رادیو زمانه > خارج از سیاست > خوانندگان ایرانی > گل گشتی در گلها | ||
گل گشتی در گلهامحمود خوشنامبرنامهی گلها در حد جاویدان و رنگارنگ باقی نماند و با تکیه بر توفیق بزرگی که بهدست آورده بود، شاخ و برگهای سرسبز دیگری پیدا کرد. شاخ و برگهایی که تاریخ سربرآوردنشان دقیقاً روشن نیست. کمابیش همزمان با گلهای رنگارنگ که علاوه بر آواز، ترانههای سنتی را نیز دربرمیگرفت، با برنامهی فرعی «برگ سبز» روبهرو میشویم. برنامهای که نامش گویای محتوای آن است. موسیقی به اصطلاح عرفانی در پیوند با متنهایی از عارفان بزرگ.
به نظر میرسد که «برگ سبز» بیش از هرکس بنیانگذار گلها و دوستان هماندیش او را خوشنود میساخت که خود رهرو طریقتهای عرفانی بودند. ولی بخشی از مخاطبان نیز به سبب زیباییهایی که در شعر و موسیقی برگزیدهی برنامه وجود داشت، از آن استقبال میکردند. نخستین خوانندهی برگ سبز، گمان میکنیم مؤذن معروف آن زمان سید جواد ذبیحی بوده است. بعد خوانندگان دیگری چون محمدرضا شجریان و عبدالواهب شهیدی نیز به آن راه یافتند. برنامه بیشتر در اختیار مردان بود و جز یکی دو بار زنان خواننده در آن راه نیافتند. شگفتی ندارد، چرا که عرفان در تاریخ ایران همیشه مردانه تلقی شده است. آنگونه که از آمار نه چندان دقیق موجود برمیآید، در جمع ۳۱۲ برنامهی ۱۵ دقیقهای برگ سبز در محدودهی گلها تولید شده است. سر لوحهی شاعرانهای که این برنامه بر پیشانی داشت، محتوای عرفانی آن را بیان میکرد. شعر از آن عطار نیشابوری است.
«یک شاخه گل» عنوان برنامهی دیگر گلها بود. بعضی آن را فرم کوتاهشدهی «گلهای جاویدان» بهشمار میآورند. این دو بههر حال جز اندازهی زمانی تفاوت چندانی باهم ندارند. ولی شمار بسیار چشمگیر شاخهگلهایی که ساخته و پرداخته شده از موفقیت آن حکایت میکند. در جمع تا ۴۶۵ برنامه پیش رفته است. ورود به برنامهی شاخهگل نیز برای خوانندگان سهل و آسانتر بوده است. علاوه بر خوانندگان گلهای قدیمی، خوانندگانی چون پوران، عهدیه، یاسمین و ویگن نیز به آن راه یافتهاند. گمان میکنیم الهه از دیگران حضور پررنگتری در شاخههای گل داشته است. به ترانهای از او گوش میکنیم که جواد معروفی آن را گویا با الهام از یک تصنیف بابلی تنظیم کرده و پرویز وکیلی برآن شعر نهاده است. «لیلی منال» در شاخه گل شمارهی ۲۰۴ همراه با ارکستر اجرا شده است. «لیلی منال، با صدای الهه، شاخه گل شمارهی ۲۰۴»
و حالا رسیدهایم به آخرین نوع برنامه از گلهای پیرنیایی با عنوان «گلهای صحرایی». عنوانی که راز درون را فاش میکند. کارگزاران گلها به این نتیجه رسیده بودند که بخش بزرگی از موسیقی ناب ایران در روستاها پنهان است و نیمی از مخاطبان برنامهی گلها نیز روستاییان هستند و برای موسیقی بومی نیز جایی مناسب در محدودهی گلها فراهم آوردند. در گلهای صحرایی که تولیداتش به ۶۲ برنامه رسید، شمار اندکتری از خوانندگان زن و مرد شرکت داشتند. ولی بیشترین و شاید زیباترین حضور از آن سیما بینا بوده است. او را میتوان ملکهی گلهای صحرایی نامید. او بهویژه راه را برای شناسایی موسیقی شمال و جنوب خراسان، که زادگاه اوست، فراهم آورد. به تکهای از شهرهترین روایت او از ترانههای خراسان گوش میکنیم که در گلهای صحرایی شمارهی ۳ عرضه شده است، با عنوان «مجنون». «مجنون، با صدای سیما بینا، گلهای صحرایی شمارهی ۳» |
نظرهای خوانندگان
با درود به شما وخسته نباشد
-- جادوگر ، Nov 2, 2010 در ساعت 11:00 PMبرنامه گلها همانگونه که ذکر کرده اید در روستاها وبین روستاییان نیز طرفداران زیادی داشت من که چند سالی پیش از 1340 که به مدرسه بروم کودکی بودم اسم ایرج را آموحتم شبها پدر ودو عمویم نزد مادر بزرگم میامدند ویادم نمیرود شبی ایرج داشت آوازی بلند را میکشید وچهچه خیلی طولانی شد یکی از عموهایم گفت که میگویند هر وقت آقای ایرج فوت کرد بناست حنجره اش را آزمایش کنند ببینند چه فرقی با بقیه دارد که اینقدر قوی خدا ایشان را سالهای طولانی برای ما حفظ کند بعد با سیما بینا وگلوریا روحانی وناهید دایی جواد با غروب کوهستانش آشنا شدم با اهنگ های محلی که میخواندند واز همان زمان علاقه عجیبی به این برنامه گلها داشتم که تا امروز ادامه دارد اما درآنزمان همه مردم رادیونداشتند ودر روستا حسنش این بود که در تابستانها همان چند رادیویی که متلا در هر دهی وجود داشت صدایش به بیشتر خانه ها میرسید ما که خود رادیو نداشتیم تا کلاس چهارم ابتدایی از همین طریق تصنیف ها را میاموختم ودر کوچه ها با آنکه صدایی نه چندان خوب داشتم میخواندم رادیو کلا نقشی بسیار مهم در رفع خستگی کشاورزان داشت برنامه گلها براستی که گنجینه گرانبهایی است اما افسوس وهزاران افسوس که ملایان با اشعار سعدی وحافظ ومولانا ودهها شاعر گرانمایه نیز سر کین دارند وبعد از انقلاب باور کنید من بیاد ندارم پانزده دقیقه توانسته باشم تحمل برنامه ای را داشته باشم حتا آنجا که اسمش را گذاشته اند موسیقی ملی یا سنتی چنگی بدل نمیزند از بس متنها را برای چاپلوسی خدا در واقع خودشان دستکاری میکنند در حالیکه ارتباط هر کس با خدایش شخصی ونهانی است آهنگ پریشان از خانم قانم وعهدیه را که در گلها استفاده شده است محمد اصفهانی باز خوانی کرده است اما اینجا دستمال بدستی وریا کاری برای خداست انگار عشق وعاشق ومعشوق زمینی نه پدیده ای است که خدا در درون انسان نهاده است وشرمساری دارد اگر انسان انسان دیگری را دوست بدارد هم اکنون که این متن را مینویسم گلهای تازه 56 را میشنوم با آن شعر دلاورانه وصدای جادویی گلپا این انتظار زیبا این دوست داشتن زمینی به نحو عالی به تصویر کشیده میشود اینها روحپروری است صافی صوفی است آقایان باید آرشیو های خاک خورده گلها را باز کنند ودر اختیار مردم بگذارند ما چرا باید با همه ملتها فرق داشته باشیم ما چرا نباید مانند ملت های دیگر موسیقی دلخواهمان را نتوانیم گوش بگیریم وتنها روضه عده ای مجیز گو ودروغپرداز ریاکار را باید به زور چماق بشنویم؟از سعودیها هم عقب تریم؟خاستگاه اسلام آنجاست اما موسیقی شان را دارند
با درود فراوان
براستی از شما هنرمند گرامی سپاسکزارم . شاید تا کنون برنامه ای مانند گلها در رادیو ایران تولید نشده و بی نظیر بوده است. هر هنرمندی در جای خودش و متناسب با توانا ییش بکار گرفته شده و مهمتر اینکه تنها صدا هایی که منحصر بفرد بودند و تقلید کسی را نمی کردند حق خواندن داشتند. امروزه در آشفته بازار موسیقی صدای جدیدی را نمیشنویم و اگر هم پدیدهای نو ظهور کند با بی برنامگی و تجارت زدگی روبرو میشود. در بخش نوازندگان تکنیکها بسیار رشد نموده و لیکن احساس کمتر جلوه دارد. ملودیهای زیبا کم ساخته میشود . دیگر کجا یادهای کودکی در خواب نوشین شنیده میشود ؟ کاروان کجا رفته ؟ آخرین جرعه های این جام تهی نوشیده خواهد شد و دست خزان آخرین برگهای آن گلزار بی مثال را از جای خواهد کند . اما تنها صداست که میماند.
با سپاس : شهرام
-- شهرام ، Nov 5, 2010 در ساعت 11:00 PM