رادیو زمانه > خارج از سیاست > طنز > دیگه از صیغه گذشته | ||
دیگه از صیغه گذشتهکامران ملکمطیعیاین هفته وقتی رسیدم دفتر برنامه خارج از محدوده، دیدم محشری به پاست که بیا و ببین.
داییعطا و ژینوسخانم داشتن با هم دعوا میکردن. وقتی موضوع رو ا ز رحمتعلیخان کمردرهای جویا شدم، گفت که از قرار معلوم داییعطا صبح یه کادو برای ژینوسخانم میخره و بهش میده و همین کادو باعث دعوا میشه. گفتم: «مگه کادو چی هست حالا؟» رحمتعلیخان گفت: «داییعطا یه قیچی خریده واسه ژینوسخانم و ژینوسخانم هم به تریج قباش برخورده که داییعطا خواسته غیر مستقیم گوشه بزنه که سانسورچیه.» خلاصه سرتون رو درد نیارم. ژینوسخانم وقتی داد و بیدادهاش تموم شد، کیفش رو برداشت و رفت و موقع رفتن هم گفت: «هیچکدومتون جنبه آزادی بیان رو ندارین.» بعد هم در رو محکم به هم کوبید و بست؛ جوری که تابلوی برنجی پشت در که روش نوشته دفتر خارج از محدوده، از میخش کنده شد و افتاد زمین. داییعطا گفت: «دیدی دایی جان چه المشنگهای راه انداخت بیخود و بیجهت؟ خیال کرده چون زنه، هر کاری که دلش خواست بکنه.» گفتم: «آخه داییعطا این همه کادو. چرا قیچی خریدی براش؟» گفت: «همین جوری. حراجی بود، منم خریدم. گفتم زنه؛ تو خونه دوخت و دوز میکنه؛ لازمش میشه. من چه میدونستم که بهش برمیخوره و فکر میکنه دارم چرتکه رو میدم دستش.» رحمتعلیخان گفت: «بیخیال! بهتر که رفت. اتفاقاً محیط مردونه شد و بهتر میتونیم کار کنیم. چون اولین خبر این هفته ناموسیه و خداوکیلی من که روم نمی شد جلوی ژینوسخانم چیزی بگم.» گفتم: «خبر ناموسی دیگه چه صیغهایه؟» رحمتعلیخان گفت: «دیگه از صیغه گذشته؛ عقدیه.» گفتم: «چیه ماجرا؟» رحمتعلیخان گفت: «کجایی بابا مگه نشنیدی؟» گفتم: «چی رو؟» گفت: «آقای کروبی گفته تو زندانها به زندانیها شکنجه جنسی میدن. ایشون گفته مدارک زیادی هم داره در این رابطه. آقای انصاری معاون سابق رییسجمهور و عضو مجمع روحانیون مبارز هم خبر رو تأیید کرده.» گفتم: «خب؟» گفت: «اما آقای لاریجانی، رییس مجلس فعلی و رییس سابق صدا و سیما گفتن ما پرسیدیم و تحقیق کردیم و چنین چیزی وجود نداره.» داییعطا گفت: «من شنیدم که این کار رو دوره شاه تو ساواک با زندانیها میکردن.» گفتم: «شاید شایعه باشه. ما از کجا میدونیم؟ من که دوره شاه یادم نیست.» داییعطا گفت: «جنب تو یادت نباشه؛ اما اکثر مسئولین کشور تو اون دوره مبارز بودن و زندانی. اونها بهتر میدونن و یادشونه. شما درد زندون نکشیدی؛ اما اکثر آقایون خودشون دردکشیده هستن!» رحمتعلیخان گفت: «من میمیرم واسه جملات قصار و گفتههای مسئولین.» گفتم: «چه طور؟» گفت: «این وزیر راه و ترابری، آقای بهبهانی رو میگم، یه حوض زده که من موندم بخندم یا تعجب کنم یا گریه.» گفتم: «مگه چی گفته ایشون؟» رحمتعلیخان گفت: «ایشون فرمایش فرمودن که چرا گیر هی میدین به افتادن هواپیماها؟ این قضیه مثل انسان سالمیه که از خونه میره بیرون و مشخص نیست تو راه چه مشکلی پیدا می کند.» گفت: «خب این مثال ایشون چه ربطی به هم داشت. یا به قول معروف چیز چه ربط داره به میز؟» رحمتعلیخان گفت: «همین دیگه. من برای همینه که میگم موندم تو این گفته که بذارمش کجا و چه جوری تفسیرش کنم. آخه این شد حرف کارشناسی؟ اگه این جوری باشه که من از ایشون کارشناسترم. تازه دو قورت و نیم ایشون هم باقیه وقتی ازش پرسیدن که چرا مدتی سکوت کرده بود، گفتن روزه سکوت گرفته بودم!» داییعطا گفت: «آقا به نظر شما این قضیه رو میشه جزء دستآوردهای دولت گذاشت؟ یا خبر رو پاره کنم بریزم دور؟ »گفتم: «خبر رو چرا پاره میکنی شما حالا؟» رحمتعلیخان گفت: «چی هست حالا خبرت دایی؟» گفت: «آقا در عرض یه ماه تعداد مبتلا یا به آنفولانزای خوکی در کشور از ۱۴۴ نفر رسید به ۱۹۶ نفر. خب این نشوندهنده پیشرفت و ترقی نیست؟ یعنی نمیشه زدش به حساب دستآورد دولت؟» رحمتعلیخان گفت: «دایی هر گردی که گردو نیست. خب اگه این جور باشه، طی ۱۶ ماه اخیر ۲۴ نفر از تهرانی هم به علت سوء تغذیه جون خودشون رو از دست دادن. میگن این فقط آمار بهشت زهرای تهرانه و شهرستانها هنوز آمار مشخصی نداره. اگه اینها دستآورد محسوب میشه که آقای احمدینژاد حتماً قاطی بقیه آمارهای جینی و غیر جینیاش صد دفعه آورده بود کرده بود تو چشممون!» گفتم: «آقا خبر سیبهای آمریکایی رو شنیدین که تو بازارهای میوه به فروش میره بعد از قضیه پرتقالهای اسرائیلی؟» رحمتعلیخان گفت: «دیگه حرف نزن قبل از اینکه نذارن حرف بزنی.» گفتم: «یعنی چی؟» گفت: «یه مویز و ۴۰ قلندر که شنیدی؟» گفتم: «آره.» گفت: «یک ساعت و نیم برنامه زمانه است و کلی عوامل دستاندرکار. تو هم که ماشاءالله هزار ماشاءالله چونهات گرم بشه، ول کن نیستی. شما رو به خیر و ما رو به سلامت. پا شو بریم تا هفته آینده به زندگیمون برسیم.» |
نظرهای خوانندگان
چرا از میس زالزالک دیگه طنز نمیگذارید؟
-- سعید نظری ، Aug 16, 2009 در ساعت 11:59 AMبا سلام به شما، آقای ملک مطیعی:
-- Baran ، Aug 17, 2009 در ساعت 11:59 AMواقعاً خسته نباشید.برنامتان حرف نداره مخصوصان این دو شخصیت جدیدتان،( دایی عطا و ژینوس خانم ) شاهکار هستند.
با اشتیاق زیاد در انتظار شنیدن برنامتان هستم
با تشکر فراوان از رادیو زمانه و برنامی زیبای شما (خارج از محدوده)
باران از لوس انجلس
دستتان درد نكند آقاي ملك مطيعي ...بسيار مطالب بي مزه اي مينويسيد... با تشكر فراوان از شما ولي بنده ترجيح مي دهم مطالب آقاي سيد نبوي رو بخونم اگر قراره وقتي بذارم...
-- علي بهاري ، Sep 18, 2009 در ساعت 11:59 AMباز هم از زحمتي كه ميكشيد ممنون