رادیو زمانه > خارج از سیاست > از این ستون به آن ستون > پنج منهای یک | ||
پنج منهای یک خبرهای هفته با سلام اینجانب عل اصغر از دگولس پرس، خبرهای چاوز و خاتمی که به مشهد رفت و شورای ملی صلح و خمرهای سرخ و نامه محمود نفتی به سارکوزی و اعتصابات فرانسه و چین در هفته گذشته را به سمع و عمل شما میرساند. آقام ولادیمیر چاوز، معروف به پسرخاله، و بازیگر فیلم بیخانمان، برای هفتمین بار در ۱۰ سال گذشته و چهارمین بار در دو سال گذشته از گلبلستان بازدید کرد و با محمود نفتی بر سر مسائل مهم فیمابین دو کشور از جمله تراکتور و یک کارخانه تولید شیر و مقداری ذرت با هم گفتگو کردند. محمود نفتی در این دیدار گفت: «بزغالهها ما را نمیفهمند.» چاوز نیز گفت: «بوش هم خر است.» محمود نفتی گفت: «دلار یک تکه کاغذ است.» چاوز نیز برای مرامبازی یک دسته دلار نفتی از جیبش بیرون آورد و آتش زد و با آن سیگاری را روشن کرد. محمود نفتی که تا کنون در دو سال سه بار به کاراکاس سفر کرده است، به چاوز گفت: «اگر الآن گیر نبودم، باهات میاومدم کاراکاس. دو روز در خدمت بودم. جیگر آمریکا رم میسوزوندیم؛ برمیگشتیم.» در این دیدار چاوز طی یک شوخی شهرستانی گفت: «امپریالیسم فکر میکند من آمدهام از شما بمب اتمی بگیرم.» بعد رو به دوربین که احتمالاً احساس میکرد امپریالیسم احتمالاً پشت دوربین ایستاده است، گفت: «بله، ای امپریالیسم، من توی جیبم بمب اتم دارم و اگر تو را ببینم، آن را پرت میکنم توی سر تو» و خندید. آگاهان گزارش کردند که وی در این خنده گفته است: ها ها ها ها
آقام، محمد خوشتیپ، معروف به محمد جیگر، به مشهد سفر کرد و با استقبال وسیع ملت مواجه شد، مردم مشهد شعار میدادند: «خاتمی پاینده، رییسجمهور آینده.» محمد جیگر در این سفر گفت: «امام رضا مظهر عقلانیت است.» در حالی که دو روز قبل امام جمعه مشهد، گفته بود: «امام رضا اولین بسیجی بود در اسلام.» امام رضا به خبرنگار ما گفت: «ما این چیزها نبودیم.»
خانم شیرین عبادی، برنده نوبل ، یک عدد شورای ملی صلح تشکیل داده و از دولت خواست غنیسازی را متوقف کرده و برای جنگ، بهانه دست مخالفان کشور ندهد. وی گفت: «حق مردم فقط انرژی هستهای نیست. حق مردم زندگی در صلح هم هست.» محمود نفتی در یک دیدار پنهانی با شیرین خانم شرکت کرد و اعلام داشت: «آخه چی چی میگی آبجی!؟ هی میگی متوقف کن، متوقف کن. چیزی راه نیفتاده که متوقف کنیم. حالا این قدر بگو که آبروی ما رو پیش در و همساده و خارجیها ببری؛ بفهمن ما هیچی نداریم.» نیروی انتظامی تهران بزرگ یکی از هموطنان را در حین نگاه کردن به یک خانم خوشتیپ، مامان، جذاب، بازداشت کرده و به وی گفت: «اوی! مرتیکه! مگه خودت خواهر و مادر نداری؟» وی گفت: «چرا! دارم، ولی به این خوشگلی نیستند.» رفیق خیوسان فان از رهبران خمرهای سرخ که در سنین کهنسالی به سر میبرد، در کامبوج دستگیر شد. خمرهای سرخ از کمونیستهای بسیار خفن که چند سال حکومت کامبوج را در دست داشتند، موفق شدند برای اولین بار مشکل گرسنگی را در این کشور حل کنند. آنها با کشتن میلیونها نفر از مردم کامبوج، موفق شدند این کشور را از واردات برنج خودکفا کنند. چهارمین نامه محمود نفتی به ولادیمیر سارکوزی منتشر شد، فرانسه: «نامه احمدینژاد به سارکوزی زننده و عصبی است.» به دنبال این اظهار نظر، موجی از شادمانی محمود نفتی را در بر گرفت و گفت: «پس معلوم میشه فهمیدن منظور من چیه.» گفته میشود محمود نفتی برای تهیه این نامه در یک طرح ابتکاری سازمانی به نام وزارت امور خارجه تشکیل داد؛ اما کارشناسان به او تذکر دادند که چنین چیزی صد سال است در ایران وجود دارد. وزارت امور خارجه اعلام کرد که نامه محمود نفتی به سارکوزی بدون اطلاع این وزارتخانه نوشته شده است.
آیریس وارللا یکی از زنان سیاستمدار طرفدار چاوز که توسط یه آقایی به اسم گوستاو آزوکار متهم به سوء استفاده مالی شده است، در ونزوئلا جلوی دوربین یک مجری مرد تلویزیون را که پرسیده بود «آبجی شما سوء استفاده مالی کردی یا نه؟» کتک زد و به وی اثبات کرد که خلق، پیروز است. اعتصاب در فرانسه وارد دومین هفته خود، و خواهر و مادر سارکوزی وارد سومین هفته بحرانی خود شدند. در حال حاضر، مترو، اتوبوس، قطار، هواپیما، و چیزهای دیگر متوقف بوده و فرانسه در وضعیت ترمز دستی به سر میبرد. همچنین چند نفر از مخالفان ولادیمیر سارکو اقدام به خرابکاری در خطوط بینالمللی «ت.ژ.و» یعنی قطارهای بسیار تندروی فرانسه کردند. آگاهان اوضاع ولادیمیر سارکوزی را نگرانکننده دانسته و از مادرش خواستند او را روزی سه بار پاشویه کند. ولادیمیر چکمه در یک سخنرانی شبهانتخاباتی گفت «غرب از مخالفان دولت حمایت میکند.» محمود نفتی نیز در یک سخنرانی شهرستانی اعلام کرد «غرب از منتقدان دولت حمایت میکند.» ولادیمیر چاوز نیز شبکه تلویزیونی مخالفان را وابسته به غرب دانست. چین نیز اعلام کرد: «غربیها با حمایت از حقوق بشر در کار ما دخالت میکنند.» دایی جان ناپلئون، یکی از غربشناسان مهم جهان اعلام کرد: «انگلیس! هر چی که هست، زیر سر انگلیسیهاست!» روز شنبه گذشته، اجلاس پنج منهای یک، بدون حضور چین تشکیل شد و چون چین در اجلاس حضور نداشت، این اجلاس نتوانست تصمیم بگیرد. اما روز یکشنبه، چین اعلام کرد که در اجلاس ۱+۵ شرکت میکند و به ایران اخطار کرد که برنامه هستهای را متوقف کند. روز دوشنبه گذشته، چین گفت که به دلیل دلدرد وزیر خارجه امکان شرکت در اجلاس ۱+۵ را ندارد. اما روز سهشنبه دولت چین اعلام کرد که دولتش در هر صورتی در اجلاس ۱+۵ شرکت میکند. نماینده چین در روز چهارشنبه دچار قانقاریای نفتی شده و اعلام کرد که در اجلاس ۱+۵ شرکت نخواهد کرد. اما روز پنجشنبه همین نماینده اعلام کرد که به دلیل تزریق گاز آمریکایی به منابع نفتی حالش یهتر شده و در حال شرکت در اجلاس ۱+۵ است، خبرنگار ما اعلام کرد نماینده چین فعلاً وسط در گیر کرده و احتمالاً تا پنج دقیقه دیگر یا وارد میشود یا برمیگردد.
علیاکبر خوشحال از هالیوود گزارش میدهد تام کروز، بازیگر نجیب و با خواهر و مادر و کوچک هالیوود که همواره در نقشهای بزرگ و عظیمی بر پرده نقرهای و جالب سینما درخشیده است، اکنون در یک نقش دیگر بازی سختی را بر صحنه خواهد برد. تام کروز، که با کتی هولمز و دختر سه ساله کوچکش به نام سوری زندگی میکند، ولی قلبش همچنان به یاد نیکول کیدمن چشم عسلی میتپد، در فیلم ایکسمن نقش سردبیر و مؤسس مجله معروف و بدنام پلی بوی - بازی پسرها - را بازی میکند. او با شکمی چاق و سری کچل، نقشی را بازی میکند که شاید هرگز شایسته آن همه خدمات ارزنده او به تاریخ سینمای جهان نمیباشد. در این فیلم لئوناردو دیکاپریو که آواز زیبا و روحانی او در فیلم تایتانیک، همچنان اشک را به چشمان هر انسانی میآورد، نقش یکی از علاقهمندان پلی بوی را بازی میکند. اگر چه تام کروز همواره به عنوان پدر خوب سینما معروف بوده و ماهنامه سینمایی فیلم به مدیریت مسعود مهرابی و هوشنگ گلمکانی گزارش فیلمهای او را منتشر کرده است، ولی این فیلم همچون زنگ خطری پیش پای تام کروز است.
اکنون آفتاب در سانست بولوارد غروب مینماید و شب زمستانی اینگمار برگمن سر میرسد؛ اما تاریخ سینما همواره از تام کروز سؤال خواهد کرد که آیا بعد از یک عمر زندگی خانوادگی و نجابت، آیا میارزید که خودش را این قدر به مفت بفروشد؟ در حالی که اشک در چشمهایم نشسته است و نسیم خنکی بر تپههای هالیوود میوزد، به سرنوشت تام کروز میاندیشم. آیا او خواهد توانست آبروی خود را حفظ کند، یا نخواهد توانست؟ علی اکبر خوشحال، دگولس پرس، هالیوود، لس آنجلس گزارش وضع هوا اینجانب کیومرث مستشار، گزارش وضع هوای ۲۴ ساعت کشور را به اطلاع میرسانم. ضمناً لازم به یادآوری است که اینجانب پدر خانم نازلی احساس بوده و خودم نیز دیوان شعری در اوزان قدیم داشته که بعداً در برنامههای دیگر آن را برایتان خواهم خواند. تذکر این موضوع را نیز لازم میدانم که بنده و مادر ایشان، از همان اول با ازدواج نازلی جان و این آقا موافق نبوده و نخواهم بود و اینک گزارش وضع هوا: در منطقه مرکزی، صبحها هوا آفتابی، ظهر با بارش شدید برف، عصر با تابش شدید آفتاب همراه با رعد و برق و غروب با توفان شدید همراه است. برای حرکت در جادهها تانک به همراه داشته باشید و برای رفتن به خیابان حتماً از زنجیر چرخ، خود چرخ، پالتو، زنجیر معمولی، پنجه بوکس، سند ملکی، کفش ورزشی، چکمه و موبایل استفاده کنید. در مناطق غربی کشور، هوا بسیار توفانی همراه با احتمال شدید باران و وجود ابرهای سیاه و احتمال تصویب قطعنامه است. در مناطق شرقی کشور، امکان رعد و برق ناشی از انفجار وجود دارد. یک جبهه هوای سرد از شمال به جنوب منطقه غربی و یک جبهه هوای داغ از جنوب به شمال به طرف پاکستان در حال حرکت بوده، کمی تا قسمتی احتمال کودتا و حکومت نظامی وجود داشته و وضع این جبهه بینظیر است. در این منطقه از داشتن هر گونه مدرک و به خصوص پاسپورت خودداری کنید. در صورت دستگیری زبان انگلیسی به همراه داشته باشید. در منطقه شمالی کشور، هوا بارانی، همراه با لکههای نفت و ابرهای گاز مشاهده میشود. در این منطقه بدون پوتین حرکت نکنید، اما به پوتین اطمینان نداشته باشید. در منطقه جنوبی، یک جبهه هوای داغ از سوی عربستان و کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس به طرف کشور در جریان است. هوای منطقه توفانی همراه با تهدید میباشد. تا هفته دیگر برای شما روزهای آفتابی و بدون کودتا آرزو میکنیم.
پرونده در این دنیا چگونه پرونده تشکیل میشود؟ دموکراسی: شما جرمی مرتکب میشوید. شما را تعقیب میکنند؛ برایتان پرونده تشکیل میدهند و شما را دستگیر میکنند. آنارشیسم: شما را به خاطر تصادف اتومبیل دستگیر میکنند. در کیفتان مدارکی به دست میآید که مخالف حکومت هستید. شما را به اتهام رشوهخواری محاکمه و اعدام میکنند. بعداً برای پاسخگویی به افکار عمومی برایتان پرونده جاسوسی درست میکنند. استبداد: یک پرونده آماده وجود دارد. شما را دستگیر میکنند. آن قدر به شما فشار میآورند تا به اتهاماتی که در پرونده نوشته شده است، اعتراف کنید. وقتی جرایم را پذیرفتید، شما را وادار میکنند تا به همدستی با مخالفان حکومت اعتراف کنید و بعد آنها را دستگیر میکنند. دموکراسی آمریکایی: شما با شرکتهای سیگارسازی مخالفید. برایتان پروندهای تشکیل میدهند که ۲۰ سال پیش، هنگامی که ۲۲ ساله بودید، قصد تجاوز به دختر همکارتان را داشتید. شما هم وکیل میگیرید و ثابت میکنید که شرکتهای سیگارسازی به روزنامهها رشوه دادهاند. بعد شبکههای تلویزیونی پرونده انحراف اخلاقی برایتان تشکیل میدهند و در نتیجه شما در انتخابات دوره آینده فرماندار کالیفرنیا میشوید. دموکراسی فرانسوی: همه میدانند که شما از نخستوزیر جاماییکا رشوه گرفتهاید. اما روزنامه لوموند برای شما پروندهای تشکیل میدهد که در جوانی با نهضت مقاومت ملی مخالف بودید. در نتیجه شما به دادگاه میروید و محاکمه میشوید و بعد از پایان محاکمه، پروندهتان را همراه با خاطراتتان منتشر میکنید و میلیونر میشوید. دموکراسی انگلیسی: پروندهای وجود ندارد. کسی هم چیزی نگفته است. در روزنامهها هم خبر خاصی نیست. یک روز صبح شما که میترسید تا پروندهتان رو شود خودکشی میکنید و چند ماه بعد در پاریس کتابی در موردتان منتشر میشود. دموکراسی روسی سابق: یک پرونده حاوی اعترافات شما نوشته شده است. چند مأمور آن را به دقت بررسی کردهاند، قاضی آن را بررسی کرده و شما را به ۳۰ سال زندان با اعمال شاقه در سیبری محکوم میکند. بعد شما را دستگیر میکنند و شما به محتویات پرونده کلمه به کلمه اعتراف میکنید. چهار سال بعد در سیبری اعدام میشوید و ۱۲ سال بعد خبر مرگتان را به خانوادهتان میدهند و ۳۰ سال بعد از شما عذرخواهی میکنند و اعلام میکنند که بیگناه بودهاید. دموکراسی ایرانی: آقای وزیر راه در مصاحبهای که در مورد اعتصاب معلمان انجام داده، از دهانش در میرود و اعلام میکند که جاسوسان آمریکایی در کشور نفوذ کردهاند. به همین دلیل، علیرغم مخالفت وزارت اطلاعات، قوه قضاییه چند نفر را دستگیر میکند؛ اما هیچ دلیلی برای نگاه داشتن آنها در زندان وجود ندارد. به همین دلیل خانههای آنها را بازرسی میکنند. در جستجوی خانه این افراد اسنادی دایر بر فساد اخلاقی، مصرف مشروبات الکلی، سابقه همکاری با گروهکهای ضدانقلاب در ۲۰ سال پیش، قماربازی، کمی تریاک و دادن رشوه به شهرداری پیدا میشود. در نتیجه پرونده این افراد تشکیل و آنها اعتراف میکنند که جاسوس آمریکا بودهاند. بعداً آمریکا ایران را توسط نخستوزیر ایتالیا که برای سفر، همزمان با وزیر امورخارجه سوریه به نروژ رفته است، تهدید میکند و این افراد بعد از چند روز مورد عفو قرار میگیرند و آزاد میشوند.
سفرههای جنگی گفته بودید سفرهایمان را دستتان درد نکند کمتر خجالتمان بدهید ما قابل این حرفها نیستیم میدانم که زحمت زیادی میکشید ما را بر قلههای هستهای نشاندهاید به خاطر ماست آه! زحمتتان دادیم، خسته نباشید این بزرگواریتان ما را کشته است بگذارید کمی حرفهای دیگر بزنیم اگر قرار است تفنگ ناموس ما باشد البته غیرت چیز مهمی است، ولی اگر خاطر نشان میکنم شاید اثر نداشته باشد بر جان توانای شما بگذارید خلاصه کنم آقا نازلی احساس (معصومه مستشار سابق) |
نظرهای خوانندگان
aghaye nabavi shoma khabari az sehat salamat ostad foroud fuladvand darid
-- mehran ، Nov 27, 2007 در ساعت 05:42 PMجناب آقای نبوی عزیز
باتشکر از برنامه زیبایتان ،گرچه خود شما ید طولیی در تهیه و نویسندگی طنز دارید،اما چنانچه خود خواستید، می خواستم نظراتی را بدور از هیچ غرض ورزی برای شما بنویسم ،باشد که قبول افتد و در نظر آید.
1-ابتدای برنامه بحثی بود در رابطه با پدر نازلی گرچه اگر کوتاه می بود جالب می شد اما چون بحث در مورد چند مسئله به درازا انجامید ،از حوصله خارج شد.مصداق استاد سخن که گفته: سخن گرچه دلبند و شیرین بود/سزاوار تصدیق و تحسین بود/چو یکبار گفتی مگو باز پس/چو حلوا که یکبار خوردند و بس
2-بخش اصلی برنامه با شروع و آهنگ خاص و زیبای خودش شروع شد و مثل همشه عل اصغر شروع به گفتن اخبار کرد،من دراز کشیده بودم و با چشمان بسته به برنامه که در گوشی پخش می شد گوش می کردم که ناگهان صدا های "جلوه های ویژه" به طریق بسیار بد و بلندی روی حرفهای شما می آمدند و از حد اعتدال خارج شدند،این صداها به نظر من که شنونده هستم باید، هم سطح صداهای دیگر یا کمی بلندتر باشند تا به گوش و شنونده آسیب نرسانند.در اوسط برنامه عل اصغر بود که صدای بلند باز و بسته شدن یک در ،نه یکبار ،نه دوبار ،چندین بار ،آنقدر بلند که صدای عل اصغر نمی آمد البته فکر کنم اشتباهی صورت گرفته بود در پخش صدا.
3-من ده ها بار در چندین نامه و نظر از رادیو زمانه خواسته بودم اجازه دانلود برنامه ها را بدهند،خوشوقتانه این امر صورت پذیرفت و من به عنوان شنونده از نحوه فشرده سازی فایل چه در تصویر و چه در صدا بسیار راضی هستم،حتی ما که از اینترنت معمولی در تهران استفاده می کنیم به راحتی می توانیم فقط با حداکثر نیم ساعت تحمل فایل صوتی را دانلود کنیم و برنامه تصویری را بوسیله اینترنت شبانه و نرم افزارهای مدیریت دانلود در چندین ساعت وقتی که خود خوابم دانلود، و فردای آنروز آنرا تماشا میکنم،از همه مهمتر اینکه لینک دانلود فایل فیلتر نیست و می توان لینک را برای دوستان فرستاد و برای دانلود احتیاجی به فیلتر شکن نیست تا سرعت کاسته نشود.
4-قسمت نازلی و پارادوکس جزء لاینفک برنامه است و بسیار عالی و جالب است خصوصا نکته سنجی های نازلی،پارادوکس بسیار غنی و معنی دار است.
5-اینجا سخنم از روی دل است آقای نبوی،سخنی که شما آنرا بیان نمودید،بگذارید برای خوانندگان مقدمه چینی کنم:
-- مهراد ، Nov 29, 2007 در ساعت 05:42 PMحدود 100 تا 150 سال پیش هرچه که از موسیقی به شاگردان اساتید می رسید سینه به سینه رسیده بود وهرکسی از ارائه آن به دیگران خودداری می کرد،تا آنکه استادی فقیدی بنام کلنل علی نقی وزیری به خارج رفت ،نت آموخت شیوه ویلن نوازی پیانو و ویلن که تا آن روز به اشتباه تدریس می شدند را به شیوه صحیح به موسیقی ایرانی وارد کرد،استاد وزیری در نواختن کمانچه،تار،سه تار،سنتور،تنبک،ویلن ،نی،قره نی ،پیانو... و کلیه سازهای ایرانی نوازنده ی بسیار چیره دستی بود.وی به ايران برگشته و مدرسه عالی موسیقی را افتتاح کرد ، در خاطرات سرگذشت موسیقی به قلم روح الله خالقی ،نوشته است،وقتی همسر استاد کلنل علی نقی وزیری صبحانه را پشت در اتاقی که استاد در آن تمرین می کرد میگذاشت،صدای تمرین ساز را می شنید،ظهر که نهار می آورد،سینی صبحانه را دست نخورده می برد،استاد همچنان غرق تمرین بود،شب که سینی شام را می آورد ،نهار هنوز دست نخورده بود.
حاصل اینهمه کار این شد که شاگردانش شدند: استادان، ابولحسن صبا،روح الله خالقی،حسین تهرانی ،فرامرز پایور ،مرتضی خان محجوبی،جواد معروفی،غلامحسن بنان و و و .که هرکدام از اين اساتید موسیقی ايران را با دل وجان حفظ کرده و به شیوه درست و اصولی بنیانگذار مکتب هر ساز و آواز شدند.به عنوان مثال ابولحسن صبا سالها به مازندران سفر کرده بود تا بتواند گوشه های گم شده ی آواز دیلمان را که سینه به سینه به افراد رسیده بود را بیابد،وی هر روز دنبال چوپان راه می افتاد در کوه و دشت تا ببیند چه گوشه ای را می خوانند و یا چه می نوازند.هر چه می شنید سریعا بصورت نت می نوشت.
امروزه، سازی که هرکدام از این اساتید نواختند را هیچ کس نتوانسته بدان صورت بنوازد،تمام این اساتید ساز نواز آنروزها بنان را به عنوان اسطوره ای شناخته بودند
و تماما می خواستند با آواز بنان بنوازند،وی از نظر اساتید، استاد آواز ايران شناخته شد و شاگردانش چون شجریان (به گواهی خود شجریان) نمونه ی این هنرند.اولین برنامه گلهای رنگارنگ با آواز بنان اجرا گردیده است.
اگرچه تکرار آواز یک خواننده توسط خواننده ی دیگر، در عالم موسیقی مجاز است اما شرط آن اینست که لا اقل یا شاگرد وی باشند،یا در حد و توان (هم دانگ صدا،هم شیوه تحریر و آواز صحیح) آن استاد باشند.
روزی که استاد بنان ترانه همیشه جاوید "الهه ناز" را خوانده بود،فریدون مشیری در خاطراتش می نویسد:آنروزها در منزل هر صاحب دلی که می رفتیم و می پرسیدند چه گوش کنیم،همه یک صدا می گفتند :"الهه ناز".
این تصنیف توسط ارکستر شماره یک رادیو و نوازندگان و استادان چیره دست و اسطوره آن زمان به تاریخ ایران تقدیم شد و جاودانه گردید.
حال از پشت این رسانه و این تریبون از خواننده ی بی ارزش و کسی که مطربی خواندن برازنده اش است و از عالم موسیقی بویی نبرده،کسی که ادای نامش اینجا موجب سرافکندگی هنر است،آخر مرد حسابی ،با آن اسم که معین است،تو به چه حق و کدامین علم خوانندگی و هنر ،به کدامین آیه الهی خود را در شان ارکستر شماره یک رادیو دیده ای؟باید دید که با چه کژ فهمی این مرد برای کسب پول، رقص 2 زن در شوی آهنگ الهه ناز را به تصویر کشیده ، حیف که نامت اینجا بیاید.نقل است از کتاب "از نور تا نوا،استاد آواز ایران غلامحسین بنان،به کوشش دکتر داریوش صبور) که شجریان می گفت روزی به سمت کرج در حرکت بودم،یک آواز از بنان را پنجاه بار گوش کردم،آخر هم نتوانستم آن آواز را بخوانم.
این نظر محمد رضاشجریان استاد مسلم آواز در دوره ی کنونی است که اینچنین از استاد بنان یاد میکند.
اما در مورد بقیه و خواننده ی منفوری بنام شکیلا ،که تصنیف ها و ترانه های خاطر ساز بانو مرضیه که در اجرای برنامه های گلهای رنگارنگ نام آور است را با وقاحت تمام خوانده است،برای داوری،از هر کسی که هنر دوست است نه هنر شناس،کسی که یکبار آهنگهای بانو مرضیه راشنیده بپرسید ،باز خوان ترانه های مرضیه چطور می خواند ،خواهید دید که هنر دوست آشفته می شود،امکان ندارد کسی که ترانه های بانو مرضیه را شنیده باشد ،شیوه خواندن این باز خوان ترانه رابپسندد،مگر کسانی که بطور سطحی برای اولین بار ترانه های مرضیه را از این باز خوان آهنگ بشنوند،وبطوری سطحی و بی اطلاع از گذشته و تاریخ ترانه ها،از وی خوششان بیاید.باید گفت ای کسانی که از خود هنری ندارید و به تقلید خراب کردن آهنگ های دیگران می پردازید، نه آهنگ های مرضیه از بین رفته است،نه غیر قابل دسترسند،خود بانو مرضیه هم در قید حیاتند،احتیاجی به تقلید شما نیست.
اما از موسیقی لس انجلسی که در حال از بین رفتن است و بسیار سطحی است می گذریم و به داخل ایران میپردازیم،مردکی بنام "محمد اصفهانی" بازخوانی یادگار ترین اثر استاد قوامی (فاخته ای) بنام "تو ای پری کجایی" که ترانه را مردک کاملا از بین برده است،برای اثبات این سخن ،یکبار ترانه اصلی را بشنوید،تحریر های اشتباه آن مرد ترانه را نابود ساخته است. باز این مرد از هر دستی فروگذار نبوده و ترانه "غوغای ستارگان" با صدای پروین ،با آهنگ سازی "مهندس همایون خرم" را باز خوانی کرده و ترانه را نابود کرده،جالب اینکه مردم دور از هنر نیز با شنیدن اين آهنگ میگویند :به به عجب ترانه ای "اصفهانی" خوانده،ای کاش! می دانستند یا یکبار ترانه اصلی را می شنیدند.
حال با این اوصاف از لس آنجلس که هیچ و پوچ است بگذریم،از خوانندگان سطحی هم بگذریم ،باز به نظر من "افتخاری" بهتر از همه و در تقلید باز قابل قبول تر است،به چند دلیل: 1)سنتی بسیار کار کرده ،2) پیش اساتید بزرگ چون شجریان کار کرده (هر چند کم) . 3)صدای بهتری از دیگر باز خوانان دارد 4)نوازندگان بزرگی با او کار کرده اند برای آهنگ سازی 5)حداقل در باز خوانی ترانه های بانو دلکش،نام آلبوم را "یاد استاد" گذاشته که اشاره ای دارد به استاد فقید علی تجویدی،آهنگساز و نوازنده ی بزرگ ایران.
گرچه در کل با نظر آقای نبوی موافقم که باز خوانی به از بین رفتن ترانه می انجامد .تقلید نو آوری را از بین می برد،در این بازخوانی ها هنر را از بین برده است. ولی ای کاش آقای نبوی بجای "افتخاری" نام آن بی شرافت "معین" یا "اصفهانی" را می بردند،از نظر هنری ایشان بیشتر مستحق دریافت نشان بی لیاقتی و بی کفایتی هستند.
باز هم با تشکر-منتظر برنامه های بعدیتان هستیم.دوستدار شما- مهراد
نازلی این چنین دل مرا بردی نازلی دم به دم مرا تو ازردی .......اقا مستشار یا نازلی رو به من میدید یا خودمو علی اصغر و علی اکبر و پژمان و اقا جامی و ازاده خانم می کشم جوابمو باید تو برنامه بعدی بدی و گر نه میام همه رو می کشم عین الدوله از قزوین
-- عین الدوله ، Nov 30, 2007 در ساعت 05:42 PMDear Davar Nabavi,
-- ATS ، Dec 4, 2007 در ساعت 05:42 PMYour program is great, especially the Al-ASghar and Ali-Akbar sections. The news is really funny and Ali Akbar's commentary is wonderful. So I recommend minimal changes for these sections.
اقای مهرداد لطفا در هنگام صحبت کردن و نظر دادن ادب رو رعایت کنید . شخصی مثل معین ها ملیون ها طرفدار دارن پس باید بدونید با توهین به چنین اشخاصی به سلیقه میلیون ها نفر توهین کردید . دوست ندارم بیشتر از این باشما بحث کنم چون از صحبت ها تون متوجه شدم سر رشته ای از موسیقی ندارید . اما خوشحال میشم روزی شما رو در دانشگاه هنر تهران زیارت کنم .
-- پیام ، Feb 26, 2008 در ساعت 05:42 PMبا عرض سلام خدمت مهرداد خان. شاید جواب دادن به کامنت این دوست عزیز کمی دیر شده باشد اما لازم دانستم به چند نکته ای اشاره کنم البته قبل از هر چیز خودم را موظف میدانم که عفت کلام را رعایت کنم نه آنکه همانند شما دهانم را باز کنم و هر حرف نا معقولی را که حتی به گوش هر شنوده ای رسد بی اختیار به خنده وادار شود را بزنم. دوست عزیز اگر شما با اصل قضیه مشکل دارید (بازخوانی آثار قدیمی) مشکلی نیست و من نمیتوانم عقیدتون را عوض کنم اما اگر با بازخوانی اله ناز معین مشکل دارید که باید عرض کنم که از شواهد و نظرتون در این خصوص متوجه شدم که از حداقل علم موسیقی برخوردارید. و اگر مشکل شما با شخص معین هست باید خدمت شما عرض کنم که برادر عزیز راه حل این بحران عقلی و ذهنی که شما درش دست و پا میزنید این نیست که به قول دوست قبلی بیایید شخصیت و هنر هنرمندی همچون معین را زیر پایتان خورد کنید. فرضا حتی اگر هم صلاحیت معین را در خواندن رد میکنید باید بدانید که این تنها نظر شخصی شماست و بهتر است چنین افکاری را پیش خود در همان محفظه بسته نگه دارید و پیش کسی عنوان نکنید چرا که قبل از هرچیز ابتدا خودتان و فهم و درکی که از موسیقی دارید (که من بعید میدانم!) را زیر سوال می برید. من خودم بدون هیچ تعصبی نسبت به شخص و خواننده خاصی عنوان میکنم جناب معین یکی از سرمایه های موسیقی ماست و باید قدرش را آنچنان که باید دانست.
-- علیرضا ، Jul 28, 2009 در ساعت 05:42 PM