رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ خرداد ۱۳۸۹

دوزبانگی و دشواری‌های آن

سمیه دهبان
somaye@radiozamaneh.com

وقتی بچه بودم، هرموقع مادر و پدرم می‏خواستند راجع به موضوعی باهم صحبت کنند که ما بچه‏ها نفهمیم، به‌زبان آذری باهم صحبت می‏کردند.

Download it Here!

بعد از مدتی، یک‌سری از واژه‏ها را یاد گرفته بودم، اما بازهم همه‏ی موضوع را متوجه نمی‏شدم. برادر بزرگ‏ترم زودتر از من این زبان را یاد گرفت و یادم هست که گاهی پدرم با او آذری صحبت می‏کرد. اما هیچ‏وقت مادر و پدرم با من آذری صحبت نکردند.

شاید من الان کمی زبان آذری را متوجه بشوم، اما به‌سختی می‌توانم محاوره‏ای به این زبان با کسی داشته باشم. آن موقع خیلی هم برایم مهم نبود که این زبان را یاد بگیرم. چرا که همه‏ی آدم‏های اطراف‏ام چه در خانه و فامیل و چه در مدرسه و بعدها در محل کار، به زبان فارسی صحبت می‏کردند.

وقتی یک‏خُرده بزرگ‏تر شدیم، در مدرسه زبان عربی و انگلیسی جزو برنامه‏ی درسی‏مان بود، اما سیستم آموزشی سیستمی نبود که آخر سال بتوانیم ادعا کنیم که حداقل کمی بر این ‏زبان‏ها مسلط هستیم. اگه بعدها یاد گرفتیم به زبان انگلیسی صحبت کنیم، نه به‌خاطر درس زبان انگلیسی در مدرسه که به خاطر شرکت در کلاس‏های زبانی بود که در آموزشگاه‏های زبان برگزار می‏شد.

هیچ‏وقت به این موضوع دقت نکرده بودم که مادر و پدرم هردو، دوزبانه هستند و بدون این که حتی در کلاس زبان شرکت کنند، بلدند دوتا زبان را به‏خوبی صحبت کنند.

بعد از چندسال زندگی در کشوری که زبان مادری من جزو زبان‏های رسمی آن نیست، بیش‌تر و بیش‌تر به اهمیت آموزش زبان و یادگیری زبان‏های مختلف در کودکی پی بردم.


در هلند، البته هلندی زبان اول این کشور است، اما عده‏ی زیادی از مردم به زبان عربی، عربی- مراکشی و یا ترکی صحبت می‏کنند و در کنار آن، تقریباً همه‏ی مردم زبان انگلیسی بلدند. به‏طوری‏که بعد از بیش‌تر از پنج سال زندگی در این کشور، همه‏ی کارهای روزمره‏ی من هنوز هم با زبان انگلیسی راه می‏افتد.

در دنیای امروز، چه در کشوری زندگی کنیم که همه به زبان مادری ما صحبت ‏می‏کنند و چه در کشوری که زبان مادری ما اصلاً جزو زبان‏های مورد استفاده نیست، یاد‏گیری زبان دوم و یا حتی سوم، از اهمیت بالایی برخوردار است.

در برنامه‏ای که امروز برای‏تان تهیه کرده‏ام، تعاریف موجود برای واژه‏ی «Bilingualism» و یا دوزبانه بودن را مطرح کرده‏ام و به بررسی مزیت‏ها و دشواری‏های یادگیری زبان دوم و یا سوم پرداخته‏ام.

در بخش آخر هم چند راهکاری که معمولاً از طرف کارشناسان برای آموزش هم‏زمان دو زبان به کودکان ارائه می‏شود را مطرح کرده‏ام.

محتوای این برنامه برداشتی است از کارگاه زبان‏شناسی و زبان‏آموزی در دانشگاه اوترخت، زیر نظر دکتر شارون آنسبورد، دکتر ایوانا برازیلرو و دکتر مانوئلا پینتو که با همکاری آنه‏فرانس پینخه برگزار شده بود.

بنا بر گزارش این گروه زبان‏شناسی و زبان‏آموزی، دوزبانه‌گی در دنیا معمول‏تر از تک‏زبانی است. به این معنا که اکثریت جمعیت جهان حداقل به دو زبان صحبت می‏کنند.

هم‏چنین دوزبانه‌گی به معنای حضور دو تک‏زبان در یک فرد نیست. چرا که در اکثر دوزبانه‏ها، یک زبان غالب‏تر از زبان دیگر است. این که کدام زبان غالب‏تر خواهد بود، در طول زمان تغییر می‏کند و رابطه‏ی مستقیمی با محیط زندگی شخص دوزبانه دارد.

دوزبانه‌گی هم‏چنین به معنای وجود دو نیم‏تک‏زبان در یک فرد نیست. چرا که در ذهن آدمی به اندازه‏ی کافی فضا برای یادگیری بیش از یک زبان وجود دارد.

از آن‏جایی که مخاطب اصلی این کارگاه، والدینی بودند که هرکدام زبان متفاوتی را صحبت می‏کردند و یا این که زبان والدین، از زبان محیط زندگی متفاوت بود، یکی از سئوال‏های مطرح شده در این کارگاه به این موضوع پرداخته بود که چرا باید در پرورش کودکان، به آموزش بیش از یک زبان اهمیت بدهیم؟

بنا بر یافته‏های این گروه تحقیقاتی، پنج مزیت عمده در آموزش و پرورش کودکان دوزبانه وجود دارد:

مزیت اول، مزیت ارتباطی (Communicative Advantage ): تحقیقات نشان داده که کودکان دوزبانه از حساسیت بالاتری نسبت به نیازهای شنونده‏ی خود برخوردارند.

این کودکان بهتر و سریع‏تر تشخیص می‏دهند که چه فردی از اعضای خانواده به چه زبانی صحبت می‏کند و در نتیجه، ارتباط سریع‏تر و موفق‏تری با سایر اعضای خانواده و گروه برقرار می‏کند.

مزیت دوم، مزیت فرهنگی (Cultural Advantage): واضع و مبرهن است که زبان دریچه‏ی ورود به یک فرهنگ و ادبیات است. حس تعلق به دو فرهنگ، در بین کودکان دوزبانه بالاتر است. هم‏چنین به دلیل آشنایی و مطلع بودن از دو فرهنگ، حس مداراجویی اجتماعی این کودکان به مراتب از کودکانی که فقط با یک فرهنگ آشنا هستند، بالاتر است.

مزیت سوم، مزیت تحصیلی- آموزشی (Curriculum Advantage): کودکانی که از ابتدا با دو زبان آشنا می‏شوند، درک عمیق‏تری از ساختارهای زبانی دارند. این مسئله باعث می‏شود که این کودکان خیلی راحت‏تر زبان سوم و یا چهارم را یاد بگیرند.

مزیت چهارم، مزیت استخدامی (Employment Advantage): با توجه به ارتباط بیشتر بین کشورهای مختلف، نیاز به افراد متخصصی که توانایی صحبت کردن و برقراری ارتباط به زبان‏های مختلف را دارند، رو به افزایش است. دوزبانگی بی‏شک یکی از مهارت‏های فردی است که می‏تواند در زمینه‏ی استخدام یک فرد تاثیر بسیار مثبتی داشته باشد.

مزیت پنجم، مزیت شناختیCognitive Advantage)): تحقیقات بسیاری نشان داده که افراد دوزبانه، خلاقیت بیش‌تری از خود نشان می‏دهند و در یافتن راه‏حل، راهکارهای تازه‏تر و عملی‏تری ارائه می‏دهند.

لازم به ذکر است که آموزش کودکان به دو زبان، دشواری‏ها و معایبی را هم به‏دنبال دارد:

اول این که آموزش و پرورش کودکان به دو زبان، نه تنها زمان بیش‌تری را می‏طلبد، بلکه هزینه‏ی بالاتری را هم برای والدین به‏همراه دارد.

ممکن است هیچ‏کدام از دو زبان به‌طرز صحیح در کودک تکامل پیدا نکند. در این حالت توصیه می‏شود فقط بر یک زبان تمرکز صورت بگیرد. هم‏چنین در مورد کودکانی که دچار «خوانش‏پریشی» هستند، فقط یک زبان باید آموزش داده شود.

چگونه کودک خود را با بیش از یک زبان آشنا کنیم؟

به گفته‏ی دکتر شارون آنسبورد، هیچ راه‏حل و یا توصیه‏ای که برای همگان مورد استفاده باشد، وجود ندارد. این موضوع به محیط، کودک، والدین، شرایط و هم‏چنین سن کودک بستگی دارد.

اگر والدین هرکدام زبان متفاوتی را صحبت می‏کنند، یکی از راهکارهای معمول این است که هرکدام از والدین به‌زبان خودشان با کودک صحبت کنند. این راهکار، همیشه به یک دوزبانه‌گی کامل ختم نمی‏شود. چرا که بستگی کامل به این موضوع دارد که کودک چه مدت زمانی را با هرکدام از والدین سر می‏کند.

در حالتی که هردو والدین به‌یک زبان صحبت می‏کنند، اما این زبان متفاوت از زبان محیط زندگی و تحصیل کودک است، راهکار توصیه شده این است که هردو والدین در خانه و محیط خانوادگی زبان خودشان را صحبت کنند و اجازه بدهند که کودک، زبان محیط را در مدرسه یاد بگیرد.

در این روش، موفقیت یادگیری زبان والدین، رابطه‏ی مستقیمی با درجه‏ی اهمیت و موقعیت زبان والدین دارد که در این‏جا به نام زبان اقلیت به آن اشاره می‏شود.

در هریک از این دو راهکار معمول، توصیه شده که جدایی و فرق میان دو زبان، از همان ابتدا مشخص شود. البته نمی‏شود در همه‏ی شرایط این فرق را رعایت کرد.

در یادگیری هردو زبان، وجود محیط مثبت و غنی زبانی، لازمه‏ی موفقیت کار است. هم‏چنین بهتر است که زبان اقلیت با کمک سی‏دی و یا دی‏وی‏دی ترویج داده شود. با آشنا کردن کودک با سایر افرادی که به‌زبان اقلیت صحبت می‏کنند، می‏توان کودک را ترغیب و تشویق به یادگیری زبان کرد.

یکی از موضوعاتی که باید مدنظر قرار داد، این است که زبان اقلیت و یا زبانی را که کم‏تر در گفت‏وگوی روزانه غالب است، باید در محیط‏‏های مختلف و شرایط مختلف، به کودک آموزش داد. مثلاً اگر زبان اقلیت فقط در خانه با کودک صحبت می‏شود، بهتر است در یک گردش به باغ وحش، نام حیوانات را به زبان اقلیت هم به کودک یاد بدهید تا دامنه‏ی لغات کودک به این زبان هم گسترش پیدا کند.

نکته‏ی پیشنهاد‏شده‏ی آخر این که با استفاده از روش‏های مختلف، کودک را تشویق به استفاده از هردو زبان بکنید. مثلاً وقتی در محاوره با مادربزرگ و یا پدربزرگ که به زبان اقلیت صحبت می‏کنند، کودک هم از زبان اقلیت استفاده می‏کند، او را مورد تشویق قرار بدهید.

کتاب‏ها و راهنماهای زیادی درباره‏ی آموزش کودکان به دو زبان نوشته شده است. برای اطلاعات بیش‌تر در این‏باره، می‏توانید به این تارنما مراجعه کنید.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

با تشکر از خانم دهبان به خاطر پرداختن به موضوع مهم دوزبانگی و آموزش زبان مادری که متاسفانه در رسانه ها کمتر به آن پرداخته می شود. همانطور که شما گفته اید، زندگی در یک محیط باز و بین المللی مثل اروپاست که تازه به ما می فهماند که پدر و مادرهای بسیاری در ایران چه راحت فرصت یادگیری زبان مادری را از بچه هایشان می گیرند! وقتی بدانیم که پس از چند سال کلاس رفتن برای یادگیری زبان دوم در مدارس ایران باز هم نتیجه مطلوبی ندارد تازه می فهمیم که پدر و مادرها چه فرصت طلایی را از کودکانشان می گیرند چون کودکان به راحتی می توانند دو و حتی سه زبان را همزمان یاد بگیرند ولی در بزرگسالی این کار دیگر بسیار سخت می شود. شاید مسخره باشد ولی همه این سوء تفاهم ها به مساله به ظاهر ساده تحقیر لهجه ها در ایران بر می گردد! پدر و مادر برای اینکه بچه شان لهجه ترکی یا رشتی یا... نداشته باشند و از سوی بقیه مسخره نشوند، از همان ابتدا با بچه هایشان فارسی تهرانی حرف می زنند و به همین سادگی فرصت یادگیری یک زبان را از کودکانشان می گیرند!؟ به این مساله واقعا باید جدا پرداخته شود تا نسلهای آینده حداقل این فرصت را از دست ندهند و جامعه ای دوزبانه و چندزبانه داشته باشیم و نه فقط تک زبانه و تک لهجه یعنی فقط لهجه تهرانی و بقیه زبانها و لهجه ها مسخره شوند و نشانه دهاتی بودن و عقب مانده بودن!؟ این سوء تفاهم تاریخی در ایران باید برای همیشه از بین برود.

-- سعید ، May 31, 2010 در ساعت 03:15 PM

سرکار خانم سمیه دهبان بسیار مقاله جالبی بود ای کاش مقامات دولت ایران این مقاله ی شما را بخوانند و در ایران بکار ببرند همچنین با نظره سعید هم موافقم من فارسی را با لهجه جنوبی حرف میزنم و به همین خاطره بارها من را به دهاتی بودن متهم کرداند طوری شده بود که درجمع جرات حرف زدن را از دست داده ام یا باید با لهجه تهرانی حرف بزنی یا خفه بشی و حرف نزنی این چیزها باعث بوجود امدن تنفری بزرگ در بین ایرانیان غیره تهرانی یا غیره فارس زبان شده است واقعن باید فکری برای این فرهنگ مریض کرد امیدوارم خانم سمیه دهبان باز هم مقالاتی از این نوع در این سایت بنویسند و ایرانیان را به فکره چاره وادارند.

-- بدون نام ، May 31, 2010 در ساعت 03:15 PM

گزارش مفیدی بود. مشکل عمده بجه های ایرانی متولد خارج یادگیری خواندن و نوشتن فارسی است که اگر آنها به این کار موفق شوند درجه انس اشان با زبان بسیار بالاتر خواهد رفت. از آنجا که من خودم در خانواده با همین موضوع مواجه هستم و فرزندم در المان بزرگ شده است به تازگی یک روش دیگر به ذهنم رسیده است که خوب هم جواب داده است. از این قرار که من برای پسرم فقط به فارسی ایمیل می زنم و برایش هر روز مطالب جالب کودکانه به فارسی روی ایمیل می فرستم و او هم خوشحال است و بدین طریق فارسی خوانی و نویسی را تمرین می کند

-- علی ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:15 PM

برای لغت های معمولی مانند مزیت های ارتباطی، فرهنگی، تحصیلی ... دیگر لازم نیست در یک متن فارسی برابرهای انگلیسی نوشت. این کارها باعث ضعف زبان و وابستگی زبانی می شود.

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:15 PM

دو زبانه بودن تنها مزیت ندارد، معایبی هم دارد. ایکاش به آنها هم اشاره میشد.

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:15 PM

دوستان عزیز غیر فارس و غیر تهرانی بحث تکراری لهجه را مطرح کردن که به نظر من ریشه در اشکال تربیتی و عدم اعتماد به نفس خودشون داره.
ایران 70 میلیون جمعیت داره که 12 میلیون آن در تهران زندگی می کنند. از این 12 میلیون هم همه لهجه تهرانی ندارن، برخی بعد از سال ها مهاجرت هنوز لهجه شهر خودشون رو دارن.
حالا با این حساب اگر 58 میلیون دیگه از ترس اون 12 میلیون می خوان لهجه خودشونو عوض کنن؛ مشکل از خودشونه که اعتماد به نفس ندارن. وگرنه تهرانی ها اینقدر بد بختی و گرفتاری دارن که وقت ندارن شما رو مسخره کنن.

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 03:15 PM

نام زبانی که در آذزبایجان رواج دارد ترکی است و نه آذری. زبان آذری زبانی بوده هم خانواده با زبان فارسی که با چیره گی زبان ترکی از بین رفته است. زبان ترکی آذربایجانی از شاخه زبان های آلتایی است و هم خانواده با ترکی ای که در ترکیه و ترکمنستان و قرقیزستان و ازبکستان رواج دارد.

-- بدون نام ، Jun 2, 2010 در ساعت 03:15 PM