رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش ویژه > بر پایه شفقت در اسلام، دوستانم را آزاد کنید | ||
بر پایه شفقت در اسلام، دوستانم را آزاد کنیدفرید حائرینژاد - پژمان اکبرزادهfarid@radiozamaneh.comدر ۸ مرداد ۱۳۸۸ (۳۱ ژوئیه ۲۰۰۹) ، سه کوهنورد آمریکایی در منطقه مرزی ایران و عراق دستگیر شدند. این قضیه، مورد مناقشهبرانگیز دیگری را به روابط ایران و ایالات متحده افزود.
سارا شورد، شین باوئر و جاشا فاتال، کوهنوردانی بودند که به گفته مقامهای ایرانی به شکلی «غیرقانونی» و برای «جاسوسی» وارد ایران شدهاند اما خانوادهی آنها از «ورود اشتباهی» سخن میگویند و یکی از خود کوهنوردان، اساساً منکر ورود به خاک ایران شده است. در آذر ماه ۱۳۸۸ حدود هشتاد شخصیت جهانی و نهاد حقوق بشر، در نامهای به رییس جمهور ایران، خواستار آزادی این کوهنوردان شدند. از سویی دیگر، برخی از مقامهای ایالات متحده، اقدام جمهوری اسلامی را با گروگانگیری در سفارت آمریکا در تهران در سال ۱۳۵۸ مقایسه کردهاند. حدود یک سال پس از دستگیری کوهنوردان، شان مکفسل، یکی از دوستان و همراهان آنها که در آن زمان به دلیل سرماخوردگی به متطقه مرزی سفر نکرده بود، تلاشی گسترده را آغاز کرده است. شان یک تور برای حضور در سه شهر دنیا برنامهریزی کرده برای ایجاد آگاهی بیشتر و جلب پشتیبانی از دوستانش. او به ایجاد یک تارنما به نشانی FreeOurFriends.com نیز اقدام کرده و اخبار مربوط به موضوع و برنامهها را در آن منتشر میکند.
شان مکسفل چند روز پیش در آمستردام بود و به دفتر «رادیو زمانه» نیز آمد. او بهویژه بسیار نگران وضعیت سارا است که با وجود بیماری، در سلول انفرادی نگهداری میشود. شان در یک گفتگوی مفصل، اطلاعات بسیاری از آنچه از آغاز تا کنون گذشته را در اختیار ما گذاشت: شان مکفسل: «ما ابتدا به دمشق رفتیم، به کمپ پناهجویان فلسطینی. سارا و شین، یک سالی بود که به فعالیتهای انساندوستانه و روزنامهنگارانهشان مشغول بودند. جاشا هم تازه رسیده بود. در آنجا بچهها را با مسایل زیستمحیطی آشنا میکرد. قبلاً در چین، هند و جنوب آفریقا فعالیت کرده بود. به سوریه آمده بود تا با خاورمیانه هم آشنا شود. به کلاس عربی میرفت.» خود شان هم سالها زبان عربی را مطالعه کرده و اکنون در حال نوشتن پایاننامهای در دانشگاه واشینگتن در سیاتل است؛ پایاننامهای درباره تنشهای میان اسراییل و فلسطین. اما چه شد که از دمشق راه آنها به مرز ایران و عرق رسید؟ شان: از زبان چند دوست از کردستان عراق درباره سلیمانیه شنیدیم. از اینکه منطقهای زیبا و امن است. اگر در اینترنت هم جستجو کنید اطلاعات فراوانی درباره گردشگری در این منطقه مییابید. ما اینطور شنیده بودیم که هیچ خارجی در آنجا آسیب ندیده، در نتیجه گزینه خوبی برای سفر به نظر رسید. ما کاملاً از آنچه در عراق میگذشت آگاه بودیم در نتیجه به جنوب یا مرکز عراق نرفتیم. زمانی که از جنوب شرقی ترکیه وارد کردستان عراق شدیم، گارد مرزی بسیار از ما استقبال کرد. برایمان چای آوردند و بروشورهای گردشگری در اختیارمان گذاشتند.
گروه چهار نفره کوهنوردان از مرز راهی اربیل شد. در آنجا گردش کردند و برای رفتن به سلیمانیه برنامهریزی کردند. اتوبوس برای رفتن به سلیمانیه از کرکوک نیز میگذشت؛ شهری که علیرغم حضور بسیار از کردها در آن، رسماً جزو کردستان عراق محسوب نمیشود. شان: اتوبوس در آنجا برای استراحت کوتاهی توقف کرد ولی ما ترجیح دادیم داخل اتوبوس بمانیم. عکسی را هم که در آن لحظه گرفتهایم نشان میدهد که تا چه اندازه نگران و محتاط بودیم. نمی خواستیم در انظار ظاهر شویم و ریسک کنیم. شان و دوستانش در نهایت به سلیمانیه رسیدند. هتلی پیدا کردند ولی صحبت از طبیعت و کوههای پیرامون شهر آنها را وسوسه کرد. شان: یکی از دوستان به ما گفته بود که مناظر طبیعی سلیمانیه زیباترین مناظری است که به عمرش دیده است. در شهر هم بسیاری از مردم به ما میگفتند که برای تفریح، همراه با خانوادههایشان به آن مناطق میروند. ویدئوهای گردشگری کردستان عراق هم تبلیغ این مناظر را پخش میکرد. هیچکس اما از مرز ایران حرفی نمیزد. راه کاملا مشخص بود. مطمئن هستم هیچ علامتی هم بر سر راه دوستانم نبوده؛ آنها گردشگران باتجربهای هستند. شان پس از دستگیریاش توسط مقامهای ایرانی به من تلفن کرد. همین تلفن بود که باعث شد ما الان بدانیم آنها کجا هستند. چند نفر از اعضای گروه کاوشگری مجله «Nation» چندین ماه به بررسی منطقه بازداشت کوهنوردان آمریکایی مشغول بود. آنها در گزارش خود این موضوع را مطرح کردهاند که به شاهدان عینی دست پیدا کردهاند که میگویند، کوهنوردان در داخل خاک عراق بازداشت شدهاند. شان میگوید: در تهران یک روزنامهنگار از شین پرسیده است: «آیا پیشمان هستید که وارد خاک ایران شدید؟» و او پاسخ داده: «من هیچگاه وارد ایران نشدم.» شان مکفسل میگوید: «بر پایه آنچه روزنامه Nation منتشر کرده و همچنین صحبتهای شین، من فکر نمیکنم که بچهها اصلاً وارد خاک ایران شده باشند. به نظر من آنها بی گناه هستند. سوابقی جنایتکارانه از یکی از مقامهای ایرانی وجود دارد که سالها غیرنظامیانی را میکُشته و اونیفورمهای پژاک را به تن آنها میکرده تا وانمود کند در درگیریها کشته شدهاند.
خود این فرد به دلیل جنایتهایش در ایران دستگیر شده است. به نظر من، مقامهای ایرانی، زمانی که بچهها را با لباس غربی در نزدیکی مرز دیدهاند آنها را دستگیر کردهاند به فکر اینکه شاید به درد بخورند، بعداً متوجه شدهاند چه کسانی را گرفتهاند ولی نمیدانستهاند باید با آنها چه کنند. فکر میکردند اگر بخواهند آنها را به راحتی آزاد کنند، کوچک میشوند. ایران پیشتر آمریکاییهای ایرانیتبار را دستگیر کرده بود که رفتار مناسبی هم با برخی از آنها نداشت ولی در نهایت پس از چند ماه آنها را آزاد کرده بود. آنچه مایه شگفتی من است این موضوع است که بازداشت دوستان من حدود یک سال به طول انجامیده؛ هیچ نشانهای هم از بابت آزادی آنها دیده نمیشود. با دوستان من برخورد فیزیکی نامناسبی صورت نگرفته ولی سارا ۲۳ ساعت از شبانه روز را در انفرادی است. او شخصی است بسیار حساس و در عین حال در شرایط مساعد برای ابتلا به سرطان. او مراقبتهای مناسب پزشکی را دریافت نمیکند و وضعیتاش شدیداً مایه نگرانی ماست. در تمام این یک سال، بچهها فقط توانستهاند یکبار تماس تلفنی با خانواه داشته باشند و تنها سه بار به نماینده سفارت سوییس اجازه داده شده تا با آنها دیدار داشته باشد. هر بار حدود نیم ساعت.» اما نظر تحلیلگران سیاسی درباره دلیل بازداشت طولانی مدت کوهنوردان آمریکایی در ایران چیست؟ منصور فرهنگ، تحلیلگر سیاسی و سفیر پیشین ایران در سازمان ملل معتقد است: «زندانی کردن این سه کوهنورد آمریکایی هیچ دلیل منطقی و عقلانی ندارد. اگر آنها جرمی مرتکب شدهاند به این معنا که وارد خاک ایران شدهاند این جرم، تنبیهی دارد که نیازی به یک سال زندانی کردن آنها ندارد. یک سال گذشته و اتهام آنها هنوز معلوم نیست چیست به جز وارد شدن به ایران. ما نمیتوانیم پاسخ منطقی و حقوقی به این مسئله بدهیم. دو تفسیر میتوانیم داشته باشیم در این زمینه: یکی اینکه بودن این سه آمریکایی در زندان ایران میتواند مانعی برای تهدید حمله به ایران باشد. تفسیر دوم اینکه: تعدادی از ایرانیان در سالهای اخیر در آمریکا متهم و دستگیر شدهاند که برخی قوانین مربوط به تحریم اقتصادی ایران را نقض کردهاند. خریدهای تکنولوژیکی در آمریکا انجام دادهاند که میخواستهاند آنها را غیرقانونی به ایران منتقل کنند. بعید نیست که انگیزه ایران، مبادله کردن این زندانیان با آنها باشد.» کوهنوردان بازداشت شده در منطقه مرزی ایران و عراق دارای مواضع انتقادی نسبت به سیاستهای دولت آمریکا هستند. شین باوئر، در عراق فعالیتهای گستردهای در زمینه روزنامه نگاری داشته و دست کم پانزده مقاله درباره خشونتهای آمریکا در خاورمیانه و همچنینهای رفتارهای خشونتآمیز اسراییل در رابطه با فلسطین منتشر کرده است. آیا این موضوع موجب شده تا سیاستمداران آمریکایی مواضع محکمی برای آزادی کوهنوردان پیش نگیرند؟ منصور فرهنگ: «این ایده کاملا اشتباه است. وزیر امور خارجه آمریکا، شخصیتهای آمریکایی و همچنین رسانههای این کشور در هر موقعیتی از ایران خواستهاند که در اسرع وقت به این موضوع رسیدگی کند و دستکم اینها را محاکمه کند. رژیم ایران میگوید اینها بهطور غیرقانونی وارد خاک ایران شدهاند. اگر تا کنون بر مبنای مواضع رسمی ایران ادعای ورود این سه نفر به خاک کشور است چرا یک سال طول کشیده تا محاکمهای برای اینها ترتیب بدهند؟ فشار بینالمللی تنها راه این است که بتوان تاثیری روی رفتار دولت ایران با زندانیان - چه ایرانی و چه خارجی - گذاشت.» شان آمستردام را ترک میکند تا به سفر خود به دیگر شهرها و آگاه کردن افکار عمومی نسبت به ماجرا ادامه دهد. او به «زمانه» میگوید: «از هر راهی که بشود میخواهم دولت ایران را مخاطب قرار بدهم و بگویم: تا آنجا که من فهمیدهام در اسلام، شفقت نشانه قدرت است. من بر پایه همین اصل از آنها میخواهم که دوستانم را فوراً آزاد کنند.» |