رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۶ مهر ۱۳۸۶
از این ستون به آن ستون-برنامه بیست و دوم

کابوس و رؤیا و سکس روسی

برنامه بيست و دوم «از اين ستون به آن ستون» را از «اينجا» بشنويد و در «اينجا» ببينيد.

خبرهای هفته
با سلام، اینجانب عل اصغر خبرهای هفته گذشته را با تبریک سالگرد درگذشت رادیو زمانه به سمع و عمل شما می‌رساند

اداره کل چکش و ترازو در گل بلستان، هفته گذشته خبرنگاران با مرز و بدون مرز را برای دیدار از اوین دستگیر ... ببخشید، دعوت کرد. در این دیدار که تعدادی میکروفون، خبرنگار و ضبط صوت حضور داشتند، کلیه زندانیان سر جایشان بودند و امکان ملاقات با آنان وجود نداشت. اما خبرنگاران موفق شدند به طور کاملاْ تصادفی به مدت دو ساعت با آقای کیان تاجبخش ملاقات و با وی مصاحبه کنند.
کیان تاجبخش به خبرنگاران گفت: «اینجا خیلی خوب است و من یخچال، تلویزیون، ضبط صوت، میز ناهارخوری، مبل استیل، جاروبرقی هوور، سبزی خردکن همه‌کاره، لیوان پافیلی و سایر چیزها را دارم و دست شما درد نکند.» وی در مقابل اصرار شدید نماینده قوه قضاییه که می‌خواست او را به زور از اوین بیرون کند، گفت: «نه، نمی‌رم بیرون، این جا خونه منه. تو رو خدا! من به این جا عادت کرده‌ام. اگر برم بیرون می‌میرم.» وی به خبرنگاران گفت: «در سلول‌هایمان فقط استخر نداریم.» وی بعد از گفتن این جمله خندید و چشمک زد. خبرنگار ایسنا گفته است: «او اول چشمک زد و بعد خندید.» نماینده قوه قضائیه اعلام کرد کیان تاجبخش به زودی آزاد می‌شود.
همین نماینده اعلام کرد: «چون از هفته آینده سلول کیان تاجبخش خالی خواهد شد، این قوه فعلاْ آقای حجت‌الاسلام قابل را دستگیر کرده است.» مسئول دستگیری حجت‌الاسلام قابل گفت: «ایشان تا زمانی که از سلول انفرادی خود رضایت پیدا نکند، در بازداشت خواهد بود.»

آقا نواز شریف، نخست‌وزیر و رییس‌جمهور و چیزهای دیگر سابق پاکستان هفته گذشته اعلام کرد که تا آخرین قطره خون به پاکستان برمی‌گردد تا با دیکتاتور اسلام‌آباد (احتمالاْ منظورش پرویز مشرف است) مبارزه کند. وی پس از اعلام این خبر، یک روز بعد، بر خلاف اپوزیسیون ایرانی، به اسلام‌آباد برگشت و چون می‌خواست با دیکتاتور اسلام‌آباد (احتمالاْ هنوز هم منظور پرویز مشرف است) مبارزه کند، پس از بازرسی پاسپورت، بازرسی وسایل همراه، دریافت مهر ورود به کشور، بررسی اسناد و مدارک شخصی، دستگیر شده و پس از خوردن مهر خروج از همان فرودگاه پاکستان به عربستان تبعید شد و پی کارش فرستاده شد. آقا پرویز مشرف، پس از شنیدن این خبر بسیار ناراحت شد و گفت: «ای! آقا نواز اومده بود این جا؟ پس چرا به من چیزی نگفتین؟» در حال حاضر در پاکستان اوضاع بحرانی می‌باشد و بلکه خر تو خر است و احزاب دموکراتیک در حال اعتراض به تبعید اجباری نواز شریف به سر می‌برند.

آقا انوش عادل، رئیس مجلس گل بلستان و متخصص حافظ شناسی راهبردی اعلام کرد: «نظامیان با عرض شرمندگی لطفاْ وارد سیاست کمتر بشوید.» وی یک لحظه به صندلی بزرگش فکر کرد و گفت: «البته اشکالی ندارد که نظامیان وارد سیاست شوند، فقط بهتر است جناحی رفتار نکنند.» وی به صفوف به هم فشرده برادران نگاهی کرد و تأکید کرد: «البته، اگر زمانی نظامیان خواستند جناحی هم رفتار کنند، این موضوع جزو مسائل خصوصی آن‌هاست و به ما ربط چندانی ندارد، بهتر است راحت باشند.» در همین راستا، سردار علیرضا افشار، برای جلوگیری از ورود نظامیان به سیاست، رییس ستاد انتخابات وزارت کشور شد. سردار افشار اعلام کرد که از کلیه «ظرفیت‌ها برای برگزاری مطلوب انتخابات استفاده می‌کنیم.» وی گفت: «ما ظرفیت‌های زیادی مانند توپ، تانک، مسلسل، دیگر اثر ندارد، ناو هواپیمابر، موشک شهاب ۳، اژدرافکن، بمب افکن ب ۵۲، فانتوم اف ۱۴، ضد هوایی، زیردریایی، هلی کوپتر شینوک و سایر ظرفیت‌های دموکراتیک داریم که در انتخابات، برای آزادی کامل انتخابات از آن استفاده می‌کنیم.»

به دنبال شکست حجت‌الاسلام تری سراتوپس، معروف به احمد جیغ، یا به اصطلاح جنتی که در انتخابات ریاست مجلس خبرگان در مقابل اکثریت ۴۱ رأی هاشمی رفسنجانی با ۳۴ رأی اقلیت شکست خورد، گفت: «اکثریت در اسلام همیشه با اهل باطل بود.» وی در مورد انتخاب احمدی‌نژاد گفت: «البته در آن زمان، در اسلام اکثریت همیشه با اهل حق بود، ولی در دو سال گذشته خیلی چیزها عوض شد و دیگر اکثریت با اهل حق نیست.» آیت‌الله جنتی سپس برای بیان چند حقیقت مهم، جیغ کشید و رفت.

آقا محمود نفتی در هفته گذشته در یک مراسم ترسناک اعلام کرد: «ملت ایران صدها احمدی‌نژاد دارد.» به دنبال اعلام این فاجعه هزاران نفر از ترس سکته کرده و به لقاء الله پیوستند.

آقام شینزو آبه، نخست‌وزیر ژاپن، که واقعنی یک آدم باشخصیت‌دار و انسانی می‌باشد و قبل از این که خودش سوسک شده و ملت او را پودر نمایند، خودش متوجه شده است که چه خبر است، پس از یک سال نخست‌وزیری و از دست دادن محبوبیت مردمی، به جای دادن آمارهای دروغ، سفرهای شهرستانی، راه‌اندازی جنگ، پول دادن به نامه‌نویسان، دیدار با ایتام و چندین بازی بازی دیگر، مثل آقاها استعفا داده و به خانه‌شان تشریف برد، خدا حفظشان کند.

رییس‌جمهور گل بلستان، در یک نطق هیجان‌انگیز به غربی‌ها و به خصوصا آمریکایی‌ها گفت: «اگر از مردم کشورتان نمی‌ترسید، رفراندوم برگزار کنید تا ببینید نظر مردمتان چیست؟» آن‌ها گفتند: «اگر رفراندوم خوب است، چرا خودت برگزار نمی‌کنی؟» محمود نفتی گفت: «من می‌ترسم، شما که نمی‌ترسید!»
وی بعد از اعلام رفراندوم، اظهار داشت: «این دولت هیچ نیازی به حزب ندارد و من یک ریال هم به احزاب باج نداده و نخواهم داد.» به دنبال این اظهار نظر، آقا مهدی کروبی، بچه الیگودرز و رییس حزب اعتماد ملی، در حالی که شدیداً عصب زده بود و اشیائی را به سوی محمود نفتی پرتاب می‌کرد، گفت: « برو بچه! برو ملت ایران در انتخابات ۱۳۸۸ پاسخ تو را خواهند داد.» وی گفت: «حالت رو می‌گیرم.» آقا مهدی کروبی همچنین گفت: «اصلاح‌طلبان واقعی من هستم.» در مقابل آقا حسین مرعشی، اعلام کرد: «کروبی سرور ماست و هر چی گفته، درست است.»

اسامه بن لادن، معروف به اسی تق توق، با انتشار سی‌دی مراسم خانوادگی خود یک دردسر دیگر درست کرد. وی سی‌دی خود را که در آن آمریکاییان را به اسلام دعوت کرده بود، منتشر کرد. وی در این سی‌دی به کلی ریشش را رنگ کرده و قیافه‌اش عوض شده بود. یک روز بعد، آقا شریعتمداری، در گفتگو با خبرنگاران اعلام کرد «آمریکا در چاه ۱۱ سپتامبر که برای جهان اسلام حفر کرد، دست و پا می‌زند. چند نفر توضیح دادند: اوی! اونی که توش دست و پا می‌زنند، باتلاقه، نه چاه!

محمد آقا هاشمی، معروف به داداش کوچیکه و با اسم مستعار ممد دون کورلئونه اعلام کرد «سند چشم‌انداز ۲۰ ساله تا ۲۵ سال آینده هم محقق، چی؟ نمی‌شود.» اما آقا الهام، شوهر شمسی پهلوون گفت: «ما از سند چشم‌انداز عقب نیستیم.» ممد آقا گفت: «ده هستی ده!» الهام گفت: «نیستیم.» ممد گفت: «هستی.» الهام جواب داد: «نیستم...» و در این مورد دعوا شد. در همین راستا اعلام شد ایران از نظر سلامت، رتبه ۱۳۰ را در جهان به دست آورده است، اما از نظر غنی‌سازی در مقام ششم قرار گرفته است. از طرف دیگر قیمت نفت در جهان به ۸۰ دلار رسید و چون درآمد نفتی ایران بالا رفت، تورم ماه مرداد هم به ۱۷ درصد رسید. وزارت مسکن هم اعلام کرد قیمت مسکن در دو سال گذشته ۱۵۰ درصد رشد داشته است. رییس‌جمهور نیز برای ارزان شدن سریع همه چیز، دستور داد سه صفر از روی اسکناس برداشته شود.

تمام دولت آقا ولادیمیر چکمه، رییس‌جمهور سابق، فعلی، دائم و بعدی روسیه استعفا داده و استعفای آن ایکی ثانیه بعد، مورد قبول قرار گرفت. وزیر بهداشت و عضو سابق بهداری کا.گ.ب، وزیر صنایع و مسئول واحد تأسیسات سابق کا.گ.ب، وزیر مخابرات و مسئول واحد کنترل تلفن سابق کا.گ.ب و وزیر خارجه و مسئول سابق بخش خارجی کا.گ.ب که همگی عضو هیأت دولت بودند، استعفا داده و تعداد دیگری از اعضای سابق کا.گ.ب دولت را در دست گرفتند. فعلاْ ویکتور زوبکف که ما با آن آشناییت خاصی نداریم، نخست‌وزیر روسیه شده است.

آقا محمود نفتی هفته گذشته اعلام کرد «از وزیر علوم می‌خواهم خدای ناکرده کسی به دانشجوهای امیرکبیر تذکر ندهد.» با اعلام همین جمله، ده‌ها تن از دانشجویان امیرکبیر زخمی، بازداشت و مفقودالاثر شدند و قبر امیرکبیر به میزان ۷.۲ درجه در مقیاس ریشتر لرزید. آقا محمود نفتی در بازدید هفته گذشته از حرم حضرت معصومه در قم به دربان‌های حرم گفت: «غلط کردید در را بستید و حرم را قرق کردید.» وی گفت: «شورای تأمین استان غلط کرد.» وی در مورد آمریکا گفت: «آمریکا هیچ غلطی نمی‌تواند بکند.» وی در مورد اسراییل هم گفت: «توی دهن اسراییل می‌زنم و محوش می‌کنم.» وی در مورد اروپا هم گفت: «اروپا خر است و به قبر پدرش می‌خندد.» مردم گفتند: «خدا را شکر، رئیس جمهورمان هیچ فایده‌ای نداشته باشد، حداقل این خوبی را دارد که باادب است.»



سکس روسی: چگونه بچه‌هایتان شبیه پوتین شود؟
علی اکبر خوشحال از اولیانفسک برای شما گزارش می‌دهد.

رفیق سرگئی موروزوف شهردار اولیانفسک که یک آدم اهل خانواده است، از مردم این شهر خواست تا می‌توانند بچه‌دار شوند. قرار است به خانواده‌هایی که در روز ملی بچه‌دار شوند، ماشین، تلویزیون و جوایز دیگری داده شود.

شهردار سرگئی، اعلام کرده است که چون مردم شوروی وقت ندارند سرشان را بخارانند، لابد وقت ندارند جای دیگری را بخارانند یا بمالانند یا در هر حال کاری کنند که بچه‌دار شوند، به همین دلیل برای این که مردم بتوانند سرشان را بخارانند و در نتیجه احتمالاْ بچه دار شوند، روز سکس در این شهر برگزار می‌شود. کارشناسان سکسولوژی معتقدند که اصولاْ چون در روسیه معمولاْ بچه‌دار شدن یکی دو روزی کار می‌برد و زن و شوهر باید حداقل یک روز برای این کار وقت بگذارند تا به نتیجه برسد، آنان و شهردار سرگئی تخصیص یک روز را برای این کار مهم ضروری می‌داند. یکی از مردم اولیانفسک گفت: «مردم ما کار زیادی ندارند، اما هیچ وقت فکر نکرده بودند که از وقت آزادشان برای بچه‌دار شدن می‌توانند استفاده کنند.»

این سومین سالی است که مراسم «روز سکس» در اولیانفسک برگزار می‌شود. بوریس، برنده امسال بچه‌دار شدن به خبرنگار ما گفت: «اصلاْ کار ساده‌ای نبود. من و خانم، متحمل فشارهای زیادی شدیم تا این بچه به دنیا آمد. من یک هفته پشتم زخمی بود و خانم به مدت یک ماه سرش درد می‌کرد.»

شهردار سرگئی، امسال موفق شده است آمار را ۴.۵ درصد نسبت به سال گذشته اضافه کند. وی گفت: «ما به این امید هستیم که هیچ شبی بعد از ساعت ۱۲، چراغ خانه هیچ زن و شوهری روشن نباشد.»

کشور روسیه در حال حاضر با صادرات مافیا به جهان، خواهران فاحشه به خاورمیانه و اروپا، کارگر به آمریکا، قاچاقچی کامپیوتر به اروپا و قاچاقچی انسان به اروپای شرقی، بیش از نیمی از جمعیتش را که ۲۰ سال است در حال قاچاق کردن هستند، از دست داده است و به همین دلیل دائماْ با کاهش جمعیت غیر قاچاقچی روبه‌رو است. ولادیمیر پوتین، رییس‌جمهور روسیه از مردم خواسته است بچه‌هایی شبیه او به جامعه تحویل دهند. گویا بخشی از مردم به خاطر همین جمله از بچه‌دار شدن خودداری می‌کنند.

علی اکبر خوشحال، دگولس پرس، اولیانفسک


کابوس‌‌های ما، رؤیاهای آن‌ها

کابوس زندگی
زنی در کنار خیابان خود را می‌فروشند
کودکی که دست‌هایشان را به سوی رانندگان اتومبیل‌ها دراز کرده‌اند
جوانی که سرنگ را در گوشه کوچه در رگ دستش فرو می‌برد
پدری که در جیب خالی‌اش دنبال هیچ می‌گردد
کابوس هر کدام از ما زندگی دیگری است.

رؤیای آن روز
دست‌هایمان در دست یکدیگر بود
سرهایمان رو به آسمان بود و سرود پیروزی می‌خواندیم
در دست‌هایمان مسلسل‌ها غرش پیروزی را فریاد می‌کردند
پنجره‌ها باز بود و خلق خیابان را پر کرده بود
گل‌های پیروزی می‌شکفتند و زمین زیر پای خلق آرام می‌شد
دشمنان خلق پیروزی سرخ ملت را در می‌یاقتند، عجب رؤیایی بود!

کابوس همان روز
دست‌های کثیفشان را در دست هم گرفته بودند.
با دهان‌های گشادشان عربده می‌کشیدند و قهقهه مستانه می‌زدند
مثل دیوانگان اسلحه‌ها را رو به آسمان شلیک می‌کردند
عقده‌ای‌های عوضی در خیابان می‌رقصیدند
لگد به زمین می‌کوبیدند و صدای پایشان مردم را دیوانه می‌کرد
او را مظلومانه گرفتند و دهانش را پر از خون کردند، عجب کابوسی بود!


کابوس من، رؤیای تو است
دشمن عزیز! کابوس شکست من، رؤیای پیروزی تو است.
کابوس‌های ما گاهی اوقات رؤیاهای دیگران هستند.

کابوس پیشرفت
برای این كه از شر روستا راحت بشویم، به شهر آمدیم و گرفتار اتوبوس‏ها و متروهای شلوغ شدیم.
برای این كه از شر اتوبوس‏ها و متروهای شلوغ راحت شویم، ماشینی خریدیم و در ترافیك گیر كردیم.
برای این كه از شر ماشین راحت شویم، كارهایمان را با تلفن انجام دادیم و گرفتار زنگ‌های مدام و آزاردهنده تلفن شدیم.
برای اینكه از شر تلفن راحت شویم، از اینترنت استفاده كردیم.
تاریخ اختراعات و اکتشافات، تاریخ اختراع ماشین‌های تازه ای است که ما را از شر ماشین‌های قبلی نجات می‌دهد و گرفتار ماشین‌های تازه می‌کند.

رؤیاهای وحشتناک
هیتلر و استالین مردانی بودند که برای بسیاری از مردمان حسرت دیدارشان را داشتند. اما همین‌ها وقتی شب‌ها به خواب گروهی دیگر از مردم می‌آمدند، کابوس تلخ زندگی آنان بودند.

خاطره
کابوس‌های امروز ما به خاطره تبدیل می‌شوند.

سرنوشت بشر
چطور ممكن است كه یك انسان هم عاقل باشد و هم بالغ و در عین حال به آینده بشر امیدوار باشد؟


در فاصله رخوت‌ناک دو سخنرانی
زندگی شاید، مردی باشد که در انتهای خیابان سخنرانی می‌کند
و هر روز با میکروفون مشکلات همه پابرهنگان را حل می‌کند
و ما هر روز بیشتر حل می‌شویم
آن مرد یک کتاب بزرگ حل‌المسائل دارد
که در آن همه مشکلات حل شده است
و فقط باید بگوید یا باب‌الحوائج...
و لای حل‌المسائل را باز کند
و هر روز مسائل ما را با آن حل کند.

دیشب، در فاصله رخوت‌ناک دو سخنرانی
یک مرد پستچی مشکلاتش را خودش حل کرد
پزشکی قانونی گفت: مرد پستچی دیگر مشکلی ندارد
مرد پستچی دیگر وجود ندارد
مثل صفرهای اسکناس ما
که قرار است دیگر وجود نداشته باشد
مشکلات ما حل می‌شود
ما صفرهای اضافی را از اقتصادمان پاک می‌کنیم
گوجه‌فرنگی سه تومان می‌شود
و با دو تومان مرغ می‌خریم
و با صد هزار تومان صاحب خانه می‌شویم
و دیگر هیچ مشکلی نداریم
هزار تومانی‌های کثیف و فاسد به زباله‌دانی گذشته می‌روند
و نور به زباله‌دانی امروز می‌تابد

دلارهای ما تبدیل به نور می‌شود
و کارمندان با نور کار می‌کنند
و همه چیز را با نور به ما می‌فروشند
نوری که از هاله نور بر تمام شهر می‌تابد
و ما همه‌مان چراغ قوه می‌شویم
با نور زندگی می‌کنیم.

در فاصله رخوت‌ناک دو سخنرانی
۴۵ نفر از اراذل و اوباش شهر به زندان رفتند
و هفت نفر در ماهان بالای طناب آویزان شدند
و یک نفر در بندرعباس مرد
در مشهد چهار نفر دیگر به دست‌های شان نیاز ندارند

سردار گفته است: مرگ بر فیلم‌های سینمایی خشن
او گفته است: فیلم‌های سینمایی خشن را تماشا نکنید
او گفته است: تلویزیون‌ها را خاموش کنید و به خیابان بروید
و صحنه‌های لطیف مردان آویخته را در خیابان ببینید
ما شما را آویزان می‌کنیم تا آرام شوید
آه! چقدر ما خوشبختیم

ما به سوی نور حرکت می‌کنیم
و آینده پر از نور است
دیروز از عراق وبا وارد کردیم
و به جای آن نفت را به لبنان صادر کردیم
کنسرت پری زنگنه را حزب‌الله به برلین صادر کرد
تا کنسرت سامی یوسف را از لندن وارد کند

هاله نور از صبح تا شب در حال تابیدن است
مرد نورانی کوچک می‌خواهد در تمام جهان رفراندوم برگزار کند
و ما همه صندوق‌هایمان را به جهان صادر می‌کنیم
تا خودمان رفراندوم برگزار نکنیم
ما بدون رفراندوم هم خوشبختیم
مرد نورانی گفته است: همه به هم لبخند بزنید

و مهدی کروبی که همیشه عصبانی است
به مرد نورانی که همیشه فریاد می‌زند
گفته است که در سال ۸۸ او را خواهد دید
ما همگی اگر زنده بمانیم در سال ۸۸
سر کوچه می‌رویم
تا آن‌ها را ببینیم و همه مشکلاتمان حل شود
پیش از آن که تانک‌ها بیایند
پیش از آن که مثل مرد پستچی
مشکلاتمان بر طنابی آویزان شود.
و خودمان پیش از مشکلاتمان حل شویم

نازلی احساس( معصومه مستشار)

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سلام
آقا سایتتون یه نموره فیل تره!!!
شایدم مشکل از ISP منه.
به هر حال به هر ضرب و زوری هست یه جری ساییتونو باز می کنم.
ولی یه سوال:
شما از این قرتی بازی ها تو سایتتون ندارین که آدم ای میلشو می ده براش خبر می فرستن؟؟؟
اگه دارید بگید چجوریه اچون اگه این طوری بگذره کم کم کامل مورد عنایت بخش " آزادی در اینترنت" ایران میشید و ما هم پا در هوا!!!!!

ممنون
-----------------
زمانه: اگر به ستون دست راست نگاه کنید عنوان دریافت خبرنامک روزانه را خواهید یافت. می توانید مشترک شوید

-- چه فرقی می کنه؟؟؟ ، Sep 20, 2007 در ساعت 02:05 PM

شعر زیبایی بود. شاید اگر خود فروغ هم زنده بود امروز اینگونه می گفت! درود بر نبوی عزیز.

-- پویا ، Sep 21, 2007 در ساعت 02:05 PM

نبوی تو محشری.................

-- ASTYAK ، Sep 21, 2007 در ساعت 02:05 PM

نبوی عزیز
با سلام اگه میتونی اسم و مشخصات اهنگ فرانسوی فایل صوتی را برایم بگذار
با تشکر

-- حمید رضا ، Sep 26, 2007 در ساعت 02:05 PM

نبوی عزیز
با سلام اگه میتونی اسم و مشخصات اهنگ فرانسوی فایل صوتی را برایم بگذار
با تشکر

-- mohammad ، Oct 8, 2007 در ساعت 02:05 PM