رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ تیر ۱۳۸۹
گفت‌و‌گو با پرواز همای خواننده‌ی گروه مستان

«مرغ سحر ناله سر مکن»

ایرج ادیب‌زاده
adibzadeh@radiozamaneh.com

نوآوری و پیدایش گرایش‌های مختلف در موسیقی سنتی ایران، از دیرباز وجود داشته است. گاه به‌گاه خوانندگان یا نوازندگانی پیدا شده‌اند که پای خود را به آهستگی از قفس سنت بیرون گذاشته‌اند تا مخاطبان خسته را از یکنواختی بیرون آورند. حتی محمدرضا شجریان و شهرام ناظری هم در سال‌های اخیر جست‌وجوهایی برای ایجاد تنوع در برنامه‌های خود به‌وجود آورده‌اند.

Download it Here!

در این میان گروه موسیقی «مستان» و خواننده‌ی آن‌ها «پرواز همای» را شاید بتوان جوان‌ترین پویندگان این راه به حساب آورد. نوآوری در نحوه‌ی اجرای برنامه‌ها، استفاده از نوازندگان جوان و توانمند، تکنوازی و صدای گوش‌نواز و گرم خواننده‌- پرواز همای- و انتخاب سروده‌ها که حال و هوای امروزی ایران را دارند، باعث شده است تا این گروه هواداران بسیاری در ایران و خارج از ایران به‌ دست آورند.


کنسرت پاریس گروه مستان

گروه مستان و همای، به‌دعوت انتشارات خاوران در تور اروپایی خود به پاریس آمد و با استقبال بی‌سابقه‌ی ایرانیان این شهر روبه‌رو شد. تماشاگران با کف‌زدن‌های پی‌درپی، در طول مدت‌زمان کنسرت، این گروه را تشویق می‌کردند.

در پایان کنسرت گروه مستان و همای در پاریس، گفت‌وگوی کوتاهی داشتم با پرواز همای، خواننده، آهنگساز و شاعر گروه مستان. ابتدا از شیو‌ه‌ی کار او و گروه مستان و نوآوری‌هایی که انجام داده‌اند پرسیدم:

پرواز همای: این شیوه‌ای است تقریباً بر پایه‌ی موسیقی ایرانی و گذشتگان و استادانی که داشتیم. شیوه‌ی نوازندگان دوست جدیدمان در همین گروه که ناخودآگاه حسی این چنینی بوجود می‌آید. با توجه به سروده‌ها و استادان دیگر این شرایط بوجود می‌آید.


پرواز همای

همین سروده‌ها که گفتید، بیش‌تر از چه کسی هستند؟

بیش‌تر از خودم است، اما همه‌اش نه. پانزده درصد از دیگران، نود درصد یا هشتاد درصد از خودم هستند.

شعرها تا حدودی با حال و هوای امروز ایران هماهنگ هستند. می‌بینیم که هرچند لحظه، یک‌باره علاقه‌مندان حاضر در سالن، احساسات‌شان را به‌نوعی نشان می‌دهند. این شعرها در چه موقعیت و به‌چه انگیزه‌ای سروده شده‌اند؟


گروه موسیقی مستان

همه‌ی هنرمندان با توجه به شرایط اجتماعی که در آن حضور دارند، از خودشان احساساتی بروز می‌دهند یا نوع گرایش خودشان را به آن سمت می‌برند. ما هم این طور هستیم و با توجه به احساسات درونی خودمان این کارها را ساخته و آماده کرده‌ایم که جز پیام صلح و دوستی و آرامش برای خودمان و برای هم‌میهنان عزیزمان چیز دیگری ندارد.

به‌نظر شما هنرمند باید نسبت به جامعه‌اش متعهد باشد؟

صددرصد. ما هم جزو آن هنرمندانی هستیم که خیلی متعهدیم. ما حدود پانزده کنسرت تا الان اجرا کرده‌ایم و حدود پنج‌تای دیگر آن باقی مانده که درواقع پایان تور است و بعد به ایران برمی‌گردیم.

کجا بیش‌تر از همه مورد استقبال قرار گرفتید؟


همه جا. مثلاً در همین پاریس. همه همین‌طور به ما محبت داشتند. امشب هم شور و حال بسیار خوبی در هنگام برگزاری برنامه‌ی ما در پاریس بود.

شما در ابتدای کنسرت مطرح کردید که سال پیش قرار بود به پاریس بیایید، ولی نشد!

بله، متأسفانه به‌دلیل مناسب نبودن سالن نتوانستیم بیاییم. ولی خوشحالیم که امروز در خدمت شما هستیم.

خودتان از کنسرت امشب راضی بودید؟

بله خیلی راضی بودم؛ هم از برگزارکنندگان و هم از دوستان و هنرمندان.


و از تماشاگران؟

من از همه سپاسگزاری می‌کنم. هم از شما، هم از رادیوی شما و هم از تمام هم‌میهنان عزیزمان که در این برنامه شرکت کردند.

پس از گفت‌وگو با پرواز همای، از سعید شنبه‌زاده، موسیقی‌دان بوشهری که اکنون در فرانسه چهره‌ی شناخته‌شده‌ای است و از تماشاگران این برنامه بود، نظرش را درباره‌ی شیوه‌ی کار گروه مستان پرسیدم: «در این گروه، موزیسین‌های بسیار برجسته‌ای حضور داشتند. ازجمله آقای سینا جهان‌آبادی که نوازنده‌ی کمانچه است و با خوانندگان بزرگ ایرانی، با خوانندگان موسیقی کلاسیک ایران کار می‌کنند.

مانند آقای شجریان و آقای ناظری. هم‌چنین آقای پاشا هنجنی بودند که نوازنده‌ی نی هستند و کارشان بسیار قوی است و در خیلی از آثار خوب حضور داشته‌اند. این نوع کار هم به هر صورت کاری بدیع بود. کاری بود که بسیار تصویری بود. کاری تلفیقی از شعر و موسیقی بود. بسیار زیبا بود و من هم بسیار لذت بردم. بسیار پرتحرک بود. بسیار موفق بودند. امیدوارم که بیش از این‌ها موفق باشند. بسیار جالب بود.»


و خود شعرها هم تا حدودی با کنایه و ایما و اشاره همراه بود و ...

اشعار به‌هر صورت کمی صریح‌تر بود. چیزی که برای من به‌عنوان موزیسین خیلی بیش‌تر جالب بود، این بود که هرکدام‌شان به‌صورت مجزا تکنوازی داشتند و می‌توانستند جدا از گروه خودشان را نشان دهند. به‌هر صورت شعرها هم شعرهایی بود که با حال و هوای امروز ایران نزدیک بودند و خیلی زیاد به دل مردم می‌نشستند.

***
در زمان استراحت میان دو نیمه‌ی برنامه‌ی کنسرت، دو نوجوان نه یا ده‌ساله که پسران حمید دانشور، هنرمند تئاتر و سینما بوده‌اند، همراه مادرشان به‌میان اعضای گروه کنسرت آمدند و گفتند که از دوستداران صدای خواننده‌ی گروه‌ هستند. آن‌ها یکی از آهنگ‌های پرواز همای را خواندند. این نویدی برای ارتباط نوجوانان و جوانان امروزی با موسیقی سنتی ایرانی بود.


حرف آخر این که پرواز همای در ترانه‌ها و سروده‌هایش می‌خواهد ضمن ارتباط با تماشاگر، در آن‌ها تحرک و تلاش ایجاد کند. در ترانه‌ی «مرغ سحر»، او می‌خواهد نسل جوان امروز را به طرفی سوق دهد که امید به فردای روشن ایران داشته باشند:

مرغ سحر ناله سر مکن
دیدگان خسته تر مکن
ما ز آه و ناله خسته‌ایم
ما غمین و دل شکسته‌ایم
گوش‌مان ز ناله کر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

نغمه‌های شادمانه خوان
صد سرود جاودانه خوان
با نوای عاشقانه خوان
عمر مانده را چنین هدر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن
ظلم ظالمان همیشه هست
جرم مجرمان همیشه هست
مکر روبهان همیشه هست
بر دهان ظالمان بزن
از گناهشان گذر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

صورت ار به سیلی‌ات چو خون کنم
به که راز خود ز دل برون کنم
پیش دشمنان گلایه چون کنی
دشمنان خویش را خبر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ترا به خدا بس کنید! چه بر سر ما و موسیقی ما آمده که شما شرم نمی کنید از این تعاریف و تحویل گرفتن هایتان از این گروه مبتذل. گروهی که شعر هایش از بی ترکیبی و بی معنایی زار می زنند (فقط در همین شعر "مرغ سحر..." به این بیت توجه کنید: ما غمین و دل شکسته‌ایم
گوش‌مان ز ناله "کر" مکن، محتوی و بی سر و ته بودن شعر که خود حکایت دیگری است)، نوازندگان ناشی و اجراهایی دارای اغلاط فاحش که گوش فردی غیر حرفه ای مثل من را نیز می آزارد و خوانندگی فاجعه آن که نه صدای جالبی دارد و نه تکنیک بلد است. باور کنید زمانی این ملک و ملت موسیقی داشته، باور کنید که این نوآوری و خلاقیت نیست این جزئی از جریان موسیقی مبتذل و سخیفی است که هنوز چیزی از ظهور آن نگذشته ذائقه های من و شما را به نابودی کشانده است به طوری که تفاوت موسیقی خوب، ضعیف و مبتذل و سخیف را نمی فهمیم...

-- احسان ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

آقا "احسان"، حسابی متوجه معنی این « ناله مرغ سحر» و «کر کردن گوش ما» شدید.
من هم در شهر دیگری به کنسرت ایشان رفتم و بعکس شما لذت بردم.

خوشوقت

-- بدون نام ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

اقای احسان خب این سلیقه شماست بگذارید همه گوش کنند و نتیجه خود را داشته باشند من از موسیقی انها بدم نیماید خوبه خود شما هم گفتید حرفه ای نستید من از ادم حرفه ای شنیدم کاره انها بسیار هم خوب هست

-- بدون نام ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

احسان عزیز

کم لطفی میفرمایید ،
1-اگر دوباره شعر را بخوانید و هر یک جفت مصراع را بنا به تعریف بیت بنامید ایگونه خواهد شد:

ما ز آه و ناله خسته‌ایم
ما غمین و دل شکسته‌ایم

وبیت بعدی :
گوش‌مان ز ناله کر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

شما مصراع دوم بیت اول را با مصراع اول بین دوم بعنوان یک بیت تحلیل میکنید.

2- ممکن است این جوان بنان نباشد و یا در حد درویش خان موسیقی نداند و نوازندگان در حد پایور تهرانی و... بقیه بزرگان نباشند ولی در این وضعیت جامعه این موسیقی قابل ستایش است.

این جوانان نیاز به حمایت و انتقاد سازنده دارند و گرنه به اندازه کافی سرکوفت میشنوند

-- علی ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

اگر به خاطر هنر و موسیقی ایران و علاقه به آنها میخوانند خوب است یعنی در خم کوچه اول موسیقی ایرانی دارند تلاش میکنند انشاالله موفق باشند اما اگر به خاطر خوش آمد بیگانه و به نرخ روز میخوانند بایستی بدانند عمرشان به پاییزی به اتمام میرسد

-- عزیز ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

احسان عزیز شما نظرت خودتون رو گفتید من هم نظر خودم رو می گم: همین افرادی مثل شما شاید باشند که با تزریق خون کهنه و بی اکسیژن به جسم فرهنگ، رشد و پرورش و پویایی فرهنگ را مانع می شوند. کمی نفس بکشید و بگذارید دیگران هم نفس خودشان را بکشند.

-- دخی ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

جناب احسان از نظر شما اشعار و کارهای این جوان سخیف است ، اما هوشنگ ابتهاج از بستر یبماری برمی خیزد تا این هنرمند محبوش را راهنمایی کند و او اشعارش را سخیف نمی داند! شما که غیر حرفه ای هستید ، اما شهرداد روحانی با او در اجرای اپرت همکاری می کند و آهنگسازی او را مبتذل نمی داند! آندره بوچلی بناست با او در پروژه ای جهانی هم خوانی کند و اورا مبتذل و سخیف و فاجعه ندانسته!! نوازنده های ناشی او آیا جهان آبادیست که در کنار استاد شجریان می نوازد ؟ و یا هنجنی که تک نواز قطعه ی عاشورای علیزاده در سالها پیش بوده؟؟؟
پس شما که عیر حرفه ای هستید ، آیا این اساتید را هم باور ندارید؟؟؟؟
او بی خطا نیست.....اما......

-- یک شنونده ، Jun 6, 2010 در ساعت 03:05 PM

من کاملا با عقیده احسان موافقم. متاسفانه شنوندگان موسیقی ایرانی ما به دلیل فاصله ای که بین آنها و مو سیقی ناب افتاده , هر موسیقی معمولی را ناب می پندارند.

-- آوین ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:05 PM

به نظر من کار این گروه بیشتر به خاطر اشعار تابو شکنانه آن که به نظم و آواز بیان می شود مورد توجه قرار گرفته است. تصور نمی کنم که بتوان چندان از ارزش ادبی اشعار و موسیقی آن دفاع کرد. به هر حال موسیقی شان در قالب موارد دلنشین و اشعار مهیج هستند. چون علت اصلی اقبال به این گروه به دلیل اشعار بوده است که به وِیژه در فضای ایران هیجان برانگیز بوده است، به نظرم من با خروج این گروه از ایران این نقطه قوت رو به ضعف می گذارد (خوب تو خارج با شعر و آواز و بدون شعر و آواز ایرانیان هر چه بخواهند می گویند) و اگر این گروه در جهت اعتلای موسیقی شان و ارتقای تکنیک نکوشند کم کم به محاق خواهند رفت.

-- مهدی ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:05 PM

من با نظر آقای احسان موافقم . موسیقی این گروه جز رنگ و لعاب ظاهری موسیقی ایرانی ازارزش و نوآوری قابل توجهی برخوردار نیست . و این باعث نزول سلیقه مخاطب خود که بیشتر از قشر عامه مردم و نسل جوان هستند می شود البته چیزی که در اینجا بیشتر آزار دهنده هست تعریف و تمجید بیش از اندازه دوستان میباشد و کار این گروه را شکلی نو ازموسیقی اصیل ایرانی خواندن و آن را بهتر از هیچ دانستن . موسیقی ایرانی در شکل واقعی و اصیل خود حافظ تمامی ارزشها و غنایش می باشد و ماندگار خواهد بود .

-- افروز ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:05 PM

من صدای این آقا نمی پسندم، ولی گروهش خوب است. این شعر مرغ سحر هم یک شعر ضعیفه، قسمت آخرش که می‌گه
صورت ار به سیلی‌ات چو خون کنم
به که راز خود ز دل برون کنم
پیش دشمنان گلایه چون کنی
دشمنان خویش را خبر مکن
ناله سر مکن ناله سر مکن

تکرار چرندیات آخوندهاست. باید به شاعر گفت تا کی می‌خوای «دشمن دشمن دشمن»‌بگی. در عوض این دشمن دشمن گفتن ها باید گفت:
ای اهل عالم، سراپرده یگانگی بلند شد، به چشم بیگانگان یکدیگر را مبینید. همه بارِ یک دارید و برگ یک شاخسار

-- بدون نام ، Jun 7, 2010 در ساعت 03:05 PM

یکی از عزیزان دم از موسیقی ناب میزدند نمیدونم شاید ایشان موسیقی ناب رو کارهای این یارو افتخاری میدونن که کاراش بوی سنت نمیده یا مثلا ساسی مانکن موسیقی و هنر ناب اینکه دم از شنوندش بزنه با اجتماعش بره جلو نه که مثل بعضی از به اصطلاح سنتی خوان ها ابرو و کلاس سنت رو ببرند متاسفم که این اتفاق افتاده که کسایی سنتی میخوانند و در رسانه ی میهن اجرا میکنند که هیچ ندانند از دریای بی کران موسیقی اصیل ایران.

-- بدون نام ، Jul 17, 2010 در ساعت 03:05 PM