بخش آخر
آخرین آرمان باقیمانده از عصر روشنگری
جوئل موکایر برگردان: ونداد زمانی
v.zamaani@gmail.com
بر خلاف پیشگوییهای بدبینانه برخی از مورخین، ایدهی عصر روشنگری به توحش و خشونت عمومی بشر ختم نشده است و با وجود نادیده گرفتن آرمانهای اصلی روشنفکران و دانشمندان قرن ١٧ اروپا، دنیای معاصر قادر گشت تا آرزوی «بهبود بخشیدن به زندگی بشر» را با همهی کارشکنیهای سودجویان، کمابیش عملی و زنده نگه دارد. در این بخش ابتدا نگاهی داریم به چگونگی اجرای ایدههای روشنگری و در پایان انحراف و انکار آن در قرنهای بعدی را مرور خواهیم کرد.
فرانسیس بیکن و مکتب جمعآوری « دانش مفید» که از قرن ١٧ میلادی، موج تأثیرگذار و بنیانی عصر روشنگری را تدارک دیده بود با چشم دوختن به کارایی دانش بشر و با سرعت تمام در مسیر بهبود زندگی بشر قدم گذاشته بودند. در این میان حضور توانمند دانشمندان اسکاتلندی و دو دانشگاه معروف آن ادینبورو و گلاسکو همان کاری را در عرصهی علمی ٣٠٠ سال پیش انجام دادند که دانشگاههای امریکایی هاروارد و ام. آی.تی در پیشتازی علمی اواخر قرن بیستم از خود بروز دادهاند.
بنجامین فرانکلین
آدام اسمیت از اندیشمندان برجستهی اسکاتلندی بود که در کنار فیلسوفی چون دیوید هیوم و مهندس نابغهای چون آدام فرگوسن در حال تکوین، تدوین و افزایش « علوم مفید» بودند. کفرگوییهای فیلسوف افراطی چون دیوید هیوم پیش از این میتوانست به راحتی مورد تعقیب دادگاههای تفتیش عقاید قرار بگیرد ولی در دورهی روشنگری با وجود ایجاد محدودیتهایی نظیر رد درخواست استادی او در دانشگاهها، اجازهی کار و تحقیق و زندگی بدون دردسر را از او سلب نکرده بودند. جیمز وات نیز از جمله دانشمندانی بود که اسکاتلند به انقلاب صنعتی انگلیس ارائه کرده بود.
رشد صنعت پارچهبافی انگلیس و ضرورت کشف مادهای که توانایی رنگشویی را داشته باشد برای دانشمندان اروپا انگیزه و حمایت مالی فراهم کرد تا آن که آنها سرانجام هنگام تهیهی مواد شیمیای پاک کننده موفق شدند «کولوراین» را کشف کنند. این مادهی شیمیایی در قرن ١٩ انقلاب بهداشتی بزرگی را در بیمارستانها به وجود آورد و در قرن ٢٠، سلامت و پاکی آبهای آشامیدنی در شهرهای بزرگ را تبدیل به واقعیت کرد.
استفاده از وسایل روشنایی یکی دیگر از دستاوردهای علمی عصر روشنگری بود که به زندگی بسیار محدود و ناامن بشر بعد از غروب آفتاب حیات تازهای بخشید. در سال ١٧٩٩ فیلیپ لِبون فرانسوی کشف علمی خود را به ثبت رساند. او توانسته بود در درون یک محفظهی شیشهای موسوم به « ترمو لامپ» با سوزاندن ترکیب گاز و هوا ایجاد نور نماید.
در اواخر قرن ١٨ خوشبینی بیکرانی فضای اروپا را در فراگرفته بود و زمزمهی امیدوارکنندهی صلح، شادی و بهبود زندگی بر روی کره زمین به رؤیایی دستیافتنی بدل گشته بود. در سال ١٧٨٠ یکی از بزرگترین دانشمندان عصر روشنگری « بنجامین فرانکلین» در نامهای با ذوقزدگی تمام به این حس فراگیر اشاره کرد. او در نامهاش به فیلسوف و دانشمند انگلیسی «ژوزف پریستلی» کاشفِ اکسیژن، با افسوس تمام خاطرنشان کرد که: « در اثر سرعت رشد اختراعات و دستاوردهای علمی به من احساس پشیمانی دست داده است. کاش این قدر زود به دنیا نیامده بودم».
اولین لامپ گازی در پاریس ۱۸۱۸
بهداشت و سلامت مردم یکی از بزرگترین انگیزههای دانشمندان اروپایی برای کشف و توسعهی علم داروسازی و پزشکی محسوب میشد. در اروپا، ٢٠ درصد نوزادان در سال اول زندگیشان میمردند ، بیماریهای واگیردار و ناآشنا در کودکی، نوجوانی، جوانی و میانسالی، موجب مرگ زودرس انسانها میشد و یا آنها را به ورطهی مصائب و دردهای مزمن میانداخت.
پزشک انگلیسی « توماس بِدوئه» در سال ١٧٩٣ در نامهای نوشته بود: «بی تردید ما هم به کمک پیشرفتهای علمی میتوانیم در زمینهی حفاظت و سلامت زندگی قدمهای اساسی برداریم» این نامه نمایانگر همان احساس فرخندهای است که اروپا را فراگرفته بود. هر چند، متأسفانه در زمینهی کنترل بیماریها تا قبل از ١٨٥٠ میلادی به جز کشف واکسن آبله اتفاق قابل ملاحظهای نیفتاده بود.
قرن ١٨ میلادی با وجود شوق و سراسیمهگی جدید نسبت به علوم مفید، درعمل نتوانست از دانستههای گردآوری شده استفادهی عملی نماید و بیشتر پیروزیهای علمی به خاطر نبوغ شخصی دانشمندان به دست آمده بود. با این حال میشود ادعا کرد که پذیرش دستور نظری فرانسیس بیکن در گردآوری «دانش مفید»، یکی از مهمترین شاهراههای پیشرفت تمدن بشر بوده است که زمینهی قدمهای مداوم بعدی را فراهم کرده است.
نکتهی اساسی که باید در نظر داشت این است که در طول تاریخ زندگی اجتماعی بشر، امکان تمرکز و رشد صنعتی در یکی از رشتهها بنا بر موقعیت و ضرورت امکانپذیر بوده است ولی به دلیل نداشتن پایههای شناخت علمی، نبود تماس و مبادلهی اطلاعات و طبقهبندی و تدوین دانش، تکنولوژی به دست آمده بعد از مدتی درجا زدن از تاب و توان میافتاد و قدرت توسعه یا تعمیم آن به سایر واحدهای اقتصادی و تولیدی میسر نمیگردید.
برای مثال میتوان به برتریهای تکنیکی در رشتهی دریانوردی، کشف اسلحهی آتشین و پیدایش چاپخانه در قرن ١٥ میلادی اشاره کرد که بعد از برداشتن قدمهای مهم در همان رشتهها ثابت ماند و به سایر صنایع سرایت نکرد وبعد از مدتی به ایستایی رسید.
در قرن ١٩ میلادی به پشتوانهی برنامهی علمی پایهگذاران عصر روشنگری، مسیر و شتاب توسعهی علمی به قوت خود باقی ماند و بهویژه بعد از سال ١٨١٥ به جهشی مبدل گشت که جهان تا آن موقع تجربه نکرده بود. کشف و تولید وسیع آهن، گسترش تئوریهای مربوط به نقش میکربها در بیماریهای عمومی، کشف و کنترل نیروی برق، شناخت اصولیترعلم شیمی، توسعهی صنعت ماشین بخار و سایر فعالیتها و دستاوردهای علمی، برای همیشه روابط و قدمهای مجدد و مجزای بشر را پشت سر گذاشت و آن را به حرکتی پیوسته و فراگیر تبدیل کرد.
امانوئل کانت در سال ١٧٨٠ میلادی با هوشمندی تمام بر این واقعیت انگشت گذاشت که: «من در عصر روشنگری زیستهام ولی زمانه و اجتماعی که در آن زندگی میکنم هنوز بر روال روشنگرانه نمیچرخد». تغییر اساسی عملی شده در قرن ١٩ بر این واقعیت حاصل شده از قرن قبلی تکیه داشت که آزادی ابراز احساسات حقی است که ضرورتی منطقی و علمی دارد.
قرن ١٩ توانست از سد اندیشهی تاجرمنشانهی قدیمی که مبادله را بر اساسِ سود یک طرف و زیان طرف دیگرِ مبادله ارزیابی میکرد عبور کند و ایدهی نو و سودمندِ داد و ستدی که حاوی منفعت دوجانبه است را جایگزین آن نماید. برداشت اقتصادی جدیدی که به همت اندیشمندان عصر روشنگری، کسانی مانند دیوید هیوم و آدام اسمیت تبیین شده بود به ارتباطات وسیع اقتصادی در اروپا و امریکای قرن ١٩ دامن زد.
در زمانهی ما، پیشرفت تکنولوژی امری است طبیعی. ولی در قرون پیش از عصر روشنگری، تکنولوژی را بیشتر به اعمال کفرآمیز و مشرکانه نسبت میدادند. تجربیات و دیدگاههای علمی به عنوان دست بردن در قوانین ازلی و ابدی اخلاقی و مذهبی تعبیر میشد و ارائهی شیوههای نوتر را به شکل مخالفت با حکومتها و کلیسا که نماینده و پاسدار ارزشهای همیشه ثابتِ مذهبی بودند، تعبیر میکردند.
پذیرش کند و بسیار محتاطانهی روشهای علمی، بهکارگیری و در بوتهی آزمایش قرار دادن فرضیههای علمی مدیون روشنفکرانی چون فرانسیس بیکن و دانشمندان نابغهای چون نیوتن بود که به طبیعت و حتی به کائنات نگاهی نوتر داشتند.
متأسفانه مسیر پیشرفت و آرمانهای علمی روشنگری دچار انحرافات، افراطگرایی و مقاومتهای سودجویان قدرتمند اروپایی شد. انقلاب فرانسه به خشونتی باورنکردنی انجامید و نتیجهی آن حکومت دیکتاتوری نظامی بود که بر فرانسه چیره گشت. جنگ خانمانسوز در دو کشور اصلی انقلاب روشنگری، یعنی فرانسه و انگلیس در سال ١٧٩٣ که ٢٠ سال گریبان دو ملت را گرفته بود به برقراری قوانین و حکومتهای خشنِ محافظهکار در ممالک فوق انجامید و راه را بر اصل اساسی روشنگری که خیر و خجستگی بشر بود دشوار ساخت.
در قرن ١٩ میلادی، اروپا که قدرتمند شده بود، از دستاوردهای تکنولوژی در عصر روشنگری، به وحشیانهترین شکل ممکن در راهاندازی و استثمار مستعمرات استفاده کرد. فرهنگ ملیگرایی و رقابت بین امپراطوریهای اروپا و اروپای جدید ( امریکا) در قرن بیستم شکل ناهنجارتری به خود گرفت و به رغم زمینههای به وجود آمده برای پیشرفت علمی، اکثر آرمانهای متعالی عصر روشنگری به فراموشی سپرده شد.
Joel Mokyr, Enlightened and Enriched, We owe our modern prosperity to Enlightenment ideas. City Journal.
بخش پیشین
• عصر روشنگری و «جمهوری علمی»
|
نظرهای خوانندگان
نگاه بسیار جامعی به تاریخ تکنولژی بود. مرسی.
-- بدون نام ، Aug 23, 2010 در ساعت 11:39 PM