رادیو زمانه > خارج از سیاست > استادان موسیقی > شهرام ناظری: اجرا نکردن برنامه، برای من مثل اجرا بود | ||
شهرام ناظری: اجرا نکردن برنامه، برای من مثل اجرا بودمینو صابریminoo.saberi@radiozamaneh.comهمه ساله در چنین روزهایی مراسم بزرگداشت مولانا در قونیه برگزار میشود که جمعی از عاشقان حضرت مولانا و همچنین هنرمندانی از سراسر دنیا در این مراسم شرکت و برنامه اجرا میکنند. شهرام ناظری که برای چندمین بار در این مراسم شرکت و برنامههای موفقی اجرا کرده بود، امسال به دلیل وضع نابسامان در قونیه از اجرای برنامه خودداری کرد. با استاد شهرام ناظری، هنرمند صاحب سبک میهنمان که هم اکنون در قونیه به سر میبرد، گفت و گو کردهام.
دلیل اینکه حاضر نشدید امسال در قونیه برنامه اجرا کنید چیست؟ بهطور کلی اوضاع نابسامانی در قونیه هست، افراد زیادی از ایران به قونیه میروند. به هر حال فکر میکنم یا از طریق ایران یا از سوی ترکیه، ترتیبی داده بشود که یک مقدار مسایل روی اصول فرهنگیتر حرکت کند. بسیاری از موزیسینهایی که اصطلاحاً به آنها فالش میگوییم، یعنی کسانی که صلاحیت ندارند، به اینجا میآیند. در لابی هتلها در جاهای مختلف، به صورتی که نه در شأن فرهنگ ایران است و نه در شأن مقام شامخ مولانا و نه از نظر فرهنگی قابل توجیه است، بدون در نظر گرفتن فرهنگ خاص موسیقی ایران، برنامههای بیرویه انجام میدهند، همه چیز بیدر و پیکر و از هم گسیخته است. این برای من واقعاً نگران کننده است و بسیار اذیت شدم. این بود که تصمیم گرفتم حداقل یک مقدار، به دلایل مختلف جلوی این موضوع بایستم. اولاً فرق یک هنرمند متعهد با کسی که متعهد نیست این است که یک جاهایی کار نکردنش، مثل کار کردن است. حساب کردم اگر برنامه را اجرا نکنم در حقیقت مثل این است که برنامه را اجرا کردهام. این بود که ممانعت کردم فقط به خاطر اینکه در آینده، فکری بشود. حداقل خود دستاندرکاران مسایل فرهنگی این کار را بکنند یا از طریق دانشگاهی برنامهریزی بشود، یا سازمان جهانگردی کاری کند و یا اینکه خود دولت ترکیه کاری انجام دهد. هیچکس برای نظم این موضوع هیچ کاری نمیکند و همه چیز از هم گسیخته و در هم ریخته است.
آیا این نابسامانیها بیشتر از جانب ایرانیانی که به قونیه آمدهاند، بود؟ نه. کلاً برنامه باید برای ایرانیانی که به اینجا میآیند و همگی آدمهای مشتاق و علاقهمندی هستند، از این صورتی که هست بیرون بیاید. اینکه صرفاً با تور همراه شوی و بیایی کافی نیست، باید یک مقدار برنامههای منظمتر و فرهنگیتری در اختیار مردم گذاشته شود تا کسانی که اشتیاق و علاقهای دارند و مبلغی هزینه میکنند و وقتشان را میگذارند و برای این کار میآیند بتوانند بهرهی کافی ببرند. هیچکس هیچ کاری نمیکند. هر کسی دلش میخواهد به اینجا میآید و هر جا دلش میخواهد موسیقی اجرا میکند، هر گروهی هر کاری دلش بخواهد انجام میدهد. فکر میکنم باید اینها بر یک مدار فرهنگیتری باشد که در شأن فرهنگ ایران، ادبیات و موسیقی ایران و در شأن حضرت مولانا باشد. خوب است فکری به حال این کار بکنند چون تعداد زیادی ایرانی علاقهمند میآیند و باید بهرهمند شوند. برخورد مسوولین فرهنگی آنجا با لغو کنسرت شما از سوی خودتان چگونه بود، آیا ترتیب اثری دادند؟ نه. هیچکس کاری نمیکند. چندمین بار است که در این مراسم شرکت میکنید؟ سالهای قبل، چندین بار از سوی دولت ترکیه و یا فرهنگ و هنر ترکیه یا شهرداری اینجا و یا از سوی انجمن بینالمللی مولانا دعوتم کرده بودند و برنامه اجرا کرده بودم. در گذشته هم با این نابسامانی روبهرو بودهاید؟ به هر حال در گذشته هم بود اما نه اینقدر. امسال خیلی در هم و بر هم شده است. |
نظرهای خوانندگان
اولا" شهرام ناظری می بایست قبل از اینکه غم و درد مرده مولانا را در دل داشته باشد، انصاف، وجدان و منطقی این بود که او برای یکبار هم که شده به ترک ها اعتراض میکرد و میگفت چرا 20 میلیون انسان با هویت کردی اجازه حتی سخن گفتن به زبان خودشان و در خاک کردستان خودشان را ندارند؟ اگر آقای ناظری چنین حرکتی انجام میداد آنوقت ادعای هنرمند مسئول بودن او را میشد به آسانی و با دیده جان بدل خرید. ولی افسوس که این فقط یک ژست توخالی هنرمندانه است.
-- آسو کرمانشاهی ، Dec 30, 2008 در ساعت 07:59 PMبا سلام و سپاس از این هنرمند گرانقدر که با درک موقعیت و نکته سنجی، دست به این اعتراض زدند. اما متأسفانه در حالی که این حرکت سنجیده و کم سابقه شان می توانست موجی در مقابل بی نظمی ها و بی سر و سامانی ها ایجاد کند، با رفتاری که درست دو روز پس از آن از جانب استاد و هیأت همراه سر زد، مخدوش شد. منظورم نرسیدن ایشان به پرواز تهران- کرمان و در نتیجه لغو کنسرت ایشان در شب اول بود. ا
-- ایاز رزمجویی ، Dec 31, 2008 در ساعت 07:59 PMاین آقا متولی یا ولی هنر مردم یا وکیل مولانا است که به خودش اجازه میدهد در مورد بقیه دوستداران هنر واقعی مردمی چنین نضری بدهد.
هنرمند کسیست که مورد پسند هم باشد مثل خود مولانا.
پوریای ولی گفت که صیدم به کمند است از همت مولام علی بخت بلند است
افتادگی آموز اگر طالب فیضی هرگزنخورد آب زمینی که بلند است
دوستدار شهرام ناضری
-- Abbas Mehrooz ، Dec 31, 2008 در ساعت 07:59 PMعباس مهروز
ازاینکه جایگاه هنردرمکانی که یکی ازهنرمندان بزرگ درآنجا آرمیده است، تا به این حد پایین آمده است بسیارمتاسفم وازطرفی خوشحالم که بازهم یک هنرمند ایرانی حاضرنشده است به هرقیمتی هنرخود راعرضه کند.هرچند که وضعیت موسیقی در مملکت خودمان نیز بهترازاین نیست.خسته نباشید
-- آسو ، Dec 31, 2008 در ساعت 07:59 PMاستاد ناظری را دوست دارم پیشنهادی به ایشان دارم و آن اینکه لطف کنند و در بی هنجاری و آشوبکاریهای این طرف هم به خاطر حضرت مولانا هم که شده در سالن وزارت کشور به خاطر گرانی بلیطها و درآمد زای نیرو انتظامی و آقایان به اعتراض کنسرت نگذارند.
-- کورش کوچک ، Dec 31, 2008 در ساعت 07:59 PMو در ضمن به دولت ترکیه یادآوری کنند که فراموش نکند که مولانا ترکیه ای نیست و ایرانی است
آقای عباس مهرورز عزیز,
-- رضا ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PM١) آن زمانی که در ایران اجازه ی انتشار صدای استاد ناظری را نمی دادند چرا به جهت اعتراض صدایتان در نیامد! نکند ایشان را به عنوان یک هنرمند نمی شناسید؟
٢) خوب شد که معنی واژه ی هنرمند را هم فهمیدیم؛ با این توصیف جنابعالی، خواننده های لاله زار قدیم هم هنرمند محسوب می شوند! چون طرفدار بسیار داشتند.
٣) به گمانم یک هنرمند از آنجایی که شناخت کافی از هنر خود دارد و تمام عمر و وقت خود را صرف هنر کرده حق اظهار نظر در تمامی زوایای مربوط به آن شاخه ی خاص را داراست؛ چه با اجازه و چه بی اجازه ی من و شما .
٤) نخبه کشی بس است دیگر. بگذارید هنرمندان ما هم کمر راست کنند. این مرد وارسته پیر شد از دست هم نوعانش. فردا روزی خواهد رسید که ایشان هم همچون فرزند هنرمندشان و یا هزاران هنرمند دیگر بی خیال مملکتشان شوند.
٥) از اینکه یک هنرمند ایرانی برای هنر خود و مملکت خود ارزش قائل شده ناراحتید؟
٦) متنتان پر از غلط نوشتاری ست؛ خواهشمند است بجای پریدن به این و آن کمی دیکته تمرین کنید.
این چیزها پی آمد وجود بیشمار مرکز نظارت و تصمیم گیری در خود ایران است. ایرانی ها آنقدر زیر نظارت، محدودیت و اختیارداری بوده اند که دیگر نمی توانند وجود تکثر را تحمل کنند. من خودم کارهای شهرام ناظری را دوست دارم ولی بسیاری را می شناسم که وقتی نام او را می شنوند قیافه شان درهم کشیده می شود و او را یک خواننده نمی دانند. آیا آنها باید حق آواز خواندن را از شهرام ناظری بگیرند؟
-- فرهاد تفنگیر ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PMشهرام ناظری می توانست با اجرای یک کار برتر تفاوت در کیفیت را به دیگران نشان دهد. کاری که او کرد به نظر من بی معناست. ...
استاد ناظری خیلی فیلسوفانه ومبهم حرف زدند. ظاهرا ناراحتی ایشان بدلیل وجود گروه ها وافراد ایرانی دیگری ست که به قونیه میروند وآثاری از مولوی را نه به سبک دلخواه استاد اجرا میکنند.
-- حیدر ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PMحضرت استاد هنوز متوجه نیستند که مولوی ارثیه ی کسی نیست وهرکس هرجور مولوی را میفهمد میتواند آنرا بخواند.ایشان فکر میکنن ترکیه هم ایران ست که دولت تشخیص دهد چه موزیکی فاخر ست وچه موسیقی مبتذل.
از ایشان عذر خواهی میکنیم و دوباره میخواهیم این جمله را به فارسی روان معنی کنند "گاهی اجرا نکردن مثل اجرا کردن ست" به نظر شما این جمله درست تر ومنطقی ترنست: گاهی حرف نزدن از حرف زدن بهترست.
با سلام،
به نظر من، متن خبر اجازه نمیدهد خواننده بتواند اوضاع قونیه را درک کند و بر موضع آقای ناظری قضاوت کند.
اما اعتراض وی به نابسامانی وضع شغلی نوازندهها در ایران کو؟ در کنسرتهایی که در ایران برگزار میشودع انضباط زوری و سرکوب محسوس است. آیا اینهاست که ایشان میپسندند؟
-- علاقهمند ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PMمنظور آقای ناظری را از بی سامانی ما نفهمیدیم، اگر منظرشان این است که آنجا هر کسی را برای اجرا دعوت می کنند، خوب می شود تا جایی حرف ایشان را پذیرفت، آن هم با قید این نکته که اگر منظور از آنجا جایی باشد که ایشان هم باید در همان ساعت برنامه اجرا می کنند. در غیر آن چه اهمیتی دارد که دولت یا متولیان بیایند هنرمندانی را که سعی می کنند به اندازهء توان خود برنامه اجرا می کنند مانع شوند؟ چرا باید مانع آنها شد؟ نماد یک شهر فرهنگی این نیست که شهرام ناظری یا امثالهم سالی یک بار تشریف بیارند و مردم هم در مدت این یک سال اونجا منتظر باشند که وی کی می آید تا به برنامهء زیبای ایشان گوش جان بسپارند.
-- فرهاد ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PMI am happy to hear that Mr Nazeri didn't have any performance due to the confusion. maybe in future it will be OK because of the objections of such artists.
-- ناصر فرامرزی ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PMMr. Nazeri is a great vocalist and artist (despite of many terrible out of tune("False" as he mentions himself) and beat performances
But he is NOT the standard nor the example for others so the rest of people have to do what he think is right. He could have his own performance, where others have theirs. He is NOT the judge to Qualify or Disqualify other performers for the event. Apparently he thinks other countries are also supposed to be ruled like Iran where every thing has to pass through tons of filters and barriers. In case he doesn't know, this IS the rule of thumb in the rest of the free world, but since he is not happy with it, he doesn't mind to shut the rest up (of course if he could) so he'd have more room and attention for himself
-- Shahrokh ، Jan 1, 2009 در ساعت 07:59 PMبیشتر آنهایی که از این کار شهرام ناظری ناراحت هستند ترک زبانند و از همین رو ناراحتی شان قابل درک. آذربایجانی های ایران که خود را از تبار ترکها می دانند، شاید گاهی بدون آنکه به پیشینه ی آذرآبادگان آگاه باشند، ترکیه یا آذربایجان شوروی را آرمانشهر خود می دانند. من که یک فارسی زبانم به آنها حق می دهم زبان و فرهنگ خودشان را دوست داشته باشند، و اصلا هم نمی خواهم پندشان دهم به اینکه رواداری کنند آنچه را که حکومت های سلطه گر برایشان پیش می آورند. اما به دور و بر خودم که نگاه می کنم می بینم که ترک زبانها همه جای ایران هستند و به ویژه آنجا که پول و تجارتی هست در اول صف. ولی ایرانی های دیگر، ایرانی های مازوخیست که تاریخشان سراسر با پذیرش و نوازش بیگانه، گاهی تا مرز نابودی، پیوند خورده هنوز هم رواداری می کنند و حتی از این که کردها، که بخش مهمی از هویت نژادی، زبانی و فرهنگی ایران را تشکیل می دهند، گاهی گرایش بیشتری به ترکها نشان می دهند - شاید به دلیل همزیستی و همدردی - خم به ابرو نمی آورند چرا که همیشه و همه جا خواهان دوستی و نزدیکی هستند و هر کس تاریخ تجاوزهای بی شمار به ایران را بخواند و در آن اندکی تامل کند هرگز جملات مرا ستایش از خود نخواهد دانست. اما با کردهای ناراحت از ناظری هم صحبتی دارم: آیا حاضرید این قهرمان خود را هم به دلیل ایستادن در برابر حکومت از دست بدهید؟ اینهایی که به خودشان هم رحم نمی کنند؟ و با رادیو زمانه: جوانهای مدرن ایران آنهایی هستند که با وجود محدودیت از کسب دانش روز در هر زمینه ای روگردان نشده اند و همزمان ایرانی مانده اند و بسیارند جوانهایی که دو یا سه زبان اروپایی می دانند و از هنر و ادبیات سررشته دارند اما ریشه در همین خاک دارند حتی اگر به خاطر محدودیت از ایران رفته باشند. جوانهایی که مثلا رپ میخوانند - اینکه رپ هست یا نیست خودش جای بحث دارد - آسان گیرترین جوانهای متفاوت ایران هستند.
-- bardia ، Jan 2, 2009 در ساعت 07:59 PM