رادیو زمانه > خارج از سیاست > جوایز > اهدای جایزهی آزادی بیان به منصور کوشان | ||
اهدای جایزهی آزادی بیان به منصور کوشانفرهنگ زمانهروز دوشنبه، ساعت ۱۹ بعد از ظهر، مراسم اهدای جایزهی اوسیستسکی به منصور کوشان در خانهی ادبیات اسلو برگزار شد. پس از برپایی جشن کوچکی به صرف غذا و نوشیدنی که در آن مسولان، نویسندگان، خبرنگاران و علاقمندان به منصور کوشان و آثار او حضور داشتند و از ساعت ۱۷ آغاز شده بود، مراسم اهدای جایزهی اوسیستسکی به منصور کوشان در سالن طبقه دوم خانهی ادبیات اسلو با حضور جمعیت، رسمیت یافت. در این مراسم ابتدا رییس انجمن قلم، آندرس هِگر، در بارهی فعالیتهای پن، و جایزهی کارل فون اوسیستسکی و مناسبت اهدای این جایزه در روز بینالمللی نویسندگان در زندان سخنرانی کرد.
پس از سخنان افتتاحیه رییس پن، منصور کوشان به مدت ۱۵ دقیقه در بارهی اهمیت جایزهی اوسیستکی و اهمیت همکاری نهادهای بینالمللی دموکراتیک با نویسندگان آزادیخواه سخنرانی کرد. او متعقد بود منصور کوشان، نویسندهای است چند بعدی که انرژی سرشارش را در زمینههای متفاوت به کار میگیرد. او از نمایشنامههایی که کوشان به زبان نروژی طراحی و کارگردانی کرده است، چگونگی کار کردن او صحبت کرد و ساعتهای بسیاری که بیرون از چارچوبهای شناخته شده در دفتر کارش میماند. لونده اشاره کرد که دیده است منصور کوشان از ساعت یک الی دو در دفتر کارش در خانه فرهنگ استاوانگر مینشنید و تا ساعت بین نه و ده شب کار میکند. او گفت هم چنان خبر دارد که او ساعتهای بسیاری از نیمه شب را هم کار میکند و از این نظر اصلا هیچ نورم معمولی ندارد. او در پایان سخنانش به تنوع کارهای او در قلمروهای مختلف مثل رمان، داستان، نمایش نامه، شعر، تاتر، فیلم، به ویژه آثار ترجمه شده او، اهمیت اثر پژوهشی منصور کوشان به نام هزارتوهای ایبسن (به زبان فارسی فراسوی متن، فراسوی شگرد) صحبت کرد. بعد از سخنرانی مفصل هلگه لونده رییس شهر امن نویسندگان جهان، منشی ارشد پن، کارل مورتن ایورسن در بارهی نقش و کارنامهی پن بین المللی صحبت کرد و نقش کمیتهی جایزه اوسسیتسکی. سخن او همراه بود با اسلایدهایی از نویسندگان در زندانهای کشورهای مختلف. پس از سخنرانی کارل ایورسن، سیگرون اسلاپگارد از چهرههای مشهور و معتبر فرهنگی نروژ شعرهایی از منصور کوشان به زبان انگلیسی خواند. لازم به یاد آوری است که روز چهارشنبه ۱۷ نوامبر نیز از ساعت ۱۹ جشنی در خانهی فرهنگ استاوانگر به مناسبت دریافت جایزه ی اوسیستسکی برپا شد. متن فارسی سخنرانی منصور کوشان از بنیانگذاران جایزهی اوسیستسکی سپاسگزارم. از رییس و شورای انجمن قلم نروژ که من را شایسته دریافت این جایزه دانستند، صمیمانه سپاسگزاری میکنم. من یقین دارم وجود چنین جایزههایی، هم پشتوانهی بزرگی برای نویسندگان و ناشران و کوشندگانی است که در راه آزادی بیان تلاش میکنند، هم شلیکی است کارا به سوی حکومتهای دیکتاتوری و پوپولیستی. بیش از هفتاد سال از مرگ اوسیستسکی بر اثر شکنجهی دژخیمان نظام فاشیست هیتلری میگذرد، در این مدت به پشتوانهی نویسندگان و نهادهای دموکراتیک، بسیاری از دیکتاتورها سرنگون شدهاند، بسیاری از سرزمینها، معنا و مفهوم آزادی بیان را دریافتهاند، نهادهای بسیاری در کشورهای پیشرفته و آزاد در دفاع از آزادی بیان تأسیس شدهاند، اما هنوز هم هزاران نویسنده به جرم آزادی بیان، به جرم اعتراض به سانسور و خفقان و جنگ، زندانیِ نظامهای ضد آزادی و ضد صلح میشوند. هنوز هم نویسندهها به جرم بیان اندیشهشان محکوم به مرگ میگردند. در سرزمین من، ایران، دیکتاتوری به بدترین شکل ممکن حاکم شده است. تاریخ هیچ نظام ایدئولوژیکی را مخوفتر از نظامهای دینی به یاد ندارد. در حکومت اسلامی در ایران، تمام حقوق شهروندی سرکوب میشود؛ حقوق اقلیتهای دینی، قومی و عقیدتی نادیده گرفته میشود. در حکومت اسلامی، مردم، به ویژه زنان، حتا در خانههایشان نیز آزاد نیستند. بیست سال از فتوای خمینی در مرگ سلمان رشدی میگذرد. به خاطر تلاشهای بسیار آزادیخواهان و دولتهای دموکراتیک، خوشبختانه، سلمان رشدی از مرگ نجات یافت. اما از همان تاریخ تا امروز، دهها نویسندهی ایرانی به جرم بیان اندیشهشان در زندانها شکنجه شدهاند یا در خیابانها ترور شدهاند. بسیاری از دوستان و همکاران من، تنها به خاطر اندیشه و تلاششان در احیای کانون نویسندگان شکنجه و کشته شدند و نام من نیز، به خاطر انتشار نوشتههایم، فعالیت در کانون نویسندگان و دفاع از آزادی بیان و نشر، در صدر لیست ترور قرار گرفت. از زمانی که برای سخنرانی در پنجاهمین سال اعلامیهی حقوق بشر (دهم دسامبر ۱۹۹۸) به نروژ دعوت شدم و ناگزیر به زندگی در تبعید گشتم، لحظهای نتوانستهام شکنجهی هموطنانم و سرکوب انسانها در نظامهای دیکتاتوری را فراموش کنم. تنها از زمان زندگی در تبعید تا امروز، به استثنای نویسندگی، طراحی و کارگردانی هفت نمایش به زبان نروژی، بیش از سی کتاب (رمان، داستان، نمایشنامه، شعر و پژوهش) و بیش از صد جستار منتشر کردهام، سردبیر هفت شمارهی فصلنامهی جنگ زمان بودهام. همکارانم نیز صدها کتاب و هزاران جستار منتشر کردهاند. همهی این تلاشها انجام گرفته تا گامی هر چند کوچک در راه تحقق آزادی بیان و نابودی سانسور برداشته باشیم، اما یقین دارم تلاش من و همکارانم به تنهایی کافی نیست. فراموش نکنیم که اگر چه نویسندگان، مسؤل حفظ حلقههای به هم پیوستهی اندیشههای آزاد برای تحقق مادههای اعلامیهی حقوق بشرند، اما این زنجیر بدون پشتوانهی نهادهای دموکراتیک و نهادهای مدافع آزادی بیان و نشر، کارکرد و استحکام لازم برای مقابله با سانسور را نمییابد. جایزهی اوسیستسکی و جایزههای مانند آن، تنها دفاع از آزادی بیان نیست، تلاش مهمی است برای حفظ و آبروی بشر. چرا که وجود حکومتهایی چون نظام جمهوری اسلامی در ایران، آن هم در آستانهی سدهی بیست و یکم، ننگی است بر تارک بشر، ننگ بزرگی است بر سیاستهای نادرست دولتهای دموکراتیک جهان. از همت همهی مدافعان آزادی و مخالفان سانسور در نروژ، به ویژه انجمن قلم نروژ، مرکز شهر نویسندگان آزاد و شبکهی بینالمللی نویسندگان شهرهای امن صمیمانه قدردانی میکنم. هم چنین از خانوادهام، دوستان و همکارانم صمیمانه سپاسگزارم. چون بدون همراهی و همکاری آنها بسیاری از تلاشهای من جامهی عمل نمیپوشید. پانزدهم نوامبر ۲۰۱۰ |
نظرهای خوانندگان
آقای کوشان "شلیک" چيه برادر؟! شما که نبايد مانند آقای خامنه ای و سرداران سپاه او از ادبيات نظامی استفاده کنيد؛ آنهم در خطابه ای که در مراسم دريافت چنين جايزه ای ايراد می کنيد.
-- ژاله ، Nov 18, 2010 در ساعت 03:55 PMزاله یا هر اسمی دیگر که لحن مردانه ای هم داری .چرا جداً یک لحظه به این فکر نمی کنی که جایزه هایی که در کشور ها ی مدرن به هنرمند جهان سومی تعلق می گیرد از شادی در پوست خود نگنجیم .چرا تبریک خالصانه ی خود را به هیئت داوران و به منصور کوشان ابراز نکنیم که یک پله ادبیات مرده و سانسور شده ی ایران را به جایزه ی نوبل ادبی نزدیک می کنند .چه کسی می گوید هنرمند ایرانی لایق سربلندی نیست .چه کسی کتمان می کند تویسندگان و شاعران ایرانی کم از نویسندگان مطرح جهانی ندارند .نمونه اش فرج سرکوهی .عباس معروفی /نسیم خاکسار .اسماعیل خویی.سیمین بهبهانی.میرزا آقا عسکری/اسماعیل نوری علا/حسین نوش آذر/ساسان قهرمان .منصور کوشان .و و و من از شادی اشک می ریزم .بس است بخل و حسادت .بس است من من کردن کمی نیم من باشیم و عشق بورزیم به هنرمندان تبعیدی و هنرمندان در بند و هنرمندان زیر سانسور .تبریک به منصور بزرگ که در تاریخ گل کاشته اند.
-- شراره سرابی ، Nov 19, 2010 در ساعت 03:55 PMشراره جان! تو به ايراد ژاله پاسخ نداده ای. آنطور که من دريافتم به ظاهر ژاله هيچ حب و بغض و حسادتی ندارد. فقط ايرادش به آقای کوشان استفاده از واژه "شليک" است. آقای کوشان در سخنرانی خود می گويد: "چنین جایزههایی، هم پشتوانهی بزرگی برای نویسندگان و ناشران و کوشندگانی است که در راه آزادی بیان تلاش میکنند، هم شلیکی است کارا به سوی حکومتهای دیکتاتوری و پوپولیستی." حالا ژاله می گويد استفاده از اصطلاح "شليک" که برخاسته از "ادبيات نظامی" است در شأن يک نويسنده و روشنفکر نيست. نظر تو چيست؟ شعار دادن و اسم يک سری آدم را رديف کردن که پاسخ به اين ايراد نمی شود. آيا حرف حساب می زند يا نه؟
-- هومان ، Nov 19, 2010 در ساعت 03:55 PM