رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۶ خرداد ۱۳۸۸
«آذربایجان جزولاینفک ایـران»

نخستین روزنامه‌ی ایرانیان مقیم قفقاز

نجم کاویانی

روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران»، نخستین نشریه‌ی ایـرانیان مقیم قـفـقاز بــه روز یک‌شنبــه ۲۷ ربیع‌الاخر ۱۳۳۶هجری قمری برابر با ۲۸ ژانویه ۱۹۱۸ مـیلادی به د‌و زبان (آذربایجانی و فارسی) در شهر باکو (اکنون پایتخت جمهوری آذربایجان) به مدیریت علی قلی‌زاده، از ایـرانـیان مقیم عشق‌آباد (اکنون پایتخت جمهوری ترکمنستان) بــه نشر آغاز کرد.

در حرف «ج» سرلوحه‌ی روزنامه‌ جمله‌ی «جـزولایـنـفک ایـران»، نوشته شده بود کــه تأکیدی بود بر مهر و علاقـه‌ی ایـرانیان مقیم قـفـقاز بر یکپارچکی ایـران. در زیر سرلوحه‌ی همه شماره‌های روزنامه‌ی «آذربایجان جزو لاینفک ایـران» در کادر متن زیرین با حروف درشت نوشته شده بود:

«این نشریه کــه از طرف ایـرانیان برای نخستین‌بار انتشار می‌یابد بر مبنای اهداف اسلامیت و دموکراسی تدوام می‌یابد. تنها آرمان و هدف نشریه به طور عام برای جهان اسلام و به طور خاص برای ملت نجیب ایـران در جهت دعوت بــه برقراری حبل‌الـمتین اتحاد است و در پرتو این اتحاد هدف دفاع از حقوق سیاسی است. این‌کــه نشریه "آذربایجان" در آیـنده بــه چه میزان بــه ملت خود خدمت خواهد کرد، امریست کــه افکار عمومی قضاوت خواهد کرد. در این نشریه نویسندگان توانای مقـیم باکو و ایـران شرکت خواهند کرد.»

نوشته را در آغاز، به اختصار در‌باره‌ی اوضاع سیاسی و اجتماعی که پیش‌زمینه‌ی انتشار روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» گردید، آغاز می‌کنم.


پیش‌زمینه‌ی تأسیس روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران»:

از سال‌های پسین قرن نوزدهم تا دو دهه‌ی اول قرن بیستم ده‌ها هزار تن از ایرانیان در تلاش یافتن کار و معاش به امپراتوری روسیه مهاجرت کردند و با در نظرداشت اقتصاد پررونق قفقاز بسیاری ار آن‌ها در مراکز صنعتی آن‌جا بودوباش گزیدند.

در اوخر دهـه‌ی دوم قرن بیستم تنها در «باکو و حومه‌ی آن دست کم پـنجاه هزار»1 مهاجر ایـرانی کــه اکـثراً آذربایجانی‌های ایـرانی بودنـد، زندگی می‌گردند. در این برهه احـزاب و گروه‌هــای سیاسی مخـتلف اعـم از دموکرات‌ها، پان‌اسلامیست‌ها و پان‌ترکیست‌ها در باکو و از جمله در بین ایرانیان فعال بودند.

تحریکات پان‌ترکیستی در باکو برجستگی بیشتر داشت. این تحریکات در باکو به طور اخـص از سال ۱۹۰۸ میلادی شکل گرفت. در این سال ترک‌های جوان در استانبول بــه قدرت رسیدند و گرایشات ترک‌گرایانه در دل امپراتوری عثمانی جانشین اندیشه‌ی غالب اتحاد اسلام کردید.

دولت عثمانی کــه بــه سود آلمان و بر ضد انگلیس وارد جنگ جهانی اول شده بود، در ظاهر امر با استـفاده از حربــه‌ی پان‌اسلامـیزم و صدور «فـتوا» تلاش می‌کرد کــه مسلمان‌هـای هـند، ایـران، افـغانستان، قـفـقاز و آسیای‌مـیانه را بر ضد انگلـیس و روسـیه بشورانـد، اما هـدف نهایی عثمانی‌هـا چیرگی بر میدان‌های نـفـتی باکـو و هم‌چـنین قسمت‌های شمالی ایـران جهت راه‌یابی بــه آسیای‌مـیانه و افغانستان بود.2 در نهایت توسعه‌ی مرزهای امپراتوری عثمانی به آنچه کمیته‌ی حاکم «اتحاد و ترقی» «مرزهای طبیعی» امپراتوری عثمانی می‌نامید.3

در سال ۱۹۱۱ در شهر باکـو «حزب مساوات» تأسیس گردید.4 تأسیس «حزب مساوات» کــه مورد حمایت ترکان عثمانی بود، باعث تمرکز فعالیت ناسیونالیست‌های قـفـقاز شد، واژه «مـلت» جانشین «امـت» و «پـان‌تـرکیسم» جایگزین «پان‌اسلامیزم» گردید. در سال ۱۹۱۷ «حزب مساوات» با حزب «فدرالیست‌های ترک» مـتحد شدند کــه هدفشان متحد کردن ترک‌زبانان در سایه قدرت دولت ترکیه بود.

در چنین اوضاع و احوال تحولات سیاسی در مسکو در۱۹۱۷ که در فرجام منجر به قدرت رسیدن بلشویک‌ها و فروپاشی امپراتوری کهن روسیه شد، خلاء قدرت را در قفقاز بوجود آورد. «مساواتی‌ها» با استفاده از چنین وضع در ۲۸ مه ۱۹۱۸ دولتی را تشکیل دادنـد و آن‌ را در سایه حمایت لشکریان ترک در باکو مستـقر گـردند و حکومت «مساواتی‌ها» تا ۲۸ آوریل سال ۱۹۲۰ ادامه یافت.5

تحریکات پان‌ترکیستی و طرح مسأله‌ی «استـقلال آذربایجان» ایـران نگرانی‌ها و واکنش‌های را در بین مهاجران ایـرانی مقیم قـفـقاز به‌وجود آورد و پیش از همه شاخه‌ی باکو «حزب دمـوکرات ایـران» بر ضد تحریکات «مساواتی‌ها» کــه آن را توطـئه برای خدشه‌دار ساختن تمامیت ارضی، یک‌پارچگی و حاکمیت ایـران می‌دانستند، واکنش نشان داد و در این راستا روزنامه‌ی دو زبانه‌ی «آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران» را در ۲۸ ژانویه ۱۹۱۸م در باکو نشر کردند.


نگاهی به محتوای روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران»:

همه‌ی شمـاره‌های روزنـامـه دارای سرمقـالـه بودند، کـه در آن‌ها مسایل مهم سیاسی و اجـتماعـی همراه با نظر و دیدگاه‌های دست‌اندرکاران روزنـامـه بازتاب یافته بود. مسأله‌ی محوری روزنامه مهر و وفاداری ایـرانیان مقیم قـفـقاز بر یکپارچکی ایـران و واکـنش آن‌ها در برابر تحریکات پان‌تـرکیستی در قـفـقاز، ترویج اصلاح و تحول سیاسی در ایران و حمایت از فرودستان بود. روزنامه پیوسته در کنار تأکید بر این‌که آذربایجان با بقیه ایران تاریخ مشترکی دارد، تلاش نموده که با بیان گذشته‌ی پرافتخار ایران اعتماد به نفس و تعلقیت به سرزمین ایران را پرورش بدهد.

در همین رابطه ف. علی قلی‌زاده، از ایـرانـیان عشق‌آباد و مدیرمسئول روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» در شماره‌ی دوم روزنامه مورخ سوم جمادی‌الاول ۱۳۳۶ هجری قمری برابر با دوم فوریه ۱۹۱۸ میلادی طی مقاله‌ی بلند از جمله می‌نویسد:

«چنان کــه روشن است قسمت‌های از قـفـقاز از آذربایجان جدا گـردیـده، فرقـه‌ی نیرومندی از مسلمانان قـفـقاز ایجاد شـده و آرزوی «مختاریت آذربایجان» را دارند .‌.‌. این مخـتاریت .‌.‌. مـوجب سر و صـداهـایی گردیده کــه گـویا در تـبریـز حـزبی به وجود آمده کــه هدف اصلی‌اش جدا ساختن آذربایجان از ایـران و تشکیل دیرکتور جداگانه بــه قصد اداره جداگانه آن‌جا و الخ.»

روزنامه این سر و صداها را قاطعانه رد می‌کند و تأکید می‌نماید: کــه «آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران است، آذربایجان عضو مهم خانواده‌ی ایـران خواهد بود.‌.‌. البته غایه آذربایجانی‌هـا اعمار ایـرانی است آزاد، مستقل، متحد و مقتتدر .‌.‌. تا دنـیا دنـیاست پرچم شیر و خورشیدنشان در آذربایجان در اهـتزاز است .‌.‌. آذربایـجان روح ایـران است، همان‌طوری کــه بدن بدون روح نمی‌تواند زنده بماند، روح بدون بدن نیز کاری را پیش برده نمی‌تواند.‌.‌. آذربایجانی ملت .‌.‌. مهمان‌نواز است، لیکن وقـتی.‌.‌. هرکسی بخواهـد آن‌ها را از ایـران جدا کـند، بــه دشمـنی جدی در مقابل او تـبدیـل می‌گـردنـد و او را از کـرده‌اش پشیمان می‌کنــند.‌.‌‌. »6

روزنامه‌ی «آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران» در نخستین شماره‌‌ی خود، یک برنامه‌ی سیاسی منسجم را ارایه کرده. این برنامه در آغاز اوضاع سیاسی جهان را به تصویر کشیده و از جمله نوشته کــه:

«اوضاع، با گذشت زمان وخامت بیشتر کسب می‌نـماید.‌.‌. سراسر دنیا را لهیب انقلاب‌هــا و شورش‌ها فرا گرفـته است. بـشریت در جنگ فلاکت‌بار می‌سوزد و نابود می‌شود. کره زمین بــه چنان مـیدانی از آشوب و هرج و مرج بدل شده کــه تاریخ مانـندی آن را بــه یاد نـدارد. در چـنین شرایـطی فـروپاشی نظام جـهانی، سربرآوردن نشریه‌ی "آذربایجان" در عرصه‌ی مطبوعات این پرسـش را پیش می‌کشد کــه این نشریه از چه راه می‌خواهد خدمت‌گذار جهان اسلام و به‌ویژه ملت مظلوم ایـران باشد؟ .‌.‌. در جهان هستی هر موجود زنده نیازمند کسب قدرت معنوی است.‌.‌. اما یک ملت چگـونه و از چه طریق می‌توانـد قدرت معـنوی کسب کــند؟ واضح است کــه همگان در برابر این پرسش تنها یک پاسخ را آواز می‌دهند: اتحاد واقعی و وفاق پایدار.»

او ادامه می‌دهد: «هر ملتی از راه اتحاد و اتفاق قادر است حـقوق و آزادی‌هــای خود را بــه دست آورد و قدرت معنوی کسب کند،... جزء، این راه دیگری وجود ندارد. نشریه‌ی "آذربایـجان" به مثابــه‌ی نخسـتین نشریه‌ی ایـرانیان مقیم قـفـقاز، نشریه ایست سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ادبی کــه هدف عمده و اساسی آن دعوت جهان اسلام بــه اتحـاد و اتفاق بــه طور کلی و هدایت ملت مظلوم ایـران بــه اتحاد و اتفاق جهت رسیدن بــه یک زندگی متجـدد و مدنـی بــه طور خـاص است ... روشنگری در میان طبقات فرودست جهت بــه دست آوردن حـقوق خویش، در نشریه "آذربایجان" بازتاب نیرومـندی خواهد داشـت. در جریان آخـرین اخبار سیاسی جهان قرار گرفتن کسبــه فـقیر و آشنایی آن‌ها بــه مناسبات دولت‌هــا و ملت‌هــا در سطح دنیا، بــه مقیاس ساده و ژرف، در زمره‌ی وظایف "آذربایجان" است.»


در ادامه می‌خوانیم: «نشریه ما با درج داستان‌هـا و گزارش‌هـای هنری، ادبی و تاریخی بــه خوانندگان محترم خود روح تازه‌ی خواهد بخشید. اما بدیهی است کــه خدمات فعلاً عرصه شده‌ی نشریه ما تنها با میزان استـقبالی کــه افکار عمومی از آن بــه عمل خواهند کرد، بــه محک خواهد خورد. بــه هر حال بــه عرض خوانندگان می‌رسانیم کــه در چـنین اوضاع و زمانـه‌ی وخامت‌بار، ما موفق شده‌ایم کــه نخـستین نشریه مدافع حقوق و اختیارات کسبــه فقیر ایـران را کــه بــه نظر ما یگانه نشانه‌ی هر ملت زنده همانا وجود زبان سخن‌گویی آن است، انتشار دهیم، اما دوام این نشریه بسته بــه همت و حمایت خود ملت است و از این‌رو ما از شما یاری و معاونت می‌طلبیم ...»

نشریه زیر عنوان «روزنامه و اهمیت آن» بعد از تذکرات در‌باره نقش و اهمیت روزنامه در امر تشکل فکری و رشد جامعه سخن گـفته و از جمله نوشته: «... کــه روزنامه یگانه حارث دولت و ملت است، روزنامه مربی امم است، روزنامه تذکیه اخلاق بنی آدم است،... بالاجمال ترقیات متحیرالعـقول فرنگـستان تمام از نتایـج روزنامه است و بس ... اجمالاً هموطنان محترم را مخاطب داشته می‌گویم کــه: مطالعه روزنامه را از فرایض محسوب دارید بخصوص روزنامه‌ی "آذربایجان" را.»7

روزنامه بر امرضرورت اتحاد پیوسته تأکید می‌ورزد و بر دست‌اندازی‌هــای دشمنان ملت در برهم زدن اتحاد و ایجاد نفاق انکشت می‌گذارد و می‌نویسد: «ما می‌خواهیم کــه مملکت ما کم کم در تحت بیرق شاهـنشاه‌ی مشروطه و بــه زمامداری وزارای صالح ایـران‌پرست و نظارت مجلس شورای ملی دو باره خرم و آباد و رشک گلستان گردد... »8

یکی از آماج‌های جدی محافل روشنفکری در منطقه از جمله در قفقاز در دهه‌های آغازین سده‌ی بیستم تعمیم علوم و ترویج معارف، گشایش مدارس، تأسیس کلاس‌های شبانه و جمعیت‌های معارف بود. این امر در صفحه‌های روزنامه پیوسته بازتاب جدی دارد. روزنامه در نخستین شماره زیر عنوان «در خدمت معارف» می‌نویسد:

«اکثر مردم در برابر معارف بی‌تفاوت‌اند‌... علت این‌که جامعه موفق به علاج دردهای خود نشده ناشی از بی‌علمی می‌باشد. فرا گرفتن علم شرعاٌ واجب است‌... برای زندگی به علم نیاز داریم‌...»9 گسترش معارف و علوم در شماره‌‌های بعدی روزنامه پیگیری می‌شود.

روزنامه‌ی «آذربایجان جـزولایـنـفک ایـران»، مداخله‌ی‌ انگلیس و روس را در ایران با نگرانی دنبال می‌کند. پیش‌روی نیروهای انگلیس را به سوی شمال ایران و قفقاز تجاوز اشکار می‌داند و آن‌ را محکوم می‌کند و مردم، احزاب سیاسی و گروه‌های ملی را به مبارزه علیه استعمار دعوت می‌کند. گردانندگان روزنامه راه مقابله با استعمار را در تشکیل حکومت مقتدر در سایه اتحاد ملت می‌دانند که به نظر آن‌ها حکومت مشروطه می‌باشد.10

روزنامه این بحث را در شماره‌های بعدی ادامه می‌دهد و در مقاله‌ی با عنوان «در مقابل اقدامات انگلیس‌ها دولت چه می‌کند؟» دولت را متهم به سیاست بی‌طرفی می‌کند و می‌نویسد: «بی‌طرفی کشتی وطن را به ساحل نجات نخواهد رسانید، ... باید سدی بر پیش این سیل کشید.»11 در ادمه‌ی این موضوع تأکید می‌کند که «وقت آن رسیده که دشمن خانه خودمان را از خانه خود بیرون کنیم و انگهی در خانه خودمان بی‌آن‌که دست غیر و بیگانه کار کند، مشغول مرمت‌کاری و تعمیر کردیم.»12

یکی از دغدغه‌های فکری گردانندگان روزنامه را مسأله‌ی رابطه‌ی روحانیت و سیاست تشکیل می‌دهد. روزنامه در چندین شماره این موضوع را زیر عنوان «انفکاک قوه سیاست از قوه روحانیت» به بررسی می‌گیرد. نویسنده‌ی مقاله در آغازین نوشته سعی می‌کند که وظایف روحانیت و سیاست را مشخص بسازد و در همین رابطه می‌نویسد:

«در هر طایفه اشخاصی هستند که احکام مذهب را به افراد می‌رسانند و در ترویج مذهب متعلقه گوشش می‌کنند .‌.‌. و علی‌القاعده مسجد و جماعت، عقد و نکاح و آنچه راجع به شرع انور است به همان صنف منسوب شده و در عالم این‌را قوه روحانیت می‌گویند. حکومت؛ وزارت، وضع مالیات، تدوین قانون، تشکیل ادارات عدلیه، نظمیه، بلدیه، انشاء راه آهن، استخراج معادن، ارتباط با دول اجنبیه و اقتصاد باید به سیاسیون و صاحبان فنون راجع بشود....»13

روزنامه مداخله روحانیون را در دولت به نقد می‌کشد و تأکید می‌کند که: «باید قوه روحانی از قوه سیاسی منفک شود و هر یک به امورات مخصوصه خود مباشرت کند.»14 یکی از راهکارهای روزنامه تلاش در راستای تحکیم دوستی و برادری، اتحاد و اتفاق بین مردم است. این امر پیوسته در صفحه‌های روزنامه بازتاب دارد. «ای برادران! ای هموطنان جمع شوید، دست اتحاد و اتفاق داده و امورات ملیه را پیش ببرید .‌.‌. نفاق را کنار گذاشته فکر آتیه را نماییم و سدی بر این سیل بلا بکشیم و الا نفاق ما را ذلیل خواهد کرد، چنان‌که کرده است.»15

روزنامه شیوه گفت و گو را با خوانندگان خود به کار می‌برد و آن ‌را بسیار سودمند می‌داند و تأکید دارد که «.‌.‌. در اوقات محافل و مجالس تصادم افکار به عمل می‌آید و هر کس صلاح نظریات خودش را اظهار می‌نماید و در نتیجه نظر صلاح‌تر به خیر مملکت به وجود می‌آید و امورات دولتی و ملتی بر اساس قانون برای رفاهیت هم‌وطنان مجری و معمول می‌شود. به حکم عقل سلیم هیچ‌گاه فکر مجرد یک فرد نمی‌تواند اداره ملک را عهده‌دار شود.»16

در نخستین شماره‌ی روزنامه رباعی زیر از «ملک‌الشعرا بهار» منتشر شده:

افسوس که صاحب نفسی پیدا نیست
فــریـاد کـه فـریادرسـی پـیدا نـیست
بـس لابـه نـمـودیـم و کس آواز نـداد
پیداست که در خانه کسی پیدا نیست

در لابلای صفحه‌های روزنامه همچنین مقاله‌های در رابطه به تجدد و مشروطیت، اصلاحات ادراه و امور مالیه، اصلاحات ارضی و رشد محصولات زراعتی، مبارزه علیه جهل و خرافه‌پسندی، اهمیت خط آهن و امتیاز آن، کمک به فقرا و حمایت از فرودستان منتشر شده است.


مشخصات روزنامه:

روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» بسیاری از مشخصات و اصول شناخته شده‌ی روزنامه‌نگاری را مراعات می‌کند. روزنامه در قطع ۳۷ در ۴۷ سانتی‌متر در چهار صفحه در مطبعه «نـوروز» در شهر باکو هفته دوبار منتشر شده است. خط روزنامه خط چاپی و خوانا بوده، خط عنوان‌ها درشت‌تر از متن است.

سرلوحه روزنامه نام «آذربایجان» کــه در وسط پـیشانی آن بــه خط نستعلیق خطاطی شده و در حرف «ج» آذربایجان جمله‌ی «جـزولایـنفـک ایـران» حک شده است و در زیر آن نام روزنامه بــه حروف روسی و لاتین بــه خط چاپی درشت نیز نوشته شده. در زیر سرلوحه‌ی هر شماره روزنامه به طرف راست آن نمره و تاریخ انتشار (روز، ماه و سال بــه هجری قمری) و به طرف چپ آن عین مشخصات بــه زبان روسی با تاریخ میلادی نوشته شده. آدرس روزنامه در حاشیه چپ فوقانی روزنامه بــه زبان آذربایجانی و روسی نوشته شده. در حاشیه فوقانی چپ سرلوحه بــهای ابونه روزنامه درج شده.

خبر بــه حیث یک عنصر ضروری و لازمی جایگاهی مهمی در روزنامه دارد. اخبار طبقه‌بندی شده و زیر کلیـشه اخبار باکو، اوضاع داخلی، اوضاع ایـران، اوضاع قـفـقاز و روسیه نشر شده. گزارش‌هایی هم از «مخبر خصوصی» چاپ گردیده. نامه‌های خوانندگان زیر کلیشه «مکتوب بــه اداره» نشر شده. اقتباس از نشریه «تـجـدد» در صفحه‌های روزنامه بــه چشم می‌خورد کــه نمایندگی از رابطه‌ای نزدیک آن‌ها می‌کند.

در صفحه اول همه شماره‌هـای روزنامه رباعی‌هــا از «بــهار و یا حسن ضیاء» بــه زبان فارسی اقبال نشر یافته است. روزنامه نوشته که هیأت تحریریه حق ویراستار را دارد و مقاله‌‌های چاب نشده قابل برگشت نیست. نوشته‌هــای بدون امضاء و نامه‌هــای بدون آدرس پذیرفته نمی‌شـود.

سرمقاله‌هــا و مقاله‌ها عمدتاً به بررسی مسایل مهم سیاسی و اجتماعی پرداخته کــه در واقعیت دیدگاه‌های کردانندگان روزنامه را بازتاب می‌داد. مسلماً بررسی آن‌ها در امر شناخت زمانه‌ و کارنامه‌ی دست‌اندرکاران روزنامه در همان برهه با اهمیت است.

حسن محسن‌زاده، عبدالله عبدالله‌زاده، ع. جلیل‌زاده سلماسی، میر جعفر(خلخالی) سید جوادزاده، غلام حسین تقی‌زاده، حسن ضیا، ر. عباس‌زاده مراغه، تقی ‌آقازاده، رحیم‌ رضازاده عاصی، عبدالرحیم یوسف‌زاده قرباغی، میرزاعلی آخوندزاده، غلام حسین‌زاده، غ. تبریزی، حسن صادقی، یوسف حاجی‌زاده، کاظم علی‌زاده زنجانی، ب. رضازاده، اژدر علی‌زاده و برخی نام‌های مستعار سید. ش، ف.ی.، ع. ف.، ح. م.، ب. ع.، . . . . از زمره‌ی نویسندگان روزنامه‌‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» بودند. مدیر روزنامه ف. علیقلی‌زاده از ایـرانیان عشق‌آباد بود.

بــه طور کل در صفحه‌های روزنامه نشر اشعار اندک بود، بــه امر بــهره‌گیری از طنز، مناظره و کاریکاتور توجه نشده. در‌باره‌ی نقش و مقام زن و جوانان در صفحه‌های روزنامه نوشته‌ی بــه چشم نمی‌خورد. جای عکس و داستان خالی است. نثر فارسی روزنامه، آمیزه‌ی از فارسی کــهن و فارسی متعارف درایـران بوده و متأثر از حضور واژه‌های عربی، ترکی و روسی می‌باشد و مسلماً اکثر واژه‌های عربی را مدرسه‌هــای ایـران و باکو بــه کار می‌بـردنـد و قـشر روزنامه خوان عمدتاً آموزش مدرسه‌ی داشتند و واژه‌هــای ترکی از معاشرت فارسی‌زبانان و ترکی‌زبانان در باکو حکایت می‌کند، واژه‌های روسی را در آن زمان دستگاه دیوانی امپراتوری روس و موسسات صنعتی در قـفـقاز استفاده می‌کــردند.

از این‌رو روزنامه ناگزیر بــه کار‌برد همه‌ی این واژه‌هــا بوده. اما نفوذ واژه‌هــای عربی تا آنـجا است کــه روزنامه حتی برخی از واژه‌هــای انگلیسی و روسی را بــه تـقلید از واژه‌هــای عربی می‌نویسد. روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» در فضای دشوار و پرالتهاب سیاسی فعالیت می‌نمود.

در حالی کــه زمزمه‌هــای ترقی‌خواهانه، آزادی‌خواهانه و ایـران دوستانه‌ی آن بــه تدریج راه خود را در میان گروه‌های روشنفکری و مهاجران ایـرانی مقیم قـفـقاز باز می‌کرد و به‌رغم این‌کــه برای تداوم نشر آن تدارکات لازم دیده شده بود و چاپخانه‌ا‌ی بــه نام «نــوروز» بــه همین منظور تأسیس شده بود، اما وقتی‌ «مساواتی‌ها» در مه ۱۹۱۸ میلادی در باکو قدرت را گرفتند و حکومت خود را تشکیل دادند، روزنامه بعد از انتشار شماره ۱۳ بــه روز جمعه ۱۶ جمادی‌الاخر ۱۳۳۶ هجری قمری برابر با ۱۶ مارس ۱۹۱۸م از انتشار باز ماند.

همین سیزده شماره‌ی روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» در واقعیت امر سند با ارزشی سیاسی و اجـتماعی است کــه درونمـایه آن عمدتاً بر محور تجـددطلبی و میهن‌پرستی قرار دارد و یکی از ویژگی آن تأکید بر این امر است کــه «.‌.‌. آذربایجان از تاریخ مشترکی با دیگر قسمت‌های ایـران بر خوردار است و بخشی از قلمرو ایـران محسوب می‌شود.‌.‌. و در یک جامعه چند قومی مانند ایـران کــه در آن فارسی زبان‌هــا گروه‌ی قومی و صاحب عنوان را تشکیل می‌دهــند، یک اقلیت آذربایجانی کــه در خارج از ایـران ولی در حوزه‌ی قلمرو زبانی‌اش می‌زیست، بیش از آن‌کــه بــه ناسیونالیسم قومی خودش بپردازد، بــه ایجاد یک احساس میهن‌پرستی ـ دولت‌مدارانه و ناسیونالیسم قلمرویی میدان می‌دهد.»17

و بدین ترتیب در امر بیداری ملی، سیاسی و فرهنگی و تقویه روحیه خودشناسی و میهن‌پرستانه ایـرانیان مقیم قـفـقاز خدمت ارزنده‌ی انجام داده. نویسندگان روزنامه با نوشتن مقاله‌هــا در صفحه‌های روزنامه مهم‌تــرین مسایل اجتماعی و سیاسی را مطرح می‌کردند و مهاجران را بــه هوشیاری و آگاهی فرا می‌خـوانـدند و سعی بر آن داشتند کــه دریچه‌ی تازه‌ی بروی آن‌هـا بــه جهان نو بگشایند و آن‌ـها را با تمدن جهانی آشنا سازند و برای علاج دردهــای جامعه راه علاج بیابند.

روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» اولـین تجربــه‌ی روزنامـه‌نـگاری ایـرانیان مقیم قـفـقاز بزبان آذربایجانی و فارسی بود. در حالی کــه زبان روزنامه تند است اما عفـت کلام، عزت قلم را نگهداشته و از کار برد کلمات مستهجن اجتناب کرده. از تعطیل روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» بیش از نه دهه می‌گذرد اما شگفتا کــه هنوز بسیازی از برداشت‌هـای سیاسی و مسایلی کــه بــه روی صفحه‌های روزنامه مطرح شده بود، مطرح است. مجموعه‌ی کامل روزنامه‌ی «آذربایجان جزولاینفک ایـران» در بایگانی پژوهشکده بین‌المللی تاریخ اجتماعی آمستردام موجود است و برای علاقه‌مندان قابل دسترسی می‌باشد.


پانوشت‌ها:

۱. رحيم رئيس‌نيا، آخرين سنگر آزادی، تهران، ۱۳۷۸، ص. ۱۸.
۲. تورج اتابکی، آذربايجان و ناسيونالسيم ايـرانی، مجله گفتگو، تهران، شماره ۳۳، ص. ۲۰.

۳. تورج اتابکی، ايران و جنگ جهانی اول، تهران، ۱۳۸۷، ص. ۲۵.

۴. انسکلوپيديای بزرگ شوروی، جلد ۱، مسکو، ۱۹۷۰، روسی، ص. ۷۳۵.

۵. عنايت رضا، از اران تا «آذربايجان»، مجله گفتگو، تهران، شماره ۳۳، ص. ۱۰.

۶. آذربايجان جزولاينفک ايران، شماره ۲، ۲ فوريه ۱۹۱۸.

۷. همان‌جا، شماره ۱، ۲۸ ژانويه ۱۹۱۸.

۸. همان‌جا، شماره ۱۲، ۹ مارس ۱۹۱۸.

۹. همان‌جا، شماره ۱، ۲۸ ژانويه ۱۹۱۸.

۱۰. همان‌جا، شماره ۷، ۲۰ فوريه ۱۹۱۸.

۱۱. همان‌جا، شماره ۱۰، ۲ مارس ۱۹۱۸.

۱۲. همان‌جا.

۱۳. همان‌جا، شماره ۱۰، ۲ مارس ۱۹۱۸.

۱۴. همان‌جا.

۱۵. همان‌جا، شماره ۵، ۱۳ فوريه ۱۹۱۸.

۱۶. همان‌جا.

۱۷. تورج اتابکی، آذربايجان و ناسيونالسيم ايـرانی، مجله گفتگو، تهران، شماره ۳۳، ص. ۲۶.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

مطلب بسیار ارزنده ای بود. دستتان درد نکنه.

-- آیدین ، May 27, 2009 در ساعت 01:15 PM