رادیو زمانه > خارج از سیاست > موسیقی ملل > ازبکستان سرزمین عشق است نه مخالفت | ||
ازبکستان سرزمین عشق است نه مخالفتشهزاده سمرقندیبرنامه موسیقی ملل ویژه ازبکستان را از اینجا بشنوید. برای دیدن گالری عکسهای خوانندگان ازبک میتوانید به اینجا سر بزنید. دیدن این کلیپ سوارا نظرخان را هم توصیه میکنم. دیشب به خاطر دومین سالگرد حوادث اندیجان در یوتيوب دنبال فيلم هايی از این ماجرا می گشتم و گذشته از همه این حرفها اگر از خود مردم بگویم، آیا مردم ازبک به خصوص در پایتخت این کشور حاضر و یا آماده هستند که در یک کشور اسلامی به سر ببرند؟ به نظرم نه. اگر دنبال یک زندگانی آرام و بدون سرو صدا هستید ازبکستان جای بدی برای زندگانی نیست اما اگر کوچکترین تلاشی برای تغیير دادن چیزی در جامعه و یا کشور شدید دیگر در خطرید و دشمن مردم و دولت محسوب میشوید. جوانان چنین به نظر می رسد که همیشه در پی پیدا کردن راهی به خارج هستند. اما تا زمانی که در این کشور هستند و درس می خوانند و یا کاری و شغلی دارند گویا خوب و خوشند و هیچ مشکلی با دولت و یا مشکلات مختلف آن در زندگی روزمره خود ندارند. و همه اینها را در موسیقی و دیگر هنرهای این مردم به روشنی میشود دید. متن بیشتری ترانهها از عشق است. و گویا تنها در این دنیای خیالی، هنرمند آزادی مطلق دارد و خلاص. همه از عشق می گویند و از عشق میسرایند چون دوران قدیم چون دوران قرون وسطا. بعضی جایها سخت است حدس بزنید که آیا این همه ناله و اعتراض از معشوق آیا از معشوق واقعی است و یا کنایهای از معشوق بافته و یا شکایت درواقع از دوران و ساخت سیاست است. اول از همه باید از سبک آوازخوانها بگویم تا برایتان روشنتر گردد که فرق آوازخوان ازبک از یک آوازخوان روس چیست و شرقانه سرودن را ازبکها در چی چهارچوبی جایگیر کرده اند. از گروه ستاره می گویم که الگوی بسیاری از جوانان ازبکاند. ستاره گروه موسیقی پاپی است تشکيل شده از سه دختر جوان حدود 20 -22 سال که با مویهای بسیار دراز یعنی تا زانو و با دامنهای بسیار کوتاه یعنی بالاتر از زانو به صحنه می آیند. و این سبک لباس پوشی دختران است در شهر تاشکند پایتخت ازبکستان. اما باید در نظر داشته باشیم که تاشکند در سال های برقراری اتحاد شوروی مرکز آسیای میانه به شمار می رفته و با وجود این ظاهر شرقانه خودرا حفظ کرده است. استفاده از اطلس، لباس ابریشمی پررنگ و خوشرنگ را من بسیار دوست دارم و با دلایل زیاد کمتر به بر کرده ام که امروزها افسوس می خورم. اما هیچ وقت دیر نیست. اما این را به فکرم بار اول یولدوز عثمانوا به صحنه آورد. منظورم لباس ملی و یا محلی است. قبلا آوازخوانها همه با لباس اروپايی به صحنه می آمدند. حتا اگر ترانهای محلی اجرا کنند هم لباس اروپايی می پوشیدند. ولی یولدوز وقتی بار اول با لباس با مایههای محلی تراحی به صحنه آمد و ترانههای امروزی اجرا کرد نه همه مردم این کار را درک می کردند و خیلی ها حتا تا سالها اورا دهاتی و عقب مانده نام میبردند. ولی بعدا زمانی که در اروپا جایزه ای به دست اورد، مردم ناچار سبک اورا پذیرفتند و پیروان زیادی هم پیدا کرد. گفته شده است که این روز ها ازبکستان جای آرامی نیست چون مردم بیش از پیش به مسجدها برای انجام نماز جمعه میروند و در این گردهمایيها گفته شده است که مردم سنتی این کشور روز تا روز بیشتر خواهان یک دولت اسلامی و یا حتا یک سیاستی هستند که به باور های دینی مردم محلی احترام بگذارد. ماجراهای اخیر در این کشور نشان داده که تمام تلاش های دولت اکنون برای ساختن یک کشور سکولار به نتیجه نرسیده و مردم هر چه بیشتر به دین اسلام پایبندتر شده اند. با این همه می شود چنین نتیجه گرفت که در این حال کشور ازبکستان دقیقا برعکس کشور ایران است. در ازبکستان هر چه پوشیده و مومن هستید بازداشت می شوید و در ایران بر عکس! امید دارم هر دوی این کشور به یک ساختار سیاسی متعادلی برسند.
|
نظرهای خوانندگان
خانم سمرقندی عزیز! سعی کردم خشم ناشی از خواندن مطلبتان را در نوشته ام بروز ندهم تا قابل انتشار باشد...
-- رامین اعتضاد ، May 17, 2007 در ساعت 01:03 PMدر عنوان نوشته تان آمده«ازبکستان سرزمین عشق است نه مخالفت»
در حالی که مشخص نکرده اید که منظورتان از عشق، عشق به چه کسی است و از مخالفت، مخالفت با چه کسی. به علاوه چنین تیتری حتی با بافته های خود شما در مقاله تان هم جور در نمی آید.
نوشته اید: «آیا مردم ازبک به خصوص در پایتخت این کشور حاضر و یا آماده هستند که در یک کشور اسلامی به سر ببرند؟ به نظرم نه.»
خانم محترم! مردم ازبکستان همین الآن هم در یک کشور اسلامی به سر می برند چون بیشتر جمعیت ازبکستان مسلمان است، فکر کنم باید تفاوت کشور و حکومت را به شما یادآور شوم.
نوشته اید: «برای مثال جوانان این کشور در دنیای خیالی خود به سر میبرند. در دنيایی که پر از عشق و عاشیقی است و هیچ حرفی از سیاست در آن پیدا نمی شود. حتا اشاره ای از سختی و یا نارسایی اقتصادی در آن وجود ندارد.»
من هیچ قضاوتی در مورد جوانان ازبک ندارم ولی لابد می دانید که حدود 10 ملیون از جمعیت ازبکستان را تاجیک ها تشکیل می دهند که همانند کردها در ایران از ابتدایی ترین حقوقشان برای ترویج و آموزش زبان و ادبیات محلی خود(فارسی تاجیکی) محرومند و با وجود سیاستهای تبعیض آمیز حکومت دیکتاتوری اسلام کریم اف روز به روز با فقر و مشکلات حاد اقتصادی بیشتری رو به رو می شوند.
نوشته اید«ماجراهای اخیر در این کشور نشان داده که تمام تلاش های دولت اکنون برای ساختن یک کشور سکولار به نتیجه نرسیده و مردم هر چه بیشتر به دین اسلام پایبندتر شده اند.»
منظورتان از تلاشهای اخیر چیست؟ امیدوارم که منظورتان قتل عام هزاران تن از مردم بی دفاع و غیر مسلح تاجیک در میدان اصلی شهر اندیجان نباشد.
ظاهرا بعد از 11 سپتامبر حکومت های دیکتاتوری کشورهای اسلامی که به هم پیمانی آمریکا درآمدند به راحتی هرچه تمام تر، همه مخالفان سیاسی، روزنامه نگاران و مردم ناراضی را به بهانه مبارزه با بنیادگرایی اسلامی، روانه زندان کرده و یا کشته اند و اگر نبود بریدن حلقه دوستی رژیم کریم اف با آمریکا و وارد شدن به زیر چتر حمایتی روسیه، از آن چند اعتراض تشریفاتی دولتهای غربی هم خبری نبود.
در پایان از خداوند می خواهم به همه ما روشن بینی بدهد
با درود و سپاس از این همه وقتی که برای نوشتن این کامنت گذاشتهاید.
خیالتان را راحت کنم که من هم یکی از همان تاجیکهای ازبکستان هستم که شما آنقدر نگران حقوقشان هستید و پیش از آن البته یک روزنامهنگار معتقد به اصول روزنامهنگاری منصفانه، پس قاعدتا نمیتوانم به نادیده گرفته شدن حقوق تاجیکان آنطور که شما گفتهاید بیاعتنا باشم.
در تیتر هم آوردهام که ازبکستان جای عشق و عاشقی است نه مخالفت چون قاعدتا حکومت جایی برای مخالفت نگذاشته است. نمیدانم از کجای آن نوشته اینطور نتیجه گرفتهاید که من ترجیح میدهم همچنان این کشور جای عشق و عاشقی بماند.
دست کم تیزر نوشته را در صفحه اول دقیقتر میخواندید.
یک کشور اسلامی ویژگیهای خاص خودش را دارد و مهمترین ویژگیاش جاری بودن احکام شریعت اسلامی است که در ازبکستان چنین نیست.
از اندیجان صحبت کردید و گفتید که "هزاران تاجیک در این شهر کشته شدند". بهعنوان روزنامهنگاری که با شاهدان آن ماجرا در ارتباط بودهاست باید بگویم که اطلاعات شما ناقص است. در اندیجان به تایید روزنامهنگاران مستقل خارجی، نزدیک به هشتصد نفر ( و نه هزاران نفر) از مردم معترض که عمدتا بازرگانان خرده پا بودند، جان خود را از دست دادند که بین آنها حتما تعدادی هم تاجیک بودهاند اما آن ماجرا، به هیچ وجه اعتراض تاجیکان نبوده است.
وقتی می گویم که جوانان از سیاست دورند دلیل دارم چون در کشوری که تمام رسانهها در دست دولت است و هیچ رسانه خصوصی ای وجود ندارد و جوانان بیشتر وقت خودرا در دیسکوها و رستورانها میگذرانند چون راه دیگری برای تفریح ندارند، میشود گفت که جوانان ازبکستان از سیاست دورند چون اطلاعات سیاسیشان بسیار کم است. اما همه اینها نسبی است. جوانان موفق و با استعداد هم کم نیستند در این کشور اما نه در صحنه سیاست.
وقتی به دلیل حکومت دیکتاتوری هیچ آمار دقیقی در این زمینه وجود ندارد شما بر اساس چه منبعی نوشتهاید 10 ملیون تاجیک در ازبسکتان به سر می برند؟ از روی کدام آمار؟ آمار دقیقه در این 20 سال اخیر در دست نیست. ممکن است بیشتر از این باشد و ممکن است کمتر.
منظورم از "تلاشهای اخیر" هم حوادث اندیجان نیست، بلکه آن زندانیان سیاسی است که تنها به خاطر باورهای مذهبی خود در زندانهای این کشور به سر می برند.
فکر کردم در این جمله که می گویم: ازبکستان جای بدی برای زندگانی نیست. یعنی جای خوبیاست اما تا زمانی که مشروع و یا نامشروع عشق می ورزید، مست می شوید، در جمع بوس و کنار می کنید، می رقصید و خوب و خوش هستید یک شهروند خوب و نمونه هستید. به محض اینکه خواستار کوچکترین تغییری در جامعه و یا دولت شدید، دیگر دوشمن مردم و دولت محسوب میشوید. به نظرم این جمله روشن و گویا بود، مثل این که نبوده است.
-- شهزاده سمرقندی ، May 17, 2007 در ساعت 01:03 PMآخر سر فکر کردم که در یک برنامه موسیقی بهتر است به آهنگ ها بپردازم و از طریق آهنگ ها فضای این کشور تصویر کنم.
ما از آهنگهای تاجیکان ازبکستان بسیار گفتیم از رادیو زمانه و بسیار شنیدیم. اما این دفعه نوبت آهنگهای ازبکی بود. من اصلا نمی خواستم در برنامه موسیقی ملل از تنشهای قومی در این کشور سخن بگویم چون جای آن در مجله سیاسی است که اگر شنونده دایم ما هستید حتما شنیده اید.
اما نگفتید که از موسیقی ازبکی خوش تان آمد یا نه؟
توضیحاتتان را میپذیرم!
-- رامین اعتضاد ، May 19, 2007 در ساعت 01:03 PMبه قول جرج بوش باید بین مردم ازبکستان و حکومت ازبکستان تفاوت قائل شد!
سوارا، چه اسم جالبی بود، به نظرم نمونه تکامل نیافته آلسو alsou آمد این نظرخان متولد اندیجان...
حالا «گزلی» یعنی چی؟
باسلام ودرود فراوان خدمت شهزاده خانم وباتشكر از برنامه هاي زيبايتان
اكنون كه درياي زخمين روي
گاهواره خونست
گوبه آفتاب كه راست نظر كند برآب
تاعابدان شب اينگونه از هوس،
نيالايند لكي ننگين برچهره ي بامداد
اينك سلام من به تو كه به شب سلامت
نيست
وسلام تو به مسافران آفتاب
دل نشكرد كه با سلام شب پرست برشب
آفتاب تسخير شد ومستور
چراغي بسپار روشن تر از چشمان
تازاوج دريچه ي مهتاب
نظر شود به عمق چهره ي آفتاب
-- جلال ، May 20, 2007 در ساعت 01:03 PMجلال اسفندياري :پائيز 1360 مسجدسليمان
با درود من یک جوان 28 ساله ایرانی هستم شما تاجیکها خدا رو شکر کنید که حکومت نژاد پرست و دیکتاتور ازبکستان اجازه آزادی های شخصی رو از شما نگرفته چون برادر های هم نژادتون در ایران نه تنها حق اعتراضی به حکومتشون که ظالم ترین حکومت تاریخ ندارن. که حتی حق داشتن ازادی های شخصی هم ازشون گرفته شده و حکومت به دوستی ها و روابط جنسی و شخصی افراد هم کار داره جوانان ایران سرگرمی جز مواد مخدر و افیون ندارن. کوچکترین اعتراض در نطفه خفه میشه و دولت به جای گرفتن حق برادر های تاجیکمون از دست ازبک ها و ترکها آویزان از طناب پوسیده اسلام و حامی حقوق عرب ها. حتما شما تو ذهنتون از زندگی تو دوزخی بنام ایران بهشت ساختید. زنده باد پارس و تاجیک.
-- اشکان آریان نژاد ، Jun 5, 2008 در ساعت 01:03 PM