رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > دکانی به نام ولنتاین | ||
دکانی به نام ولنتاینبرگردان: شهرزاد سامانی
خیلی چیزها هستند که من را احساساتی میکنند: کف پای قلمبه نوزادان، بویی که قبل از باریدن اولین برف به مشام میرسد و صحنه آخر فیلم «چه زندگی محشری». اما روز ولنتاین هیچ حسی را در من برنمیانگیزد. در این روز فرخنده، آدم نمیداند باید چه چیزی را جشن بگیرد. یا دستکم آدم نمیداند این روز، روز چه کسی است؛ ممکن است سنت ولنتاین هم جزو همان چند شهید مسیحی باشد که کلیساهای اولیه برای پاک کردن و تقدیس اعیاد کافران، به خدمت گرفت. سردمدار کسانی که برای این کار انتخاب شدند، کشیشی به نام والنتینوس بود که در 14 فوریه سال 269 بعد میلاد مسیح، توسط کلادیوس بیرحم، گردن زده شد. طبق شواهد ناچیزی که وجود دارد، از لابهلای افسانه ولنتاین به این داستان میرسیم: بعد از اینکه کلادیوس، به دلیل کم شدن تعداد سربازانش در ارتش، ازدواج را ممنوع کرد، والنتینوس مراسم ازدواج آنها را پنهانی اجرا میکرد؛ او منکر مسیح نشد و به زندان افتاد، در زندان دختر نابینای زندانبانش را شفا داد؛ او عاشق دختر زندانبانش شد و شب قبل از اعدام نامهای نوشت و در میان آجرهای دیوار سلولش گذاشت: «از طرف ولنتاین تو». این روزها شهادت مورد ستایش قرار می گیرد وحتی در مورد قدیسین، ترجیح داده می شود اما مقوله شهادت در روابط انسانی که نداشتن سخاوت تاوان سختی دارد، وحشتناک است. روزگاری بود که مردان مجرد این روز را جشن می گرفتند و نام زنان را قرعه می کشیدند و عقیده داشتند که اولین کسی را که صبح روز 14 فوریه میبینند، همراه زندگیشان خواهد بود که البته این کارها، آنقدر ها هم رمانتیک نیست. بعضی از دختران دم بخت نیز مصرانه عقیده داشتند که اگر در روز ولنتاین از خواب برخیزند و پرندهای سیاه ببینند، با یک کشیش ازدواج میکند؛ دیدن پرنده آبی به نشانه ازدواج با مردی فقیر بود؛ دیدن سینه سرخ نشانه ازدواج با یک ملوان بود. بعد از گذشت سال ها، سنت والنتاین، بدل به حامی نامزدها و زن و شوهرهای خوشبخت و همچنین حامی زنبور داران و بطور حتم، تولیدکنندگان کارت تبریک، شد. عشق با تحمل نیش همراه است و بهایی دارد. به منظور ایجاد هماهنگی در خانه، شوهر اعجوبه من، این روز را با درایت به پایان می رساند. دخترمان از روز ولنتاین بخاطر آبنبات هایش خوشش میآید که در این روز در کارت های تبریک می گذارند و بین بچه ها دست به دست میچرخد و رقیبی برای روز هالووین شده است. من مشکلی با جشن گرفتن یک دختر هشت ساله در روز ولنتاین ندارم. اما به نظر میرسد که این جشن دارد روز به روز تکامل پیدا میکند. بر خلاف دوران ما، بچهها باید برای همه همکلاسی هایشان کارت ولنتاین ببرند و معلمها کارتها را در جعبه قرمزی میگذارند و دانه دانه اسم بچهها را در جمع صدا میکنند تا همه بفهمند که هرکس دقیقا چند تا دوست دارد. از طرف دیگر، تجسم کردن دختر بچهای هشت ساله در جای دختر دمبختی که با لباس خواب ساتن روز ولنتاین را جشن میگیرد، عجیب و غریب به نظر میرسد. اما باید سود سرشاری که از این بازی بدست می آید را هم در نظر گرفت؛ آمریکن گریتینگ (تولیدکننده کارت تبریک) که یک میلیارد و هشتصد میلیون قطعه کارت تبریک به فروش میرساند، این نکته را در نظر دارد: «دادن کارت به همکلاسیها در روز والنتاین، معمولا اولین تجربه کودکان در دادن کارت تبریک است.»
در روز ولنتاین، یک میلیارد کارت تبریک فرستاده میشود که 85 درصد این کارتها را زنان میفرستند و این روز از لحاظ تعداد کارتهای تبریک فرستاده شده، بعد از کریستمس در مقام دوم قرار میگیرد. کارتهای مخصوص روز ولنتاین را باید مدیون خانم استر هولند باشیم که در سال 1847، از کالج مونت هولیوک فارغ التحصیل شد. پدرش صاحب مغازه لوازمالتحریر فروشی بود و او به فکر تولید انبوه کارت ولنتاین افتاد. خانم استر هولند، مادر کارتهای تبریک والنتاین، هرگز ازدواج نکرد اما به ثروت زیادی دست یافت و فروش سالانهاش به نسبت زمان حاضر به دو میلیون دلار میرسید. روز ولنتاین، برای خیلی از ماها، تنها به منزله گرامی داشتن آنچه درمورد عشق میپسندیم است؛ درحالی که در واقع عشق را از بین میبریم. عشق واقعی ناگهانی و سرکشانه از راه میرسد. به قول رومئو: «عشق خردمندانهترین دیوانگی است». وقتی زمان دادن هدیه میرسد هم همه چیز باید ناگهانی باشد، مثل برآورده کردن یک خواسته، بوسهای ناگهانی، دادن گل بدون اینکه دلیل خاصی وجود داشته باشد. اصطلاحی که بکار برده می شود اما با آنچه گفته شد فرق زیادی دارد:« یا از قبل سفارش بده، یا مجبوری از داروخانه شبانه روزی شکلات بخری». مسلما برای کسانی که عاشق اند، هر روز، روز ولنتاین است؛ برای بقیه هم هیچ کارت ولنتاینی، چارهساز نیست. به همین دلیل است که این روز بهطرز مقبولی به سمت استهزا معطوف شده است. روز ولنتاین، با این عبارت علیه خودش قیام میکند، «روز هشیاری مجردها» و یا مجردها در این روز تنهایی خود را با این عبارت با مزه جشن میگیرند، «روز غم مبارک». هر عیدی که جنگجویانش به سمت ما نشانه گرفتهاند، باید به ما فرصت استراحت بدهد. وبسایت «از مردان بپرس» AskMen.com به این نکته اشاره میکند که هدیه روز ولنتاین، برخلاف کریستمس و روز تولد، نه تنها نشان دهنده سلیقه است، بلکه درجه متعهد بودن مردان را نیز میرساند و اعلام میکند: «پیداکردن هدیه مناسب در روز ولنتاین، احتمالا سختترین تجربه خریدن هدیه برای مردان است.» کارشناسان در مورد این موضوع بحث میکنند: آیا هدیه دادن لباس زیر در این روز تحریک کننده است یا دیگر نخ نما شده است؟ رستورانها در این روز فهرست غذاهایشان را شیرین میکنند و قیمتها را بالا می برند؛ وبسایتهای مسیحیان از سوی خدا پیام روز ولنتاین میفرستند. شما میتوانید از سایت ایبی، سیبزمینیهایی به شکل قلب بخرید که البته در جعبههای کادویی قرمز، گذاشته شده است. مسلما هیچ اشکالی ندارد که انسان از عشق و گرامی داشتن دوستی لذت ببرد و در یک روز غم افزای زمستانی، برای قلقلک دادن کسانی که دوستشان داریم، درنگ کنیم. اما از طرف دیگر، از دید سلامت روانی، این نشانه خوبی است که این روز بیاید و در یک چشم به هم زدن برود و شما نیازی نداشته باشید که به آن توجه کنید. از همان لحظهای که جشن گرفتن این روز تبدیل به وظیفه میشود، هدفش را از دست میدهد. شکسپیر میگوید:« طلب کردن عشق خوب است اما عشق ناخواسته بهتر است.» منبع: مجله تایم 7 فوریه 2008، نوشتهی نانسی گیبز |