رادیو زمانه > خارج از سیاست > از این ستون به آن ستون > نیویورک، نیویورک | ||
نیویورک، نیویورکاين برنامه را از «اينجا» بشنويد و در «اينجا» ببينيد. خبرهای هفته دکتر سقراط ارادانی معروف به آقا محمود نفتی برای سومین بار به زیارت واجب شهر نیویورک مشرف شد. وی که دو سال قبل، وقتی اظهارات تندی در سازمان ملل کرد، با سکوت مواجه شده بود، امسال وقتی اظهارات آرامی در دانشگاه کلمبیا نمود، با واکنش شدید مواجه شد. محمود نفتی در نیویورک در مراسم نامربوط و پر سر و صدای دانشگاه کلمبیا حاضر شد و توسط ريیس دانشگاه مورد اهانت شدیداللحن قرار گرفت. یک کارشناس گفت: «شما به این میگین اهانت، ما بهش میگیم واقعیت.» این مراسم از طریق همه تلویزیونهای جهان، جز ایران، پخش شد و ۵۰۰ میلیون نفر بیننده داشت. بسیاری از کسانی که این برنامه تلویزیونی را در ایران ندیدند، برخوردهای محمود نفتی در این برنامه را بسیار عالی توصیف کردند. دکتر نفتی در پاسخ به این که وقتی جلوی این همه مردم و دوربینهای تلویزیونی مورد اهانت قرار گرفتید، آیا ناراحت نشدید، گفت: «در عوض ۵۰۰ میلیون نفر ما را دیدند که این خودش دنیایی میارزد. مگر چند نفر بیننده در دنیا هست؟» پسر و دختر آقا شهید چهگوارا، از شهدای گلگونکفن و خوشتیپ و فتوژنتیک کوبا و آمریکای لاتین، در یک مراسم تجلیل از شهید چهگوارا در دانشگاه تهران، که تبدیل به مراسم تجلیل از شهید چمران شد، حضور یافته و مورد سوءاستفاده مناسب قرار گرفتند. سردار قاسمی، سخنران این مراسم در مورد مبارزات شهید چهگوارا علیه آمریکا گفت: «شهید چمران واقعاً با اسراییل خیلی جنگید.» وی در مورد اعتقادات چهگوارا گفت: «شهید سید چهگوارا نمازش ترک نمیشد و در تمام مدتی که در کوبا بود، محرم و صفر سیاه میپوشید و زنجیر میزد و در نماز جمعه پشت سر حاجآقا کاسترو نماز میخواند.» آنگاه حاج میتی چمران، داداشش، روی صحنه رفت و چون آقا محمود نفتی در کلمبیا گفته بود که «وقتی ما در ایران مهمان برای سخنرانی دعوت میکنیم، قبل از او حرف نمیزنیم.» برای لج کردن با ريیسجمهور یک ساعت در مورد فواید و مزایای شهید چهگوارا صحبت کرد و گفت: «چهگوارا واقعاً مبارز بزرگی بود. فقط اشکالش این بود که با کمونیستها نمیجنگید. در حالی که اگر مثل شهید چمران بود، الآن جهنم نمیرفت.» در این مراسم پسر چه گوارا قهر کرد و سخنرانی نکرد. دخترش هم پرسید: «این آقایی که در موردش حرف میزدید، بابای من بود؟»
اجلاس عمومی سالانه سازمان ملل متحدین در نیویورک تشکیل جلسه داد و اره و عوره و شمسیکوره در آن سخنرانی کردند. ویل اسمیت ريیسجمهور جهانخوار گفت: «ایران خیلی خطرناک است.» ولادیمیر سارکوزی، رییسجمهور گل به سرها اعلام کرد: «ایران خیلی خیلی خطرناک است.» آبجی آنگلا دویچهوله نیز که چند ماه بود حرف نمیزد و توی ترک بود، گفت: «ایران واقعاً خیلی خیلی ناجور خطرناک است.» نخستوزیر استرالیا هم اعلام کرد: «من نمیدونم ایران دقیقاً کجاست. ولی هر جایی هست، واقعاً خیلی جای خطرناکی است.» در این اجلاس رییسجمهور ایران سخنرانی کرد و گفت: «در این دنیایی که این همه کشور خطرناک وجود دارد، ما حاضریم به عنوان یک کشور طرفدار صلح و مامانی، صلح جهانی را ایجاد کنیم. بیایید برای جبهه متحد صلح دست به دست هم بدهیم.» وی سپس دستش را دراز کرد تا به هم بدهد، ولی بقیه از ترس فرار کردند. کشور برمه که تا دو روز قبل انگار روی کره زمین وجود نداشت، در عرض دو روز تبدیل به مرکز خبرهای دنیا شد و صدها هزار راهب بودایی، که لباسهای نارنجی و قرمز میپوشند و قیافه آنها شبیه برمهایهاست و معمولاً آدمهای چاقی هستند که مثل مجسمه بودا، یک جا مینشینند و تکان نمیخورند و هیچ ضرری به هیچ کس نمیزنند و خیلی هم آدمهای درویشصفت و بیچاره و فقیری هستند، به خیابان ریخته و به احمدینژادهای خودشان اعتراض کردند. حکومت نظامی برمه هم با تفنگ به آنها شلیک کرد. شورای امنیتی سازمان ملل متحد، که وزارت اطلاعات آنها محسوب میگردد، به دولت برمه اخطار کرد که دست از این کارهای زشت بردارد. اما دولتهای چین و روسیه اعلام کردند که هیچ کسی حق دخالت در امور داخلی برمه را ندارد و اگر این دولت ۱۰ هزار نفر را هم بکشد، چون در داخل کشور خودش کشته است، مساله داخلی محسوب میشود. امیر شیخ محمد بن علی بن راشد المصطفی آل مکتوم ... (ادامه اسم در صفحه بعد ...) در یک سخنرانی یک فرمان توپ و مامان و بیسکویت و آجری صادر کرد و طی این فرمان اعلام کرد بازداشت خبرنگاران واسه کارهای خبری در امارات به کلی ممنوع است. چند نفر به این آقای بنراشد گفتند: «درد و بلات بخوره توی سر قاضی مرتضوی» آقا علی شاکری، بچه شهرستان قدیم و بچه اورنجکانتی جدید که چهار ماه قبل، بدون هیچ دلیل و خبری بازداشت شد و سه ماه قبل قاضی این شاکری اعلام کرد بعداً در مورد علت دستگیری خبر میدهیم، دو روز قبل بدون هیچ دلیل و خبر و حرف و اطلاعی آزاد شد. قاضی اعلام کرد: «علی شاکری چون هیچ جرمی نکرده بود، فقط همین جوری محض تفریح چهار ماه زندانی بود، در حالی که اگر جرمی مرتکب شده بود، حتما شش ماه زندانی میشد.»
آقا حاج حسن آقا روحانی، رئیس مذاکرات سابق اعلام کرد: «روسها دارند با کارت ما بازی میکنند.» این اظهار نظر موجب خشم کلیه پاسوربازها، پوکربازها، ۲۱بازها، رامیبازها، آسبازها و خالبازها شد. انجمن اسلامی پوکربازان مقیم مرکز گفت: «روسیه حق ندارد با کارت ما بازی کند.» وی گفت: «اگر آنها به بازی با کارت ما ادامه بدهند، ما هم با تاس آنها بازی میکنیم.» علمای عربستان سعودی اعلام کردند «بلوتوث حرام است.» آنها اعلام کردند اساماس اگر برای نجات میت باشد، احتیاط واجب است و پاسخ به missed call واجب کفایی است. خبرهای این هفته ما در این مکان مقدس به پایان رسید. تا هفته دیگر شما را به خدا میسپاریم. میم مثل پرسپولیس سالون آکادمی منتظر تشریف فرمایی بزرگان سینمای جهان برای اسکار ۲۰۰۸ است. اسکار جایزه افسانهای و بزرگ سینمای جهان است که حتی شخصیتهای بزرگ سینمای ایران و جهان مانند صمد و بهروز وثوقی آرزوی دستیابی به آن را دارند. این جایزه آن قدر اهمیت دارد که ماهنامه سینمایی فیلم، هر ساله گزارش آن را در صفحات متعددی درج نموده و در صفحه شهرستانها نيز که این جانب به آن علاقه خاصی دارم، بارها بدان اشاره نموده است.
امسال، فیلم «میم مثل مادر» رسول ملاقلی پور، به عنوان نامزد ایرانی اسکار در این جشن بزرگ سینمایی حضور پیدا میکند. هیچ تردیدی نیست که فیلم «میم مثل مادر» در اسکار امسال مورد توجه قرار خواهد گرفت. چرا که نقش مادر در زندگی انسان یکی از مهمترین نقشها بوده است. جملاتی مانند «هرگز نمیر مادر» و «مادر! مرا ببخش، آب از سرم گذشت» بر تارک ادبیات جهان میدرخشد. در سینمای ایران و جهان چه بسا کسانی بودهاند که با بازی نقش مادر اشک میلیونها انسان پاکدامن را بر زمین جاری کردهاند.
اشخاصی مانند خانم نادره در نقش همیشگی مادر، خانم نرگس در فیلم به یاد ماندنی و جاویدان مادر هند، ویجنتی مالا، ویویان لی و داستین هافمن که در فیلم «کرامر علیه کرامر» جای مادر آن طفل بیگناه بازی کرد و نگذاشت آن طفل روزهای بیمادری را احساس کند؛ اگر چه داستین هافمن شغلش را از دست داد و آن مادر بیفکر و خودخواه به آب و نانی رسید.
این نقشها هرگز از یاد تماشاگران سینمای جهان نخواهد رفت. مردم جهان هرگز گریههای طاقتفرسای ابربازیگرانی مانند اکبر عبدی، فردین، بهروز وثوقی، راج کاپور، راجند راکمار، آمیتا باچان، ابراهیم تاتلیس و امیرخان را در فراق مادرشان از یاد نمیبرند. شاید امسال به خاطر فیلم «میم مثل مادر» مرحوم رسول ملاقلی پور فرش قرمز اسکار با اشکهای یتیمان مادر از دست دادهی سینما، گلگون شود.
اما «میم مثل مادر» تنها فیلم ساخته شده توسط یک ایرانی نیست که به اسکار ۲۰۰۸ میرود. فیلم «پرسپولیس» که نویسنده و نقاش و کارگردان آن، هنرمند ایرانی مقیم فرانسه است، یکی از نامزدهای ۱۰ فیلم برتر اسکار امسال است. پرسپولیس، روایتگر نسل دوم جوانان پس از انقلاب ایران در دهه ۶۰ و ۷۰ شمسی میباشد. این داستان که به صورت کمیکاستریپ تیز ارائه شده است، علیرغم این که نقاشیهای آن به اندازه کافی قشنگ نیست و قهرمان داستان به خوشگلی قهرمانان سینمای کارتون مانند سیندرلا و سفیدبرفی نیست، ولی در حد خودش قابل قبول است. به خصوص این که مرجان ساتراپی این نقاشیها را خودش تنهایی و با عجله کشیده است. اکنون سؤال بزرگی که قلب ایرانیان را تا روز اسکار به تپش وا میدارد، این است که «میم مثل مادر» یا «پرسپولیس»؟ کدام یک از این دو فیلم میتواند توجه عمو اسکار را به خود جلب نماید؟ علی اکبر خوشحال، خبرگزاری دگولس پرس، لسآنجلس مگسهای سخنران و خرگوشها مگس و سماجت سوسکهای باهوش
معاون گرگ خرگوشها در انتخابات دشمن خرگوش
زن: کسی به فکر گلها نیست مرد: و شما جوش چه چیزی را میزنید؟ زن: کسی نمیخواهد باور کند که او مرد: و منظورش من نیستم زن: حیاط خانه ما تنهاست مرد: و البته باید توضیح بدهم که منظور این خانم زن: پدر میگوید از من گذشته است مرد: و ایشان که عیال ما باشند دارند بهانه میآورند زن: باید دختری بیاورم تا زنی شود ای کاش میتوانستم پنجره را باز کنم نازلی احساس (معصومه مستشار) دیگر بخشهای از این ستون به آن ستون |
نظرهای خوانندگان
آقا نبوی من همیشه به برنامه شما گوش میدم این بر نامت خیلی جالب بود به قول خودت واقعنکی حال کردم دست مریضاد
-- امیر ، Oct 3, 2007 در ساعت 03:20 AMدرود بر نبوی عزیز. مثل همیشه خواندنی و شنیدنی.
-- پویا ، Oct 3, 2007 در ساعت 03:20 AMپول ميگيري كه همينطوري حرف بزني....متاسفم برات نبوي
-- ميم نقطه ، Oct 3, 2007 در ساعت 03:20 AMaz baghye ghabele etemad tari
-- amin ، Oct 3, 2007 در ساعت 03:20 AMchon hichvaght be nerkhe roz nan nakhordi
ine ke azizi vasamon che in vare soton che on vare soton !
بسیار زیبا بود.
-- نیما میم ، Oct 5, 2007 در ساعت 03:20 AMGrate Job
-- Omid ، Oct 5, 2007 در ساعت 03:20 AMI am proud of you ,Mr Nabavi
Keep doing your TANZ, since this is one of the best ways to fight
grate job
-- Shahrokh ، Oct 5, 2007 در ساعت 03:20 AMنبوي عزيز
-- كريم ، Oct 6, 2007 در ساعت 03:20 AM1- شعر قشنگي بود. بويي از فلسفه داشت.
2- خوشحالم كه مدتي است از وسوسه بازگشتن حرفي نميزني. خوشحالم كه در چندين و چند سايت مينويسي و پرباري. حكايت تازهاي اينجا نيست. بمان و ادامه بده. ميداني كه به مرز ماندگاري رسيدهاي. كم چيزي نيست. قدرش را بدان.