رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > تیم ملی بسکتبال و شهرام شبپره در ملبورن | ||
تیم ملی بسکتبال و شهرام شبپره در ملبورنهمایون خیریجمعه بيستم ژوئن، سومين و آخرين بازی دوستانهی تيم ملی بسکتبال مردان ايران در مقابل تيم ملی بسکتبال مردان استراليا که لقبشان Boomers است، در شهر ملبورن برگزار شد. Boomerها اسمیست که به بچههای استراليايی که در دوران جنگ دوم جهانی به دنیا آمدهاند اطلاق میشود. گرچه مسنترين بازیکن تيم ملی استراليا ۲۷ ساله بود و هيچ خبری از بازيکن به دنيا آمده در جنگ دوم جهانی هم نبود.
چون قرار نيست گزارش ورزشی برایتان بنويسم، بنابراين مشاهدات خودم را از حواشی يک واقعهی ورزشی مینويسم. برگزاری مسابقهی بسکتبال، همراه شده بود با يک اتفاق ديگر در شهر ملبورن. اتفاق دوم عبارت بود از برگزاری کنسرت شهرام شبپره. بنابراين به هر کدام از اين دو برنامه که میرفتيد، از آن يکی جا میمانديد. حدود ظهر که رسيدم به ملبورن فکر میکردم چند نفر اهل تشويق بسکتباليستها هستند و چند نفر اهل رقص و آواز. از قرار طرفداران شهرام شبپره بيشتر بود، اين را میشد از تعداد ايرانیهايی که به سالن بسکتبال آمده بودند فهميد. حالا لابد اهل جامعه شناسی برای نوع مشارکت مردم در دو اتفاق همزمان از دو جنس متفاوت حرف و تحليلهای متتوعی دارند. يک حرف متفاوتتر هم میتواند اين باشد که در زمينهی برنامهريزی، هر کسی کار خودش را میکند. يعنی در کشور استراليا که به دليل دوری از ساير نقاط جهان آنقدرها محل رفت و آمد هنرمندان و ورزشکاران ايرانی نيست، نه برگزارکنندگان مسابقهی تيم ملی ايران و نه برگزارکنندگان کنسرت ايرانی خبر از آن يکی ديگر ندارند و لاجرم دو اتفاق در يک زمان و در يک شهر برگزار میشود و دست آخر مردم عليرغم علاقهشان به هر دو بايد يکی را انتخاب کنند.
بلکه يک جورهايی آدم فکر میکند برگزارکنندگان مراسم ممکن است دشمن همديگر هم باشند، نوشتم «ممکن است» که بهتان برنخورد. به عنوان يک ناظر اگر بخواهم دربارهی مسابقه بنويسم، حرف اصلیام اين میشود که تيم بسکتبال ايران هم دچار همان گرفتاریست که تيم فوتبالمان به آن دچار است. در هر دو تيم هيچکس به فکر بازی گروهی نيست و اگر از سر ناچاری قانون نبود و میشد تيم يکنفره تشکيل داد، اعضای تيم خيلی هم در اين کار درنگ نمیکردند. البته آدم حيفش میآيد، ولی با قد و قامت و انرژیای که در بازيکنان ايرانی میديديد- که چيزی از استراليايیها کم نداشتند- آنوقت باورتان میشد که اين کار گروهی بود که نتيجه را به نفع تيم استراليا تغيير داد. البته که نبايد بیانصافی کرد و سهم گرفتاریهای ديگر را در به ثمر نرسيدن يک کار گروهی ناديده گرفت. مثلاً از اين طرف و آن طرف و از زبان بازيکنان شنيدم که خيلی تحت کنترل بودهاند که مبادا اردو را ترک کنند.
همينقدر که رفت و آمد آدم را کنترل کنند به اندازهی کافی زمينه نامساعد روحی برای او توليد میکنند که به باقی کارها و مسئوليتهايش صدمه بخورد. ده سال پيش همين اتفاقات در جريان مسابقات مقدماتی جام جهانی فوتبال هم برای تيم ملی ايران پيش آمد و سر و صدای بازيکنان را درآورد، لابد همه يادشان هست. و اما تشويق تماشاگران. تشويق تيمهای ورزشی ايران در خارج از کشور رفته رفته تبديل شده است به يک معضل اجتماعی که آثارش را در پخش زندهی مسابقات از تلويزيون میبينيد. گرفتاری در اين است که هر گروهی از تماشاگران با يک مدل پرچم تيم ملی ايران را تشويق میکنند. از پرچم شير و خروشيد تا پرچم رسمی فعلی و تا پرچم سه رنگ بدون نشانه که آدم را ياد پرچم ايتاليا میاندازد. حقيقتش مردم هم تقصيری ندارند. چون هر گروهی به فکر اندازهی تحمل باقی تماشاگران ايرانیست که ممکن است پرچمشان با پرچم آنهای ديگر فرق کند و بلاخره مسابقه را بگذارند کنار و حساب صاحب پرچم متفاوت را برسند.
در اين زمينه هم هر کسی کار خودش را میکند و در نتيجه نه تنها تيم ملیمان در کار گروهی گرفتاری دارد، بلکه ما تماشاگران هم در تشويق گروهی گرفتاری داريم. تيم ايران در آخرين بازی با نتيجهی ۶۵ در مقابل ۸۸ شکست خورد. بازی قبلی که بين اين دو تيم در شهر آدليد برگزار شد با نتيجهی ۵۳ به ۹۷ به نفع استراليا به پايان رسيد و نتيجهی اولين بازی در شهر پرث هم ۶۸ به ۸۷ به سود استراليا بود. |
نظرهای خوانندگان
همایون ممنون از گزارشت و از این که صورت رنگ کردهی مرا به عنوان تزیین متن آوردهای :) ولی باید بگویم که از گزارشت جا خوردم!
و با بخش بزرگی از آن مخالفم.
۱
به نظرم کار گروهی تیم بسکتبال ایران واقعا خوب بود تا آنجایی که من دیدم و سر در آوردم. تاکتیک تیمی خوبی داشتند و از تواناییهای فردی بازیکنان خوب استفاده میشد.
ضمن این که نباید فراموش کرد که تیم استرالیا واقعا از تیم ایران قوی تر است و شرایط سالن را هم که خودت دیدی، بعد از هر امتیاز برای استرالیا موزیک پخش میشد و گزارشگر توی سالن میگفت بوووووووم! بسکتبال تمرکز لازم دارم و با این هم بازیکنان ایرانی به نسبت تمرکز خوبی داشتند.
۲
۱۰ تا ۱۵ درصد سالن ایرانیها بودند که شیپورچی هم داشتند و به نظرم به وضوح استرالیاییها تحت تاثیر تشویق منظم و موثر تیم ایران قرار گرفته بودند از نوع تشویق کردنشان به نظرم قابل تشخیص بود. ایرانی ها با هم تشویق میکردند و با هم سکوت. و دلیل این هماهنگی هم همان شیپورچی بود. دربارهی پرچم حرفت درست است. سه جور پرچم بود ولی ندیدم که ناهماهنگی خاصی در تشویق ایجاد کند ضمن این که این با تعبیر تو معضل به چشم ما میآید نه حریف.
۳
نباید از نظر دور داشت که مسابقه در نهایت دوستانه بود و ایران تا ۸ امتیاز به تیم قوی استرالیا که تعداد بازیکنان خیلی بیشتر نسبت به ما در NBA دارد نزدیک شد و آخرهای بازی مربی ایران از بازیکنان خواست که سبک بازی کنند و من مطمینم که شکست دادن استرالیا در ایران ممکن است حتا د ر المپیک :)
۴
-- پویا ، Jun 25, 2008 در ساعت 07:06 PMو در آخر این که فکر میکنم مقایسه و بررسی جامعهشناختی این ایرانیهای حاضر در مسابقه و کنسرت شهرام شبپره مجال بیشتری میطلبد.
به نظرم مقایسه بسکتبال با کنسرت شهرام شبپره قیاس مع الفارقه. چون بیشتر آدمها رقص و آواز و کنسرت رو دوست دارند ولی طرفدارهای بسکتبال خاصترند.
-- احسان ، Jun 26, 2008 در ساعت 07:06 PMاتفاقا به نظرم با توجه به تعداد ایرانیان حاضر در سالن، اینکه این همه آدم بسکتبال رو به کنسرت ترجیح دادن خیلی جالبه