رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ مرداد ۱۳۸۷
دست در دست، برنامه ششم

پدرم کمونیست بود؛ ولی من نه چندان

رضا علامه‌زاده

Download it Here!

سلام به دوستانی که دست در دست من، این برنامه را تا به این‌جا دنبال کرده‌اند باید توضیحی مختصر در مورد آخرین برنامه بدهم.

قبلاً گفته بودم که این قسمت را به موسیقی معترض کوبا اختصاص خواهم داد ولی بعد فکر کردم شاید لغت معترض کمی اغراق‌آمیز به نظر برسد.

شرایط در کوبا با همه‌ی نارسایی‌های آشکارش در وضعی نیست که جنبش اعتراضی قابل توجه‌ای در آن وجود داشته باشد تا بازتابش را در موسیقی بتوان ردیابی کرد.

در این بحث، باریک نمی‌شوم تا از موسیقی دور نیافتم. بنابراین بگذارید به جای موسیقی معترض، آن را موسیقی منتقد بنامم، یعنی ترانه‌هایی که از شرایط موجود انتقاد می‌کنند و از این طریق به رژیمی که عادت به شنیدن انتقاد از کسی ندارد نیش‌های گزنده می‌زنند و به مردمی که از تنگ‌نظری رژیم‌شان به تنگ آمده‌اند دمی شادمانی عرضه می‌کنند.

در کنسرت پدرو لوئیس فرر، یک خواننده معترض کوبایی که در روز ۲۳ مارس گذشته در هاوانا برگزار شد و من مستقیماً در محل اجرا برای این برنامه از آن صدا و تصویر گرفته‌ام.


پدرو لوئیس فرر، خواننده معترض کوبایی

وقتی مطلع ترانه با این مضمون که «پدرم کمونیست بود ولی من نه چندان، ولی من نه چندان» از دهان خواننده بیرون زد سالن به تمامی به پا خاست و احساسش را به این ترانه بدین‌گونه بیرون ریخت.

این ترانه و برگردان فارسی‌اش را کمی دیرتر می‌گذارم تا پایانی شنیدنی بر این آخرین قسمت از برنامه‌ی دست در دست باشد‌، ولی شما را از کنسرت استثنایی پدرو لوئیس فرر جدا نمی‌کنم و یک ترانه‌ی انتقادی دیگر از او را که قبلاً در «از دور بر آتش»، وبلاگ شخصی خودم از آن سخن گفته‌ام پخش می‌کنم.

با این توضیح که در این ترانه که «کوبای صد‌در‌صد» نامیده می‌شود از ممنوعیت‌هایی که حزب کمونیست کوبا نزدیک به نیم قرن بر زندگی شخصی مردم تحمیل کرده سخن رفته است؛ مثل ممنوعیت اجاره اتاق در هتل، ممنوعیت کرایه ماشین یا قایق، ممنوعیت سفر به خارج، و حتی تغییر آدرس در داخل کشور، محدودیت‌هایی که بسیاری از آن‌ها بالاخره همین ماه پیش حذف شد و البته این به‌طور اتفاقی یکی دو هفته پس از کنسرت پدرو لوئیس فرر توسط رائول کاسترو رهبر فعلی کوبا اعلام شد.

ترانه کوبای صد‌ در‌صد

چون کوبای من کوبای صد‌در‌صد است
فردا اتاقی در بهترین هتل هاوانا رزرو خواهم کرد.
شاید بهتر است بروم «بارادرو» و خانه‌ای اجاره کنم
با پولی که از خرمن‌برداری نیشکر به دست آورده‌ام.
چون کوبای من کوبای صد‌در‌صد است
فردا قایقی اجاره خواهم کرد برای رفتن به سواحل همسایه
می‌خواهم عصری را به ماهیگیری بگذرانم
و از سواحل تازه به تمامی لذت ببرم.
کوبا مثل آینه است
و ما تقسیم شده به دو پاره.
کوبای صد‌در‌صد
چون کوبای من کوبای صد‌در‌صد است
با پول کوبایی‌ام یک خارجی را به کشور دعوت خواهم کرد
با همین پول خودم که به یک پول باطله می‌ماند.
می‌خواهم به کشورهای دیگر سفر کنم و فقر را بشناسم
و مثل یک کوبایی
باز گردم به خاک صد‌در‌صد کوبایی‌ام.


پدرو لوئیس فرر در کنسرت

در برنامه قبل نامی از گروه جوان و تازه‌نفس اینتراکتیو بردم که اولین کنسرت‌شان را شش سال پیش با موفقیتی چشمگیر در سالن تاتر ملی هاوانا اجرا کردند که خود من شانس شرکت در آن را داشتم.

این گروه که به‌ویژه در میان جوانان محبوبیت بسیاری دارد ترانه‌های انتقادی بسیاری اجرا کرده‌اند که شاید ترانه‌ای با نام «انقلابی‌ها» قابل ذکرترین‌شان باشد.

انتقادی که در این ترانه از سیستم می‌شود آشکارتر از آن است که نیاز به توضیح داشته باشد:

ترانه‌ی انقلابی‌ها

ما باید هر روزه با مشکلات روزمره‌مان بجنگیم
از من مخواه آن‌چه آن‌ها می‌گویند بکنم:
که دهنم را ببندم
که دست روی دست بگذارم
که در حاشیه زندگی کنم.
از خودم می‌پرسم آیا فرزند من هم
همین شرایط سختی که در آن زندگی می‌کنیم را
به ارث خواهد برد،
مثل حاصلِ یک ازدواج بد،
از یک جفت ناجور. که به هم عشق می‌ورزند و از هم نفرت دارند
و بالاخره جدا می‌شوند؟
کی من بدون به همراه داشتن کارت کوچک شناسایی‌ام
می‌توانم رفت و آمد کنم؟
چه وقتی؟ ما داریم با همین مبارزه می‌کنیم
ما، ما انقلابی‌ها!
انقلابی‌های واقعی ماییم.
که می‌جنگیم تا آشتی را قانونی کنیم.

گاهی لبه‌ی تیز انتقاد در برخی از ترانه‌ها بیشتر به سوی خود جامعه و مردم کوباست تا دولتمردان آن‌ها.

یک گروه جوان موسیقی با نام «موندا دورا» که امروزه در کوبا شهرت و محبوبیتی کم‌نظیر دارند اخیراً آلبومی انتشار داده‌اند که به‌خاطر یکی از ترانه‌های این آلبوم با عنوان «شیر فاسد» یا به تعبیری مجازی «کینه»، برای مدتی مورد غضب حکومت قرار گرفت.


نمایی از کنسرت پدرو لوئیس فرر

اما همین ترانه رپ‌مانند چنان در دهان جوانان گردید که بالاخره همین دو ماه پیش از رادیو هاوانا پخش شد.

ترانه شیر فاسد

ساعت چهار بعد‌‌از‌ظهر، و اتوبوسی که نمی‌آید،
و مردمی که زبان به دهان نمی‌گیرند، و ناامیدند،
قطرات عرق که از ابروانم سرازیر است.
برایت از یک روز معمولی دیگر می‌گویم:
ساعت ۴۵:۶ با فشار سوار می‌شوم،
حالم از بوی بد آدم بغل دستی‌ام آشوب می‌شود،
و مردمی که دائم به تو فشار می‌آورند،
مردمی بی‌درد، که دارند چشمت را در می‌آورند،
مردمی هستیم از فولاد و چربی،
به رمه‌ای گاو می‌مانیم که به کشتارگاه هُل‌مان می‌دهند

حالا که به آخر برنامه نزدیک شده‌ایم وقت آن است که به کنسرت پدرو لوئیس فرر باز گردیم و ترانه‌ی انتقادی پر مغزش با عنون «ولی من چندان» را که در آغاز بدان اشاره کردم با هم بشنویم:

با این بورکراسی مخالفم
که از چیزی کارا به آواری از مزاحمت بدل شده است.
ممنوعیات بی‌معنا بر بار توهینات می‌افزایند
و قاتل هزاران عشقند.
بر زندگی چه گذشته است؟
پدرم در آن ژانویه (پیروزی انقلاب) مرا به خارج نبرد،
لباس پیشاهنگی به تنم کرد، و به من جنگیدن آموخت،
ولیکن نه چندان،
ولیکن نه چندان.
برای زندگی‌ام عذر نمی‌خواهم
هستم آنچه می‌توانستم باشم،
که چه زیبایم، که چه زیبایم.
پدرم کمونیست بود،
ولی من نه چندان،
ولی من نه چندان،
پدرم فیدلیست بود،
ولی من نه چندان،
ولی من نه چندان.

در این‌جا گشت و گذارمان را در جزیره موسیقی کوبا، به پایان می‌برم با این امید که در آینده‌ای نه چندان دور، دست در دست شما، این‌بار در باریکه‌راه‌های آندلس به جست‌وجوی موسیقی فلامنکو برآییم.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

عجب اشعاری!!!!

-- غیرمنتظر ، Aug 20, 2008 در ساعت 05:15 PM