رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و تاریخ > اولین قانون مدرن «حمایت از فقرا» | ||
اولین قانون مدرن «حمایت از فقرا»ونداد زمانیv.zamaani@gmail.comاستقبال بیسابقهای که «جان لویی وایوز» از ۵۰۰ سال پیش تاکنون به شکل مداوم در مراکز آکادمیک به خاطر نوشتن کتاب «حمایت از فقرا» به دست آورده بود، بهطور ناگهانی طی ۱۰ سال گذشته از افزایشی کمنظیر برخوردار گشته است.
در سالهای اخیر دهها کتاب و انبوه مقالههای تحقیقاتی و انتقادی در بارهی راهحل عملی که متفکر اومانیست اسپانیایی در سال ۱۵۲۶ میلادی بنا بر پیشنهاد شهرداری شهر «براژ» تدوین کرده است به رشته تحریر درآمده است. در این آثار از کتاب «حمایت از فقرا» به عنوان اولین بیمه عمومی، اولین بیمه بیکاری، اولین قانون سواد آموزی عمومی، اولین موسسه خیریه غیرمذهبی و حتی تحت عنوان اولین منشور حقوق بشر در تاریخ معاصر جهان یاد میشود. برای تشخیص اهمیت هر چه بیشتر اصلاحات انقلابی متفکر مذهبی عصر رنسانس جان لویی وایوز، این سوال اصولی مطرح میشود که براساس کدام زمینه تاریخی، فرهنگی و اقتصادی او قادر به خلق این برنامه شده است؟ آیا این یک دستورالعمل اقتصادی بود که برای رفع کمبود کارگر در اولین شهر کارگاههای صنعتی مدرن نوشته شده بود؟ آیا ممکن است که تدوین اساسنامهای برای فقرا به خاطر شورش اجتماعی «آناباپتیستها» بود که درست سه سال پیش از این در یک شهر کوچک آلمانی با خشونت تمام به خاک و خون کشیده شده بود؟ آیا میتوانست برنامه از پیش تهیه شدهای باشد که شهرداری سکولار «براژ» ترتیب داد تا موسسات خیریه کلیساها را از دور خارج کند؟ شاید بتوان بر بدبینیها افزود که اصلاحی به این عظمت، در دستور کار یکی از ثروتمندترین شهرهای اروپا قرار گرفت، زیرا نگران از دست دادن کنترل و نظم شهر بود. همچنین میتوان به کنجکاویها میدان بیشتری داد و در جستجوی رابطهی مشترکی بود بین کتاب «اتوپیا»، نوشتهی اندیشمند رنسانس «توماس مور» و دستورالعملهایی که در کتاب «حمایت از فقرا» توسط جان لویی وایوز مدون شده است. برای پاسخگویی به همه ادعاهای اعلام شده، قبل از هرچیز میتوان نگاهی داشت به سرگذشت زندگی آقای وایوز و تلاش کرد تا از طریق بازنمایی حوادث و تجربیات زندگی شخصی و مردمی که او با آنها ملاقات داشته است با ریشههای واقعی، اندیشه انسانگرایانه این متفکر مذهبی آشنا شد. به مناسبت پانصدمین سالگرد تولد جان لویی وایوز مرکز مطالعات یونسکو متنی را تهیه کرده است که به گونهای مستدل زندگینامه او را در مقالهای به چاپ رسانده است. در این مقاله آمده است: «او متولد بندری است در اسپانیا به نام والنچیو که به دلیل ارتباطات اقتصادی با شهر ایتالیایی ناپل از تحولات رنسانس نیز تاثیر گرفته بود. وایوز جوان در خانوادهای بسیار قدیمی و متمول یهودی بزرگ شده بود که تحت فشارها و محدودیتهای حکومت مسیحی اسپانیا تغییر مذهب داده و مسیحی شده بودند.
وایوز ۱۵ ساله بود که شاهد اعدام پدر و پدر بزرگش توسط دادگاه انگیزاسیون میگردد. دو سال بعد به پاریس فرستاده میشود تا در دانشگاه پاریس ادامه تحصیل دهد. اولین مجموعه مقالات وایوز با عنوان «در تقابل با شبه دیالیکتیستها» در ۲۲ سالگی نوشته میشود که در آن از دید یک کاتولیک معتقد به ارسطو به نقد دانش بسیار محدود و محافظهکارانه دانشگاه پاریس میپردازد. بعد از عزیمتش به شهری در شرق هلند کنونی «براژ» به حلقه روشنفکران رنسانس و از جمله آنها «اراسموس» میپیوندد و از آن طریق با متفکر مسائل اجتماعی، «توماس مور» آشنا میشود. تاثیر کتاب ایدهالیستی «اتوپیا» زمینهساز تفکرات واقعگرایانهای میشود که چند سال بعد در «حمایت از فقرا» به طور جدی خود را آشکار میکند. در حلقه اومانیستهای شمال اروپا، اراسموس سرآمد تحقیقات مذهبشناسی بود، توماس مور متخصص افکار سیاسی و اجتماعی محفل فوق بود و جان لویی وایوز متخصص فلسفه اخلاق. شهرت و اصالت دانش این جوان او را به معلم و استاد خصوصی شاهزادگان و نجیبزادگان اروپا تبدیل کرد. با پذیرفتن شغل استادی دانشگاه آکسفورد به انگلیس رفت ودر آنجا بود که به دوستی همیشگی با همسر هنری هشتم، کاترین آراگون نائل گشت و تا آخر عمر، بارها به کمک مقرری کوچک ملکه در موقعیتهای سخت قادر به ادامه تحقیقاتش گشت. آشنایی و علاقهی روز افزون وی به قدیس متفکر آگوستین و ایدهآل «شهر خدا» و تلفیق آن با «اتوپیا» اثر توماس مور، انگیزه بخش مهمترین اثر وایوز گشت. بر طبق نظریه آگوستین، آدم و حوای رانده شده از بهشت اولیه، برای برگشت دوباره به دامن خدا باید ابتدا شهر شاد و پر از همکاری و مساعدتی فراهم کنند که سرشار است از عشق به خدا. تاکید بر نیکوکاری و کمک به همنوع از دید این قدیس روحانی از سخنان خدای مسیحیت نشات میگرفت که اعلام کرده بود با وجود طرد کردن بشر از عدن، برای او وسیلهای تهیه دیده است که با به کارگیری آن، شانس بازگشت به خانه خدا را خواهد داشت. از قول آگوستین «خیریه» هدیه خداوند بود. به اعتقاد او هدیه «نیکوکاری» ذاتا انسان را به تشکیل خانواده و اجتماع و در ادامه به ساختن شهر میرساند.
بنا بر همان نظریه، بشر محکوم به اجتماعی زیستن است چون باید «نیکوکاری» را در ارتباط با دیگران به کار بگیرد. آگوستین امیدوار بود که افزایش نیکوکاری، شهر را به عنوان یک مجموعه انسانی آماده بازگشت به بهشت از دست داده شده کند. جان لویی وایوز با پذیرفتن این عقیده مذهبی برای تبیین دغدغههای عملی خود و برای ایجاد شهر بهتر و سرشار از نیکوکاری است که دست به نوشتن «حمایت از فقرا» میزند.» ادامه دارد... منابع: Juan Luis Vives’ De Subvention pauperum…, (On the Relief of the Poor) The Theater of Man: J. L. Vives on SocietyAuthor(s): J. A. Fernandez-Santamaria Source: Transactions of the American Philosophical Society, New Series, Vol. 88, No. 2 (1998),pp. i-209Published by: American Philosophical SocietyStable URL: http://www.jstor.org/stable/1006630 Policing the Poor: J. L. Vives and the Sixteenth-Century Origins of Modern Social Administration Author(s): H. C. M. Michielse and Robert van KriekenSource: The Social Service Review, Vol. 64, No. 1 (Mar., 1990), pp. 1-21Published by: The University of Chicago PressStable URL: http://www.jstor.org/stable/30012064 |
نظرهای خوانندگان
آقای زمانی سال خوب و پر تلاشی برایتان آرزو می کنیم. نوسته ها و ترجمه های شما صبورانه اجزای مثبت تمدن غرب را انعکاس می دهد.
-- ماندانا و علی ، Apr 5, 2010 در ساعت 11:46 PMta in ja ke neveshtid ziad az motefaker mazhabi boodanash nagoftid!!
-- بدون نام ، Apr 5, 2010 در ساعت 11:46 PMحالا حالا ها باید بریم جلو تا پا هامون باز بشه... این غربی ها بی خود نیست غرب شدند.
-- یک سبز سکولار ، Apr 5, 2010 در ساعت 11:46 PMبیچاره فقرای وطن ما
-- بدون نام ، Apr 6, 2010 در ساعت 11:46 PMبه یک سبز سکولار: بله، درست می فرمایید که ما هنوز خیلی راه داریم تا به 5 قرن پیش اروپا برسیم اما بهتر است کمی بیشتر دقت کنیم:
پدر و پدر بزرگ این بابا را به خاطر دگر اندیشی اعدام کرده اند. تا همان زمان، آثار ابن سینا و خیام و دیگر دانشمندان ایرانی و شرقی به عنوان مراجع علمی معتبر (و نزدیک ترین به منابع علمی یونان قدیم و سایر ملل پیشرفته باستانی) در دانشگاه های اروپایی تدریس می شده و همچنان کمیت همه شان لنگ بوده!
حتی در خود ایران آن زمان هم فعالیت علمی و فرهنگی و فناوری چندان بد نبوده اگر چه که شرق و غرب هر دو درگیر مذهب واپس گرا و متعصب بودند، منتهی اوج تفتیش عقاید در آن زمان در اروپا و بیشتر از هر جای دیگر، در همان اسپانیا بوده که این فرد هم از آنجا می آمده. (خودش هم که کاتولیک و پیرو منطق ارسطویی بوده!)
هم اینک نیز، دنیای آزاد غرب را یک اقلیت آگاه است که می چرخاند وگرنه اکثریت جامعه یا به کلی ناآگاه هستند یا از آن بدتر، دچار "کژ آگاهی" و سواد نصفه و نیمه و نمدار که از ناآگاهی و بی سوادی بدتر و خطرناک تر است!
اگر ساکن کشورهای اروپایی یا آمریکای شمالی و کانادا هستید، با یک نگاه به دور و بر خود می توانید بازگشت گروه های نسبتاً بزرگ مردم به مذهب مسیحیت را نیز مشاهده کنید. (و این در حالی است که در کشورهای آمریکای جنوبی و ایران و خیلی جاهای سنتی و مذهبی دیگر، نفوذ مذهب و گرایش به سنتهای پوسیده رو به کاهش است، اگر چه به کندی و با زحمت بسیار.)
نمی خواهم بگویم نسبت به وضعیت آینده دنیا ناامید هستم، اما امیدواری چندانی هم ندارم چرا که همه چیز بیشتر رو به سوی نوعی ناآرامی و بی ثباتی می رود تا آرامش و ثبات، از هر نوع آن ...
-- یک سبز سکولار دیگر (البته بیشتر از نوع نگهدار محیط زیست) ، Apr 6, 2010 در ساعت 11:46 PMسکولار سبز دیگر
-- سبز سکو.لار ، Apr 6, 2010 در ساعت 11:46 PMآخرین آمارهای غربی حکایت از کم شدن آمار مذهبیون دارد ولی شکی نیست که بر فعالیت آنها افزوده شده است. مثل اینکه خطر محو شدن در درون تاریخ را با نگرانی تمام حس می کنند و ...