تاریخ انتشار: ۱۷ خرداد ۱۳۸۹ • چاپ کنید    

«تهران شهری به رنگ دنیا»

رضا جمالی
reza@radiozamaneh.com

هنوز کاملا مشخص نیست که هسته اصلی این شهر چه وقت به وجود آمده و از چه دروانی تهران نام گرفته است. در هیچ یک از منابع، دوره قبل از اسلام، ذکری از تهران نشده است.

Download it Here!

امروزه از تهران به‌عنوان شهر ۷۲ ملت نام برده می‌شود؛ شهری که در زیر پوست خودش شهر دیگری را آفریده است که فقط با زندگی در این دیار می‌توانی آن را کشف و در آن سفر کنی. تهران شهری به تمامی رنگ‌های عالم است.

تهران، بزرگ‌ترین شهر و پایتخت ایران است. با جمعیتی که گفته می‌شود بین هفت تا ۱۰ میلیون نفر است. با ۷۳۰ کیلومتر مربع که به همراه توابع خودش، استان تهران را تشکیل می‌دهد. این استان، جمعیتی بالای ۱۴ میلیون‌نفر و مساحتی برابر ۱۸۸۱۴ کیلومتر مربع دارد.

تهران در قدیم، روستایی به‌نسبت بزرگ بود که بین شهر بزرگ و معروف آن زمان یعنی شهر ری و کوهپایه‌های البرز قرار داشت. اولین بار نام این شهر در زندگی‌نامه‌ی ابوعبدالله حافظ تهرانی آمده است.

با وجود این هنوز کاملا مشخص نیست که هسته اصلی این شهر چه وقت به وجود آمده و از چه دروانی تهران نام گرفت. در هیچ یک از منابع ،دوره قبل از اسلام، ذکری از تهران نشده است. چنین می‌نماید که این نام برای نخستین بار در نسبت محمدبن خماد ابوعبداله حافظ تهرانی رازی که محدث بوده پدیدار شده است.

خطیب بغدادی متوفی به سال ۴۶۳ ه.ق، به این شخص به عنوان نخستین تهرانی مشهور استناد کرده است. تأثیر این نسبت در قرن سوم قمری، می رساند که هسته اولیه شهر حاضر و نام آن دست کم از آغاز دوران اسلامی وجود داشته است. بنابراین، این امکان وجود دارد که هسته اصلی شهر و همچنین نام آن به دوران های بسیار قبل از اسلام برسد.


میدان آزادی

اگر محمد حافظ تهرانی رازی نخستین تهرانی شناخته شده است. نخستین محصولی که در گفتگو درباره پایتخت آتی ایران به آن اشاره شده است آثار یاقوت حموی به سال ۶۱۷ ه.ق، زکریای قزوینی به سال ۶۷۴ ه.ق، که این آثار مرغوب را آثار تهران دانسته و از آن تعریف کرده‌اند. قوت به استناد یکی از ساکنان ری که مردی مورد اعتماد بوده تهران را اینگونه توصیف نموده است.

تهران قریه‌ای در فاصله یک فرسخی ری و متشکل از دوازده محله می باشد که خانه‌های آن در زیرزمین و در میان باغ های میوه و سبزی کاری محصور و تو در تو ساخته شده است.

"کربوتر" جهانگرد انگلیسی نیز به سال ۱۸۱۸م، می نویسد: « در داخل شهر و به فاصله ۲۰۰ تا ۳۰۰ باردی دروازه قزوین فضای وسیعی وجود دارد که در سطح آن چاه‌هایی به چشم می‌خورد که به خانه‌های زیرزمینی منتهی می‌شود. این خانه‌های مسکونی که در میان مزارع در زمین‌های آبیاری شده حفر می‌شدند. بدون تردید مرطوب بودند و این یکی از دلایل ابتلای مردم تهران به انواع تب‌ها بوده است.

تهران در عصر ایلخانان مغول

در زمان حمله مغول، شهر ری ویران شد و انبوهی از جمعیت آن قتل عام شدند. سپس گروهی از مردم این شهر به سوی قریه تهران مهاجرت کردند. کوشش‌هایی که ایلخان غازان (۷۰۳ – ۶۹۴ هـ .ق) برای عمران شهر ری انجام داد با شکست مواجه شد و ورامین نیز سرانجام به صورت تلی از خاک درآمد. اما تهران در قرن هشتم و نهم قمری از این رویدادها به تدریج سود برد.

سفیر اسپانیا ،نخستین جهانگرد غربی، که از تهران یاد کرده است. در حالی که برای ملاقات تیمور لنگ در سفر به سمرقند از تهران گذر می‌کرده شهر را بسیار وسیع و دلپذیر یافته و نوشته است که در یک قصر به او مسکن داده‌اند. این بنا بزرگترین ساختمان شهر بوده و تیمور لنگ هنگام عبور از تهران در این مکان اتراق کرده بود. این قصر نخستین بنای معظم تهران است که در متون از آن یاد شده است.

منتهی‌الیه جنوب شرقی تهران در قرن نهم تقریباً در نزدیکی محلی بوده که در حال حاضر، بقعه سید اسماعیل در آن قرار دارد. محله چاله میدان فعلی همراه امامزاده یحیی مرز شمال شرقی شهر را تعیین می‌کرده است.

تهران در زمان سلسله‌ی صفوی، به‌علت این‌که آرامگاه امامزاده سیدحمزه، جد اعلای صفویه در نزدیکی حرم شاهزاده عبدالعظیم قرار داشت، و هم‌چنین به‌علت داشتن باغ‌های خوش آب و هوا، همیشه مورد توجه بوده است.

در تاریخ آمده است که در سال ۹۶۱ هجری قمری، شاه طهماسب، نخستین قلعه‌ی تهران را احداث کرد. کریم‌خان زند نیز آن را به‌مدت چهارسال، مرکز حکومت خود قرار داد و در محوطه‌ی ارگ، بناهای جدیدی را احداث کرد.

تهران در عصر افشاریه

با وجودی که پایتخت افشاریه شهر مشهد بود، اما تهران در آن دوره از اهمیت خاصی برخوردار و مورد توجه بوده است.

نادر در هرات بود که شنید رضا قلی میرزا در تهران برای خود دستگاه شاهانه‌ای ترتیب داده ،او در ۱۵ می ۱۷۴۱ م. به اتفاق حرم و قرقچی‌های خود عازم تهران شد، که در این سفر نیز به جان وی سؤ قصد شد ولی جان سالم به در برد.


توپخانه، تهران قدیم

با قتل نادر شاه در شب یک شنبه یازدهم جمادی الاخر سال ۱۱۶۰ هـ .ق. در فتح آباد، نزدیک قوچان، آتش جنگ و ناامنی در سراسر ایران شعله کشید. تهران نیز از این آتش بی‌نصیب نماند و به طورکلی مردم این شهر بعد از قتل نادر و تا هنگامی که دوباره در ایران آرامش برقرار شد دوره‌ی سختی را پشت سر گذاشتند؛ زیرا شهر تهران در مکانی بود که بر سر راه استرآباد، مازندران و گیلان قرار داشت و آن‌هایی که می‌خواستند به مازندران، گیلان و استرآباد حمله کنند از تهران عبور می‌کردند و این شهر دست به دست می‌گشت و در هر جنگ و محاصره عده‌ای از سکنه آن کشته می‌شدند و یا بر اثر گرسنگی و یا امراض مختلف جان خود را از دست می‌دادند.

تهران در عصر قاجاریه

پس از آن که آقامحمدخان قاجار تهران را به عنوان پایتخت برگزید، دیوان دارالعماره را وسعت بخشید و عمارت خروجی را در ارک سلطنتی بنا نهاد.

شهر تهران در این زمان ۱۵۰۰۰ نفوس داشت که از میان آنها ۳۰۰۰ نفر سپاهی بودند و مساحت شهر ۵/۷ کیلومتر مربع بود که فقط نیمی از آن ساخته شده بود و کاخ و باغ‌های سلطنتی به تنهایی یک چهارم مساحت شهر را اشغال کرده بود و از طریق خیابان‌های کالسکه‌رو به دروازه‌های شهر منتقل می‌شد.

گفته می شود که نخستین سازنده شهر تهران فتحعلی شاه بوده است. این پادشاه دستور تراشیدن تخت مرمر مشهور را داد و ارگ سلطنتی را با ساختن عمارت بادگیر و اندرونی آذین کرد. با احداث مساجدی چون مسجد شاه در بازار که ساختمان آن به سال ۱۲۵۶ ه.ق، به پایان رسید نیز مدرسه مروی و صدر، سر در بازار و دروازه شاه عبدالعظیم در جنوب شهر نخستین بناهای عمومی لازم ساخته شد و تهران شکل اولیه یک پایتخت را به خود گرفت.

فتحعلی شاه فرمان داد تا قصر فجر معروف را با شکل هرمی، باغ‌های مطبق خارج از حصار در سمت شمال و نیز کاخ نگارستان و لاله‌زار احداث شود که به حصار شهر نزدیکتر بودند. در آغاز قرن بیستم، تهران به صورت بزرگترین شهر ایران درآمده بود، اما هنوز پایتختی بسیار معمولی بود که ۲۵۰۰۰۰ هزار نفر جمعیت داشت. در عهد آخرین سلاطین قاجاریه، شهر تغییر مهم دیگری نکرد.

تهران در عصر پهلوی

در سال ۱۳۰۵ ه.ش، با روی کار آمدن خاندان پهلوی حکومت قاجار به پایان رسید ولی تهران کماکان پایتخت ماند. با روی کار آمدن رضا شاه تغییرات فراوانی در زمینه‌های اجتماعی سیاسی بوجود آمد. ساخت‌های اقتصادی و ارتباطی و سرمایه‌گذاری‌های صنعتی در تهران شروع گردید. ایجاد راه‌آهن سراسری، تقویت ارگان های دولتی، پیدایش ارتش، بانک ها و وزارتخانه‌های جدید چهره تهران را به کلی دگرگون ساخته و به مهاجرت‌های داخلی دامن زده و موجب رشد و گسترش سریع تهران شد.

شهر می‌بایست به سرعت تغییر می‌یافت تا با نیازهای جدید دولت مرکزی که در حال شکل گرفتن بود هماهنگ شود. شهر سنتی چون در میان حصار احاطه شده بود. مانعی در راه گردش سریع کالا و آمد و شد اشخاص بود . از این رو نخستین اقدام، احداث دو محور شمالی _ جنوبی و شرقی _‌ غربی بود. قوانین یلدیه و تعویض توسعه معابر و خیابان‌ها تصویب شد و با به اجرا درآمدن این قوانین، تهران این شهر کوچک پایان قرن نوزدهم، صحنه مداخله‌های شهری مداوم و همه جانبه شد.

براساس طرح جدید تهران که توسط «وزارت داخله» تهیه شد. عملکردهای شهری جدید در هسته کهن شهر جای گرفت. ساختمان‌ها و محله قدیمی ارک تقریباً به طور کامل تخریب شد و به جای آنها عمارات جدید دولتی، نظیر کاخ دادگستری _ وزارت دارایی و ... ساخته شد. عمارت گلستان و شمس‌العماره تنها بناهایی بودند که تخریب نشدند و بر جای ماندند.

معمارانی که در این دوره، پیشروی گرایش به معماری اروپایی در ایران بودند، یا خودشان اروپایی بودند یا دانش‌آموخته‌ی دانشگاه‌های اروپا به‌شمار می‌آمدند. ازجمله‌ی این افراد می‌توان به نیکلای مارکف (معمار گرجستانی‌الاصل، دانش‌آموخته‌ی دانشگاه هنرهای زیبای سن‌پترزبورگ)، ماکسیم سیرو، آندرو گدار (معمار فرانسوی) و هم‌چنین محسن فروغی (معمار ایرانی) اشاره کرد.

البته جا دارد از معماران ایرانی- ارمنی نیز که در ساختار معماری جدید تهران نقش داشتند نیز نام ببریم. مثل وارتان هونرسیان، پول آبرکا و الیچ باقولیان.

در عهد سلطنت محمدرضا پهلوی، تهران به طور مسلم عمیق‌ترین دگرگونی‌های تاریخ کوتاه خود را از سرگذرانده است. شهر معمولی و پایتختی که حکومت مرکزی ضعیفی داشت و در پایان حکومت رضا شاه تحت اشغال بود. در سال ۱۳۵۷ ، یک شهر مهم بین‌المللی شده بود.

خانواده سلطنتی خانه‌های زیبای قدیمی خود را در مرکز شهر ترک کردند و به طور دایم و در ویلاهای جدید شمال شهر سکنی گزیدند. این صعود محله های مرکزی و بسیار ثروتمند به شمال شهر موجب جدایی اجتماعی و سپس به تجزیه پایتخت به دو بخش شمال و جنوب منجر شد. همین اینک بنا بر بعضی از آمار‌ها تهران شانزدهمین شهر متراکم جهان است.

شاید کم‌تر کسی بتواند باور کند که جنوب و شمال یک شهر دارای آب و هوای متفاوت و متنوعی باشد. تهران از شمال به نواحی کوهستانی و از جنوب به نواحی کویری منتهی شده است، در نتیجه در جنوب و شمال این شهر آب و هوایی متفاوتی را شاهد هستیم. آب‌وهوای شمال تهران، خشک و سرد و در نواحی جنوبی آن، گرم و خشک است.


تجریش، تهران قدیم

ساختار اداری ایران در تهران متمرکز است. تهران ۲۲ منطقه و ۱۱۲ ناحیه دارد. نماد شهر تهران، برج آزادی یا همان شهیاد است که البته به‌تازگی برج میلاد نیز به آن اضافه شده است. تهران به دلیل این‌که مرکز سیاسی است، زودتر از شهرهای دیگر با مظاهر مدرنیسم از جمله معماری مدرن آشنا شده است.

با نگاهی ژرف‌تر به درون تهران، می‌بینیم در هیچ شهری در ایران، به اندازه‌ی تهران محله نداریم. محله‌های تهران از همه‌ی نقاط ایران بیش‌ترند. با گذری بر اسم‌های محله‌های تهران درمی‌یابیم که بسیاری از این نام‌ها، قدمتی به اندازه‌ی تهران دارند.

مثلاً محله‌ی فرمانیه، محله‌ای دیگر در تهران است. در گذشته املاک زمین‌های این منطقه، متعلق به کامران‌میرزا نایب‌السلطنه بوده است. این زمین‌ها بعد از مرگ وی، به عبدالحسین میرزا فرمانفرما فروخته می‌شود. از این رو اسم این منطقه را فرمانیه می‌گذارند.

منطقه فرحزاد، این منطقه نیز به‌دلیل آب و هوای فرح‌انگیزش به همین نام معروف شده است.
از محله‌های خیلی قدیمی تهران، می‌توانیم به جماران اشاره کنیم. زمین‌های جماران متعلق به سیدمحمد باقر جمارانی، از روحانیون معروف در زمان ناصرالدین‌شاه بوده است.

بعضی از اهالی معتقدند که در کوه‌های این محله، از قدیم مار فراوان پیدا می‌شده و مارگیران برای گرفتن مار به این ده می‌آمده‌اند. دلیل نامگذاری این منطقه نیز همین بوده است. عده‌ای معتقدند که جمر و کمر به معنی سنگ بزرگ است و به‌دلیل این‌که از این مکان سنگ‌های بزرگ به دست می‌آمده، آن‌جا را جماران یعنی محل به‌دست آمدن جمر نامیده‌اند.

محله‌ی جوادیه در جنوب تهران، بسیاری از زمین‌هایش، متعلق به فردی به نام فرددانش بوده که اهالی محل به او جوادآقا بزرگ نام داده بودند.

مسجد جامعی نیز توسط جوادآقا بزرگ در این منطقه بنا نهاده شده که به نام مسجد فرددانش نیز معروف است.

از محله‌های خیلی قدیمی تهران محله‌ی شمیران است. نظریات متفاوتی در مورد محله‌ی شمیران وجود دارد. یکی از مهم‌ترین دلایل نام این محل را در ترکیب دو کلمه‌ی سمی یا شمی به‌معنای سرد و ران به معنی جایگاه دانسته‌اند.

در واقع شمیران به‌معنای جای سرد است. در نظریه‌ی دیگری آمده به‌دلیل وجود قلعه‌ی نظامی در این منطقه، به آن شمیران می‌گفتند. هم‌چنین برخی معتقدند یکی از نه ایالت ری را شمع ایران می‌گفتند که بعد‌ها به شمیران تبدیل شده است.

محله‌ی سیدخندان

سیدخندان نام ایستگاه اتوبوسی بوده در جاده‌ی قدیم شمیران. گفته می‌شود سید خندان، پیرمردی بوده که پیش‌بینی‌های او زبانزد مردم در ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته بوده است. دلیل نامگذاری این محله نیز به احترام این پیرمرد بوده است.

منطقه‌ی پل چوبی در تهران قبل از این‌که این شهر به شکل امروزی خودش در بیاید دور شهر تهران دروازه‌هایی بنا شده بود تا دفاع از این شهر ممکن باشد. یکی از این دروازه‌ها، دروازه شمرون بود با خندق‌های پر از آب در اطرافش که برای عبور از آن از پلی چوبی استفاده می‌شد. امروزه از این دروازه و آن خندق پر از آب اثری نیست، اما این محله همچنان به اسم پل چوبی معروف است.

شهرک غرب نام دیگر محله‌ی معروف تهران است. دلیل این‌که این محله به شهرک غرب معروف شد ساخت مجتمع‌های مسکونی این منطقه با طراحی و معماری مهندسان آمریکایی و مانند مجتمع‌های مسکونی امریکایی بوده است. این محل در گذشته نیز محل اسکان بسیاری از خارجی‌ها بوده است.


تهران مدرن

امروزه از تهران به‌عنوان شهر ۷۲ ملت نام برده می‌شود؛ شهری که در زیر پوست خودش شهر دیگری را آفریده است که فقط با زندگی در این دیار می‌توانی آن را کشف و در آن سفر کنی. تهران شهری به تمامی رنگ‌های عالم است.

تهران از زبان چند شهروند تهرانی، این‌گونه توصیف می‌شود:

• تهران تنها شهر دنیا است که همیشه هرجا که باشم، دلم برایش تنگ می‌شود؛ برای کوچه‌هایش؛ برای درختان چنارش؛ برای مزه‌ی توت فرنگی و هندوانه‌اش؛ برای مردم و مغازه‌هایش؛ برای بالای شهر و پایین شهرش؛ حتی برای این‌که مردم در زندگی‌ات دخالت کنند و همیشه زیر ذره‌بین باشی؛ حتی برای این‌که باید از دست پلیس فرار کنی. هنوز از دست پلیس فرار می‌کنم ولی با همه‌ی این بدی‌ها و خوبی‌هایش هنوز دلم برایش تنگ می‌شود و فکر نمی‌کنم هیچ‌وقت هیچ‌کجای دنیا برای من خانه شود. زیرا همیشه شهر و خانه‌ی من بوده و هست.

• من همیشه فکر می‌کنم همه‌جای دنیا می‌تواند تهران و ایران من باشد. ولی وقتی اسم تهران می‌آید حال و هوای دیگری دارد. تهران را با همه‌ی رنگ‌های دیگرش، با همه‌ی قشنگی‌ها و زشتی‌ها و آدم‌های بد و زشتش بازهم دوست دارم و بازهم وقتی آن‌جا می‌روم و نفس می‌کشم، حال می‌کنم.

• من تهران را با همه‌ی آلودگی هوایش، با همه‌ی آدم‌هایش، با همه‌ی گرمایش، با همه‌چیزهایش دوست دارم. بنابراین هرجا می‌گویند بچه‌ی کجایی؟ با افتخار می‌گویم: بچه‌ی تهرانم. یک آرزو دارم، آن هم این است که تهران من، یک روز چه از نظر طبیعی و چه از نظر سیاسی، سبز سبز شود.

• تهران، شهر من، شهر خاطرات من. پنج‌شنبه‌ها و جمعه‌هایش را هیچ‌وقت فراموش نمی‌کنم. میدان ولی عصر، درکه، همه‌جا، تمام زیبایی‌ها، طبیعتش... هیچ‌جا تهران من نمی‌شود.

• تهران شهر هویت و تمام خاطره‌های من است. دلم برای غصه‌های تهران تنگ است. برای همین دلم می‌خواهد بعد از ۱۶ سال هر چه زودتر بروم و ببینمش.

• اگر بخواهم در یک جمله تهران را توصیف کنم می‌گویم: شهر زیبارویان. زیرا هر وقت از تهران عکس یا فیلم می‌بینم لذت می‌برم. حتی اگر قسمت نشود ایران برگردم تهران را فراموش نمی‌کنم.

منابع:
- ویکی پدیای فارسی
- کتاب اول

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

من هم عاشق تهرانم. هیچ کجای دنیا برای من مثل تهران نیست. از صمیم قلب، با همه وجودم دعا می کنم همیشه سرافراز و پا برجا باشد.

-- بدون نام ، Jun 8, 2010

اين تهرون تهرون که میگن، جای خوبیه، فقط آدماش بدن! "دختر لر"

-- بدون نام ، Jun 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)