رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۱ آذر ۱۳۸۹

خیزش بی‌خدایان

مسعود نکوبخت

نسل جدیدی از منتقدان و دانشمندان، خودشان را آماده می‌کنند تا جهان را از اسارت خداوند آزاد کنند. سلاح آنها، داروین، اینترنت و نارضایتی رو به رشد مردم از کشیش‌ها و آخوندهاست.

«پاپ» آتئیست‌های نوین در خانه‌ای که بیشتر شبیه کلیساست، زندگی می‌کند. ریچارد داوکینز متفکر برجسته‌ای است برای همه آنانی که تصمیم گرفته‌اند، جهان را برای همیشه از اعتقادات مذهبی، ملاها و مجاهدین تمامی مذاهب، پاک کنند.

ریچارد داوکینز، زیست‌شناس در زمینه‌ی فرگشت (تکامل)، از طرف مجله‌ی انگلیسی «پروسپکت» و مجله‌ی امریکایی «فارین پلیسی»، به عنوان سومین روشنفکر اثرگذار دنیا انتخاب شده است.

داوکینز کتاب‌های مهمی نوشته است از جمله «ژن خودخواه»، اما با کتاب دیگر خود، «توهم خدا» که در سال 2006 در امریکا و انگلیس، سی هفته جزو پرفروش‌ترین کتاب‌ها بود، مشهور شد؛ کتابی که بسیار هیجان‌انگیز و با قدرت کلام شگفت‌انگیزی نوشته شده است.

او می‌گوید: «مذهب در بیست سال گذشته، خیلی راحت کارش را انجام داده است، چون افرادی که مذهبی هستند، ناخودآگاه از طرف دیگران به عنوان انسان‌های برجسته در نظر گرفته می‌شوند. به کشیش‌ها ارج بسیاری نهاده شده و آنها را به تمامی "کمیسیون‌های اخلاق" دعوت می‌کنند، اما حالا موضوع فرق کرده است؛ مردم از این جریان خسته شده‌اند و این با قدرت گرفتن اسلام بی ارتباط نیست. اکنون زمان درستی است برای نگاه و تفکری تازه برای تمام آتئیست‌های نوین.»

آتئیست‌ها، شعار «اعتقادی ندارم و این پسندیده است» را انتخاب کرده‌اند. سلاح آنها دانش و عقل است. برخلاف زمان فوئرباخ و ولتر با استفاده از اینترنت، این شعار را هرکسی می تواند بشنود. آنها تصمیم دارند از بازگشت مذهب‌گرایی جلوگیری کنند.

«این یک واقعیت ناهنجار است وقتی که واتیکان به کاریکاتور محمد اعتراض می‌کند، کشیش‌ها روابط انسان‌ها را به بهانه‌ی اینکه مغایر طبیعت است، غیر قابل قبول می‌دانند و رئیس جمهور ایران در سازمان ملل، نور امام زمان را دور سرش می‌بیند در حالی که درباره‌ی برنامه‌ی اتمی کشورش سخنرانی می‌کند.»

خیلی از نظرات داوکینز مورد استقبال مردم قرار گرفته است. « خدای کتاب عهد عتیق یکی از نا مطلوب‌ترین شخصیت‌های تاریخ ادیان و ادبیات است؛ حسود، ناعادل، نژادپرست، متنفر از همجنسگرایان، قاتل کودکان، کوته‌بین، خود بزرگ‌بین و از بین برنده‌ی قومیت‌های کوچک.»

وقتی از او سئوال می‌شود که آیا آتئیست است؟ پاسخ می‌دهد: « اگر شما هم به زئوس، آپولو و گوساله‌ی طلایی فکر کنید، نمی‌توانید آتئیست نشوید. من تنها یک خدای دیگر به لیست خدایان اضافه می‌کنم.»

او درباره‌ی این‌که آیا شانسی برای آتئیست‌ها وجود دارد؟ در حالی‌که در امریکا، ۴۴ درصد مردم اعتقاد دارند که مسیح تا ۵۰ سال آینده ظهور خواهد کرد، می‌گوید: «فکر می‌کنم که شانس خوبی داریم، حالا به ویژه در اینترنت، بحث‌های گوناگونی در این‌باره می‌شود و خیلی‌ها از این‌که کسی پیدا شده که حرف دل آنها را می‌زند، خوشحال هستند.»

طرفداران آتئیسمآتئیسم نوین خود را Bright (روشن‌بین) می‌نامند. Bright کسی است که به دنیا نگاه طبیعی و فاقد از هرگونه نظر فراطبیعی دارد. آنها به ارواح، فرشتگان و خدا اعتقادی ندارند.

داوکینز می‌گوید: « شاید اصطلاح Brightکمی خودبزرگ‌بینانه باشد ولی در امریکا اصطلاح آتئیست خیلی بد تفسیر می‌شود درست مثل کلمه‌ی همجنسگرا.»

آتئیست‌ها در شهرهای بزرگ امریکا هر ماه دور هم جمع می‌شوند و نظرات‌شان را با یکدیگر مبادله می‌کنند. این نظرات را می‌توان این‌گونه خلاصه کرد: خدا وجود ندارد؛ وجودش غیر منطقی، نالازم و بدتر از همه خطرناک است. ادیان نه تنها نادرست بلکه به ضرر ما هستند.

آتئیست‌ها نگاهی به دنیا دارند که بر اساس دانش است. آنان جهان را بر اساس علم تفسیر می‌کنند. آتئیسم نوین با جبهه‌گیری جدید در مقابل مذهب خود را موظف می‌داند که نباید مثل گذشته با ادیان کنار آمد بلکه آنها حالا آنقدر مدرک در دست دارند تا بر سر واقعیت بجنگند.

داوکینز می‌گوید: «دنیایی را تصور کنید بدون مذهب! دیگر ترورهای انتحاری، یازده سپتامبر، جنگ‌های صلیبی، سوزاندن جادوگران، نسل‌کشی بوسنی، کشتار یهودیان در اروپا، نا آرامی‌های ایرلند شمالی و مبلغان مذهبی که جیب مردم ساده‌لوح را خالی می‌کنند، وجود نداشت. جهانی بدون طالبان، بدون رئیس جمهوری که سخنانش را با گفته‌های مسیح می‌آمیزد قبل از آنکه فرمان بمباران کشورها را بدهد، بهشت می‌شد.»

اما آیا این قدرت‌طلبی و زیاده‌خواهی نیستند که باعث زشتی و بدی در این کره‌ی خاکی می‌شوند؟

«جنگ بین پروتستان‌ها و کاتولیک‌ها در ایرلند شمالی به جهت اختلافات تئوریک مذهبی نیست بلکه هدف آنها انتقام است، انتقام‌گیری مابین انسان‌هایی که هیچ تفاوتی جز مذهب‌شان با یکدیگر ندارند و این تفاوت و مرزبندی توسط مدارس مذهبی زنده نگه داشته می‌شود.»

آتئیست‌ها در کشورهایی که بیشتر مورد حملات تروریستی قرار گرفته‌اند، فعال‌ترند. آنها خودشان را در مقابل موجی قرار داده‌اند که می‌خواهد جهان را به سمت یک جهاد تمام عیار پیش ببرد. در امریکا رهبری آتئیست‌ها را کریستوفر هیچکنز به عهده گرفته است. پیام آخرین کتاب او این است: «خدا بزرگ نیست، مذهب هر چیزی را مسموم می‌کند، دشمن علم و پایه‌اش دروغ و ترس است، باعث نسل‌کشی، تبعیض نژادی و جنسیتی می‌شود.»

در فرانسه رهبری آتئیست‌ها به عهده‌ی میشل انفرای است. کتاب آخر او «ما به خدا نیازی نداریم» است. خود او می‌گوید که قادر است پایه‌گذار یک دین نوین باشد. در هلند آیان هیرسی علی، غرب را متهم به کوته‌بینی می‌کند اگر فکر کند، می‌تواند با اسلام گفت‌وکو کند. در ایتالیا پیر جورجو ادیفردی ریاضی‌دان، با مقاله‌اش «چرا می‌توانیم غیر مسیحی باشیم» سر و صدای بسیاری به پا کرده است.

حادثه‌ی یازدهم سپتامبر به این موج آتئیسم بسیار کمک کرده است. بسیاری از امریکایی‌ها، من‌جمله جری فارل بر این باور بودند که هم‌جنسگرایی و فمینیسم مفرط ، باعث فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر شده و این کیفر جامعه‌ی گناهکار است، اما سام هریس دقیقاً ١٢ سپتامبر شروع به نوشتن کتابی کرد که در آن یادآوری می‌کند که قهر خداوند دلیل فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر نبود، بلکه خود خداوند. یک تحصیلکرده‌ی دانشگاه نمی‌توانست بدون اعتقاد به خداوند قبل از اصابت هواپیما، الله را فریاد بکشد و هواپیما را به ساختمان بکوبد. سام هریس می‌دانست که تنها ١٢ درصد امریکایی‌ها به طبیعی بودن رخدادهای طبیعی اعتقاد دارند و بسیاری از آنها فکر می کنند که دست یک دانای کل در همه چیز طبیعت در کار است.

هریس می‌گوید: «پس از یک صد سال پژوهش درباره‌ی عمر کره‌ی زمین، هنوز بیشتر از نیمی از امریکایی‌ها اعتقاد دارند که کل جهان ٦٠٠٠ سال پیش به وجود آمده است تقریباً ١٠٠٠ سال بعد از آن‌که سومری‌ها چسب را اختراع کردند.»

او نمی‌توانست بپذیرد که نمایندگان امریکا از طرف افرادی انتخاب می شوند که اعتقاد دارند دایناسورها و موریانه‌ها در کشتی نوح بودند.

کتاب او «پایان اعتقاد مذهبی» با استقبال فراوانی روبه‌رو شد؛ حالا او می‌داند که تنها نیست. هریس از دادن مجوز ترجمه‌ی عربی کتاب دیگرش «نامه به ملت مسیحی» خودداری کرد چراکه نمی‌خواست جان مترجم به خطر بیافتد.

ده فرمان آتئیست‌ها از این قرار است:

١- تو نباید اعتقاد داشته باشی! به احتمال بسیار زیاد هیچ نیروی فراطبیعی وجود ندارد . پدیده‌های غیر قابل توضیح، دلیل بر معجزه نیستند بلکه پژوهش کافی درباره‌ی آنها نشده است. وجود خداوند را درست مثل وجود اسب شاخ‌دار نمی‌توان با مدرک اثبات کرد. آتئیسم راه درمان اعتقاد نیست بلکه سلامتی روحی دوباره بازیافت شده است.

٢- تو نباید در ذهنت تصویری بسازی و آن را خدا بنامی! خدا محصول انسان است، نه برعکس. وحی ریشه در صدمه‌دیدگی لایه‌های مغز دارد و نه ارتباط با جهان دیگر. ما کارهای غیر عقلانی بسیاری انجام می‌دهیم چراکه مغز ما یک لحظه‌ی غیر واقعی تولید کرده است. اعتقاد، بیشتر شبیه سرعت‌گیر خودکاربرای تفکر است.

٣- تو نباید هیچ خدایی را در کنارت تحمل کنی! دوره‌‌ی زندگی مسالمت آمیز با معتقدان به سر آمده است. از زمان فتوا بر علیه سلمان رشدی و جهاد در مقابل جهان مدرن دیگر هم‌زیستی با معتقدان معنایی ندارد.
هیچنز می‌گوید: «آدم نمی‌تواند بگوید که خیلی خوب، تو رؤیای امام زمانت را می‌بینی و من توماس پین می‌خوانم. مؤمن تا جهان را به زانو درنیاورد دست از کار نمی‌کشد.»

٤- تو نباید حتماً یک خالق داشته باشی! تئوری داروین تمامی توضیحات کافی را داده است که چطور از بی نظمی، نظم به وجود آمده است و احتیاجی به یک طراح هوشمند نیست.

٥- تو باید ارزش کودکان را بدانی و آنها را در انتخاب خدای‌شان آزاد بگذاری! هیچ انسانی از بدو تولد مسیحی یا مسلمان به دنیا نیامده است. کسی که از بد اقبالی در یک خانواد‌ه‌ی مذهبی به دنیا می‌آید، احتمال این‌که تمام عمرش درگیر شیرینی شربت شهادت بشود یا مثل آمیش‌های پنسیلوانیا، اجازه‌ی استفاده‌ی هیچ دکمه‌ی لباسی را نداشته باشد و از لحاظ فکری یک عمر به صندلی اعتراف کلیسا زنجیر بشود، زیاد است.

آتئیست‌های نوین خواهان آموزش پرورش عادلانه برای کودکان هستند. آنها تفاوت زیادی بین تنبیه بدنی کودکان و سوء استفاده‌ی روحی و فکری آنها در مدارس راهیان مسیح نمی‌بینند.

٦- نیکوکار باش حتی بدون خدا! آیا بدون خدا هر چیزی مجاز است؟ نه! یک فلسفه‌ی اخلاق وجود دارد بدون آن‌که معتقد به مذهب باشد. هیچنز می‌گوید: «به نظر، انسان‌ها با یکدیگر بهتر رفتار می‌کنند وقتی که به کوتاهی این زندگی فکرمی‌کنند.»

٧- تو نباید خدای دیگری کنار دانش جای دهی! دانش و اعتقاد مثل آب و آتش هستند و هیچ نقطه‌ی اشتراکی بین آنها وجود ندارد. اعتقاد مذهبی بعضی از دانشمندان چیزی جز خودفریبی و بازی با کلمات نیست.

٨- عشق بورز! تمامی مذاهب رابطه‌ی بین زن و مرد را محدود می‌کنند و عشق‌ورزی را باعث اضمحلال روح و جسم می‌دانند. چنان‌چه جوانان در مصر و پاکستان، زندگی شادتر و دستیابی راحت‌تر به سکس و موسیقی داشتند، ما به قوانین ضد تروریسم کمتری احتیاج داشتیم.

٩- تو خود خالقی و نباید زانو بزنی! بدون اعتقاد مذهبی هم می‌شود چیزهای زیبا خلق کرد. فلوت سحرآمیز موتسارت احتیاجی به اعتقاد مذهبی ندارد. هملت شکسپیر و سمفونی شماره‌ی نه بتهوون دلیل وجود خداوند نیستند بلکه دلیل وجود شکسپیر و موتسارت هستند.

١٠- تو نباید پایبند قوانین مذهبی باشی! نباید به مذاهب حقوق ویژه‌ای داده شود. احساسات مذهبی، نگهبان فلسفه‌ی اخلاقی و سیاسی نیستند. پلیدی‌ها و حماقت‌ها راحت‌تر انجام می‌شوند چنان‌چه مهر مذهب روی‌شان باشد.

مخالفان سرسخت آتئیسم، افرادی هستند که مخالفت‌شان مایه ی تعجب داوکینز است؛ چراکه اکثر آنها جزو دانشمندان هستند. دانشمندانی که وجود خداوند ضربه‌ای به جهان‌بینی آنها وارد نمی‌کند برای مثال مایکل روسه یکی از برجسته‌ترین فیلسوفان می‌گوید که با توجه به کتاب «توهم خدا»، آتئیست بودن برایش شرم‌آور است. یکی از پنج کتابی که در مقابل کتاب «توهم خدا» نوشته شده، کتاب «توهم داوکینز» نوشته‌ی آلیستر مک گارت، زیست‌شناس مولکولی دانشگاه آکسفورد است.

آلیستر مک گارت از کتاب داوکینز به جهت اقتباس‌های غیر دقیق اطلاعات، انتقاد می‌کند. به نظر او، نظریه‌‌ای که می‌گوید «اعتقاد به خدا مثل ویروس عمل می‌کند» از لحاظ علمی مردود است.

آتئیست‌های نوین نظرات گروهی مشخص از معتقدان به مذهب را انتخاب می‌کنند و به آنها حمله می‌کنند، اما برای مثال کمتر مؤمنی به طور جدی خداوند را مثل یک مرکز تلفن می‌پندارد که دائماً در حال جمع‌آوری دعاهای مؤمنین باشد و به آنها پاسخ ‌دهد. آنها جملات کتاب‌های آسمانی را بدون آنکه به حکایات تمثیلی و شعرگونه‌ی آنها توجه کنند، تفسیر می‌کنند و اعتقاد به خدا را با قوانین مذهبی یکی می‌دانند. البته که می‌توان درباره‌ی ٥١٢٠ قدیس کلیسای کاتولیک بحث و جدل کرد اما اینها با «اعتقاد به خداوند» ارتباط زیادی ندارند.

هابرماس همیشه از جامعه ی «پست سکولار» صحبت می کند و در گفت‌وگو با پاپ اذعان داشت که حتی حکومت‌های دمکراتیک به اعتقادات مذهبی جامعه‌ی مدنی تکیه می‌کنند تا استانداردهای خودشان را پیش ببرند.

پاپ می‌گوید که هرگز نمی‌شود خداوند را مقابل هیچ کس در یک کارزار سیاسی وارد کرد، اما این دقیقاً به هسته‌ی اصلی تفکر آتئیسم ربط دارد چراکه در اصل برای آنها وجود خداوند خیلی مهم نیست بلکه دلایل فاجعه‌ی یازدهم سپتامبر، آنها را هراسان کرده است.

اکنون زمان یک چرخش است. آیا غرب باید در مقابل اسلام‌گرایی به ریشه های مسیحی- یهودی خود بازگردد و با اعتماد به نفس در کلاسهای درس، صلیب آویزان کند؟

آتئیست‌ها خواهان کامل شدن آگاهی جامعه هستند و می‌گویند نه تنها اسلام بلکه تمامی مذاهب به هوش انسان بی‌احترامی می‌کنند و غرب نباید به هیچ عنوان از اصلاح‌طلبان و میانه‌روهای اسلامی حمایت کند.

یان بروما در کتابش «روشنگری – بنیادگرایی» می‌نویسد: «نه هر مسلمانی و نه حتی هر مسلمان مؤمنی لزوماً مجاهد در راه خداست؛ باز شدن بیمارستان مسلمانان در ردتردام یا ساحل ویژه‌ی بانوان، نشانه‌ی اسلام‌زدگی جامعه‌ی غرب نیست بلکه یک موضوع کاملاً طبیعی و مترادف چیزی مثل رستوران گیاهخواران یا ساحل لختی‌ها است.»

برای سیستم راهیابی یک جامعه‌ی مدرن، نظرات ادیان مثل یک ماهواره‌ی دور اما مفید است. دمکراسی یک مجموعه‌ی تکثرگرا است که در آن اعتقاد مذهبی جزو لاینفک حریم خصوصی است و هرگز نخواهد مرد تا وقتی که ما از مرگ، تاریکی، غریبه و از یکدیگر می‌هراسیم.

منبع: اشپیگل

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خیلی خوشحالم که کسی مثل داوکینز پیدا شده و داره ریشه مذهب رو از بیخ درمیاره
و خوشحالم که تنها نیستم

-- فراز ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

آب در هاون می‌كوبند!!! دين اسلام تا قيامت ماندگار است ، اين وعده خدای بزرگ می‌باشد ؛ حالا عده‌ای دين را ابزار دنيای خويش ساخته‌اند حساب دردناكی در نزد خدای بزرگ خواهند داشت.
إنا نحن نزلنا الذكر و إنا له لحافظون

-- عبدا... ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

يريدون ليطفئوا نور الله بأفواههم والله متم نوره ولو كره الكافرون

-- عبد‌ا... ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

با دین یا بدون آن، انسانهای خوب کارهای خوب می کنند و انسانهای شرور، کارهای شرارت بار. اما برای اینکه انسانهای خوب کارهای شرورانه بکنند، به دین نیاز است.
استیون واینبرگ برنده جایزه نوبل فیزیک سال1979

-- خود خدا ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

چرا نمی شه مطالب شما رو درست در فیس بوک به اشتراک گذاشت؟ این مطلب رو که می خوای شیر کنی یه چیز دیگه شیر میشه این مشکل من تنها نیست خیلی از دوستهام هم همین مشکل رو دارند

-- بدون نام ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

سلام.عجب حماقتی.نمرود وامثال اوهم ازاین یالات داشتند.بهتراست بشربه جای نبردباخداوندسبحان باخودخواهی وزیاده خواهی خودمی جنگیدباتجاوز ونیرنگ واستبدادخودمی جنگید وبامددازخدای تعالی عدالت اجتماعی برقرارمی کردودنیارابهشت می کرد.عجب دانشمندان ابله ایی

-- نسیم ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

خوشحالم آینده با کافران است.
کافران نام این زمین را برای آینده بهشت خواهند گذاشت.

-- کافران ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

این جهان مجموعه ای است از ایندوودیم ها که هر کدام با دیگری فرق دارد. همه اینیشتن ،نوبل ویا داوکینز نیستند که حتی از لحاظ فیزیکی قدرت این را داشته باشند که بتوانند در یک سطح فکر کنند. در اصل همین بودن گونه های مختلف است که باعث ایجاد تعادل ونظم در طبیعت می شود. مساله ای که آتیست ها باید به آن توجه کنند این است که اگر کسی در داشتن دین و مذهب احساس خوشبختی می کند، چرا باید مذهبش را از او گرفت؟ البته تا آن جایی که صورت افراطی به خود نگرفته!!
کاری که نیو آتیست ها باید انجام دهند، این نیست که ده فرمان صادر کنند، چرا که این هم ان وقت دوباره مثل مذهب به تو لیستی از باید و نباید ها می دهدو قدرت انتخاب و تفکر را از تو می گیرد و شاید که نه، حتماً 11 سپتامبر جدیدی را در پی خواهد داشت.
سلامت و ادامه حیات این دنیا چه از لحاظ بیولوژیکی و چه از لحاظ اجتماعی در وابسته به وجود گونه های مختلف است. آن چه که باید تمامی دولتمردان، مذهبیون و داشمندان انجام دهند، جلوگیری از افراط و تفریط است. اگر قرار باشد که از فردا همه در فکررابطه نسبیت یا فلسفه اگزیستانس باشند، مسلماً دیری نخواهد پایید که دیگر اثری از کره خاکی وجود نخواهد داشت.

همان طور که خود نویسنده در پایان گفته :
دمکراسی یک مجموعه‌ی تکثرگرا است که در آن اعتقاد مذهبی جزو لاینفک حریم خصوصی است و هرگز نخواهد مرد تا وقتی که ما از مرگ، تاریکی، غریبه و از یکدیگر می‌هراسیم.


-- knockout mouse ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

مقاله صورتی جانب دارانه دارد . مدعیات داوکینز بسیار ضعیف به نظر می رسند و نقدهای قابل توجهی نیز صورت گرفته است. درین مقاله جای شرح دقیق تر نظرات منتقدان داوکینز خالی است.

همچنین مناسب است در رادیو زمانه مقاله ای هم درباره نظریات آنتونی فلو فیلسوف مهم آمریکایی تهیه شود که پس از سال ها دفاع از الحاد و بی خدایی سرانجام دلایل اعتقاد به خدا را قوی تر دانسته و به دفاع از خداباوری روی آورده است .

-- بدون نام ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

به ظاهر علمی سخن گفته، اما هیچ دلیل علمی در تمام این مطلب یافت نمی شود. زمانی که خود آتئیست های نوین و بعبارت خودبزرگ بینانه شان «برایت ها» خود در اعتقاد به خدا شک دارند، دیگر چه حجتی در مقابل کسانی که یقین دارند می توانند مطرح کنند؟ به این عبارت که در متن فوق آمده دقت کنید:
«ده فرمان آتئیست‌ها از این قرار است:
١- تو نباید اعتقاد داشته باشی! به احتمال بسیار زیاد هیچ نیروی فراطبیعی وجود ندارد .»
می بینید که خودشان هم به گفته هایشان یقین ندارند و می گویند به احتمال بسیار زیاد هیچ نیروی فراطبیعی وجود ندارد. این نشان می دهد که کمیت اینان از اساس لنگ است. انسان مردد و تصمیم نگرفته نمی تواند بر انسانی که به غلط یا درست به چیزی یقین دارد برتری داشته باشد و برایش تعیین تکلیف کند.

-- سید محسن ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

این نسل جدید از دانشمندان روم به دیفال! غلط زیادی کرده اند. اینها هنوز نمی تونند یک واکسن سرماخوردگی بهت بزنند و مدعی بشند که این واکسن در مقابل تمام انواع سرماخوردگی واکسینه ات میکنه. اینا که با توپ پر معتقدند باید در مقابل خداپرستان ایستاد آیا بنظر قاصر شما دیکتاتور نیستند؟ مگه استبداد تنها استبداد دینیه؟ مگه استبداد کمونیست ها رو فراموش کرده اید که هنوز هم در چین داره دمار از روزگار مردم درمیاره. اصولا تحمیل ناپسنده، حالا چه تحمیل دین باشه چه تحمیل بی دینی. اسلام واقعی به لا اکراه فی الدین معتقده و اعتقادی که بر پایه ی اجبار یا تقلید بنا شده باشه رو مردود میدونه. این آزاد فکری اصیله که 1400 سال پیش پیامبر بزرگوار اسلام ص بنا گذاشت. این حضرات پس از 14 قرن هنوز دم از استبداد میزنند و معتقد به مقابله با دین دارانند و اسم خودشون رو هم روشن بین گذاشته اند. ....

-- عادل ، Nov 26, 2010 در ساعت 03:00 PM

خدا توهمی است که با جهل آبیاری می شود.

خدای بی نیاز. چرا به پول و ثروت مردم نیاز دارد ؟

-- آگاهی ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

انسان زمانی می‌تواند جهان را از اسارت خداوند آزاد كند كه مسلط بر خدا باشد نه تحت سلطه خدا و اين هيچگاه شدنی نيست! نمونه بسيار ساده ، بارز و عاميانه آن ، دفع ادرار است ؛ انسان اگر می‌تواند دفع ادرار نكند! خدای بزرگ نيرويی در وجود ما قرار داده است كه ما را مجبور به اين كار می‌نمايد يعنی خدا مسلط بر انسان است. انسان اگر ادعا می‌كند قويتر است خب جلوی اين كار را بگيرد! اين يك مثال ساده و عاميانه بود كه مثال‌های بسياری است از جمله جلوی طلوع و غروب خورشيد را بگيرد و ...

اميدواريم سوء استفاده برخی افراد بظاهر مذهبی منحرف از نام دين باعث نشود ما خدا را فراموش كنيم و لازم است بدانيم كه فراموشی خدا ، ضرری به خدا نمی‌رساند بلكه اين ما هستيم كه ضرر می‌كنيم!!!

-- عبدا... ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

کسانی که ادیان را رد میکنند دوست ندارند که برده یا بنده ی جهان بینی دیگری شوند و به آنها برچسب زده شود . بسیاری از این افراد دیگه نمیخوان پیرو کسی باشن بلکه میخوان پیرو عقل و شعور خودشون باشن. پاپ آتئیست‌ها یعنی چی؟ ده فرمان آتئیست‌ها چی ؟ به نظر من بهتره به اسامی این اجلاس آتئیست‌ها رو به اجلاس آزاد اندیشان یا خرد گرایان تغییر بدن.

-- اردشیر ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

دوستمون عبداالله که رسما فرق مفاهیمی علیت،حیات و... رو با خدا نمی دونه! عزیزم شاشیدن از ملزومات موجود ذی حیاته و برای این اجبار(مثل اجبار چرخیدن زمین به دور خورشید به دلیل قانون جاذبه) هیچ نیازه به استفاده از توجیه آبکی ای مثل خدا نداره!
جناب آگاهی کی گفته لااکراه فی الدین چیزی بیش از یه شعاره که محمد در بازه ای که در موضع ضعف بود از خودش صادر کرد و الا وقتی قدرت گرفت با باج و خراج کمرشکن و حتی کشتار به بهانه ندادن خراج و غیره با سنت رفتاری خود نشون داد اکراهی هست یا نیست! بعدم اگه لااکره فی ادین؟ این حکم اعدام ملحد اسمش چیه اونوقت؟ منی که پدر مادرم مسلمونه به چه دلیلی نمی تونم ابراز بی دینی کنم و اگه بکنم می کشنم؟ چرا به همون دلیل نمی تونم با مردی که مسلمون نیست ازدواج کنم؟ اینم از مصداقای لااکره فی الدینه دیگه؟
به سیدحسن: ممکنه جنابعالی به چیز کاملا باطلی یقین داشته باشه و یقین داشتن اصلا وجاهت به شما نمی ده. ما آتئیست ها برعکس شما این خودبزرگبینی رو نداریم که با ابزارای خطرناکی مثل یقین و ایمان که طبعا موضوعش برای افراد و گروهای مختلف انسانی می تونه متفاوت باشه، مردم رو به جون هم بندازیم.

-- دن ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

هم براي آدمهاي مُعتقد به خُدا و هم براي آدمهايي مُعتقد به خود هميشه مُشكلاتي به وجود مياد. هر دو هم در خيلي موارد به راه‌حل‌هايي ميرسن. دسته اول معتقدن كه اين راه رو خُدا به اونها نشون داده! و دسته دوم هم ممكنه بدونن كه زمينه‌هاي فكري و شرايط مُحيطي راهِ‌ صحيح رو به اونها نشون داده.
اما اگه توفيق و آرامش دير حاصل بشه، دسته اول فكر مي‌كنن كه خواست خُدا اينه و دسته دوم خيلي كمتر پيش مياد كه به نتيجه‌اي برسن و راهشون رو پيدا كنن! مخصوصاً‌ وقتي كه اعتقادي به وقايع‌غيرمنتظره، معجزه و نيروهاي فرافكري نداشته باشن روحيه خيلي ضعيف ميشه. با اين حساب استراتژي دين‌داري ميتونه راه نجاتِ بهتر و عمومي‌تري براي رسيدن به خُدا يا همون تاييد و آرامش و تكيه‌گاهِ‌ درونِ فكر آدمها باشه. اعتقاد به خُدا و مبدأ و اينها هر قدر هم كه بي‌اساس باشه، بدون شك براي اداره جامعه و هدايت اون به سمت آرامش لازمه و اين فكري بوده كه پيامبران هم در سر داشته‌اند.
هر چند که ما به صورتِ انفرادی و جدا از جامعه به این نتیجه برسیم که خدا تنها مفهومی است واحد که برای مجموعه نیروهای خیر و شر کائنات در هستی جریان داره و در واقع به قول منصورحلاج یا دیگران خودِ ما هم جزوی از پیکره عظیم الهی هستیم.

-- پدرام ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

به همه دوستان چه موافق، چه مخالف ناخداباوری (آتئیسم) توصیه می کنم کتاب توهم خدا (که به فارسی با اسم پندار خدا ترجمه شده) رو بخونن. کتاب فوق العاده ایه

-- احسان کاظمی ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

سید محسن نکته ای که ظاهرن شما تابحال به آن برنخوردین و برای همین قادر به درکش نیستسید این نکته هست که اصولن چیزی که انسان رو انسان کرده همین شک و عدم حکم قطعی دادن در مورد پدیده هاست وگرنه اگر همه مثل شما یقین رو نشونه درستی عقیده میدونستند که هنوز بشر در وضعیت قرون وسطی مونده بود بدون اینکه شکی داشته باشه که زمین گرد نیست و یا مرکز جهان هستی نیست یا بدور خودش و خورشید میگرده و دهها هزار خرافه دیگه که دینباوران روزی به اونها یقین! داشتن.
اعتقاد قطع به یقین به وجود نداشتن خدا صرف نظر از تمام استدلالهایی که بشه براش اورد فقط و فقط بخاطر ابراز تردیدی که همراه اون هست بسیار منطقی تر قابل قبولتر و باورپزیرتر از یقین مطلق به وجود و یا عدم وجود خداست.

-- ... ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

یه نگاهی به استدلال موجد در کامتهای کسایی که همینجا خاستن از خدا دفاع کنن:

"انسان اگر می‌تواند دفع ادرار نكند! خدای بزرگ نيرويی در وجود ما قرار داده است كه ما را مجبور به اين كار می‌نمايد يعنی خدا مسلط بر انسان است." عبداله

"اسلام واقعی به لا اکراه فی الدین معتقده و اعتقادی که بر پایه ی اجبار یا تقلید بنا شده باشه رو مردود میدونه" عادل

"انسان مردد و تصمیم نگرفته نمی تواند بر انسانی که به غلط یا درست به چیزی یقین دارد برتری داشته باشد" سید...

تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل D:

-- مشت نمونه خروار است ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

کافران میخندند وقتی بعضیها دست و پاشون رو گم میکنند و دری وری به علم، دانش و آزادی میگن.

این افراد بدانند که کافران فردا را میسازند، بدون جنگ و حسادت، بدور از تحجر و خدایان ظلم و قدرت

-- کافر ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

گر چه من خداباور هستم اما از شما به خاطر درج اين مقاله بي‌نهايت ممنونم.

-- سعيد ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

من نگفتم نباید شک کرد. شما یا حرف من رو نفهمیدید یا بنا بر مغلطه دارید. من گفتم کسی که خودش مردده و در شک به سر می بره یعنی کسی که خودش به یقین نرسیده و بین زمین و هواست نمی تونه بر کسی که به یقین رسیده حجتی داشته باشه و براش تعیین تکلیف کنه. بله می تونه بحث کنه، سوال کنه و از این طریق اعتقادش رو مطرح کنه ولی وقتی خودش به یقین ترسیده چه چیزی رو میخواد ثابت کنه. شما وقتی خودت آدرس خیابون گلبرگ رو نمی دونی دیگه به دیگران چه آدرسی میخوای بدی ؟

-- سید محسن ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

با کامنت گذاران آتئیست کاملا موافقم.

-- بدون نام ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

آمریکا کشور آزادی است که آنجا خداپرستان، مسلمانان، یهودی ها و ... همه آزادانه زندگی و ابراز عقیده می کنند اگر آتئیست آنجا هست مسلمان هم هست اما این متن چنان سنگ بی خدایان را به سینه زد که انسان فکر می کند فقط همین قماش در آمریکا وجود دارد انسان همیشه برای خود دنبال خدا بوده برای همین پیامبران خدا را از روی زمین و دست و پای انسان ها به آسمان برده و انسان را جانشین او معرفی کردند تا بشر خود راه صلاح و نجاتش را در پیچ و خم حیات دریابد خدا جهان را طوری خلق کرده است که برای همه چیز دلیل طبیعی و مادی وجود داشته باشد سر چشمه وجود خدا را نمی توان در اسباب مادی یافت هم داروین و هم هاوکینگ حق دارند که دست خدا در خلقت را رد کنند از دید گاه یک موحد یا همه چیز معجزه است یا هیچ چیز معجزه نیست به قول خواجه عبدالله انصاری توحید آن نیست که او را یگانه دانی توحید آن است که او را یگانه باشی ( شرح کامل این ایده در مقاله ای تحت عنوان توحید اومانیستی به زودی منتشر می گردد)

-- عبدالرحیم ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

ایوالله به سید محسن. جانا سخن از زبان ما می گویی. در ضمن این دانشمندان! معتقدند که بی نظمی نظم را بوجود آورد (متن بالا). این مثل اینه که بگیم انسان هرچی احمق تر و دیوانه تر باشه دانشمندتره. حیف از نام دانشمند که انسان باشعور به اینها بده. اینها هنوز نمی دونند که علم رو با کدوم ع می نویسند.

-- سهراب یل ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

خیلی خوشحالم از اینکه می بینم نظرات دانشمندترین آتئیست های جهان چیزی بیش از فرض، گمان و توهم نیست. نکته مهمی که آقای سید محسن هم بهش اشاره کردند که عبارت از یقین نداشتن خود اینها به حرفهاشونه، نشون میده که اینها فقط لاف می زنند و نه تنها هیچ منطق استواری ندارند، حتی خودشون هم به حرفهای خودشون اعتقاد ندارند و با تلنگری به حباب بافته هاشون هرچی رشته اند پنبه میشه.

-- اکبر ، Nov 27, 2010 در ساعت 03:00 PM

طبيعت ماهيتي فراتر از علم منطق يا استدلال مطلق داره. يعني شما مثلاً مست بودن رو تأييد نمي کنيد اما گاهي مشروب ميچسبه نه؟ داشتن معشوق در کنار همسر امري غيرقانونيه اما ميل و کشش اون در همه هست! پس اين استدلالهاي انساني نيست که زندگي اون رو هدايت ميکنه بلکه طبيعته. ذهن ما سعي داره وجود هر چيزي رو استدلال کنه اما اون چيز کاملاً نسبيه چون حواس پنجگانه ما نسبي هستن. مثلاً گلي رو که ما زرد مي بينيم زنبور آبي مي بينه! حالا فکر کن همه چيز همينطور نسبي و از ديد ما سنجيده ميشه. اما حقيقت فقط يک چيزه: نياز. اگر نياز به خالق و تکيه گاه داشته باشيم، وجود اون رو هم حس ميکنيم يا بهتره بگم برداشتمون اين خواهد بود که خدايي هست. نياز هم نداشته باشيم ميگيم نيست چون دليلي نداره که باشه!

-- پدرام ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

رفقای سید حسن که ایول ایوول را انداختین شماها تا حالا اسم اصل عدم قطعیت هایزنبرگ به گوشتون خورده؟ تو جهان واقعی و خارج از اوهام افراد دگم هیچ چیزی قطعی نیست! خواهشن ذهنیات خودتون رو واقعیت مسلم تصور نکنید وبا استهزای مسایلی که هیچ شناختی ازش ندارین باعث خنده نشین. هرچند این دگماتیسم وقتی با قدرت سیاسی همراه باشه که نمودش رو تو رهبرانتون تو این ۳۲ سال دیدیم اغلب باعث گریه هست تا خنده.

-- ... ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

جناب سه نقطه انگار از اصل عدم قطعیت هایزنبرگ فقط اسمش به گوش شما خورده اصل عدم قطعیت در حوزه منطق مثل ارتباط ... است با شقیقه

-- عبدالرحیم ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

داوکینز پرسشهای منطقی مطرح میکند و چالشهایی را بنا میسازد که با عقل و منطق مشکل بتوان آنرا رد کرد به عنوان مثال میگوید در سقوط هواپیمایی سیصد نفر کشته میشوند و طفلی جان به سلامت میبرد همه میگویند معجزه شده است ولی چرا کسی به فکر آن سیصد نفر نیست.

گفتمان داوکینز عملی نیست فارغ از نظریه ی وجود خداوند یا عدم وجود آن دین قدرتی دارد که نمیدانم را به جایی مرتبط میسازد و برای بسیاری مامن و ملجائی است که راضیم به رضای تو و مقدرات را رقم میزند و در سختی ها و شداید به کمکشان میاید برای این افراد که کم هم نیستیند داوکینز نه نسخه ای دارد نه جایگزینی.

من با خودم این درگیری و پرسش را دارم که زمانی که چند صد هزار نفر در هائیتی کشته شدند و یا در طبس زلزله آمد خدا کجا بود جواب داوکیزنر را میدانم جواب اسلامیش را هم میدانم ولی هیچ کدام جواب من نیست.

اما داوکینز نمیگوید که اگر خدا و دین را برداریم چه هرج و مرجی را به دنبال خواهد داشت داوکینز در برابر پرسش بگذار به پندار خدای وجود نداشته خوش باشند و آرامش بگیرند و دلهایشان آرامش بگیرد جوابی ندارد مشتی فلسفه میتواند ببافد خود نیز میگوید بگذارید من هم خدای دیگری داشته باشم.

خشونتهایی که به نام دین میشود و تندرویهایی که در جهان اسلام میشود و به نام اسلام نوشته میشود مسبب بوجود آمدن این جریانات است و این به سان همان دکانی است که کشیشها بهشت را میفروختند و رندی تمامی جهنم را خرید و گفت مترسید که کسی را به جهنم راه نخواهم داد چرا که من اکنون مالک تمام و کمال جهنم هستم.

حرفهای داوکینز از نظر فلسفی و آکادمیک و برای مجادله شاید شیرین باشد ولی برداشتن خداوند به ظهور نیمه خدایان و طاغوتانی خواهد انجامید که خود داوکینز را بر دار خواهند کرد که به نظریه ی بی خدایی خودش کافر شده است.

داستان داوکینز بیشتر شبیه به داستان موسی و شبان است و بس. چه خداوند زایده ی تفکر بشر باشد چه خالق آن پس خدایی هست و داوکینز رندانه از کنارش میگریزد و میگوید خیر خداوند زایده ی فکر بشر است ولی نمیگوید تفکری که ریشه ی هزاران ساله دارد را چگونه میخواهد شکست دهد و به قول دوستی در ابتدا آب در هاون میکوبد

-- بدون نام ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

مصطفی را وعده کرد الطاف حق
گر بمیری تو نمیرد این سبق
من مناره پر کنم آفاق را
کور گردانم دو چشم عاق را
چاکرانت شهرها گیرند و جاه
دین تو گیرد ز ماهی تا به ماه
تا قیامت باقیش داریم ما
تو مترس از نسخ دین ای مصطفی

-- مسلمان سکولار ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

جناب عبدالرحیم انگار شما درباره فلسفه علم هیچ مطالعه ای ندارین و الا می دونستین اصل عدم قطعیت هایرنبرگ چه تاثیرات شگرفی بر حوزه منطق گذاشته! می شه راجع به چیزی که نمی دونین ارائه فضل نکنین؟! جناب سهراب یل یه سوال: مگه بی نظمی نمی تونه از دل یه نظم در بیاد(مثل پرت گرما شدن انرژی)؟! خُب برعکسش هم ممکنه و این هیچ ربطی به مثال نامربوط شما نداره!
جناب سید حس عزیزم من به وجود خدا بسیار بسیار مشکوکم همونجوری که به وجود موجودات فضایی 6 چشم و سه پا مشکوکم و تا شما یقین دار بی دلیل نتونی دلیلی برای ادعات بیاری(دلایلی که تا امروز آوردین همه منطقا توسط امثال داکینز رد شده و این اهمیت اینجور دانشمندان عالی قدره)، این شمایی که ایده ات در موضع ضعف مطلقه و باید تلاش کنی برای اثبات حرفت و الا من یقین بی دلیلت رو به حساب کم خردی ات می ذارم و بس! تازه این کم خردی طرفداران وجود خدا هم شکم رو به قضیه روز به روز بیشتر و بیشتر می کنه...

-- دن ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

عبدارحیم اگه نظریات تبیینی فیزیک نظری رو نشه در بحثهای اتبات خالق جهان بکار برد پس حتمن فقط باید از اون حوزه منطق عدم توانایی نگهداری ادرار رفیقتون عبداله برای اثبات خدا استفاده کرد.

-- ... ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

اینها اگه دانشمند بودند اول خودشون رو از اسارت حماقت رها می کردند. متن پر از تناقض بالا نشون میده که اینها که متفکرترین بی دین ها هستند چیزی در چنته ندارند و فقط حدس و گمان می زنند، حال اونایی که در این رده ها نیستند که دیگه معلومه.

-- هادی ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

من معتقد هستم که نیازی به مبارزه علیه دین نیست، بلکه باید زمینه ها و دلایل بوجود آمدن دین را از بین برد. مثلا اگر در همین پاکستان شروع به مبارزه و تبلیع علیه دین و مذهب بپردازیم، تنها باعث خواهیم شد که معتقدین به دین مذهب در اعتقاد خود مستحکم تر شوند، چون آنها شخصیتی خارج از دین برای خود قائل نیستند.
پس بهتر است به جای مبارزه با دین، که از لحاظ علم روانشناسی خود باعث تقویت دین می شود، باید شرایط و دلایل به وحود آمدن دین را از بین برد، جامعه را طوری مدیریت کرد که دیگر نیازی برای به وجود آمدن دین و مذهب باقی نماند.
در شرایط فعلی جهانی، به گفته کارل مارکس دین افعیون جامعه است، که در کل چیز بدی نیست و درد و آمال مردم را تسکین می کند، می ماند که شرایط وجودی دین را از میان برداریم.

-- آرتین ، Nov 28, 2010 در ساعت 03:00 PM

جناب بدون نام، این که بتوان این تفکر را به قول شما "شکست" داد یا نه، ربطی به درست یا غلط بودنش ندارد. شاید الان تمام مردم جهان هم بگویند خدا هست. با عرض پوزش من باز هم بر موضع خودم خواهم ماند.
اما مشکل دیگر دوستان مذهبی این است که تلاش آتئیست ها برای به دست آوردن حقوقشان در عرصه اجتماع را با دعوای زرگری در بحث اشتباه می گیرند. اگر قرار است بحث کنیم مبنای ما باید خرد باشد. و با این مبنا اتفاقا می توان این جمله داوکینز را تایید کرد که:
"به احتمال بسیار زیاد خدایی وجود ندارد"

2- این که خدا برای بعضی ها کارکردی معنوی دارد دلیل بر خوب بودن باور به خدا نمی شود. خیلی از بچه ها دوست خیالی دارند و دلشان به آن خوش است. اما اعتقاد به دوست خیالی در بزرگسالی را مشکل روانی می دانند. در ضمن وقتی "خدا" را رد می کنیم منظورمان همین خدای قادر و متعال ادیان-به خصوص یهودا مسیحی- است. اگر کسی خدای شخصی خودش را دارد(مثلا من به الوهیت موجودی به نام هیولای بزرگ ماکارونی معتقدم و هر کس دلش خواست می توانم او را به این مذهب هدایت کنم!) و این خدا از مبنا با خدای ادیان متفاوت است، بهتر است در این بحث شرکت نکند و موجب اتلاف وقت نشود.

3-آتئیست بودن به هیچ وجه منجر به بی اخلاقی نمی شود. اتفاقا این مذهبی مثل اسلام است که به فرد اجازه می دهد راه حل مشکلات شخصیش را در از میان برداشتن دیگران ببیند و برایش حتی پاداش هم در نظر می گیرد. جمله واینبرگ را دوباره و دوباره بخوانید و بعد به کلمه "کلاه شرعی" خوب فکر کنید و بعد فکر کنید که چرا اصطلاح "کلاه غیر شرعی" نداریم!

-- At2 ، Nov 29, 2010 در ساعت 03:00 PM

من با این نظر که خدای معرفی شده در عهد عتیق دارای اشکالات بنیادینی است که برازنده ی یک خدا نیست، مثلا کشتی گرفتنش با یعقوب پیامبر و یا یا کلک از دست او رها شدن. ولی در صورتی که خوشبین باشیم ناآگاهی و جهالت این مثلا دانشمندان و در صورتی که بدبین باشیم دشمنی آنان با کل ادیان نمیتونه توجیهی داشته باشه و از یک پژوهشگر، اونم کسی که مدعایی جهانی داره بسیار چیپ و ناپسنده که یک نتیجه در یک مورد رو به کل تعمیم بده و این کاریه که در مقاله اینها بکرات صورت گرفته و هم مطلبشون رو به لحاظ علمی کاملا بی ارزش کرده و هم نشون داده که هیچ عمق علمی و پشتوانه تحقیقاتی برای ادعاهاشون ندارند.

-- کیان ، Nov 29, 2010 در ساعت 03:00 PM

یک نکته را هم در مورد این مقاله و نحوه انتشارش بگویم.
به نظرم آقای نکوبخت رعایت بی طرفی را نکرده اند. فرض کنید در بحثی ادعای من این باشد که دو ضربدر دو چهار می شود و طرف مقابلم ادعا کند که نخیر 5 است. وظیفه یک ژورنالیست این نیست که به اسم بی طرفی به هر خزعبلی وزن مساوی در خبر یا گزارشش بدهد. اگر بیشتر مطالعه می فرمودید می دید که کتاب "توهم داوکینز" مملو از سفسطه های منطقی و مغلطه های بی ربط است و اساسا نمی تواند پاسخی به کتابی به استواری "توهم خدا" باشد.

-- At2 ، Nov 30, 2010 در ساعت 03:00 PM

چخوف ميگه: هيچ چيز احمقانه تر از اين نيست که به خاطر خواندن چند کتاب خودمون رو از توده مردم جدا بدونيم.
قياس من مع الفارغ نيست. منظورم همين بود که بدونيد مردم به مبدأ و خدا نياز دارند حتا اگه ذهن شما که اسمش رو منطق عمومي ميذاريد، اين خدا رو تأييد نکنه.
خيلي چيزهاي ديگه هم هست که منطقاً تأييد نميشن اما نياز هستن و بهشون پرداخته ميشه. اگر غير از اين بود اين همه گنبد و امامزاده و جمکران شکل نمي گرفت و کاربرد اونها ادامه نداشت.
بهتره انسانشناسي رو تقويت کنيم تا زيست شناسي.

-- پدرام ، Dec 2, 2010 در ساعت 03:00 PM