رادیو زمانه > خارج از سیاست > استادان موسیقی > حسين عليزاده: موسيقی زيرزمينی تقليدی است | ||
حسين عليزاده: موسيقی زيرزمينی تقليدی استمحمد تاجدولتیtajdolati@gmail.comبخش دوم گفتوگو را از «اینجا» بشنوید. حسین علیزاده، موسیقیدان بزرگ و نامدار ایرانی، اخیرا تور کنسرتهای گروه خود، همآوایان، را در کانادا، آمریکا و سپس اروپا آغاز کرده است. او پس از کنسرت گروهش در تورنتو، در گفتوگویی با رادیو زمانه شرکت کرد. اینک بخش دوم و آخر این گفتوگو:
با توجه به تغییر و تحولاتی که در این سالها در ایران پیش آمده، گروهی از جوانان به نوعی از موسیقی گرایش پیدا کردهاند که به آن «موسیقی زیرزمینی» گفته میشود. آیا شما، بهعنوان یک موسیقیدان کلاسیک، چنین پدیدهای را طبیعی میدانید یا گمان میکنید بهدلیل کمبود امکاناتی که در زمینهی موسیقی کلاسیک ایرانی وجود دارد، جوانها به آن نوع موسیقی روی میآورند؟ به نظر من، نباید موسیقی را تا این حد به خوب و بد تفکیک کنیم. ما باید متوجه باشیم که موسیقی رشتهایست با تنوع بسیار. در هر دانشگاهی، در زمینهی موسیقی رشتههای مختلفی مثل موسیقی جاز، موسیقی راک، موسیقی پاپ، کلاسیک و موسیقی جهانی وجود دارد. این که جوانها به هرنوع موسیقی گرایش پیدا میکنند، به خودی خود چیز بدی نیست. اما در موسیقی هم، مثل هرهنری، هم شکل نازل آن وجود دارد و هم شکل متعالی آن. نکتهی دیگر این که هر پدیدهی زیرزمینی به دلیل مشکلات اجتماعی به وجود میآید. موسیقی هم اصلا احتیاجی نیست که زیرزمینی بشود. مگر در کانادا و آمریکا و غرب موسیقی زیرزمینی وجود دارد؟ در هیچ کجای دنیا موسیقی زیرزمینی وجود ندارد و تنها جایی در دنیا که موسیقی به نوعی ممنوع است و مشکل دارد، موسیقی زیرزمینی آن هم به وجود خواهد آمد. اگر هر پدیدهای در شکل اجتماعی آن ممنوع باشد، طبیعیست که به زیر زمین میرود. در مسایل سیاسی که مشخصا این طور است. اما مضحک است که در قرن بیست و یکم، در سرزمینی موسیقی زیرزمینی وجود داشته باشد. این مسأله نشان میدهد که ما چه مشکلاتی در آن جامعه داریم که هنر والایی مثل موسیقی، نوعی از آن زیرزمینی می شود. موسیقی زیرزمینی نوعی واکنش و نیاز است و در عین حال، تأثیرپذیری فرهنگی نیز هست. این نوع جوانها در ایران بیشتر از طریق ماهوارهها و دنیای بیرون از خودشان تغذیه میشوند و سعی میکنند آن چه که میبینند و میشنوند را تقلید کنند. حتی اگر ارتباط ریشهای و فرهنگی با آن مقوله نداشته باشند. همچنین چون امکان بیرونی برای ارائه آلبوم و ضبط و کنسرت ندارند، طبعا آن را به شکل غیررسمی، که اسم آن زیرزمینیست، انجام میدهند. جامعه نباید تنگناهایی به وجود بیاورد که مشکلات از جاهای دیگر سر بزند. متأسفانه در ایران، ما همیشه مسایل را پس از این که اتفاق افتاد متوجه میشویم. از پدیدههای طبیعی گرفته تا مسایل اجتماعی. مثلا در کوچهای باریک یک برج میسازیم و سپس متوجه میشویم که باید فکر پارکینگ هم میکردیم. موسیقی زیرزمینی به خودی خود یک پدیدهی اجتماعی منفیست. در حال حاضر جوانها دوست دارند و به این نوع موسیقی گرایش پیدا میکنند. چون نیاز دارند. اما موسیقی و هنر به طور اصولی در جامعه باید زنده و فعال وجود داشته باشد تا بتواند روح و روان انسانها را سالم کند. وقتی زیر زمین باشد، مشکلات زیرزمینی هم به وجود خواهد آورد. در کار های قبلی، شما تکههای جداگانهای را در کنار هم میچیدید و یک آلبوم درست میکردید. اما به نظر میرسد کار تازهی گروه «همآوایان» یک مجموعهی پیوسته است. یکی از ویژگیهای این کنسرت نوع انتخاب اشعار است. از حافظ و مولانا شروع میکنید و به فریدون مشیری و شفیعی کدکنی میرسید. آیا هدف خاصی را با انتخاب اشعار این شاعران دنبال میکردید؟ موسیقی ایرانی معمولا به صورت یک کولاژ است. یعنی مثلا قطعهای سازی از درویشخان را انتخاب میکنیم، بعد تصنیفی از شیدا را میگذاریم، بعد تصنیفی از سعدی، و شعری از مولانا و رِنگی از رکنالدین مختاری و قطعاتی حتی بدون ارتباط با هم، و با آنها یک برنامه اجرا میکنیم. اما در کنسرت اخیر گروه همآوایان، تمام قطعات با هم ارتباط موضوعی مشخصی دارند. موضوع آن هم زندگی و امید است. چیزی که جالب است این که، مثلا برای بیان مفهوم عشق، شاید گروهی عقیده داشته باشند که مولانا و حافظ آن را به متعالیترین شکل بیان کردهاند. در حالی که به نظر من، در هر زمانی مفهوم عشق با زبان و قراردادهای همان دوره گفته شده و این چیزیست که از ازل انسان به دنبال آن بوده و تمام نمی شود. وقتی اشعار شاعران از قرون گذشته تا کنون را نگاه کنید باز هم سعی و تلاش شده که موضوع عشق دوباره بیان شود. حتی اگر شاعری مفهوم عشق را به زبانی ساده برای کودکان هم گفته باشد، باز هم میشود دوباره آن را بیان کرد و نمیتوان گفت چون مولانا آن را خوب بیان کرده پس اشعار عاشقانهی دیگران ارزشی ندارد. اگر شعرای معاصر بیایند با زبان ساده و حتی روزمره، یا اشعار بدون قافیه و آزاد، باز عشق را بیان کنند، من نمیتوانم مقایسه کنم و به کسانی مثل شاملو و اخوان و سایه، ارزش کمتری از حافظ به آنها بدهم. چون بیان عشق در زمانهای مختلف، با ابزار مختلف بیان شده. همین باعث شد تا من برخورد آزادی داشته باشم و رها باشم از این که میتوانم شعر مولانا را در کنار شعر مشیری قرار دهم. چرا باید فریدون مشیری را کمتر بها دهم؟ وقتی به سادهترین زبان عشق را بیان میکند که به گوش هر انسان غیر ادیب و فیلسوفی مینشیند. شعرا که برای فلاسفه و مردم خاص شعر نمیگویند. پس چقدر خوب است که بشود هنر را تا جایی ساده بیان کرد که همه بتوانند درک کنند و در آن ارتقا پیدا کنند. نکتهی دیگر در این کنسرت وجود یک خوانندهی زن، خانم افسانه رساییست که به صورت تکصدایی هم می خواند. آیا در ایران امکان اجرای چنین برنامهای وجود دارد؟ و سیدی این برنامه در ایران به فروش گذاشته میشود؟ در این کنسرت دو خوانندهی مرد و زن وجود دارد. در ایران نمیشود این کنسرت را اجرا کرد. به همین دلیل، فقط در خارج از کشور آن را اجرا میکنیم و طبعا سیدی این برنامه هم در ایران نمیتواند منتشر شود و یک کمپانی خارجی سیدی این کنسرت را منتشر کرده و در ایران امکان ارائهی آن نیست. ـ بخش اول گفتوگو با حسین علیزاده |
نظرهای خوانندگان
بيشتر انواع موسيقي دنباله رو كساني در گذشته اند( به جز stockhausen شايد! درموسيقي زيرزميني ما اين افراد ايراني نيستند ،ولي اين ضعف آن محسوب نمي شود . اين موسيقي شروعي نو در موسيقي كشوري است كه موسيقي سنتي اش حرفي تازه ندارد ، حالا جذابيت كه بماند.
-- علي ، Apr 1, 2007 در ساعت 11:37 AMدر اصلاح فرموده های جناب حسین زاده بایذ عرض کنم که بله، موسیقی زیر زمینی در غرب هم وجود دارد. اما فرق بزرگی با موسیقی زیر زمینی ایران دارد. در غرب به آنهایی که خارج از چهارچوب حامیان موسیقی و صنعت (مادی) موسیقی می نوازنند و اعتقادی به شرکت ها و فروش و .... ندارند میگویند موسیقی زیرزمینی. در واقع نوعی موسیقی اعتراضی (به صنعت کنونی موسیقی که پدیده ای سرمایه داری شده).
-- مانی ، Apr 1, 2007 در ساعت 11:37 AMsakhte musighi hamishe no'i tasire farhangist. musighi hamishe darhale taghir ast, va aksaran hamian va ostadane sabkhaye sonati va osuli tamayole khassi be padidehaye jadid nadarand, va in dar sohbathaye aghaye alizadeh ashkar ast. albate man ba aksare farmayeshate ishun movafegh nistam!
-- hydra ، Apr 1, 2007 در ساعت 11:37 AMمتاسفانه نظر آقای علیزاده درست است . کدام موسیقی زیرزمینی ایرانی یونیک و ناب است ؟ آقایی که فکر می کند موسیقی سنتی حرف تازه و جذابیت ندارد شناختی از موسیقی ندارد . همه ی این دلنگ دولونگ زیرزمین مال صد سال پیش اروپا است . و حتما قطعه ی اصلی زیباتر است . من چرا به جای نیروانا یا باب دیلان به محسن نامجو گوش دهم ؟ هنوز موسیقی قرون وسطی شنیدنی است . هنوز موسیقی بدوی افریقا شنیدنی است و جذاب البته . همان طور که افتادند به جان همه ی سنت های خوب ما و هیچ تمدنی بر جا نمانده موسیقی را هم نابود خواهند کرد اگر خوب ننگریم .
-- . ، Apr 3, 2007 در ساعت 11:37 AMBe dustani ke az didgahe ostad alizadeh dar babe muzike zirzamini barashofte and!!! pishnehad mikonam matne goftegu ra bazkhani konand ,chera ke hanuz dorost shanidane yekdigar ra balad nistim.Dar zemn az digar karshenasane geraami ke muzike sonati ye iran ra faregh az ((harfe tazeh))mibinand,darkhast mikonam DALIL haye ELMI , az ruye SHENAKHT va be dur az TA ASOB e khod ra matrah konand ,ta dar in bab bishtar goftegu konim. Ba sepas. MAZDAK .daneshjuye Electronic Music production.Rotterdam Conservatorie.NETHERLANDS
-- mazdak ، Apr 8, 2007 در ساعت 11:37 AMخوبه آقای علیزاده نام نبردند , من نمی فهمم سنت رو چه کسانی دارند می گیرند؟
-- بدون نام ، Jun 17, 2007 در ساعت 11:37 AMاصلا سنت یعنی چه ؟ کسی که ادعای سنت می کنه ، به جز یک سری حرف و ادا از این سنت چی می دونه؟شما که اظهار نظر می کنید و نام می برید می شه به این سوال من جواب درست بدین؟
سوال : آیا آقای نامجو اولین کسی هستند که در طول تاریخ سنّت شکنی می کنند؟
سوال دوم: کی گفته که سنت شکنی همیشه عیبه؟
سوال سوم: یعنی شما با هیچ سنتی مخالف نیستین؟
سنتی (به غیر از میوزیک) که ممکنه مربوط به زمانی باشه که مردم به شکل دیگه ای و با امکانات دیگه ای زندگی می کردند هنوز هم باید بهش پایبند باشن؟ شما اگر اینطور می خواین می تونین خودتون پایبند باشید اما حق ندارید دیگران رو محکوم کنید. هر کسی اختیار داره خودش برای زندگیش، دلش و هر چیز دیگه که مربوط به خودشه تصمیم بگیره ... ؛
ضمن اینکه بسیاری از سنتها هستند که مردم ما رو به نابودی کشوندند ، خیلی از خانواده ها رو ، خیلی از آدمها رو ، خیلی از عشقها رو... پس لطفا یه کم چشمها رو باز کنیم . کور کورانه طرفداری نکنیم ، و به هر چیزی به صرف اینکه ما بهش تعصب داریم به عنوان یک ارزش نگاه نکنیم .
مخلص آقای علیزاده هم هستم .
الهام
شاید استاد علیزاده چنان سرگرم استادی هستند که نام استاد محسن نامجو را نشنیدند . بویژه که استاد علیزاده صدای خواندن ندارد!
-- بهروز ، Jul 2, 2007 در ساعت 11:37 AMخوشبختانه كنسرت گروه هم آوايان در ايران با حضور دو خواننده زن _راحله برزگري و افسانه رسايي_ به خوبي بر پا شد(كه تك خواني هم ميكردند)
-- lvjqd ، Sep 15, 2007 در ساعت 11:37 AMاستاد محسن نامجو؟
-- عليرضا ، Mar 27, 2008 در ساعت 11:37 AMاز كي تا حالا نامجو استاد شده؟