رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ایرانی > «زارع از جور ارباب بیتاب شده» | ||
«زارع از جور ارباب بیتاب شده»محمود خوشنامپس از شیدا و عارف که در دو هفتهی گذشته از آنها گفتیم، در فهرست بلند ترانهسرایان به یکی ازنامآوران عرصهی ادبیات میرسیم.
محمد تقی بهار، معروف به ملک الشعرا که از بلندپایگان ادب پارسی است، عاشق موسیقی بود و این عشق، او را نیز به سوی ترانهسرایی کشاند. میدانیم که شاعران نامآور حتی پس از مشروطیت پرداختن به تصنیف سازی را کاری سبک و دور از شأن خود میدانستند. مصرع معروف ایرج میرزا: «تو شعر نیستی، تصنیف سازی»، خطاب به عارف قزوینی که به قصد تحقیر او عنوان شده است، گواهی براین مدعا است. در چنین فضایی رویآوری ادیب پرمایهای چون بهار به قلمرو تصنیف سازی ارج و قرب دیگری برای آن پدید آورد، بویژه که با دو تن از سرکردگان موسیقی ملی، مرتضی نیداود و غلامحسین درویش همکاری میکرد. محمد تقی بهار در سال ۱۲۶۵ خورشیدی در مشهد زاده شد و در سال ۱۳۳۰ به بیماری سل در تهران درگذشت. او تا پایان عمر استاد دانشگاه بود و چند سالی نیز تصدی وزارت فرهنگ بر عهدهی او نهاده شد.
آثار بیشماری در عرصهی شعر و ادب فارسی از او برجا مانده که شاید سبکشناسی برجستهترین آنها باشد. بهار از نوجوانی همراه با پدر خود با محافل مشروطهطلبان در تماس بود و به اندیشههای نو و آزادیخواهانه دلبستگی پیدا کرد. این آزادیجویی البته برایش گران تمام شد و چند بار به زندان افتاد یا رهسپار تبعید گردید. در برخورد با این گونه گرفتاریها و ناهنجاریها بود که اندیشید شاید بد نباشد از قالب ترانه نیز برای ابراز اعتراض خود به بیعدالتیها بهره گیرد. ترانهی اعتراض پس از عارف با متنهای برانگیزانندهی بهار استمرار پیدا کرد و مرغ سحر جانی تازه گرفت. بهار در مرغ سحر زبان ادبی فاخری را که به آن انس و الفت داشت به کار گرفته است. با این همه حاصل کار در دل پیر و جوان و خاص و عام مینشیند. مرغ سحر در قفس ناله میکند و داغ شاعر تازه میشود. داغ اسارت و اختناق. ولی این نالهها باید چون شرارهای سرانجام قفس را زیر و زبر کند و درهم بشکند.
ظلم ظالم، جور صیاد، آشیانها را به باد داده است. دست به دامان چه کسی باید شد؟ خدا، فلک یا طبیعت؟ چه کسی باید شام تاریک ما را به سحر رساند؟ بهار در «مرغ سحر»، نگاه دقیقی به ناهنجاریهای جامعه دارد. زارع از جور ارباب بیتاب شده، ساغر اغنیا پر از می ناب شده و در برابر جام ما پر است از خون جگر. این متن شاعرانهی برانگیزاننده با آهنگی سازگار از مرتضی نیداود درآمیخته و پیوندی ماندگار پدید آورده است. ترانههای دیگری نیز با متنهای شعری بهار برجای مانده که بهار دلکش و نگار بیخبر با موسیقی درویشخان از آن میان فراگیر و ماندگار شده است. |
نظرهای خوانندگان
"تو شاعر نیستی، تصنیف سازی" درست است. جمله را تصحیح کنید.
-- علاقمند ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:23 PMچرا اقای خوشنام مقالات علمی و فنی تری در باره موسیقی نمی نویسد و به اشاره های کلی و تکراری اکتفا می کند
-- ماکان ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:23 PM