انتخاب خودداری کرد؟ در انتخابات گذشته آمریکا نیز انتخاب میان بوش و جان کری بود. هر دو داوطلب از سوی بسیاری از آمریکاییها بهترین حالت ممکن نبودند. نه بوش بهترین داوطلب جمهوریخواهان بود و نه کری بهترین یا حتی یکی از بهترین نامزدهای دموکراتها بود. در این حال باید چه کرد؟ ۵) اگر امکان انتخابی مطلوب وجود نداشت، اما یکی از داوطلبان بهتر از داوطلب دیگر بود و عدم حضور ما در انتخابات باعث انتخاب نامزد بدتر میشد، باید از حضور در انتخابات خودداری کنیم؟ یا در انتخابات شرکت کنیم؟ ۶) در سالهای گذشته، برخی از نیروهای سیاسی به دلیل رد صلاحیت افرادی مانند ابراهیم یزدی و نامزدهای نهضت آزادی یا سعید حجاریان یا نامزدهای دفتر تحکیم وحدت، از شرکت در انتخابات خودداری کردند. در حالی که در دوره پنجم مجلس سعید حجاریان نامزد تهران و در دومین دوره انتخابات شوراها نامزدهای دفتر تحکیم و نهضت آزادی در فهرست تأیید صلاحیت شدهها بودند؛ اما انتخابات شوراها به دلیل تحریم انتخابات به نفع آبادگران تمام شد. یعنی در انتخاباتی که نهضت آزادی، اصلاحطلبان و تحکیم وحدت میتوانستند انتخاب شوند، احمدینژاد و طرفدارانش با ۲۰۰ هزار رأی در تهران شورای شهر را در دست گرفتند. آیا با وجود چنین تجربیاتی تحریم انتخابات و در نتیجه کاهش حضور گسترده مردم بدون سازمان، و در نتیجه رأی آوردن یک اقلیت سازماندهی شده، صحیح به نظر میرسد؟ ۷) هشت سال زندگی در دو دوره ریاستجمهوری یک رییسجمهور بهتر، معادل یک پنجم عمر مفید یک انسان بالغ است. آیا میتوان به انتظار تغییری که ممکن است تا ۲۰ سال دیگر رخ ندهد، یک فرصت هشت ساله بهتر را از دست داد؟ ۸) طبیعی است که تحریم انتخابات، به عنوان یک کنش سیاسی، میتواند یک واکنش ملی یا گروهی از سوی مردم یا گروههای سیاسی باشد که از طریق آن به قدرتنمایی و به رخ کشیدن نیروی اجتماعی هوادارشان برای تعامل سیاسی با حکومت یا جامعه جهانی بپردازند. اما اگر بنا باشد جریان تحریم به عنوان اقدامی کور رخ بدهد که تنها موجب از دست دادن قدرت شود و هیچ بهره ای از آن برده نشود، طبعاً باد در هاون کوبیدن است. انتخابات یک عمل سیاسی است؛ نه نمایش و سخنرانی هیجانآلود سیاسی است و نه عملی همچون انقلاب است. فرصتی است برای به دست آوردن یا حفظ قدرت یا از دست دادن آن. تحریم یکی از راههای برخورد با آنتخابات است؛ اما شاید آخرین راهی باشد که باید به آن فکر کرد. |
نظرهای خوانندگان
کاش کسانی که دم از تحریم دوباره انتخابات می زنند، این استدلال ها را پیش خودشون بکنند، چون هر چی ما اینا رو بگیم، گوش شون بدهکار نیست و همشحرف خودشون و می زنند.
-- صالح ، Dec 12, 2007 در ساعت 12:26 AMمن یک انسان هستم
-- امید ، Dec 15, 2007 در ساعت 12:26 AMمن انسانی شرافتمند هستم
من در آینده به فرزندانم خواهم گفت با آن چه و آن که به شعور و شرافت شما اهانت می کند کنار نیائید.
من به فرزندانم خواهم گفت برای آنکه حکومت نگوید هرکه رای داد به نظام رای داده است در انتخابات اسفند شرکت نکردم.
من به شرافت انسانی اهمیت می دهم.
شما می گویید رای بدهم و بگذارم حکومت به ریشم بخندد؟
آنگا به فرزندانم چه خواهم گفت؟
آقای نبوی در این مقاله نیز با استدلال های قشنگ سعی کرده که امثال این حقیر را متقاعد کند که به پای صندوقها بروند و انتخابات ایران را با آمریکا در دو کفه ترازو قرار داده (که در این باره باید گفت میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است) اما یک مورد را هم یاعمدا یا سهوا فراموش کرده است که رفتن به پای صندوق حتی اگر رای سفید داده شود مشروعیت دادن به این رژیم است و بس. اگر شما رژیم را به این صورت که هست و این قانون اساسی و این بی قانونی را و این ضایع کردن حقوق کاندیداها را (که حتی از فیلتر هایی که در آن قانون اساسی کذایی هم رد شده اند) قبول دارید بفرمایید بروید رای بدهید و شاکی هم نباشید که تلویزیون ایران با افتخار عکس های شما را نشان بدهد و بگوید که این ملت است که به نظام مشروعیت میدهد. پیام قبلی که برای من دادید این بود که شما از انقلاب خوردن پشیمان گشته اید و من هم اینجا خدمتتان عرض میکنم که جای رای دادنمن درد میکند و دیگر فریب نخواهم خورد. تکرار مکررات است که بد و یا بدتر را انتخاب کردن هردو محکوم است. در ضمن شما اگر در جریان امور نبودید و یا فراموش کرده اید از کاندیداهای قبلی رییس جمهوری بپرسید که یکی شکوه به خدا کرد و دیگری شکوه به آقای خامنه یی که رای مردم در انتخابات تاثیر دارد یا خیر؟
-- داریوش ، Dec 15, 2007 در ساعت 12:26 AMآقای نبوی عزیز! فقط یک سوال دارم. در انتخابات شورای شهر من و دوستانم به اصلاح طلبان رای دادیم. میشه بگید نتیجه اش چی شد؟ آقایون رفتن اونجا نشستن جیک هم نمیزنن! میگن اکثریت نیستیم کاری نمیشه کرد! حرفهای تکراری که هشت سال شنیدیم. ولی چون تشنه قدرت از دست رفته هستن من و شما رو بازیچه می کنن! میرن اونجا میشینن ماهی چند میلیون حقوق و برو و بیا و رانت خواری از قدرت! من بازم میرم رای میدم ولی از نتیجه اش مطمئن هستم. همون آش و همون کاسه. به نظرم اگه واقعا اونا فکر مردم هستن باید یک پاکسازی حسابی تو نامزداشون بکنن و از این ائتلاف های مسخره با کروبی و امثالهم دست بردارن. اینو بدونیم که ملت کاری که صلاح بدونه میکنه به من و شما هم کاری نداره! نمیشه اینقدر نگاه عاقل اندر سفیه به کسانی کرد که رای نمیدهند. هر حرکت اجتماعی وابسته به پس زمینه های تاریخی کوتاه و بلند مدتشه !
-- همایون ، Dec 23, 2007 در ساعت 12:26 AMبه نظر من شرکت در انتخاباتی که یک سری افراد رده پائین که در سالهای دور ما اونارو راستی می دونستیم و حالا اومدن دم از اصلاحات می زنن ، انگار که توی این مملکت آدم روشنفکر و آگاه و جود ندارد که این افراد خودشونو جریان اصلاح طلب معرفی می کنند توهین به شعور و درک سیاسی ماست و بعد از 8 سال دوره ی ریاست جمهوری آقای خاتمی که ما دچار یک سری تحولات شدیم ولی آنهمه امید و انرژی فرسوده شد ما باید بدنبال یک جریان قوی تر از آن 8 سال باشیم و از تجربه ی اون 8 سال استفاده کرده با امیدواری و پختگی بیشتر جریان اصلاحات رو جلو ببریم و براحتی آرمانها حذبی و مردمی خودمونو فدای اختلافات گروهی داخل جناحی نکنیم و ما نباید بعد از آن شکست اینقدر سرخورده بشیم و آنقدر انتظارات خودمونو پائین بیاریم و نا امیدانه هر جوجه سیاسی و به عنوان نماینده ی اصلاح طلب!!!خودمون معرفی نکنیم و به دنبال راهی باشیم که نخبه های چپی رو وادار به ورود به عرصه ی سیاسی کشور کنیم
-- بدون نام ، Mar 11, 2008 در ساعت 12:26 AM