رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و تاریخ > در جستوجوی «خدا شهر» | ||
در جستوجوی «خدا شهر»ونداد زمانیv.zamaani@gmail.comدر بخش نخست اشارهای به دستاورد بسیار بدیع «جان لویی وایوز» فیلسوف اومانیست قرن ١٦ میلادی در بحبوحه فراگیرشدن رنسانس در اروپا و نقش سنت شکن و پایهگذارانه کتابش «حمایت از فقرا» داشتیم. وایوز بیش از هر چیز یک اومانیست مذهبی بود که همه تلاش عقیدتیاش را معطوف تدوین کردن زمینههای عملی و قابل اجرای بازگشت بشر به آغوش وعده داده شده خدا کرد. وایوز قبل از آنکه از طرف حکمرانان شهر «براژ» پیشنهاد تهیه برنامهای جهت سروسامان دادن به وضعیت فقرای شهر را دریافت کند، در دربار شاهان و مراکز علمی و مذهبی اروپا، لقب مرد صلح را از آن خود کرده بود.
جنگهای ناتمام و غیرمسئولانه شاهان اروپا، از دید او بلای خانمانسوزی بود که سایه شوم خود را بر اروپا افکنده بود. نامههای او به دربار شاهان درگیر جنگ و مهمترین آنها هنری هشتم، زبانزد محافل قدرتمند اروپا شده بود. وایوز در نامه مهم دیگری خطاب به پاپ که در وصف صلح و جنگ نوشته شده، با لحن تندی میگوید: «نمیتوان داعیه مسیحیت داشت و همزمان با آن طالب جنگ بود.» آشنایی نزدیک و مراودات نظری وی با توماس مور، وایوز را بر آن داشت تا با توسل به شیوهها و رهنمودهای عملی، قادر به الگوبرداری از نوشتههای مور شده و بتواند ایدهآلهای مطرح شده در کتاب «اتوپیا»ی او را در زمانه خود به کار ببندد. از طرف دیگر، وایوز در این فکر بود که چگونه وزنه بسیار معتبر «بخشش و نیکوکاری» را که از قدیس معروف آگوستین در دلش جای داده بود در ترکیب با ایدهآلیسم سکولار «اتوپیا» قرار دهد. وی میخواست از مجموع آن دو به نگاه جدید و سومی برسد که هم از منطق مذهبی برخوردار باشد و هم از احترام جدیدی که اومانیسم موجود در رنسانس برای انسان قائل بود. سایه دهشتناک طاعون در طی چند نسل گذشته و درصد بالای مرگ و میر که گریبان بیش از ٢٠ درصد از جمعیت اروپا را گرفته بود نیز بر دلنگرانیهای این مسیحی اومانیست میافزود. بهویژه آنکه او به خوبی واقف بود که دلیل اصلی برگشت چندینباره طاعون، با عدم وجود شبکه جدی بهداشت عمومی در شهرهای اروپا رابطهی مستقیم دارد. نگاه نافذ اجتماعی و توجه همیشگیاش به مردم فقیر، بیکاران، دورهگردان، گدایان و بحران بهداشتی و اخلاقی ایجادشده در شهرها به واسطهی آنها، او را برآن داشت که به چندین دلیل، دست به نوشتن یک اساسنامه بزند تا برای اولینبار به وضعیت فقرا سرو سامانی مشخص و برنامهریزیشده داده شود. نظرات مذهبی آگوستین که عمیقا معتقد به کمک به همنوع به عنوان تنها راه بازگشت بشر به بهشت از دسترفته بود، دیدگاههای ضد اشرافی و ضد تجملات مذهبی توماس مور و شرایط ناگوار اجتماع مملو از جنگ، فقر و طاعون، احتیاج به یک شوک تسریعکننده داشت تا نابغه متفکر و صلحدوستی چون جان لویی وایوز را به سمت تدوین اولین اساسنامهی پیشرفتهی حقوق بشر سوق دهد. جال اینجاست که این اساسنامه بلافاصله در تمام اروپا، توسط شهرهای بزرگ الگوبرداری شد.
شهر «براژ» که از اوائل قرن ١٤ میلادی به برکت گسترش تجارت دریایی، رشد تجار شهرنشین و بعدها رونق صنعت پارچهبافی تبدیل به یکی از ثروتمندترین شهرهای اروپا شده بود از اواخر قرن ١٥ در رقابت با شهرهای اطراف، شتاب پیشرفت اقتصادی خود را از دست داد. پیامدهای رکود اقتصادی نظیر بیکاری، افزایش جمعیت فقیر و ترس از شورشهای اجتماعی برای حاکمان شهر «براژ» (که خود از تجار نوکیسه و تاثیر گرفته از ارزشهای رنسانس بودند) راهحلی به جای نگذاشت جز حمایت از اقشار بسیار محروم، که به وسیله آن بتوانند نظم و کنترل شهر را قویتر از همیشه به دست گیرند. ریسک واگذاری مردم فقیر به حال خود، بهویژه بعد از شورشهای پرخشونت و مشهوری چون «آناباپتیستها»، تزریق نظریات خطرناکی چون عمومی کردن اموال خصوصی، سرایت بیماریهای واگیردار، از جمله طاعون که هنوز در حال جولان دادن در شهرهای بزرگ اروپا بود دست باعث شدند تا پیاده کردن اصلاحات رادیکال وایوز در دستور کارصاحبمنصبان شهر «براژ» قرار گیرد. وایوز و برنامه بیمه اجتماعی او، بیش از هرچیز باعث تضعیف موقعیت کلیساها میشد که در دوره هزار ساله قرون وسطی، مسئولیت حمایت و کمک به نیازمندان را بر عهده داشتند. وایوز میدانست که سیستم کمکهای کلیسا قادر به حل و کنترل جمعیت رو به افزایش فقرا نیست. همچنین کلیسا با وجود حمایت مذهبی از فقر و عزت و احترام به متکدیان و نسبت دادن زندگی فقیرانه به عیسی مسیح، عملا خواهان برچیدن فقر از جامعه نیست.
وایوز در کتاب «حمایت از فقرا» رسما به کلیسا و دیدگاههای فقرگرایانه متولیان آن تاخت. او بیش از هرچیز در مقدمه کتابش به این موضوع اشاره کرد که مردم فقیر، بیکاران، دورهگردان و گدایان از مذهب و اعتقادات مذهبی فاصله گرفتهاند و کشیشان نیز با رها کردن آنها در موقعیت اجتماعی بد، در روند افزایش گناهکاری آنان نقش دارند. ویواز با دقت و احتیاط تمام از زدوبندهای رهبران کلیساها و سوءاستفادههای مالی آنها و وجود نداشتن حساب و کتاب در دخل و خرج بیمارستانهای متعلق به کلیساها صحبت به میان آورد. نکته اساسی که نباید نادیده گرفته شود حضور مخوف دادگاههای انگیزاسیون بود که توانایی تحت تعقیب قرار دادن این یهودی تازه کاتولیک شده را به همان شکل که پدر و پدربزرگش را محکوم به مرگ کردند، داشت. اما دانش عمیق این کاتولیک اومانیست و شخصیت سالم و صلحدوستش، این امکان را به او میداد تا نظریات خود را در لابلای منطق مذهبی اعلام کند. ویواز نه تنها در برنامهای بسیار دقیق در کتاب دو جلدیاش «حمایت از فقرا» در سال ١٥٢٦ میلادی، نحوه کمک درازمدت به فقرا و راههای عملی برای بیرون آوردن آنها از حلقه نکبت مداوم را برشمرد بلکه با اعلام لزوم آموزش اجباری فرزندان محروم از تحصیل فقرا و ایجاد موسسات پیگیری از آنها، زمینههای براندازی فقر را در دستور کار خود قرار داد. وایوز توانست از طریق اجرای برنامه خود در شهر «براژ» تمرینی تلفیقی از «خداشهر» آگوستین و «اتوپیا» رنسانس بنا کند. تلفیقی که بدون شک به یکی از مهمترین تجربههای اجتماعی بشر معاصر تبدیل گشت. منابع: 1- Charity: The Case History of a Pattern, Edgar WindSource: Journal of the Warburg Institute, Vol. 1, No. 4 (Apr., 1938), pp. 322-330Published by: The Warburg InstituteStable URL: http://www.jstor.org/stable/ 2- The Theater of Man: J. L. Vives on SocietyAuthor(s): J. A. Fernandez-Santamaria Source: Transactions of the American Philosophical Society, New Series, Vol. 88, No. 2 (1998),pp. i-209, Published by: American Philosophical SocietyStable URL: http://www.jstor.org/stable/1006630 3- Policing the Poor: J. L. Vives and the Sixteenth-Century Origins of Modern Social Administration Author(s): H. C. M. Michielse and Robert van KriekenSource: The Social Service Review, Vol. 64, No. 1 بخش نخست: • اولین قانون مدرن «حمایت از فقرا» |
نظرهای خوانندگان
وایوز ایران پرستو فروهر می تواند باشد که انگیزاسیون ایران آنها را به طرز فجیعی کشت.
-- SIMA_6565 ، Apr 7, 2010 در ساعت 08:22 PMنویسنده محترم شما خیلی ایده آلیست تشریف دارید که فکر می کنید ( از نوشته شما معلوم آست) شرایط ایران شبیه اروپای رنسانس است. تجار آن موقع نوکیسه بودن ولی ثروت شان مثل سرمایه داران ما بادآورده نبود. آنها کلی ریسک کردند و ابتکار به خرج دادند. متفکرین شان هم مثل این هایی که در زندان ج.ا هستند نبودند که ریش شان به جایی بند است و حداکثر سه ماه زندان می کشند. می ماند فقرای ما که آنها هم با پول بی زبانی که در دست حکومتی هاست به دله دزدی د گداصفتی خو کردند. ایران احتیاح به یک کودتا دارد تا از شر این کفتارها خلاص شود.
-- سرهنگ سابق ، Apr 7, 2010 در ساعت 08:22 PMنوشته های خودتان را بیشتر ترجیح می دهم. پس لطفا بیشتر بنویسید.
-- خواننده همیشگی مطالب شما ، Apr 7, 2010 در ساعت 08:22 PMاگر میل حرم دارم
یه یار محترم دارم
شکستم شیشه غم رو
خودم باباکرم دارم
خودم باباکرم دارم
و.ز
-- بدون نام ، Apr 8, 2010 در ساعت 08:22 PMونداد زمانی گرامی
در جمله ای که این عبارت "جنگهای ناتمام" به کار رفته، ترکیب درست تر باید "جنگ های بی پایان" باشد.
مورد بالا خیلی مهم نیست اما در هنگام ویرایش می توان این خطاهای کوچک را نیز از میان برده و کار نهایی را هر چه کامل تر و روان تر به نتیجه رساند.
با احترام
-- مترجم ، Apr 9, 2010 در ساعت 08:22 PM