رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ آبان ۱۳۸۹

تخریب جاذبه‌های گردشگری

پانته‌آ بهرامی
pantea.bahrami@yahoo.com

سازمان جهانی گردشگری (World Tourism Organization) در گزارش سال جاری خود اعلام کرد منطقه‌ی خاورمیانه با رشد جاذبه‌های گردشگری به چهارمین منطقه‌ی گردشگری جهان تبدیل شده است.

Download it Here!

به نوشته‌ی سایت علوم ارتباطات اجتماعی بررسی نقش و تاثیر صنعت گردشگری در رونق اقتصادی ایران نشان می‌دهد که به علت پایین بودن شمار گردشگران به ویژه گردشگران خارجی در ایران، این تاثیر در مجموع بسیار کم و ناچیز است؛ به طوری که سهم جهانگردی در تولید ناخالص داخلی در حدود ۳/۳ درصد برآورد شده است. این در حالی است که می‌توان به‌راحتی این رقم را افزایش داد.


کارشناسان موارد متعددی را از موانع رشد این صنعت در ایران می‌دانند، اما عامل بزرگ بر سر راه آن را دیدگاه منفی برخی از گردشگران خارجی نسبت به تامین امنیت در ایران می‌دانند. چنان که در یک نظر سنجی از گردشگران ورودی به ایران در سال ۱۹۹۸ مشخص شد۶۰ درصد گردشگران خارجی قبل از ورود به ایران به شدت نگران امنیت و جان خود بودند و با پذیرش ریسک بسیار زیادی خود را آماده‌ی سفر به ایران می‌کردند.

حسن علیزاده از گردشگران حرفه‌ای است. او به همراه دوستش با دوچرخه از سال ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۴ سفری به دوردنیا کردند و پیام‌آور صلح و دوستی برای ایران بودند. قبل از آن سفری به دور ایران داشتند. وی درمورد جاذبه‌های گردشگری، جایگاه ایران و مشکلات آن می‌گوید: «کشور ما از نظر اکوتوریسم و گردشگری طبیعت رتبه‌ی پنجم جهان و از نظر آثار تاریخی رتبه‌ی دهم دنیا را دارد. این آمار مربوط به جامعه‌ی جهانی است. اکوتوریسم به جاذبه‌های مناظر طبیعی اطلاق می‌شود؛ یعنی آن‌چه ساخته‌ی انسان نیست. در واقع طبیعت‌گردی است. مثل غارهای زیبا، کوه‌های سربه فلک کشیده، دریاچه‌های بکر وجنگل‌های مختلف.


متاسفانه این فرهنگ در ما جانیفتاده که مردم، محیط طبیعت را مثل خانه خود بدانند. به این دلیل شما جایی را در ایران پیدا نمی‌کنید که رفت‌و‌آمد عمومی جریان داشته باشد و کثیف نباشد. انواع پلاستیک، قوطی کنسرو و شیشه‌ی نوشابه داخل زباله‌های دیگر است. از نظر آثار تاریخی نیز به همین شکل است. در خیلی از مکان‌های طبیعی می‌بینیم سنگ‌ها را برداشته‌اند و برای ساخت و ساز به خانه‌های‌شان برده‌اند و استفاده کرده‌اند. اگر هم آثاری بوده نه از طرف مردم و نه از طرف دولت‌ها به آن توجه نشده است. دولت‌ها هیچ‌وقت نیازی به درآمدسازی از توریسم به‌خاطر درآمد پول نفت نداشته‌اند.

به این دلیل هیچ زیرساختی برای گردشگری در ایران نداریم. مثلاً در کشورهای غربی کمپین‌هایی هست برای کسانی که امکان رفتن به هتل را ندارند. یک محل بخصوصی آماده شده که مردم در آنجا چادر می‌زنند و در ازای پرداخت پول، از امکان بهداشتی و رفاهی آن محل استفاده می‌کنند. در عین حال امنیت‌شان نیز حفظ می‌شود و چهره‌ی شهر را زشت نمی‌کنند. بر آنها نظارت نیز هست تا محیط زیست را آلوده و تخریب نکنند. در ایران تابستان که می‌شود شما ماشین‌هایی را می‌بینید که از این شهر به آن شهر می‌روند. بسیاری از آنها در معابر عمومی و جنگل‌ها می‌خوابند و چون امکانات بهداشتی و رفاهی نیز وجود ندارد، همه‌ی زباله‌ها نیز به محیط زیست برمی‌گردند.»

معبد مهر و نیایشگاه آناهیتا

از جاذبه‌های گردشگری در ایران یکی معبد مهراست. این معبد در ردیف یکی از نخستین سکونت‌گاه‌ها و معابد بشر در پیش از تاریخ محسوب می‌شود و یکی از میراث‌های تاریخی مراغه است. به نوشته‌ی سایت مارال دنیس، معبد مهر در زیر یک گورستان تاریخی قرار دارد و با خاکبرداری، بخش‌هایی از آن، خود را نمایان کرده، اما هم‌چنان بخش عمده‌ای از آن در زیر خاک قرار دارد.


معبد «مهر» شهرستان مراغه، با قدمتی که به دوره‌ی اشکانی و ساسانی برمی‌گردد، برای پرستش خورشید و برگزاری آیین مهرپرستی به صورت زیرزمینی و صخره‌ای بنا شده است.

این معبد به عنوان یکی از کامل‌ترین پرستشگاه‌های تاریخی ایران، در دوره‌ی اسلامی یعنی زمانی که ایلخانیان بر ایران حکومت می‌کردند دستخوش تغییراتی شد تا نشانه‌هایی از اسلام اکنون بر تن این معبد به یادگار بماند.

کارشناسان می‌گویند این نشانه‌ها اکنون به دلیل اهمال مسئولان امر با تیشه و چکش بیشتر آشنا هستند تا ضربه‌ی مرمت استادکاران. اگرچه اکنون از معبد مهر، جز نامی و نشانی چیزی باقی نمانده است، اما کماکان نشان از تاریخچه‌ی بسیار غنی این سرزمین تاریخی دارد. مهر یا میترا خدایی بوده که پرستش او در غرب تا شمال انگلستان و در شرق تا هند، هزاران سال رواج داشته است.

‌انباشت زباله‌ها هر بازدید‌کننده‌ای را متأثر می‌سازد. این معبد اکنون به دلیل ساخت‌وسازهای انجام گرفته در اطراف آن و نیز نفوذ آب‌های سطحی به داخل آن در حال تخریب است.


از دیگر جاذبه‌های گردشگری نیایشگاه آناهیتا بنای تاریخی است که امروزه در شهر کنگاور واقع شده است. کنگاور در میانه‌ی راه همدان- کرمانشاه و بر سر راه تاریخی هگمتانه‌ی تیسفون قرار گرفته است.

در تابستان سال ۱۳۴۷ برای نخستین بار هیئتی در تپه‌ی ناهید کنگاور به کاوش‌های باستان‌شناسی پرداخت. پس از بررسی‌های اولیه مشخص شد که از مجموع تپه، تقریباً حدود پنجاه و سه هزار متر مربع به بنای تاریخی اختصاص دارد که به جز چند سر ستون شکسته چیز دیگری مشهود نیست.

پس از عملیات اکتشافی در این سال و سه ماه کار و فعالیت، ۱۲ ستون سالم و چند ستون سالم و چندتایی شکسته از خاک بیرون آورده شد.

مورخین احداث این بنا را به سه دوره‌ی هخامنشی، اشکانی و ساسانی نسبت داده‌اند. برخی محققان آن را کاخ ناتمامی از خسرو پرویز دانسته‌اند. پرستشگاه آناهیتا مانند دیگر بناهایی که بر بلندی ساخته می‌شود با استفاده از شیوه‌ی صفه‌سازی بنا شده است. این شیوه در دوران تاریخی در فلات ایران متداول بوده و در دوره‌های بعد هم رواج داشته است. آناهیتا بر اساس متون تاریخی الهه‌ی آب‌های روان، زیبایی و باروری است. در دوره‌ی اشکانی به لحاظ پرستش الهه ناهید، تیرداد اول در یکی از معابد آناهیتا تاجگذاری می‌کند. بنای تاریخی معبد آناهیتا بر پشت صخره‌ای قرار گرفته است که بلندترین نقطه‌ی آن ۳۲ متر ارتفاع دارد.

حسن علیزاده از مشاهدات عینی خود در مورد معبد مهر و نیایشگاه آناهیتا می‌گوید: «روی معبدی که از دوره‌ی میترایسم مانده، مردم یادگاری‌های مختلف و انواع شعر و نوشته‌ها را کنده و نوشته‌اند. هرسال دریغ از پارسال، وضع بد و بدتر می‌شود.


دو تا معبد تاریخی در مراغه داریم: یکی داخل شهر و نزدیک رصدخانه‌ی معروف مراغه است. این رصدخانه هم تخریب شده و فقط جایش مانده است. یکی دیگر از معبدها در روستایی است که در یک دوره‌ای به‌عنوان خانقاه صوفیان از آن استفاده می‌کردند. در آنجا آتش روشن شده، رطوبت معبد را از بین برده و بدتر از آن به‌عنوان گورستان منطقه از آن استفاده کرده‌اند. به این ترتیب، معبد تخریب شده و آثار قبرهای جدید درآن پیداست. یا معبد کنگاور که در کنگاور کرمانشاه است و مربوط به دوران قبل از اسلام است. چیزی از آن باقی نمانده است. فقط ستون‌ها باقی مانده، محل تخریب شده و هیچ اطلاع‌رسانی هم درباره‌ی آن نمی‌شود.»

منزل شهریار، اعتصامی و ستارخان

سه جاذبه‌ی گردشگری از دوران معاصر منزل استاد شهریار، پروین و هم‌چنین منزل ستارخان در تبریز است.

استاد شهریار از شاعران نام‌آور معاصر ایران است که در شهریور ۶۷ در سن ۸۲ سالگی بدرود حیات گفت.


وی از سال ۱۳۵۶ پس از فوت همسرش در تبریز سکنی گزید. خانه‌ی استاد شهریار واقع در محله‌ی مقصودیه تبریز هم اکنون به موزه‌‌ای ادبى به نام این شاعر تبدیل شده است. این بنا آخرین منزلگاه استاد و محل تولید آثار شاعرانه‌ی استاد شهریار در دو دهه‌ی پایانى عمرش بوده است.

خانه‌ی استاد شهریار در تبریز، به عنوان هزارمین اثر فرهنگى ـ تاریخى آذربایجان شرقى در فهرست آثار ملى ایران به ثبت رسید.

مسئول موزه‌هاى شهردارى تبریز مى‌گوید: «در ایام عید امسال پنج هزار نفر از سراسر ایران از موزه‌ی شهریار دیدن کردند.»

رسول جدیدالاسلام، مسئول موزه‌هاى شهردارى تبریز درباره‌ی تاریخچه‌ی این بنا مى‌گوید: «این خانه به عنوان سومین اقامتگاه استاد شهریار در تبریز به سال ۱۳۴۷ از سوى ایشان خریدارى شد.» به گفته‌ی وى، منزل نخست استاد در خیابان دانشسرا به دنبال ساخت خیابان جدید تخریب شده و خانه‌ی دوم این شاعر نیز در خیابان طالقانى تخریب و آپارتمان‌سازى شده است.

خانه‌ی ستارخان، سردار دوران مشروطه در محله‌ی شتربان تبریز است. در یکی از دیوار‌های اتاق پذیرایی، عکسی قدیمی از خانه‌ی ستارخان دیده می‌شود. این عکس در قابی چوبی، یکی از لحظات تاریخی و به یادماندنی تاریخ ایران جاودانه شده است.


به گزارش سرویس سیاسی «فردا» ماهنامه‌ی مدیریت ارتباطات، این عکس، مربوط به دیداری تاریخی است. عکس ستارخان با کنسول روس در خانه‌ی قدیمی ستارخان که امروز به مدد مسئولان میراث فرهنگی رو به ویرانی است، حرف‌های زیادی برای گفتن دارد. چنان که در مقابل پیشنهاد فرستاده‌ی سفیر روس در مورد نصب پرچم روسیه بر سر در خانه‌اش گفت: «من می‌خواهم هفت دولت زیر پرچم ایران باشد، شما به من می‌گویید بروم زیر بیرق روس؟ امکان ندارد.»

این خانه چندسال پیش به علت عدم رسیدگی و مرمت رو به ویرانی رفت و بخش‌هایی از آن تخریب شد.

«نگار عزرایی»، عروس ستارخان است و ۸۵ سال دارد. او می‌گوید: «سال پیش پس از پی گیری‌های بسیار، مقامات میراث فرهنگی و حتی شخص اسفندیار رحیم مشایی در همایش زودهنگام مشروطه، وعده‌های بسیاری در ارتباط با رسیدگی به وضعیت خانه و مرمت و بازسازی آن داده‌اند. حتی طرحی از سوی میراث فرهنگی مطرح شد که بر اساس آن موضوع تأسیس مجموعه‌ای به نام بنیاد ستارخان، در همان منزل مطرح شده بود که بعدها مسکوت ماند.»

عروس ستارخان، داستان آرامگاه وی را چنین بازگو می‌کند: «آرامگاه او در باغ طوطی است. سی‌سال پیش سنگ قبرش تخریب شد، دوره‌ای بود که اصلاً سنگ قبر نداشت. کسی نمی‌توانست بداند که محل آرامگاهش کجاست. چون هیچ نشانی باقی نمانده بود، اما چندسال بعد مجدداً سنگ قبر دیگری قرار دادند.»

وی می‌گوید خانواده‌اش به شدت علاقه دارند آرامگاه به تبریز منتقل شود یا در غیر این صورت، سقف یا بنایی بر بالای آن ایجاد شود ولی تاکنون موافقت مسئولان در این مورد جلب نشده است.

رخشنده (پروین) اعتصامی، شاعر گرانپایه‌ی ایرانی در ۲۵ اسفند ۱۲۸۵ شمسی در تبریز به دنیا آمد. او در دامن مادری شاعر و پدری دانشمند تربیت شد.


وی به‌خاطر زمینه‌های ادبی در خانواده از توانایی فراوانی در سرودن شعر برخوردار بود. پدرش اعتصام‌الملک به دلیل شعرهای موزون و زیبایی که رخشنده در هشت سالگی سرود، تخلص «پروین» را برای او انتخاب کرد و به‌تدریج به همین نام شهرت یافت.

در تیرماه سال ۱۳۰۳ شمسی دوره‌ی مدرسه‌ی دخترانه‌ی آمریکایی را که به سرپرستی خانم میس شولر در ایران اداره می‌شد با موفقیت به پایان برد و در جشن پایان تحصیل خطابه‌ای با عنوان «زن و تاریخ» ایراد کرد.

این شاعر آزاده، پیشنهاد ورود به دربار را با بلندنظری نپذیرفت و مدال وزارت معارف ایران را رد کرد. پروین در سن ۲۸ سالگی پس از چهارماه ازدواج با پسرعموی خود که رئیس شهربانی کرمانشاه بود به‌خاطر اخلاق نظامی همسرش که با روحیه‌ی شاعرانه و لطیف او سازگار نبود از او طلاق گرفت. یک سال بعد چاپ اول دیوان پروین اعتصامی به همت پدر ادیب او انتشار یافت.

پروین اعتصامی در ۱۳۲۰ هجری شمسی، به‌خاطر بیماری حصبه در سن ۳۴ سالگی، زندگی را بدرود گفت و در قم به خاک سپرده شد.

منزل پروین اعتصامی در محله ششگلان و در کوچه‌ای به همین نام در تبریز واقع شده است. شاعر پرآوازه ایرانی در این خانه متولد شده است.

حسن علیزاده مشاهدات خود را از این جاذبه‌های گردشگری بیان می‌کند: «استاد شهریار در یک کلبه‌ی محقر و درویشانه‌ای زندگی می‌کردند. ایشان از شعرای برجسته‌ی ما هستند که شهرت جهانی دارند و شعر حیدربابای ایشان به ۹۰ زبان زنده‌ی دنیا ترجمه شده است. با همت افراد علاقه‌مند توانستند این خانه را حفظ کنند. یک آقایی که به‌عنوان راهنما گذاشته‌اند فقط علاقه‌مند به ایشان هستند و فارسی هم نمی‌دانستند تا چه رسد به زبان‌های دیگر که خدای نکرده اگر توریستی گذرش به اینجا افتاد بتواند لااقل برای آنها در مورد استاد اطلاعات بدهد.

در کوچه‌ای که به خانه‌ی پروین اعتصامی، ختم می‌شد من از خانمی در مورد خانه‌ی پروین اعتصامی پرسیدم. با اینکه ساکن آن محل بودند، نمی‌دانستند خانه‌ی پروین اعتصامی کجاست. البته تقصیری هم ندارند، اطلاع‌رسانی نمی‌شود و باید اهلش باشی، بری، بپرسی تا پیدا کنی.

برخی از آثار را هم تحریف می‌کنند. مثلاً درباره‌ی ارگ علی‌شاه تبریز ادعا می‌کنند بنای مذهبی و مسجد بوده است. در صورتی که دیواره‌ی دفاعی شهر بوده است. حال تخریبش کردند و یک مصلا درست کردند که کاملاً دید ارگ را بسته است. تاریخچه‌ی جعلی هم برای آن درست کرده‌اند که اینجا مسجد بوده است. در حالی که حتی آثار توپی که در دوران مشروطه و جنگ بوده و جای تیراندازی و گلوله‌ها بر دیواره‌های آن وجود دارد که نشان‌دهنده‌ی دیواره‌ی دفاعی شهر بوده است. متاسفانه اطلاعات غلط به مردم داده می‌شود.»

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خیلی جالب بود، هم مصاحبتون و هم اطلاعاتی که دادید. آدم به خاطر همه این بی توجیهی ها دلش می گیره. منم خاطره ای در همین مورد دارم. امسال عید به شیراز رفته بودیم. روی خیلی از بناهای تاریخی نقاشی هایی بود که قسمتهایی از آنها پاک شده بود و راهنماها می گفتند که طی جنگهایی که در زمان زندیه روی داده بود این عکسها تخریب شده اند. وقتی به یکی از راهنماها به آرومی گفتم که به نظرتون کمی تابلو نیست. ایشون هم خندید و آروم گفت که چرا. این تخریبات بعد از انقلاب توسط افراطیون صورت گرفته ولی به ما گفته اند که به مردم چنین بگوییم.

-- مریم ، Nov 6, 2010 در ساعت 10:00 PM