رادیو زمانه > خارج از سیاست > ترانهسرایان > ترانههایی به رنگ زنانگی | ||
ترانههایی به رنگ زنانگیمحمود خوشنامهمانطور که در بخشهای ویژهی زنان ترانهسرا گفتیم، حضور آنان عرصهی مردانهی ماندهی ترانهپردازی را از ظرافتهای حسی و تصویری متفاوتی برخوردار ساخت.
از سوی دیگر به کوشش آنان متنهایی سازگار با جنسیت خوانندگان زن پدید آمد و آنان دیگر مجبور نبودند زبان عاشقانهی مردانه را بهکار گیرند. شمار این زنان اگر چه در مقایسه با زنان اندک بود ولی تأثیر کارساز خود را داشت. تأثیری که در کارهای مربوط به ترانهپردازی باید کم و کیف آن را روشن کرد. ما چند هفتهی پیش از برجستهترین زنان ترانهسرا یاد کردیم ولی از یکی دو چهره غافل ماندیم. یکی از آنان زویا زاکاریان است که کار ترانه سرایی را از سالهای پیش از انقلاب آغاز کرده و در سالهای مهاجرت نیز تا امروز این کار را ادامه داده است. زویا زاکاریان در سال ۱۳۲۹ در خانوادهای ارمنی و اهل هنر در تهران زاده شده است. مادرش خوانندهی گروه آواز جمعی بود و پدر و برادرش نیز با موسیقی آشنا بودند.
زویا پیش از موسیقی از نوجوانی به شعر و نمایشنامهنویسی علاقمند بود و نخستین تجربهی نمایشنامهنویسیاش را در هفده سالگی به روی صحنه برد و این واقعه گرایش به تئاتر را در او شدت بخشید. تا آنجا که تحصیل پزشکی را که در دانشگاه پهلوی شیراز آغاز کرده بود رها کرد و به تهران بازگشت تا در رشتهی تئاتر درس بخواند. ولی نمیدانیم چه شد که با آنکه با استاد برجستهای مثل خلیل موحد دیلمقانی کار میکرد، رشتهی محبوب را به کناری نهاد و به ترانهپردازی روی آورد. نخستین ترانهی زویا بر روی موسیقی حسن شماعیزاده نشست و چلچله نام گرفته است و از میان دیگر ترانههای پیش از انقلاب او میتوان از آدم و حوا، معشوق، فصل تازه، گهواره و منو بشناس یاد کرد. منو بشناس یک متن واقعا زنانه است و دردل زنی را با مرد خوبش بازگو میکند. منو بشناس ، منو بشناس منو بشناس تا بتونیم منو بشناس تا بتونیم مرد خوبم منو بشناس مرد خوبم منو بشناس من کیام، قلهی البرز من چیام، یه سوزن ریز مرد خوبم منو بشناس من نه عارفم نه صوفی
زویا در سال ۱۳۶۳ ایران را ترک گفت و پس از دو سالی اقامت در آلمان رهسپار آمریکا شده و همچنان در آن دیار به کار ترانهسرایی مشغول است. زویا زاکاریان با آنکه ارمنی است بر زبان فارسی تا حد چیرگی تسلط دارد و رمانس ویژهای بیان او را از دیگران متمایز میسازد. در میان ترانههای دورهی مهاجرت او ترانهای میهنی به چشم میخورد که با موسیقی مهرداد آسمانی پیوند خورده است و پیر مشرق نام گرفته است. تکهای از آن را نیز با صدای گوگوش میشنویم. پیر مشرق عزیز مهربونم |
نظرهای خوانندگان
زویا از بهترین ها است .
-- صادق ، May 10, 2010 در ساعت 11:56 PMبا درود به زوياي گرامي وبا احساس من ترانه هايش را بسيار ميپسندم يكي از زيباترين كارهايش گهوار است بگو مادر كجاست گهواره من اماوقتي گوش ميگيريم احساس ميكنم زمان گفتن اين ترانه زوياي نازنين از جايي كسي ناراحت بوده اميدوارم اشتباه كنم من هم ميهنان ارمني را بسيار بسيار باز هم بسيار دوست ميدارم با آرزوي سلامتي براي زويا وآرزوي زنده ماندش تا فصل بهار ايران فصلي كه ايران ترانه باران شود وپرستو ها يا همان چلچله هاي بي نشان باز گردند
-- پرستوي بي نشان ، May 10, 2010 در ساعت 11:56 PMیکی از بهترین کارهای نمایشی زویا آن سفر کرده است که من در آن بازی کرده ام در حقیقت آخرین بازی من در تاتر و بعداز ان کناره گیری ازتاتر در لوس انجلس بدلیل مبتذل شدن ان.
-- مسعود چم آسمانی ، May 11, 2010 در ساعت 11:56 PM