رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ایرانی > نقش شعر در برنامهی «گلها» | ||
نقش شعر در برنامهی «گلها»محمود خوشنامبخش بزرگی از جاذبهی موسیقی آوازی ایران، بهویژه برای اهل فرهنگ و ادب، از شعر آن برمیخیزد. تا آنجا که گاه به موسیقی بیکلام عنایتی نداشته و آن را ناقص بهشمار آوردهاند.
با تکیه بر چنین پیشینهی فرهنگیای، بدیهی است اگر بنیانگذار برنامهی «گلها»، داوود پیرنیا، از همان آغاز کار، توجه و اعتنای دقیق و پر از وسواسی در گزینش و نیز ادای شعر بهکار زده باشد. شعرها را گمان میکنم، شورای کوچکی از نزدیکان ادبشناس و هماندیشهی پیرنیا انتخاب میکردند و ادا یا دِکلاماسیون آن را به گویندگان خوشصدای کارآزموده وامیگذاردند. دکلاماسیون در ایران، پیش از آن، چنان با صداسازیهای افراطی و سانتیمانتال همراه میشد که سخت مصنوعی جلوه میکرد و در واقع، بهجای افزودن بر تأثیر شعر، آن را از توش و توان میانداخت.
گمان میکنیم که کوکب پرنیان، نخستین گوینده و شعرخوان زن در برنامهی «گلها» بوده که چندان دوام نیاورده و نوبت به صدیقهی سادات رسولی داده است که پس از پیوستن به گلها، به توصیهی پیرنیا، نام «روشنک» را بر خود نهاده است. شاید برای آنکه شعرها را با روشنی کامل میخواند. روشنک خود میگوید: از سال ۱۳۲۷ کار گویندگی در رادیو را آغاز کرده و تا سال ۱۳۳۴ دوام آورده است. برای این کار، البته از یک آزمون رادیویی گذر کرده که در آن کسانی چون سعید نفیسی، صبحی مقتدی، حسین زاهدی و حسینقلی مستعان نقش داور را ایفا میکردهاند. پیرنیا، به گفتهی روشنک، در همان سالی که به رادیو منتقل شده، از او خواسته که در برنامهی تازهی «گلها» شرکت کند. روشنک میافزاید که از سومین برنامه با آن همراه شده و با این شعر به میدان آمده است: طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد روشنک به این ترتیب، یکشبه ره صدساله رفت و با همان یکی دو برنامهی نخست به شهرت رسید. صدای لطیف موزیکال و ادای درست و دقیق واژهها، و تاکیدهای بهجا و ضروری بر آنها، جاذبهی بسیار برای او فراهم آورد.
خود گفته است که از زمان پخش نخستین برنامهها، مردم و بهخصوص دختران جوان، راه بر او میبستهاند تا شعرهایی را که خوانده است، به خط خود برای آنها بنویسد. او هم برایشان این بیت حافظ را مینوشته: «نخست موعظهی پیر میفروش آن بود برنامهی «گلها»، به مرور از همکاری گویندگان برجستهی دیگری نیز برخوردار شد که در برنامههای آینده به برخی از آنها میپردازیم. تنها این نکته را بیافزاییم که همهی این گویندگان بعدی صدا و ادای شعر روشنک را استثنایی میدانند. استثنایی که بر جذابیت برنامهی «گلها»ی پیرنیایی میافزود. دلم سرگشته میدارد سر زلف پریشانت به امید وصال تو دل خود شاد میدارم عجبتر آنکه میبینم جمال تو به هرجایی همی دانم که روز و شب همه روشن بهروی توست به زندان دو عالم گر عراقی، پای بندم شد |
نظرهای خوانندگان
شيفتگي به گذشته به معناي نقد وضع موجود نيست.راديو گلها را که بيست وچهار ساعته برنامه هاي مختلف گلهارا پخش ميکند گوش کنيد تا دريابيدگويندگان( که الحق بسيارخوش صدا هستند)چقدر غالباً اشعار را غلط و بي معنا ميخوانندوهيچ کس هم در آن تشکيلات مفصل و پر مدعا،آن غلط خواني هارا تجديد ضبط نکرده است.اين برنامه هاي ضبط شده پر اشکال چه جاي تعريف ومداحي دارد؟
-- بدون نام ، Jun 28, 2010 در ساعت 04:30 PMکاش از فخري نيکزاد و آذر پژوهش نيز ياد مي کردين...
-- آرش ، Jun 29, 2010 در ساعت 04:30 PM