رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و تاریخ > کهنالگوی اژدها در گسترهی فرهنگها | ||
کهنالگوی اژدها در گسترهی فرهنگهاحسین نوشآذرشنبه، نهم اوت ۲۰۰۸ بازیهای المپیک در پکن گشایش یافت. به چین از زوایای گوناگون میتوان نگاه کرد. انقلاب سرخ در چین و شخصیت مستبدانه مائو، شکوفایی اقتصاد چین و نقش چین در گلوبالیسم، طب گیاهی و سوزنی در چین، ورزشهای رزمی، فرهنگ چای، آیین کنفسیوس و دیوار چین و همچنین اژدها از موضوعاتیست که به شناخت فرهنگ و تمدن چین کمک میکند. تمدن و فرهنگ چین از کهنسالترین تمدنها و فرهنگها و اژدها از مهمترین کهنالگوها در فرهنگ چین است. به مناسبت المپیک پکن در این جستار کوتاه به اژدها در فرهنگ چین و تفاوت این کهنالگو با اژدها در دیگر فرهنگها میپردازیم. اژدها یک واقعیت افسانهای است اژدها در هر سه فرهنگ ایرانی، چینی و غربی از موجودات افسانهای و از حیوانات بهاصطلاح ترکیبی است. اژدها، زبانی دودم دارد، سر او به سر شیر یا شتر و چشمان او به چشمان دیو میماند. گوشهایش مانند گوشهای گاو، گردنش شبیه گردن مار و پاهایش به پاهای پلنگ مانند است. منقارهای او مثل منقار عقاب و دندانهایش به تیزی دندانهای گرگ است. این موجود افسانهای قرنهاست که در کنار ما در جهانی زندگی میکند که از جنس واقعیت ملموس روزمره نیست، اما واقعیت دارد.
اژدها کجا زندگی میکند؟ چنانکه از افسانههای غربی برمیآید، اژدها در اغلبِ موارد در غار زندگی میکند. اما گاهی دریا را هم برای زندگی انتخاب میکند. در افسانههای غرب اژدهایی که در غار زندگی میکند موجودی است تنها و وظیفهی او پاسداری از گنجینهای گرانبهاست. اژدها از انسانها گریزان است و با این حال به دختران باکره عشق میورزد. در قرون وسطی که بکارت در غرب هنوز اهمیت داشت، به دلیل علاقهی اژدها به باکرگان، دختران باکره را همدست شیطان میپنداشتند. از میان کشورهای اروپایی معروف است که انگلستان مامن اژدهاست. آخرین نبرد میان اژدها و پهلوانان انگلیسی در قرن هفدهم روی داد. در آلمان آخرین بار در کرانهی رود راین و در مرز آلمان با جمهوری چک با اژدها نبرد کردند. در شاهنامه، رستم در خوان چهارم با اژدهایی که بداندیش و دژخیم است نبرد میکند و با یاری رخش او را از پا میاندازد. در این افسانه جایگاه اژدها آسمان بلند است و وقتی که رستم پهلوی او را میدرد، از خون اژدها زمین زیر پایش ناپدید میشود. اژدها در چین شایستهی احترام است برخلاف فرهنگ ایرانی و مسیحی که اژدها را بداندیش، بدکار و اهریمنی میپندارد، در چین اژدها نشانهی خوشبختی و صلح است. اژدها در فرهنگ چین یکی از چهار حیوان افسانهای خوشخیم است. هر کس که موفق به دیدن اژدها بشود، بخت با او یار خواهد بود. با این حال اژدها صرفاً خوشرفتار و مهربان نیست. او فقط حیوانیست که بنا به غریزه و طبیعتش میتواند خشمگین یا مهربان باشد.
همانگونه که به طبیعت و مصائب طبیعی مانند زلزله، سیل و آتشفشان باید احترام گذاشت، اژدها هم شایستهی احترام است. در فرهنگ چین اژدها نر و نمادی از ترینگی (یانگ) و نشانهای از زندگانی دراز و رفاه مادیست. دو اژدها که از یکدیگر روی برگرداندهاند، ابدیت را به نمایش میگذارند. تاج و تخت پادشاه را به نقش اژدها آراستند، قایق و حتی بستر او را به شکل اژدها درآوردند و تا آنجا پیش رفتند که گمان بردند روزی امپراطور به شکل اژدها درمی¬آید. از یکایک رودها و دریاچههای چین اژدهایی نگهبانی میکند. چین از خشکسالی رنج میبرد. در مراسمی که درواقع شکل تلطیف شده و مخفف آیینهای قربانی در فرهنگهای دیگر است، دختر باکرهی زیبایی را برهنه میکردند و او را به کوه میبردند با این امید که توجه اژدها را جلب کنند. سپس با ترفندهایی تلاش میکردند راه اژدها را که به سوی باکرهی برهنه پر میکشید سد کنند. اژدها به خشم میآمد و بارانی سیلآسا باریدن میگرفت. این دانه مروارید در ناحیهی گردن اژدها قرار دارد، از درون میدرخشد و هر آنچه با آن تماس پیدا کند، به چند برابر افزایش خواهد یافت. در یکی از افسانههای چینی «زیائو شنگ» رعیتی به این دانهی مروارید دست پیدا میکند و از ترس آنکه اربابش آن را از او بستاند، مروارید را میبلعد و همان دم به اژدها تبدیل میشود. با مرگ اژدها، دانهی مروارید خاصیت سحرآمیزش را از دست میدهد. این نکته از این نظر اهمیت دارد که برای دست یافتن به زندگی جاودانه نمیتوان اژدها را کشت.
عمر اژدها چقدر است؟ اژدها عمری بس دراز دارد. در افسانههای غربی و در افسانههای چین اژدها تخم میگذارد. ژاپنیها اعتقاد دارند که تخم اژدها هزار سال در عمق دریا، هزار سال در ستیغ کوه و در هزارهی سوم به شکل صخرهای در یک ده قرار دارد. در هزارهی چهارم اژدها از این صخره متولد میشود. در برخی افسانههای غربی اژدها نامیراست، مگر آنکه پهلوانی به نبرد با او برخیزد و او را از پا دراندازد. در افسانههای غربی و در شاهنامه پهلوان با کشتن اژدها میتواند به پهلوانی خودش قطعیت بدهد و آن را تثبیت کند. در همهی افسانههای جهان این مردان هستند که به نبرد با اژدها میروند. اژدها هم همواره در همهی افسانهها نر است. با این حال در فرهنگ غرب برخی بانوان بدکردار و پرخاشجو را به اژدها تشبیه میکنند. اژدها در فرهنگ غرب نشانهی بینظمی و اضمحلال است. هزار سال طول میکشد تا از تخم اژدها یک جوجهاژدها سر برآورد. این حادثه با طوفانها و گردبادها توام است و در شب این حادثه در گسترهی آسمان شهابهای ثاقب دیده میشود. جوجهاژدها پس از پانصد سال به یک اژدهای نوبالغ یا بهاصطلاح به یک «کیائو» تبدیل میشود. تنهی کیائو به تنهی مار میماند. هزار سال طول میکشد تا اژدهای نوبالغ بتواند روی پاهایش بایستد و ریش دربیاورد. پانصد سال بعد شاخ درمیآورد و از قدرت شنوایی برخوردار میشود. هزار سال بعد بال درمیآورد و میتواند پرواز کند.
اژدها آمیزهای از کهنالگوهاست در سال ۱۹۸۷ باستانشناسان چین در استان هنان مجسمهی اژدهایی را کشف کردند که قدمت آن بیش از شش هزار سال است. این اژدها که قد آن یک متر و هشتاد و هفت سانتیمتر است با گوشماهیهای سفید و قهوهای ساخته شده، چشمانش سیاه و زبانش قرمز است. کشف «اژدهای هنان» این نظریه را که اژدها آمیزهای از کهنالگوها در فرهنگهای گوناگون است به اثبات میرساند. در کتاب مقدس اژدها نشانهای از شیطان و نماد قدرت شیطانی و شر محض است. در مکاشفهی یوحنا از دهان اژدها آتش فوران میزند، هفت سر دارد و ده شاخ. در این روایت اژدها صلح بهشت را به خطر میاندازد و از بهشت به زمین تبعید میشود و از آن زمان تاکنون به فرمان اهریمن عمل میکند. در مکاشفهی یوحنا از مهمترین اختصاصات اژدها مکر اوست. او نیز مانند شیطان مکار است و تلاش میکند انسان را از خداوند دور کند. یونانیها هم در جهانی پر از اژدها زندگی میکردند. در اساطیر یونانی باید با اژدها مبارزه کرد. در این اساطیر هم مانند افسانههای فارسی پهلوان در نبرد با اژدها شهامت و پهلوانی خود را اثبات میکند. در فرهنگ مصر و سومر اژدها را میتوان اهلی کرد و او را به خدمت انسان درآورد. منجمان مسلمان اژدها را مسوول خسوف و کسوف میپنداشتند. هندیها بر این باورند که ویشنو اژدهایی به نام راهو را به دو نیم کرد. از آن زمان تاکنون راهو در آسمان به سر میبرد و مسوول طوفانها و گردبادها و بارانهای سیلآساست.
چگونه اژدها به انسان کمک میکند در غرب، قرون وسطی را میتوانیم دوران شکوفایی کهنالگوی اژدها بنامیم. کلیسا برای تثبیت قدرت سیاسیاش به جنگاورانی نیاز داشت که از حق در برابر باطل دفاع کنند. اژدها در فرهنگ مسیحی نماد باطل و نشانهی شیطان بود. به زودی سراسر اروپا را اژدهاهایی سیاهکار و بدکردار فراگرفتند. بدین ترتیب افسانههایی دربارهی پهلوانی جنگاوران مسیحی رواج یافت و همچنین بر تعداد قدیسانی که در جنگهای صلیبی به نبرد اژدها میرفتند افزوده شد. در این دوره اژدها چنان سودآور و افتخارآفرین بود که نقش اژدها بر سپر یک جنگاور مسیحی از پهلوانی او حکایتها میکرد. در این داستانها و بازیها اژدها در اغلب موارد باهوش و مهربان است و به یاری انسان میشتابد. کهنالگو اژدها در همهی این دورانها و در گسترهی همهی فرهنگها به انسان کمک کرده است که هرگاه جهان را اغتشاش فراگرفته نظمی نو بیاورد. با توجه به قدرت روزافزون چین و با عنایت به گلوبالیسم و فروریختن مرزهای قومی، نژادی، سیاسی، مذهبی و اقتصادی شاید هرگز تا این حد اژدها در مفهوم چینیاش معاصر زمانهی ما و همدست و همراه انسان نبوده است. |
نظرهای خوانندگان
-- بدون نام ، Aug 17, 2008 در ساعت 02:30 PMمتشکر. خوب بود!
سوسمار
مراجع و منابع را ذکر نکرده اید چرا؟ آیا این به این معنی است که سرکار سالها در فرهنگ چین و به زبان چینی مطالعه کرده اید و همه ی این حرفها زاده ی تحقیق شماست و یا؟ در غیر این طورت منابع را بایست ذکر می کردید.
-- همایون ، Aug 18, 2008 در ساعت 02:30 PMنکته ی دیگر عجیب ساختار مقاله به نظرم آشنا بود و لحن و کلمات تان بوی ترجمه می داد! حیف که حافظه دیگر یاری نمی کند!
الان یادم آمد این مطلب از "اژدها" در فرهنگ سمبلها گرفته شده است که شما یادتان ذکر کنید.
-- همایون ، Aug 18, 2008 در ساعت 02:30 PMهدف نگارنده از نوشتن چنین برنامه هایی این است که به تدریج و با استفاده از فرهنگ ها، کتاب ها و دانشنامه ها و دانش عمومی در اینترنت به برخی موضوعات مثل فرهنگ خنده، نام و القاب در ایران، مدارس و دانشگاه ها در ایران، گردشگاه های تهران قدیم، مراسم ماه رمضان، ازدواج، طلاق، گورستان ها، پوشش زنان، نقالی، قهوه خانه های قدیم، مکتب خانه ها و امثال آن بپردازم. دوستان و خوانندگان محترم توجه کنند که کار من این است که اطلاعاتی را گرد بیاورم و آن را در قالب مقاله ای که ارزش رسانه ای داشته باشد در حداکثر هزار و چهارصد کلمه عرضه کنم. این کار چندان ساده نیست اما چندان هم مشکل نیست. در مقالات علمی و تحقیقی نویسنده موظف است منابع و مآخذ را در پای مقاله بیاورد. اما در برنامه نویسی برای یک رسانه همگانی آوردن منابع و مآخذ مرسوم نیست. با این حال بنده مطلبی به نام فرهنگ سمبلها را نمی شناسم. خواهش می کنم اگر ممکن است نشانی آن را بفرمائید تا ببینم و بخوانم.
-- حسین نوش آذر ، Aug 19, 2008 در ساعت 02:30 PMاز توجه شما متشکرم
مطلب بسیار خواندنی بود. جالب اینجاست که با توجه به اینکه گفتید امروزه در بازی ها و کتاب های کودکان نقش اژدها مثبت و کمک رسان شده، یعنی این نماد به الگوی کهن خودش در سراسر جهان بازگشته یا رو به بازگشت است و این دقیقا هم زمان با ضعیف و ضعیف تر شدن قدرت کلیسا و مذهب بوده و هست که همیشه نیاز به یک اهریمن قوی دارند تا مردم رو از وحشت اون به فرامین خود در بیاورند و حالا این سمبل جالب و اصیل به اصالت خود رجوع می کند.
-- شهرزاد ، Aug 19, 2008 در ساعت 02:30 PMموضوع دیگر سال های چینی است که در میان 11 حیوان یک سال هم به نام اژده ها است و به این شکل این نام موجود افسانه ای رو قاتی حیوانات دیگر کردند.
علاقمند هستم که بگم شما در فرهنگ ایرانی جایی که نبرد رستم بوده یا هر داستان دیگری دیو را با ازدها یکی کردید که از دید من این چندان کار صحیحی نیست، چون این دو واژه در پارسی معنای یکسانی ندارند و با این کار کمی از صحت موضوع دور شدید.
باز هم مرسی از مقاله ی خوندنیتون.
شهرزاد گرامی
-- حسین نوش آذر ، Aug 19, 2008 در ساعت 02:30 PMاز نکته های آموزنده ای که یادآور شدید و از مشارکت شما سپاسگزارم. نظر شما بی تردید بخش نانوشته و نادیده این گزارش است و به آن عمق می دهد و آن را کامل می کند.
از طریق اینترنت سرچ کنید" "فرهنگ سمبل ها" کتابهای زیادی در این زمینه توسط گروه های پژوهشی نوشته شده است. بعضی از این ها به تحلیل روان -جامعه شناسی پرداخته اند و بعضی در ادبیات و هنر و فرهنگ و بعضی هم هر دو را با هم و در ضمن منابع را برای تحقیق پیشرفته تر ذکر کرده اند.
-- همایون ، Aug 20, 2008 در ساعت 02:30 PMدر ضمن منابع مقالاتی از این دست را در سایت تان بگذارید تا رفع ابهام شود. به هر حال این مطلب بیشتر ترجمه ای از یک مقاله بود که سرکار "اکوان دیو" را در شاهنامه با "اژدها" اشتباه گرفته بودید و اشتباه ترجمه کرده بودید.
دوست من، متخصر شناختی نسبت به فرهنگ ایرانی و جهانی برای معرفی اش به دیگران لازم است.
همایون گرامی
-- حسین نوش آذر ، Aug 20, 2008 در ساعت 02:30 PMمتأسفم که این گزارش انتظارات شما را برآورده نکرده است. امیدوارم به زودی مقالاتی از شما در زمانه و در دیگر رسانه ها بخوانم. این را به کنایه نمی گویم. واقعاً آرزو و خواست قلبی من است. از این که مرا دوست خود خطاب کردید متشکرم.
حسین نوش آذر
آقای نوش آذر
-- همایون ، Aug 21, 2008 در ساعت 02:30 PMمن یک دانشگاهی هستم و محدوده و زمینه ی کار خود را می دانم و در زمینه ی تخصص خود پژوهش می کنم و به زبان های بیگانه می نویسم و از این رو نمی توانم خود را به روزنامه نگاری با کلمات معدود و بدون مرجع در رادیویی فارسی زبان محدود کنم.
در ضمن به کار بردن عبارت "دوست من" یک نوع شیوه ی مودبانه نامه نگاری در غرب است که برای ایجاد فضایی صلح جویانه با مخاطب به کار می رود ... وگرنه خودتان بهتر می دانید که ما همدیگر را نمی شناسیم و در نتیجه هیچ دوستی ای با هم نمی توانیم داشته باشیم. لطفاً در نوشتار و گفتار کمی جنبه داشته باشید و همان طور که در بالا ذکر شد به شما توصیه می کنم هنگام ترجمه مقالات غربی، معنای صحیح مطالب و کلمات را دریابید تا "اکوان دیو" به "اژدها" و "تحریک" و یا "برانگیختن فرد" به "توهین" تبدیل نشود و این امر مسیر نیست مگر با مطالعه و گسترش دانش عمومی مترجم.
همایون گرانقدر
-- حسین نوش آذر ، Aug 21, 2008 در ساعت 02:30 PMباز هم متأسفم که این گزارش و مقاله فرهنگ توهین که یک سال پیش در همین صفحات منتشر شد انتظار شما را برآورده نکرده است. سعدی یک جا در جواب به عیبجویی می گوید:
نداند که ما را سر جنگ نیست/وگرنه مجال سخن تنگ نیست
امیدوارم در کار پژوهش کامیاب باشید.
جناب نوش آذر
-- شاملو ، Mar 4, 2009 در ساعت 02:30 PMبسيار سپاسگزارم بابت مطلب جالبي كه جمع آوري كرده بوديد