رادیو زمانه > خارج از سیاست > جوایز > تلاش جمعی برای شعر | ||
تلاش جمعی برای شعرالاهه نجفیمراسم پایانی دومین دورهی جایزهی شعر «نیما» روز پنجشنبه، هشتم مهرماه همزمان با روز بزرگداشت مولانا با توجه به محدودیتهای موجود در سالنی خصوصی و با حضور جمع زیادی از شاعران که از نقاط مختلف ایران برای شرکت در این مراسم به تهران عزیمت کرده بودند برگزار شد. طی این مراسم مجموعهی شعر «مرثیه برای درختی که به پهلو افتاده است» سرودهی غلامرضا بروسان شاعر مشهدی به عنوان اثر تشویق شده دومین دورهی جایزهی شعر «نیما» معرفی شد. دربارهی جایزهی شعر نیما با داریوش معمار (شاعر و دبیر جایزه) گفتوگویی کردهایم که میخوانید: آقای معمار، مراسم اختتامیهی دومین دورهی جایزهی شعر نیما برگزار شد. در یک جمعبندی کلی، آیا به هدفهایی که برای خودتان در نظر گرفته بودید، دست پیدا کردهاید؟ نخست باید توضیح بدهم که برگزاری جایزه شعر نیما حاصل یک تلاش جمعی است، تلاش جمعی از شاعران جوان و شناختهشدهی این سالها که به این نتیجه رسیده بودند در برابر فشار نهادهای فرهنگی دولتی برای به انحصار درآوردن تمام تلاشهای هنری پایداری کنند. مهمترین انگیزهی ما هم در وهلهی اول ایجاد یک فضای باز در برابر اقدام یکسویهی بخشهای فرهنگی دولتی در راهاندازی جشنوارههای مناسبتی مانند شهریور، فجر و... بود که تعدادشان بسیار زیاد شده، با یک برنامهریزی و حمایت مادی و معنوی هنرمندانی مانند استاد نقاش هانیبال الخاص، اردشیر رستمی و ناشران مطرح و بعضی شخصیتهای فرهنگی از یک سو و از سوی دیگر مطبوعات در کنار شاعران حرفهای و نامآوری که در کسوت کارشناس جایزه طی دو دوره بدون هیچ چشمداشت با ما همکاری کردند و کسانی چون محمد حقوقی، شاهپور جورکش، شمس لنگرودی، حافظ موسوی، شمس آقاجانی، علیشاه مولوی، پروین سلاجقه و رویا تفتی و... در میان آنها بودند، این جایزه پاگرفت و به یک جایزهی شعر جدی در حوزه فرهنگ در کنار جوایز خصوصی دیگری در حوزه شعر مانند جایزه شعر زنان خورشید مبدل شد. این اعتبار آنجا محک خورد که در مراسم اختتامیهی جایزه که به صورت خصوصی در سالن اجتماعات یک مجتمع برگزار شد، بیش از دویست نفر از شاعران از راههای بسیار دور مانند سیستان و بلوچستان، فارس، بوشهر، خوزستان، هرمزگان، خراسان و استانهای شمال و مرکزی در این جلسه حاضر شدند. با این حساب شخصاً معتقدم در یک جمعبندی کلی میتوان گفت جمعی که این جایزه حاصل تلاش ایشان بود و من هم یک نفر از ایشان بودم موفق شدند با در نظر گرفتن امکانات محدودی که در اختیار داشتند و محدودیتها به نتیجه برسد و اعتماد بخشهایی از جامعه ادبی را به خود جلب نمایند، جایزهی نیما موفق شد به ادبیاتی که نمی خواهد تن به مکانیزم جشنوارههای دولتی بدهد رونق ببخشد. چه موانعی در کار شما بازدارنده بوده؟ مهمترین عامل بازدارنده تفکری بود که شعر را خودی و غیر خودی میدانست. ما اول روی این موضوع کار کردیم که هدفمان سیاسی نیست بلکه فرهنگی است، بنابراین به خط و ربط اشخاص یا جنس تفکرشان نگاه نمیکنیم؛ بلکه کیفیت شعرشان را در انتخاب تا حد ممکن مد نظر قرار میدهیم. شخصاً اعتقاد دارم مفهوم مدارا در اندیشهی محمد مختاری چراغ راه ما بوده ، تلاش کردیم کاری را که جشنوارههای دولتی میکنند، انجام ندهیم و این موضوع جا انداختنش با توجه به حصری که برای معرفی آثار شایسته قلمی نویسندگان در نهادهای دولتی معمول است سخت بود. اینکه بگوئیم فلان کس جایزه دولتی گرفته یا اصلاً همکار نهاد فرهنگی دولت است پس شعرش را کنار بگذاریم، نبوده؛ بلکه نگاه غالب این بود که آن کتابها را هم بررسی میکنیم، اگر شایستگی داشتند، کیفیت ادبی داشتند، از آنها استقبال میکنیم اگر نه به خاطر کسر کیفیشان کنار میگذاریم. عامل بازدارندهی بعدی شرایط سخت و بیرمقی بود که بهخصوص در دورهی اول ابتدا با هیجانهای سیاسی اجتماعی و سپس یک انفعال عجیب همه را درگیر خود کرد، همه چنان سرخورده بودیم که سخت میشد پذیرفت در این شرایط بتوانیم اختتامیه برگزار کنیم اما با تشویق دوستان و تلاش هیئت اجرائی بهخصوص رسول رخشا (شاعر و روزنامهنگار) این امر محقق شد، ولی متأسفانه در روز مراسم، از برگزاری آن در خانهی هنرمندان که دو هفته قبل و حتی تا روز قبل هماهنگ شده بود، در یک شرایط خاص ممانعت به عمل آمد. در این وضع با کمک دوست شاعری محلی را تدارک دیدیم و دو روز بعد مراسم اختتامیه دورهی اول را در حضور جمع کوچکی از شاعران و نویسندگان برگزار کردیم، این محدودیت دقیقاً عامل بازدارندهای شد تا در دورهی بعد با تأخیری چند ماهه برای اعلام نتایج مواجه شویم. سد دیگر بر سر راه ما محدودیت منابع مالی و گرفتاریهایی بود که هر کدام از همکاران جایزه داشتند با حداقلها و محدویتهای مالی فراوان به قول معروف با چنگ و دندان جایزه را برگزار کردیم، ما تمایل داشتیم بتوانیم یک بنیاد خصوصی برای اعطاء جایزه نیما تأسیس کنیم تا فعالیتها و اعلامهایمان را بدون دغدغه انجام دهیم، اما عملاً نه تنها این مهم ممکن نبود و نیست که برای هر کار باید هزینههای افزونی نیز جهت انجام امور در نظر بگیریم. این سه عامل که اشاره کردم در این سه سال نه تنها جایزه نیما که همه جوایز ادبی مستقل را با خود کم و بیش درگیر کرده است.
شما را متهم میکنند که برای خودنمایی این جایزه را برگزار میکنید. شما از چه گرایشی در شعر معاصر فارسی حمایت میکنید؟ به نظرم در شرایط فعلی با توجه به تبلیغات موجود و امکانات رسانهای که در اختیار جشنوارههای دولتی است و میزان هزینههایی که بخشهای فرهنگی دولتی برای جذب شاعران و نویسندگان به قول ایشان غیرخودی میکنند، در مقابل تهدیدها، فشارها، ممنوعالخروجشدنها و پروندهسازیها خیلی بیقاعده است که بگوئیم کسی چنین کار پردردسری را برای خودنمائی انجام میدهد. برای خودنمائی در شرایط فعلی، کارهای دیگری میتوان انجام داد. این کارها که اتفاقاً بسیار هم معمول است، حمله به دیگران، تهمت و افتراء بستن، ترویج کدورت، نفاق و دوروئی است. امروز در ایران شما با شانتاژ ادبی، فحش دادن و خزیدن در غار خود، رندی کردن و کاری انجام ندادن و حمله کردن به دیگران که تلاشی میکنند، میتوانید مشهور شوید و خودنمائی کنید اما با انجام فعالیت فرهنگی تنها مورد سوءاستفاده و تهدید نهادهای خاص و افرادی قرار میگیرید که لحن و روش روزنامه کیهان را دارند، اما خودشان را مدعی دلسوزی و نقد می دانند. ما از هیچ گرایشی در شعر فارسی حمایت نمیکنیم و سعی کردهایم، طی این دو دوره کارشناسان جایزه را از میان سلیقههای مختلف ادبی انتخاب کنیم و نامهای ایشان و سوابقشان نیز نشان از همین موضوع دارد، آنچه برای ما مهم است کیفیت هنری آثار صرف نظر از سلیقهی پدیدآورندهی اثر است. البته مبانی انتخاب ما شعر مدرن بوده. یکی از جریانهای شعری مطرح در ایران غزل موسوم به پستمدرن است. در جایزهی شما جایی برای این گرایش مهم در نظر گرفته نشده. همانطور که از نام جایزه نیما بر میآید این جایزه متعلق به شعر مدرن فارسی است و آثاری که در این رده قرار میگیرند، با در نظر گرفتن این موضوع بررسی آثار منتشر شده در حوزهی غزل به اصطلاح پست مدرن یا هر نمونهی دیگر در حوزهی کار ما نیست. البته خود این دوستان هر ساله معمولاً برنامههایی برای خود ترتیب میدهند و با توجه به عنایت بخش فرهنگی دولت به شعر کلاسیک به خصوص غزل در جشنوارهها حاضر میشوند. کتابهای آقای سید مهدی موسوی و خانم فاطمه اختصاری که هر دو از غزلسرایان پست مدرن هستند از نمایشگاه جمع شد و از این کتابها لغو مجوز کردند. برگردیم به موضوع جایزهی شما: از انتقاداتی که به جایزهی شعر نیما میشود، این است که در فهرست کاندیداها نام شاعران سرشناس اغلب در کنار نام شاعران گمنام قرار میگیرد. ما به کتابهای شعر جایزه میدهیم نه نامها. وقتی هم به یک کتاب جایزه میدهیم، به این معنی نیست که کل سوابق ادبی شاعری محک خورده بلکه نگاه به همان یک کتاب بوده است. ضمن آنکه مگر ممکن است شما کتابهای منتشر شدهی یک سال را در نظر بگیرید و بعد بگوئید این چند نفر اسم و رسم دارند، پس کنار بروند یا این چند نفر گمناماند، پس کنار نروند. از سویی کارشناسان جایزه نیما همه جزء شاعران حرفهای مقیم ایران هستند که سلایقشان صاحب اعتبار است، یک نکته دیگر هم اینکه اگر فلان کس شاعر بزرگ و نامآوری باشد، به این معنی نیست که همه کتابهای شعرش باید عالی باشد.
ممکن است در جمعی قرار بگیرد و عجالتاً آن یک کتابش منتخب نهایی نباشد. این موضوع چیزی از ارزشهای آن شاعر کم نمیکند. در جمعبندی باید بگویم اعتبار نام شاعران محترم است اما در جایزه ادبی ما به آثار میپردازیم. خوانندهی شعر هر روز کمتر از پیش میشود و در همان حال حساسیت روی شعر زیادتر میشود. آیا این امر در کار جایزهی نیما سایه نمیاندازد؟ در این موضوع یک نکته وجود دارد، باید ببینیم خوانندهی شعر نسبت به چه زمانی هر روز کمتر میشود؟ اگر منظور زمانی باشد که مهمترین رسانه در کشور ما شعر بود یا ما با وسعت رسانهها به شکل امروز روبرو نبودیم شما درست میگوئید، سلایق بین رسانهها تقسیم شده و در کشوری مانند کشور ما که سنت کتابت و کتابخوانی در میان عموم مردم سابقه کمی دارد (منظور کتبی است نه شفاهی) طبیعی است که این تأثیر بیش از نقاط دیگر دنیاست، اما در غیر این صورت باید به شما این نوید را بدهم که اتفاقاً چند سالی است که خوشبختانه بهخصوص شاعران حرفهای اقبال بیشتری پیدا کردهاند. تیراژ کتابهای شعر نو شاعران جوان و میانسال که در انتهای دهه هفتاد میرفت تا به حداکثر ۲۰۰ الی ۵۰۰ نسخه برسد، امروز در صورت دارا بودن کیفیت لازم به پنج، هفت و ده هزار نسخه هم میرسد. در مواردی تیراژ بالاتر از این هم برای بعضی آثار ثبت شده است. ناشران جدی و نامآور نیز مدتی است به چاپ کتاب شعر شاعران جوان با پرداخت حقوق مادی و توزیع مناسب تمایل نشان میدهند. اینها همه از بهتر شدن شرایط در بخش شعر حرفهای نشان دارد که توسط نهادهای فرهنگی دولت تحریم شده، نه به کتابخانهها راه دارد و نه به مجامع فرهنگی دولتی. اما همچنان دغدغهی چرائی در حد نصاب نبودن تیراژ کتاب شعر مطرح است. شخصاً دلیل آن را هرج و مرج در انتخاب مجموعههای شعر شاعران جدی، عدم انتخاب دقیق کتابها برای چاپ، سوءاستفاده بعضی ناشران فرصتطلب و بازاری از علاقهمندی بعضی افراد جهت چاپ کتاب شعر با هزینه شخصی و سلب اعتماد مخاطب به دلیل نبود یک فرایند مطمئن جهت خرید مطابق سلایق مختلف میدانم. موضوع تبلیغ و معرفی کتاب شعر هم اهمیت دارد، همانطور که میدانید معمولاً حجم یک کتاب شعر در شرایط ایدهآل بین ۸۰ تا ۱۰۰ صفحه است و قیمت آن ۲۰۰۰ تا ۲۵۰۰ تومان. این قیمت در قبال کتابهایی که قیمتی چند برابر این دارند و به نسبت سود بیشتر تمایل توزیعکنندگان و ناشران را برای سرمایهگذاری جدی در این بخش و صرف هزینه کم میکند.
بنابراین راهکار مناسب این است که ناشران بزرگ با صبر، حوصله، جدیت و گشودن فایلی جداگانه، اقدام به انتشار این مجموعهها کرده و برای توزیع و معرفی آنها زمان و هزینه صرف کنند. در نهایت قطعاً زمانی که شمار این کتابها افزایش یابد و اعتماد مخاطب جلب شود، میتوان آنها را در چاپهای بعد به صورت بستهایی که به لحاظ قیمت مناسب، بهصرفه باشد توزیع کرد. اینها زمان میبرد و نیاز به مساعدت ناشران و برنامهریزی ایشان دارد. اما در ارتباط با تاثیر این موضوع بر جایزه نیما البته در حال حاضر مشکلاتی وجود دارد که مهمترین آن عدم دسترسی به همهی عناوین با توجه به چاپ و توزیع نامناسب آثار بعضی شاعران بهخصوص در شهرستانها بود. داوران را چه کسی و با چه معیاری انتخاب میکند؟ داوران جایزه نیما را در هر دوره اعضاء هیئت اجرائی که خود از میان شاعران جوان و حرفهای انتخاب شدهاند با مشورت و در نظر گرفتن جمیع ملاحظات از جمله دچار سوگیری نشدن نسبت به پارهای سلیقهها از میان طیفهای مختلف شعری رایج منتخب مشخص مینمایند. آیا جایزهی شعر نیما در شمارگان کتابهای شعر برگزیده هم تأثیر داشته؟ جایزه شعر نیما دورهی اولی بوده که به کتاب شعر تعلق میگرفت، اما جوایز دیگری که در سالهای قبل به کتاب شعر جایزه دادهاند، در فروش این کتابها بسیار مؤثر بودهاند، بهخصوص زمانی که این کتابها توسط ناشران حرفهای و جدی منتشر شده باشند. برای شما بهترینها را آرزو میکنیم و امیدواریم که جایزهی نیما به همت شما و یارانتان بپاید. |
نظرهای خوانندگان
من خيلي دوست داشتم در اين مراسم شركت كنم كه نشد اما با خواندن اين مطلب لازم دانستم به 2 نكته اشاره كنم اول اينكه يكي بگويد در اين اوضاع تكليف كساني كه حتا نمي توانند كتابي منتشر كنند چيست، دوم اينكه چقدر مي توانيم مطمئن باشيم رابطه بازي و باند بازي در انتخاب كتاب هاي شعر توسط ناشراني مانند چشمه دخالت ندارد من از مسئولان راديو زمانه ميخواهم با اين ناشران صحبت كنند مثلاً با همين آقاي كيائيان آن هم به صورت انتقادي تا روشن شود افق ديد ايشان آيا منطبق با آنچه تبليغ مي شود در حوزه شعر هست يا نه. ممنون
-- ايمان كيهاني ، Oct 5, 2010 در ساعت 09:00 PM