رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > «تجزیهطلبی یک فکر شیطانی نیست» | ||
«تجزیهطلبی یک فکر شیطانی نیست»محمد تاجدولتی
گفتید جمعیت نیممیلیون نفری ایرانیان مهاجر و تبعیدی در لسآنجلس و اروپا، چندین تلویزیون، رادیو، مطبوعات و رسانههای دیگر و دهها مدرسهی فارسیزبان در اختیار دارند؛ اما ترکهای آذریزبان در ایران حتی یک مدرسهی ابتدایی به زبان مادری ندارند. سئوال من این است: چرا همین ترکهای آذری مهاجر در خارج از کشور، رسانهای، مدرسهای و یا نشریهای به زبان آذری ندارند؟ ـ یک مقداری به خواست و ارادهی ما بستگی دارد؛ ولی یک مقدار بزرگی مربوط به زمینههایی است که ما را به این نقطه آورده است. ما خودمان بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجانی هستیم؛ ولی فکر میکنید چند نفر از ما میتوانند درست بنویسند؟ تعداد محدودی. آنهایی هم که یاد گرفتند با تکیه به علاقه و عشق خودشان یاد گرفتند. اینجا جایی نبوده که یک جوانی که در ایران به عرصه میآید، زبان خودش را یاد بگیرد. کسانی هم که آمدند همه چیز را در مدارس فارسیزبان خواندند و نوشتند و با آن زبان بزرگ شدهاند. بعدا که به یک سنی میرسند و روشنتر میشوند، میبینند که چه اتفاقی افتاده است. یک فاصله بزرگی بین مادر و پدربزرگش و اینها بوجود آمده. منتشر کردن یا روزنامه درآوردن یا مثلا تلویزیون به این زبان، آنقدرها هم مسئلهی آسانی نیست. مسائل تکنیکی هست، مسائل مالی هست، یک مقدارش هم این است. اما در مورد فرزندان خانوادههای ایرانی ـ آذری مهاجر که از کودکی به خارج آمدهاند یا در مهاجرت متولد شدهاند که میتوانستید دورههای یادگیری زبان آذری ایجاد کنید. ـ کاملا درست است. ما در گذشته کلاسهای زبان ترکی را داشتیم و عدهی محدودی میآمدند؛ ولی علت اصلی بسته شدن این کلاسها، برمیگردد به آن تاریخچهی آذریهای قبلی که یک سری اختلافات باعث شد که این انجمن از هم بپاشد و در واقع آن کلاسها هم از بین برود. ما چند بار جلسه کردیم که در چارچوب بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجانی، همچین کلاسهایی را ترتیب بدهیم ولی این زیاد به زبان ترکی مربوط نمیشود. مثلا دختر من 13 ساله هست. این مربوط بهزبان فارسی هم هست. وقتی بچههای ما اینجا به دنیا میآیند و بزرگ میشوند خیلی رغبت ندارند که دنبال زبان فارسی یا زبان مادریشان بروند. یکی از اثرات پدیده جهانی شدن اقتصاد، رویکرد مردم کشورهای در حال رشد به یادگیری و تسلط به زبانهای بینالمللی است که همهی تولیدات تکنولوژی و امور اقتصادی، با استفاده از این زبانها انجام میشود. ـ خیلی از آنهایی که در زمینه آموزش و پرورش و تعلیم و تربیت کار میکنند، به لزوم و حیاتی بودن یادگیری زبان مادری تاکید میکنند. شما اگر زبان مادریتان را خوب یاد نگیرید، زبانهای دیگر را هم نمیتوانید. به نظر من یادگیری و گسترش و تعمیم زبان مادری، هیچ تناقضی با یادگیری زبان انگلیسی و فرانسه ندارد. «باید هر شش زبان را مثل فارسی اجباری کنیم» کودک و نوجوان و یا جوانی که مثلا امروز در آذربایجان زندگی میکند و آرزو دارد در آینده فرد موفقی شود، با چه دلیل و شیوهای میخواهید او را متقاعد و مجبور کنید که اگر فرصت و امکان داشته باشد، به جای زبان بینالمللی یرود و زبان ترکی یاد بگیرد؟ ـ این شامل خود زبان فارسی هم هست. مثلا میتوانم هندوستان را بزنم. هندوستان زبان اداری و علمیاش انگلیسی است. ولی تمام هندیها اکثر تولیداتشان به زبان هندی است و ما میدانیم که انگلیسی را هم چطور یاد میگیرند و حتی زبانهای دیگر را هم یاد میگیرند. بهنظر من باید این زبان اصلی را و هر 6 زبان را باید در مدارس اجباری کنیم. همچنانکه فارسی در مدارس اجباری است. شما نمیتوانید بگویید که من فارسی یاد نمیگیرم. برای اینکه اجباری است و اگر بخواهید تحصیل کنید باید فارسی بخوانید. ما وقتی از یک زبان مشترک صحبت میکنیم و زبان مادری؛ یعنی اینکه حق همه هست. یک روزی هست به نام «روز زبان مادری» که سازمان ملل هم 8 سال پیش تصویب کرده که 21 فوریه هست؛ تشویق میکنند. این تشویق به جدایی نیست، تشویق به تقویت استعدادهای بچه است که زبان مادری را باید یاد بگیری. تا حالا این سیاست برعکس انجام شده که گفتهاند: ما فارسی یاد بگیریم؛ و چه لزومی دارد که ترکی یاد بگیریم و می خواهیم چه کار کنیم. آنوقت ما در مورد فارسی هم همینطور میتوانیم این حرف را بزنیم. فارسی فقط در 25 درصد افغانستان و تاجیکستان صحبت میشود و بخشی از ایران. یک آذربایجانی وقتی به ترکیه میرود70 درصد زبان را میفهمد. جمهوری آذربایجان و تمام جمهوریهای آسیایی هست. زبان ترکی، زبان دوم اتحادیه اروپاست. بعد از زبان آلمانی. چرا؟ این مسائل همیشه با یک هدف سیاسی انجام شده است. تمام این استدلالها و غیره. مهم این است که این ملیتها و زبان و فرهنگها را همانند کنیم و برای آن توجیه پیدا کردیم. 80 سال است که این کار را کردیم. آذربایجانیها در هر خیزشی گفتند که ما چه چیزی میخواهیم. وزارت دفاع ایران بولتنی دارد که بولتن داخلی است. خودشان میگویند که 25 میلیون آذربایجانی هست. من میگویم که خیلی بیشتر است. با توجه به اینکه در این صد سال اخیر ترکهایی هم بودهاند که همانند شدهاند. شما به یک آدم منصف خارجی بگویید که ما 25 میلیون هستیم و یک مدرسه نداریم. واقعا میگویند که اصلا دروغ میگویید و این درست نیست. یعنی زبان ترکی، زبان بیگانه تلقی میشود. وقتی که زبان یک سوم مردم ایران زبان بیگانه تلقی شود، واویلاست. شما به آن جوانی که میگوید من جدا میشوم، به او چه خواهید گفت؟ او هم میگوید که حساب شما جداست. این آمار 25 میلیونی و به نظر شما بیشتر، آیا آمار رسمی از منابع ایرانی است یا منبع دیگری وجود دارد که میتواند چنین آمارهایی را در ایران تهیه کند؟ «بخشی از جوانان ملیتها، پرشورانه خواهان جدایی از ملت ایران هستند» واقعیت تاریخی جامعه ایران این بوده که مردمانی یا در حالات عادی یا در شرایط اضطراری مثل جنگ و غیره، از منطقهای به منطقهی دیگر رفتهاند و آنجا با زنان و مردانی از همان مناطق ازدواج کردند و دارای فرزند شدند. مثلا کسی که از آذربایجان به تهران آمده و با یک تهرانی ازدواج کرده، زبان مادری و هویت فرهنگی اینها را شما چطور تشخیص میدهید؟ ترک است و زبان مادریاش ترکی؛ یا فارس است و زبان مادریاش فارسی؟ آیا بخشی از آمار ترکها ی ایران که همهجا منتشر میکنید و حتی مدعی هستید که ترکهای ایران، اکثریت مردم ایران را تشکیل میدهند، مربوط به اینها نیست؟ همینطور دربارهی اقوام و به قول شما ملیتهای دیگر ایران؟ ـ این تداخل در همه جای دنیا هست. آنها دو رگه هستند و مادر به هر زبانی که صحبت کند، بچه هم همان است و واقعیت همین است. من فکر کنم اگر از این موضع احترام به زبان و فرهنگ غیر فارسی برخورد کنیم، آنوقت فکر میکنم همه چیز بهصورت دموکراتیک خودبهخود حل خواهد شد. ما قبول کنیم که در ایران مردمانی جدا با فرهنگها و زبانهایی جدا به نام ملیتهای ایرانی وجود دارند؛ آنها یک هویت جمعی دارند و این در ورای حقوق شهروندی یا حقوق جمعی است. ما اگر به آن احترام بگذاریم و قبول کنیم که اجزای تشکیل دهندهی ملت ایران اینها هستند، آنوقت فکر کنم باید بگذاریم که قیمتها در بازار تعیین شود نسبت به عرضه و تقاضا و این مسئله هم حل میشود. مهم این است که ما به این فرهنگها چگونه نگاه می کنیم. آیا با احترام و برای حفظ آنها تلاش میکنیم یا نه؟ میخواهیم این سیاستها و زبان و فرهنگها را از بین ببریم. من دوباره به حرف اولم برمیگردم که 80 سال است ایران اینگونه شده و ما به این نقطه رسیدیم. بخشی از جوانان ملیتها، پرشورانه خواهان جدایی از ملت ایران هستند، این مسئله ما را به این نکته آورده که ما کشورهای دیگری مثل افغانستان و عراق را جلوی چشممان داریم. آیا میخواهیم این سیاستها را ادامه دهیم یا اینکه نه؟ در یک نقطهای بیاییم و از ملت ایران تعریفی بکنیم. یک تعریف جدید منطبق با واقعیات ایران بکنیم. یک تعریفی از هویتها بکنیم. ایرانی کیست؟ بعد بیاییم با آن تعریف مدرن و منطبق با واقعیتها سیاست گذاری کنیم. شما نوشتهاید برای جلوگیری از تجزیه و از هم پاشیدن کشور ایران، هیچ چارهای جز عمل کردن به تقاضاهای مطرح شده در بیانیه بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان وجود ندارد، آیا روی دیگر این سکه آمادهسازی زمینه برای بروز درگیریها و جنگهای قومی و مذهبی نخواهد بود؟ ـ من نمیدانم، حق و حقوقی که همهی مراجع بینالمللی قبول میکند؛ و اصلا مراجع بینالمللی را ول کنید، هر انسان منصفی میتواند آن را قبول کند که یک ملتی میخواهد و شایسته است که هویت خودش را حفظ کند، این جدایی نیست؛ بههیچ وجه اینطور نیست. اتفاقا بر عکس این است. «آذربایجانیها یک ملت بزرگی هستند» افراد، گروهها و نهادهایی هستند که در سالهای اخیر، دم از تجزیهطلبی و الحاق آذربایجان ایران به جمهوری آذربایجان میزنند، استدلالها و دلایلشان همینها است که شما میگویید و مینویسید. ـ آذربایجانیها یک ملت بزرگی هستند. دهها میلیون انسان هستند. در بین آنها تمایلات و نحلههای فکری بسیاری است. ما نمیتوانیم آن فکرها را سرکوب کنیم یا جلوی آن را بگیریم. مگر ما نمیگوییم که آزادی اندیشه، آزادی بیان بیحصر و استثنا؟ ما میبینیم یکی هست که میتواند فکر کند و آزاد است. تجزیهطلبی هم یک فکر سیاسی است؛ و یک فکر شیطانی نیست. در چارچوب آزادی عقیده و بیان، یکی حق دارد که خواهان جدایی باشد. ولی من شخصا فکر میکنم چون یکی این فکر را میکند؛ پس کسانی که آزادی زبان و فرهنگشان، و آزادی هویتشان را میخواهند هم این را بگویند، پس هر دو، یکی هستند. با این بدبینی، نگاه کردن به اینها یا هر کسی که آزادی زبان و فرهنگ و هویت خودش را میخواهد؛ هر کس ادارهی امور خودش در منطقهی خودش را میخواهد، پس اینها در مغزشان است که روزی جدا شوند. با این طرز فکر نمیتوان جلو رفت. اگر این خواستهای اساسی ملت برآورده شود، من فکر میکنم که فکر جداییطلبی هم مثل برف، آب میشود. در حال حاضر دو گرایش سیاسی در دنیا وجود دارد. از یکطرف کشورهای پیشرفته و رو به رشد سریع بهطرف ایجاد همکاریهای مشترک و همبستهشدن میروند تا قدرتهای اقتصادی و فرهنگی قویتری ایجاد کنند، مثل برخی از کشورهای شرق آسیا، کشورهای اتحادیه اروپا و همینطور در آمریکای شمالی؛ و از طرف دیگر گرایشی از طرف کشورهای عقبافتاده وجود دارد و حتی تشویق میشوند که به واحدهای کوچکتری از دولتها تبدیل شوند. شما کدامیک از این گرایشها را ترجیح میدهید. ـ آنها یکسری از بلوکهای سیاسی و اقتصادی هستند و این اتحادیه اروپا هم به این معنا نیست که مثل کشورهای اروپا مرزهای گمرکی را برمیدارند یا اشتراکاتشان را در یکجا جمع میکنند، به این معنی است که مثلا فرانسوی از فرانسوی بودن خودش میگذرد، از فرهنگ و گذشته خودش میگذرد، یا آلمانی یا سوئدی. آنها عضوهای مساوی در یک جمع بزرگتر هستند. همهی ویژگیهای خودشان را حفظ میکنند و به خاطر یک هدف سیاسی اقتصادی که رقابت با آمریکاست، در آن متحد میشوند. این امر ماست و به ما نزدیکتر است. یعنی نشان میدهد که اتحادهای آگاهانه و داوطلبانه، خیلی میتوانند کار بزرگتری انجام دهند. ما در کشورهای خودمان این اتحادهای داوطلبانه را نفی میکنیم. ما وقتی میگوییم که زبان ترکی یا فرهنگ ترکی و آداب آن بیگانه است؛ تابلویی که در آنجا یک بقال به زبان ترکی نوشته را بر میداریم؛ یا یک سنگ قبری که روی قبر پدری است، میشکنیم؛ در واقع این اتحاد داوطلبانه را رد میکنیم. آنهایی عقب ماندهاند که این کارها را میکنند. اگر یک اتحاد، اتحاد داوطلبانه و آزادانهای باشد، چرا ایران نتواند با ترکیه، جمهوری آذربایجان، عراق و افعانستان، یک همچین اتحادیهای را درست کند؟ ما میتوانیم، ما امکانات و ثروتهای بسیار بزرگی داریم که میتوانیم با هم همکاری کنیم بدون اینکه بخواهیم آن واحدهای کوچکتر را در بین خودمان از بین ببریم. یک کنفدراسیونی از کشورهای خاورمیانه درست کنیم، چرا نمیتوانیم؟ بخش اول این گفتوگو را در اینجا بخوانید! موسیقی و صدایی که در لابلای دو بخش این گفتگو پخش شد، از آلبوم «آذربایجان» اثر «یوسیف ساوالان» هنرمند آذری ـ ایرانی است. |
نظرهای خوانندگان
واقعا مایه تأسف است که رادیو زمانه در عصر جهانی شدن تریبون جریانهای مرتجع و عقب مانده قومگرا و تجزیه طلب می شود.ملت آذربایجان؟آذربایجان چه زمانی ملت بوده است اگر منظور آذریهاست که آذریها شاخه ای از نژاد آریایی هستند و آذربایجان همیشه بخشی از ایران بوده. این آقایان صریحا و علنا از کشورهای بیگانه دفاع می کنند و خواهان تجزیه ایرانند.این که نمی شود هرکس یک تاریخ جعلی بنویسد و بعد بر اساس آن حقی را مطالبه کند که وجود ندارد.اگر ادعا تاریخیست که این سرزمینها از چند هزار سال قبل مال ماست اگر تاریخی نیست که آذربایجان بر مبنای حقوق بین الملل جزئی از ایران بوده و خواهد ماند.بحث خودمختاری تنها با رفراندومی در بین تمام ملت ایران قابل بحث است.جز آن اگر عده ای می خواهند از طرق خشونت بار اقدام به جدایی از ایران کنند پاسخشان را از لوله تفنگ خواهند شنید.
-- سعید قاسمی نژاد ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PM-------------------------
زمانه: مخاطب عزیز، زمانه تریبون هیچ جریان خاصی نیست اما نادیده گرفتن اندیشه های مختلف سیاسی را هم خردمندانه نمی بیند. بهتر است در محیطی باز و آزاد همه کسانی که نظری دارند آن را مطرح کنند و شما هم بتوانید کامنت بدهید و نظرتان را بگویید. اگر بگوییم این یا آن حرف نزنند رسانه استصوابی خواهد شد
این گفتگو هم جالب و هم نگران کننده است. امیدوارم همه ی ایرانی ها، چه آن هایی که امروز درون مرزهای سیاسی ایران زندگی می کنند و هم آنانی که خارج از این مرزهای سیاسی هستند بدانند که جدا از زبان مادریشان همه ی آن ها به جغرافیای فرهنگی ایرانی تعلق دارند. حق تحصیل به زبان مادری پدیده ای است مدرن و درک و هضم آن مانند همه ی پدیده های مدرن دردناک، پرخطر و گاه شوم است. شاید که حقیقتی را در بر داشته باشد. اما آن حقیقت بستگی به این دارد که تاریخ را چگونه بخوانید. حتمن اگر آنگونه که رسانه های هوچی گر آمریکایی می خواند بخوانید این حقیقت برای ما تلخ خواهد بود.
-- مراد ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PMفراموش نکنید که زبان فارسی محصول مشترک همه ی قوم های ایرانی است. زبان فارسی زبان مادری هیچ کس نیست.
این آقای مصاحبه شونده می گوید "زبان ترکی، زبان دوم اتحادیه اروپاست. بعد از زبان آلمانی. چرا؟" این آقا اصلا نمی داند که ترکیه در اتحادیه اروپا نیست چه برسد به این که زبانش اول و یا دوم باشد.
-- شراره ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PMما مدتهاست که از این دست حرفها می شنویم در مورد تعداد ترک زبانان در ایران و یا این که زبان ترکی چنین و چنان است و یک شیوه که می خواهد از فرط تکرار چیزی را جا بیندازد و حالا هم به اتحادیه اروپا رسیده بهتر نیست این جماعت به جای استفاده از این وسیله ها کمی منطقی حرف بزنند
عزیزم شما وقتی توی خونه بچه ات نمی خواد که ترکی حرف بزنه باهاتون، دیگه چرا هی بال بال می زنی؟
-- امیر حسین ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PMاصلا شما بعنوان بک بنیاد فرهنگی مربوط به زبان ترکی تا حالا چه اثر فرهنگی ماندگاری تولید کرده اید تا بقیه بخوان ترغیب بشن و بخوان که زبان ترکی رو یاد بگیرند؟
حرف شما مثل این می مونه که بیاییم زبون فارسی دری رو دوباره توی ایران رایج کنیم چون زبون اصلی ما بوده. با زور مگه میشه؟
دوست عزیز فرهنگ با زور منتشر نمی شه. فرهنگ و زبان با اثرهای ماندگار اون فرهنگ و زبان منتشر میشه.
پس سعی کن بجای اینکه بخوای با زور یه کاری رو بکنید و با اینکارتون بجای همدلی، انزجار رو ایجاد کنید؛ یه مقدار از اون بودجتون رو صرف پیشرفت زبون و فرهنگتون بکنید. نه اینکه با شعارهای مظلوم نمایانه کارتون رو پیش ببرید.
25 میلیون !
-- سحاب ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PMتوی نقشه که نگاه میندازم یک سوم خاک را در اختیار ترکها نمیبینم
زبان ترکی از کجا آمد؟
برادر تویی که به گویش ترکی تکلم میکنی از خودت بپرس آیا من ترکم؟
من چه شباهتی به اهالی آسیای میانه دارم؟
بعد به هر زبانی که می خواهی سخن بگو
تو هم زخمی بزن !
چون نیک نگه کرد پر خویش در آن دید.این آقا نخست بگوید که آذر بایجان واژه ایرانی است یا ترکی و سپس بیاید وزبان مادری را در سرزمینی که ناممی ایرانی دارد گسترش بدهد وهمه را ترک کند.
-- مهربد ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PMدر ضمن این روز زبان مادری اگر مدرک است مدارک بی شمار دیکری هم دال بر خاستگاه نخست نژاد ترک هست که میتوان مورد بررسی نهاد با این که دانایان می دانند که این گونه روزهای مادری و پدری فقط سیاستی برای از هم پاشیدن ملت ها مانند ایران نه اقوام مانند ترک ویا زیر مجموعه های کوچکتر مانند قبیله و طایفه و ایل.
بااینکه برای نمونه یک دبستان سر خپوستی ویا اسکیمویی در آمریکا ویاترکی در آلمان که 6 ملیون ترک متعصب دارد نیست چون بر طبق تعریف همین نهادها<ملت عبارت است از مجموعه مردمی که درون مرزهای یک کشور که از نظر همین نهادهی مورد استناد این آقایان به رسمیت شناخته شده اند.
درپایان یاد آور میشوم که این دوستان...نگران زبان مادری بگردند زبان راستین مادری ونیاکان خود را که چند قرن پیش ازبین رفت!؟ زنده وپاسدارند واینکه 30 سال پیش که جمعیت ایران 35000000 بود اینان چند نفر بودند.
ایران برای همه ایرانیان.ایرانی ایرانی باش وآگاه باش که دریغ است که ایران ویران شود چوایران مباد تن من مباد
"فراموش نکنید که زبان فارسی محصول مشترک همه ی قوم های ایرانی است."
-- ترك ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PMاين ديگر واقعا شق القمر است. تركها و عربها و كردها نشسته اند و زبان فارسی را بطور مشترك توليد كرده اند. صحت خواب!
تركيه در اتحاديه اروپا نيست اما ميليونها ترك در كشورهاى اتحاديه اروپا زندگى مى كنند. فقط جهت اطلاع!
-- ترك ، Jan 28, 2008 در ساعت 06:03 PM1-jalebe ke sehat goftehaye in agha ro barrasi bokonim. dar site EU be serahat gofte shode ke zaban TURKISH osulan jozve zabanhaye EU be hesab nemiyad be tartib zabanhaye ENGLISH; GERMAN; FRENCH; ITALIAN VA SPANISH daraye bishtarin tedad motakalem hastan, jalebe ke hata HUNGARIAN ham dar in jadval hast vali az TURKISH khabari nist.
2- «بخشی از جوانان ملیتها، پرشورانه خواهان جدایی از ملت ایران هستند»
-- payam ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMin dige az un jomalati hast ke bayad ba tala nevesht. avalan kodum meliyatha?
dovoman porshurane dige chiye?
mage tu yek melat(nation)melate digeyi ham peida mishe? mesle in mimune ke begi dar melat spanish melat katalan khahan jodayi hastn!! sevoman shoma enghadar daghigh az koja khabar dari? fekr nakonam hich adam agheli dar hamun be estelahe melathaye shoma tarjih bedan az iran joda beshan va maslan be Azarbayjan bechasban, ya masalan az iran joda shan va bechasban be baluchesatne pakistan, hala agar hamsaymun Suiss bud ye chizi vali bebakhshid tu mantaghe az Iran
behtar gireshun nemiyad.
3-تجزیهطلبی هم یک فکر سیاسی است؛ و یک فکر شیطانی نیست. در چارچوب آزادی عقیده و بیان، یکی حق دارد که خواهان جدایی باشد. ولی من شخصا فکر میکنم چون یکی این فکر را میکند؛ پس کسانی که آزادی زبان و فرهنگشان، و آزادی هویتشان را میخواهند هم این را بگویند، پس هر دو، یکی هستند.
yeki in ro tarjome kone man ke chizi nafahmidam, yani motavajeh nashodam azadi zaban yani jodayi talabi ya na? s
4- dar akhar yek soal daram;osulan zaban rasmiye yek keshvar yani che?yani zabani ke dar karhaye edari va television rasmi va gheyre az an estefade mishavad, hala shoma be man begid agar bacheye azari dar madrese zabane farsi ro yad nagire koja bayad yad begire? mage tu khune kasi mishine ba bachash be gheire zabane madarish harf mziane? khode shoam mifarmayid ke ma natunestim be bachehamun zaban turki ro yad bedim chon nakhastan be gheire zaban rasmiye keshvar yek zabane dige yad begiran, hala chetor tavago darid ke bachehaye irani zabane rasmiye keshvare khdeoshun ro dar madrese yad nagiran? jalebtar uneke mifarmayid dar madrese 6 zaban tadris beshe!!!! hamin arabic ham ke alan tadris mishe bacheha bihude midunan fekr konid ke zabnahaye AZARI; KURDI; BALUCHI; GILAKI va gheire ham bekhad ezafe beshe.fekr konam ba in kar yani tadris be zabane turki dar madrese jeloye pishrafte bachehaye turk dar iran bishtar gerefte mishe va una mahdud mishan be hamun mahdudeye azarbayjan.
Please somebody helps me with this simple math problem
-- Confused ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMturks 25 milions
kurds 20 milions
Arabs 3 milions
Baloch 3 milions
Turkeman 2 milions
Lor 12 milions
Rest of the country 5 milions
Does it really make sense
Thus, what happens to Boshehr, Bandar Abbas, kerman, Isfahan, yazd, Karaj, Khorasan, Gilan, Mazanderan, Semnan and Tehran,
محور حرف های ایشان تحصیل به زبان مادری است . نمی دانم چرا درقسمت نظرات این موضع گیری ها شده است. شاید به خاطر تیتر زیرکانه ی مصاحبه باشد .یا به خاطر تعصبی که به کلمه ایران داریم است . و باید از هر گونه گزندی دورش داریم . آیا اگر من به زبان ترکی بنویسم گزندی به ایران می رسد ؟ . متاسفانه شکلی گفتمانی بر این فضا وب و ذهن های شبه روشنفکر دچار اسنوبیسم آن حاکم شده است که وقتی ترکی که از حقوق طبیعی خود حرف بزند متهم به تجریه طلبی و پان ترکیسم و ... می شود . این استیفای حق به نظرشان موضوع قدیمی ای شده است .
سوال من این است که آیا ایشان تاکید بر لزوم تجزیه طلبی کردند ؟ یا فقط وجود این چنین اندیشه هایی را ممکن دانستند؟ کمی بیشتر به جمله ها توجه کنیم . ای کاش مصاحبه در این گونه موارد ویرایش دقیق تری داشته باشد. من متناقض گویی آنچنانی ای ندیدم . به نظرم حرف های ارتجاعی نمی زنند . در کل مصاحبه گر هم به موضوع تسلط دارد که باعث به چالش کشیدن تفکرات مصاحبه شونده می شود. و این برای من جالب و خوشحال کننده است .
من خودم تجزیه طلب نیستم ولی این را حق طبیعی خودم می دانم تا به زبانی که از ابتدا تکلم کرده ام بتوانم بنویسم و بخوانم. من به عمق ظلمی که بر من رفته است پی برده ام . چرا من ترک که مشکلی در بیان اندیشه هایم به ترکی ندارم در یک مکان فارسی زبان دغدغه ی تکلم داشته باشم؟ ودیگران از من انتظار فصاحت کلام به فارسی داشته باشند در غیر این صورت مسخره شوم ؟ در حالی که اصلاح های ترکی به سرعت از ذهنم می گذرد ؟ آیا شما یی که در فرنگ هستید این را تجربه کرده اید ؟ جرا من ترک نتوانم به ترکی در دفتر شخصی ام یادداشت بکنم یا وبلاگ ترکی بنویسم ؟ و یا اگر نوشتم چرا نباید مخاطب داشته باشد ؟ دوستان این ظلم است و من درکش کرده ام . این حق طبیعی من نیست . من ترکی نوشتن و خواندن را بعدا آموختم وقتی 20 سالم بود . ولی فقط وجود عده قلیلی کفایت نمیکند.استفاده از زبان مخاطب فهیم می طلبد . اشتباه نکنید . من اجباری در تعلیم ترکی به هیچ کس حتی ترک زاده هم نمی بینم ولی به گمانم بسیاری به صورت داوطلبانه فرزندان خود را به این کار می گمارند و آموختن به زبان ترکی برای فرزندانشان هم آسان است .بعد از دوازده سال درس خواندن به فارسی وقتی به تهران آمدم همچنان مشکل تکلم داشتم . ایراد از من نبود .دیگران هم بهتر از من نبودند . من همان فردی بودم که در کنکو ر یکی از سال ها ادبیات فارسی را بدون اشتباه جواب دادم . یعنی من فارسی را بهتر از هم وطنان دیگر فارسی زبانم بلد بودم ؟ تناقض از همین جا شروع می شود که من 18 سال ترکی صحبت کردم و فارسی خواندم .
در مورد سوال شما :"شما نوشتهاید برای جلوگیری از تجزیه و از هم پاشیدن کشور ایران، هیچ چارهای جز عمل کردن به تقاضاهای مطرح شده در بیانیه بنیاد زبان و فرهنگ آذربایجان وجود ندارد .... "
سوال عالی (برای یک مصاحبه ) و گیج کننده ای است که با جواب مبهم و بد ایشان همراه شده است و ایشان عملا کم آورده اند . ولی ای کاش می گفتند که " پیش بینی " ایشان این است که اگر فلان رعایت نشود به از هم پاشیدگی آتی می انجامد .و لی ممکن است سال ها این کشمکش وجود داشته باشد و اتفاقی نیافتد . قسمت دوم سوالتان دقیقا روی دیگر سکه نیست و همین سوال را جالب می کند . ایشان نگفته اند که اگر به بیانه عمل نشود پس بروید جنگ قومی و مذهبی بکنید تا ایران تجزیه شود . این فقط ممکن است تفسیر یک ترک نا دان باشد که برود و این کار را فقط به خاطر یک بیانه بکند و بجنگد . مثل این است که بگوییم تو اگر انتقادی به وضع موجود حکومت ج . ا. داری نباید این انتقادت را علنا مطرح کنی چون ممکن است آمریکا از مساله استفاده کند و به ایران حمله کند . در این صورت کل سیستم رادیو زمانه و امثالکم که زیر سوال می رود !
-- سینا ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMمن یک ترک هستم و خودمو یک ایرانی نمیدونم همه اقوام من تو اذربایجان زندگی می کنند و ما می خواهیم مستقل باشیم و زبان و فرهنگ خودمان را داشته باشیم. حرفای منو چاپ کنید
-- یاشار ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMواقعاً منزجر شدم. به قول دوستمون، زبان و فرهنگ با زور القا نمی شود. ترک ها(آذری ها) ی عزیز بهتر است بجای جلز ولز کردن کمی فرهنگ خود را درست کنند که فقط پول در آن نقش دارد!
-- هادی ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMبعضیها به غلط فکر میکنند که وحدت ملی یعنی همه یک زبان، یک دین، یک فرهنگ داشته باشند. آقایان خوب است به کشورهای با نظام فدرال نگاهی بیاندازند. در هیچکدام از این کشورها اختلاف و تجزیه طلبی مشاهده نخواهید کرد.من نمی دانم چرا فارسها حاضر نیستند حتی فانون اساسی (اصول 15 و 19) را هم به اجرا در بیاورند. آیا این نژادپرستی نیست.چرا باید یک ترک،عرب،کرد،بلوچ یا...فارس شود و همه چیز خود را فراموش کند.آیا اگر به شما بگویند بیایید ترک یا عرب بشوید می شود؟
-- hani ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMبا سلام
-- علی ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMابتدا از دست اندرکاران رادیو زمانه تشکر میکنم که چنین مطالب مهمی را مطرح می کنند تا وضعیت ملل غیر فارس ساکن ایران مشخص شود بعدا خدمت اونهایی در سطور بالا کامنت گذاشته اند ونظریات خودرا به طور غیرمنطقی و غیر کارشناسانه مطرح کرده اند چند تا سئوال دارم:
چرا از بحث در مورد ملل ایرانی می ترسند و همیشه سعی در بلوکه کردن اینجور بحث ها دارند؟
چرا همیشه از تجزیه ترکهای ایران میترسند مگر آنها کمتر از فارسها برای این کشور جانفشانی کرده اند؟
آیا میزان واقعی سرمایه گذاری دولت در استانهای مرکزی و شمالغرب را میدانید؟
پان ترکیستها در رابطه با آمار قومی بسیار دروغ مینویسند:
-- ایراندوست ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMدر اتحادیه اروپا بیشتر عربزبان هست تا ترکزبان ولی کسی تا بحال کسی اتحادیه اروپا را عربزبان توصیف نکرده است!
«آن آمار را بولتن داخلی وزارت دفاع در ایران داده است. من فکر میکنم که دولت ایران آمار را دقیق دارد؛ ولی این آمار را هیچوقت بیرون نمیدهد»
-- ایرانی ایراندوست ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMچنین آماری وجود ندارد و ساخته ذهن پان ترکیستها هست. همانطور که این جنابان ، زبان ترکی را دومین زبان اتحادیه اروپا اعلام کردند (در حالیکه آلمانی و فرانسوی و انگلیسی و اسپانیش را فراموش کردند! و یادشان رفت که هندی یا عربزبان در این اتحادیه بیشتر هست تا ترکزبان).
به عنوان یک آذربایجانی با ادعاهای تجزیه طلبانه این آقا موافق نیستم. من خودم از نزدیک شاهدم سران کسانی که موافق تجزیه طلبی هستند رفت و آمد های مشکوک ومتعدد به سفارتخانه های ترکیه و آذربایجان می کنند و مشخص است که از کجا سیراب فکری می شوند. چنین افکار موهوم پان ترکی در میان مردم آذری زبان ایران به هیچ وجه دارای جایگاه نبوده و نیست.مردم غیور آذربایجان همانطور که دار و دسته جنایتکار پیشه وری را به دامان اربابشان شوروی راند اکنون نیز اجازه نخواهند داد عده ای جیره خور اجنبی پرست ما را از وطن عزیزمان ایران دور کنند.ما ایرانی بوده و هستیم و به ایرانی بودن خود افتخار می کنیم.
-- صابر ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMیاشاسین ایران.
Be nazare man torkha aghar mikhahan az iran joda beshan , chon inha aslan khod ra be eshteba irani nemidonan va ghomi ke chenini ehsasi be keshvari ke toosh zendeghi mikone dare hichvaght baraye oon keshvar mosbat nakhad bood ke ma dar tool tarikhe iran didm ke torkha che taji bar sare iran zadeand nemooe hamin rahbar ke tork hast va hichiz baraye oon joz ghodrat va naboodi keshar barash moham nist
-- Javidanan ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMاین آقا کی را می ترساند ؟
جواب آزربایجانیان ترک را از لوله تفنگ می دهد؟
اگر این مملکت برای من وطن نمی شود برای شما هم نخواهد شد !
آزربایجانی خود روشنفکر دارد ، بزرگ دارد وکیل و وصی نیاز ندارد که کس یگری به او بگوید شما که هستی؟
-- آزربایجانی ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMشما فرض کن ملت آزربایجان می خواهد هویت چینی یا ایکسی انتخاب کند ،
شمای نوعی یا من در مقابل اراده این ملت عددی حساب نمی شویم؟
دیگر عصر انحصار اطلاعات بسر آمده یا و اقعیت را قبول خواهیم کرد و یا زیر پای واقعیت و اراده ملت له خواهیم شد .
پس ای هموطن بیا حقوق همدیگر را درک کنیم و نگذاریم وطنمان ویران شود (ترک ،فارس، کرد ،عرب، ّبلوچ) مطمئنا" من و تو (ما) بهتر از دیگران می توانیم مشکل خود را حل کنیم .
این اندیشه سیاسی نیست این توطئه و خیانت برای تجزیه ایران است از جانب پان ترکیستها. زنده باد ایران
-- آرش ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMبهتر میبود با رضا مریدی نماینده حزب لیبرال پارلمان انتاریو و رضا براهنی که این بیانیه را امضا کرده اند و از سردمداران بنیاد زبان و فرهنگ اذربایجان هستند مصاحبه می شد و از انان سوال می شد هدف واقعی شان از این داستان چیست.
-- behrooz shakeri ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PM**ادامه از کامنت قبلی**
-- ائلشن ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMدوستان عزیز، خواهش میکنم که کمی بیشتر منصف باشید و هر طلب حقی را با برچسب " تجزیه طلب"
نکوبید که با این کارتان چاره ای جز "تجزیه طلبی" برایشان نمی گذارید!( که خواسته هیچ یک از آنهایی که
شما به ناروا قاطی تعداد اندکی "تجزیه طلب بی طاقت شده از جور" کرده ایدشان) .
عزیزی که می فرمایید "جریانهای مرتجع و عقب مانده قومگرا و تجزیه طلب " ، شما به کامنت های همین دو
بخش از مصاحبه یه نگاهی بندازید و بعد قضاوت کنید که کدام دیدگاه ها ارتجاعی(یا حداقل ارتجاعی تر!) و
غیر منطقی است: عباراتی مانند "(فارسی)باید همیشه به عنوان زبان ملی باقی بماند"،"پاسخشان را از لوله
تفنگ خواهند شنید"، "چه چرندیاتی!من به ایشان و همینطور آقای براهنی توصیه می کنم حتما قرص هاشون
رو سر موعد بخورند!"
خدمت عزیزی هم که فرموده اند:"از خودت بپرس آیا من ترکم؟
من چه شباهتی به اهالی آسیای میانه دارم؟
" همین سوال را از ایشان دارم؟ " شما چه شباهتی به همزبانان افغانی و تاجیکی خود دارید؟" آیا شکل و
قیافه میتواند ملاک حقوقی ما بشود؟؟
ازکلیه دوستان به خاطر طولانی شدن مطلب عذر میخوام و از رادیو زمانه هم تشکر میکنم به خاطر امکان
تبادل نظری که فراهم آورده است
به عنوان یک آذری اهل تبریز شدیدا با تجزیه طلبی مخالفم. شاید به دلیل این باشد که از کودکی در تهران زندگی کرده ام. اما حقوق اولیه ی یک نژاد را از یاد نبریم. گیریم که آذری ها به جای یک سوم ، اصلا یک دهم و یا یک بیستم باشند. حق نوشتن و آموختن به زبان مادری از ابتدایی ترین حقوق است. چرا باید از این حق محروم بمانند؟
-- مجتبی ، Jan 29, 2008 در ساعت 06:03 PMاصولا با دادن این حق و بسیاری از حقوق اولیه ی دیگر به تمام قومیت های ملی فکر میکنم ثبات درون جامعه بیشتر خواهد شد. برای نمونه شما به بریتانیا نگاه کنید. در قسمت ولز شما میتوانید به مدارسی بروید که مواد درسی به زبان ولزی (یا همان ولش) تدریس میشود. ولی تجزیه طلبان در مجلس ولز کمترین کرسی ها را دارند.
فرمول بسیار ساده است. هر چه فشار را بیشتر کنند و اشتیاق فرو خورده را برای یادگیری زبان مادری سرکوب کنند عکس العمل واررونه خواهد داشت. همینگونه میشود که یک کاریکاتور بسیار ساده (که مطلقا شخص کاریکاتوریست قصد توهین به آذری ها را هم نداشته) باعث چنین بلوا و آشوبی میشود. این همان بغض فروخورده ی آذری زبان هاست که دارد سر باز میکند.
من به عنوان یک آذری در درجه ی اول به میهنم ایران عشق می ورزم و در درجه ی دوم به زبان خود که آذری ست.
مدل های بسیار زیادی میتوان مثال زد از کشورهایی که چندزبانه هستند و ملتش هم در صلح و صفا زندگی میکنند. هند نمونه ی خوبی ست. بسیار نمونه های دیگر هم هست...
این جماعت از خودشان آمار و سند جعل میکنند. بنگرید به اینجا:
-- علی ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMhttp://www.azargoshnasp.net/
Pasokhbehanirani/main.htm
مگر بجز ملّیت ایرانی، ملّیت دیگری نیز در ایران زندگی می کند؟
کاربرد درست واژگان در این مورد بسیار ضروری است. شما نمی توانید گروه های فروملّی را که فاقد ویژگی ملّت هستند، چنین بنامید. لازمه ملّت نامیدن یک گروه انسانی هم به لحاظ حقوقی و هم به لحاظ سیاسی، تشکیل دولت توسط آن گروه انسانی است. از همین روست که جامعه شناس برجسته انگلیسی "آنتونی گیدنز" ملّت نامیدن گروه های فاقد دولت را امری نادرست می داند.
آنچه که هویّت ملّی ما را می سازد، زبان پارسی، آداب و سنن و تاریخ مشترک اقوام ایرانی است. این مولفه ها در واقع شکل دهنده "فرهنگ ملی" ما نیز هستند که مهمترین ویژگی یک ملّت است. اگرچه در ایران همواره گروه های زبانی در کنار یکدیگر به سر برده اند اما این زبان ها همواره دارای مناسبات تنگاتنگی مابین خود بوده اند. گذشته از این در ایران قرن هاست که زبان پارسی – و پیش از آن پهلوی- نقش زبان واسطه میان تمام اقوام ایرانی را بازی کرده و از این روی زبانی ملّی و متعلق به همه ایرانیان است و در گسترش و نقش آفرینی این زبان همه ی اقوام ایرانی نقش داشته اند.
اما دو مولفه های آخر که مهمترین پیش زمینه های ذهنی را برای تشکیل یک ملّت شکل می دهند، اقوام ایرانی نه قرن ها که هزاره ها از آن بهره مند بوده اند. توجه به همین دو مولفه است که ما را متقاعد می کند که امروز یک تبریزی با یک اصفهانی یا رشتی تشکیل "ملّت" می دهند، چون از "فرهنگ ملّی" یکسانی بهره مندند، نه با یک اهل باکو که دو قرنی است که در شرایط و فرهنگی متفاوت به سر میبرد. پس بهتر است که من آنچه را که شما ملّیت نامیده اید، "قوم" بنامم.
شوربختانه شاهدیم که به جای نسبی نگری و گفتمان های نظیر دمکراسی، حقوق بشر، ارج گذاری به منافع ملّی و مسایلی از این دست، گروهی با جعل تاریخ در پی هویّت سازی برای اقوام ایرانی هستند که به گواه تاریخ، چندین هزار سال با دوستی و اعتقاد به سرزمینی واحد به نام ایران در کنار هم زیسته اند. این قوم گرایی با ترویج فرهنگ خشونت در جامعه نوید بخش آینده ی خوبی نیست. به شما اطمینان می دهم که این گرایشات قوم پرستانه هم در مسیر دستیابی به دموکراسی و هم در مسیر دستیابی به توسعه، مانعی بسیار بزرگ خواهد بود. چرا که با معطوف کردن کنش های سیاسی و اجتماعی فرد به تعلقات پیشامدرن قومی، از اساس ذهنیّت وی را بر اساس غیریت سازی با دیگر هم میهنانش شکل داده و آن را از هرگونه مسئولیت شهروندی و رفتار مدنی به دور می سازد. گسترش این افکار انحرافی نه تنها سودی عاید "ملّت ایران" نخواهد کرد، بلکه سبب میشود که انسان هایی که قرن ها در کنار یکدیگر زیسته اند، بی تفاوت و حتی دشمن یکدیگر شوند.
در پایان براین باورم که رادیو زمانی با تریبون دادن به چنین افکار ارتجاعی و سرشار از سفسطه موقعیت خود را نزد خوانندگانش متزلزل کرده است.
-- مسعود لقمان ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMایکاش امکان آن بود تا با ایشان و سایر همفکرانشان مناظره کنیم. تک تک جملات ایشان پاسخی درخور و کامل میطلبد که جایش در کامنت نیست. از بحث تاریخی که بگذریم نمونه های امروزین ایشان با ایران همانندی ندارد. سوئیس! کانادا! استرالیا یا افغانستان و عراق هیچکدام با ایران شباهتی ندارند. سوئیس منطقه ای ویژه و بیطرف در قلب اروپاست و حتا کودکی دبستانی میداند که شرایط ویژه ای دارد.
-- بهرام روشن ضمیر ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMوضعیت کانادا هنوز روشن نیست و احتمال ایجاد جمهوری کبک هنوز هم هست. که در آنصورت دیگر این کشور هم دو زبانه نخواهد بود.
افغانستان هم زبان رسمی اش فارسی بود و البته این کشور اساسا جعلی و ناهمگون است و درست مانند عراق همه تحلیلگران جهان میدانند که این دو کشور به جهت قومیتهای ناهمگونشان وضعیتی وخیم دارند. هندوستان هم زبان رسمی اش فارسی بوده. و اکنون نیز عملا انگلیسی است. پس باز هم یک زبان مشترک دارد.
هرسه کشور هند و افغانستان و عراق در قرن 20 مستقل شدند. درحالیکه ایران روز استقلال ندارد. انتظار نداریم که همه فعالان سیاسی تاریخ هزاران ساله ایران را بخوانند. ولی آیا اینها حتا تاریخ ثبت کشورها را نمیدانند؟ که اینطور بی رحمانه ایران ما را با کشورهای بی هویت و چند پاره که خط مرزی شان را انگلیسی ها و فرانسوی ها در لندن و پاریس همین چند دهه پیش کشیدند، مقایسه میکنند؟!! کانادا هنوز هم 100 درصد مستقل شده از انگلیس نیست و زیر لوای پادشاه بریتانیا است. چطور میتوان هندوستان که در طول تاریخ هرگز یکپارچه و همبسته نبوده را با ایران سنجید که هیچکس منکر یکپارچگی اش در 500 سال اخیر و 1200 سال در دوران باستان نیست؟
راستی چرا هیچ سخنی از آمریکا نمیزنند؟ این کشور مهد حقوق بشر و دموکراسی که موسس سازمان ملل بوده و پشتیبان کشورهای مستقل شده در نیم قرن اخیر، چرا یک زبان رسمی دارد؟ آیا کسی منکر وجود 200 ملت در آمریکاست؟ آیا کسی منکر این است که زبان انگلیسی در کنگره آمریکا پس از استقلال انتخاب شده و سپس به جامعه تحمیل شد؟ چطور این کار در کشوری 220 ساله محکوم نیست ولی در ایران چند هزار ساله محکوم است؟
ایشان شاید آنقدر از ادبیات فارسی کینه دارند که نمیدانند فارسی زبان ادبی و علمی کل جهان اسلام بوده و فرهیختگان از چین و هند تا آفریقا افتخار میکردند به این زبان چیزی بگویند و ترکی زبان متجاوزان و سرداران بیگانه و زورگو از 1000 تا 100 سال پیش.
ولی باید بدانند که این زبان ترکی که باید در کنار فارسی دو زبان رسمی ایران باشد، هرگز خطی نداشته که بتواند زبان رسمی باشد. آیا نمیداند که زبان رسمی بزرگترین دولت ترک تاریخ یعنی عثمانی تا آخرین روز عربی بود؟ و فارسی در کنار ترکی در دربار عثمانی نفوذ داشت؟ حال چطور میتوان در ایران ترکی را در کنار فارسی قرار داد؟ فارسی زبان رسمی ایران بوده. مگر نوشتار کتیبه بیستون فارسی نیست؟ نام آن پارسی باستان است. مگر کتیبه های ساسانی پهلوی نیستند؟ به آن هم میگویند فارسی میانه. پس از اسلام هم فارسی نو که نخستین دولتمرد ایرانی پس از اسلام یعنی یعقوب لیث صفاری آنرا رسمی کرد و سپس همه دولتها از سامانیان ایرانی تا غزنویان و سلجوقیان ترک و مغولان و ... آنرا کنار نگذاشتند. فارسی کی رسمی نبوده که از رسمی شدن فارسی در دوران مشروطه و تحمیل آن در دوران پهلوی سخن گفته میشود؟ فارسی قانونی شد. چون پیشتر قانون نداشتیم. سخن گفتن از عمر 100 ساله یا 80 ساله رسمی بودن فارسی در ایران مانند آن است که بگوییم مالیات رسمی شد! آیا پیش تصویب قانون مالیات در نخستین مجلس شورای ملی ما مالیات نداشتیم؟
حضرات نمیدانند که زبان فارسی در دوران قاجارهای ترک زبان قانونی شد؟ آیا نمیدانند که مشروطه چیان که این قانون را گذاشتند عمدتا آذربایجانی بودند؟ رضا شاه یک بهانه است. فقط به این جهت که آذربایجانی نیست. تازه او هم اهل مازندران بود که هرگز فارس خوانده نشده. و با آذربایجانی هم وصلت کرد که شاه آینده نتیجه آن بود
بنظر من اين اجحاف بر قوم فارس در طول تاريخ از طرف تركان بوده است و الان نيز وجود دارد دليل عمده آن هم تصرف مملكت بوسيله زاد و ولد زياد و مصرف منابع بوده است بجاست توضيح داده شود شاعري كه مدعي ملي بودن آن از طرف جمهوري آذربايجان ميشود (نظامي گنجوي ) چرا شعر هايش به زبان فارسي است
-- عباس ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMمن فكر ميكنم تا زمانيكه قوم ترك ازمنابع اصلي مملكت ارتزاق ميكند هيچوقت خود را از ايران جدا نخواهند كرد و فعلا نفع آنها در جدائي نيست بنابراين دوستان ميهن دوست نگران نباشند .
اینکه رادیو زمانه بشود بلندگوی آدمی که می گوید ترکی زبان دوم اتحادیه اروپا است، آن هم بعد از آلمانی واقعاً جای تاسف است. لابد فرانسه زبان ششم است و انگلیسی زبان یازدهم !!
-- میثم ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMبه نظر می رسد در کادر رادیو زمانه تغییرات زیادی رخ داده باشد.
دوستانی که در مورد تعداد ترکها در ایران و یا منشا زبان ترکی بحث می کنند، باید توجه داشته باشند که اگر تعداد ترکها 10 درصد کل اهالی ایران هم باشد، باز حق انسانی و مسلم آنهاست که زبان ترکی به صورت رسمی در ایران شناخته شده و حداقل در سطوح ابتدائی در مناطق ترک نشین ، آموزش اولیه با زبان ترکی شروع شود.
در قرون اخیر که امکان آمار گیری برای دولتها بوده، اطلاعات در مورد تعداد ترکها و سایر اقوام به علت احتیاط های سیاستمداران از دید عموم مخفی نگاهداری شده اند. دلیل این چیزی نیست غیر از ترس از آگاهی مردم به اینکه آنها که خود را اکثریت می پندارند در واقع اقلیتی بیش نیستند.
با تشکر
-- مهرداد ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMمتاسفانه کامنتها بسیار احساساتی و نامنصفانه هستند. آموزش به زبان مادری حق مسلم مردم اذربایجان است و هر منطقی هم این را میپذیرد. با شعار دادن و گفتن اینکه دریغ است ایران که ویران شود یا من چه شباهتی به اهالی آسیای میانه دارم و .... نمیتوان ونباید منکر حقوق بشر در هیچ موردی از جمله درمورد ترکهای ایران شد.
-- Hassan ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMمنم با اين نظر دوست عزيز موافقم که تو کامنتشون گفتن "فرهنگ با زور منتشر نمي شه "حرف من هم جدا از همه مرز بندي ها تفهيم همين اصله: من اگربر فرض فارس باشم و يک حکومت ترک يا
عرب (با هزاران خدمت ارزنده)، به حريم فرهنگي من( به بهانه احياي فرهنگ ملي و...) تجاوز کند و اگر من
در دفاع از فرهنگم هر گونه اعتراضي هم بکنم برچسب " تجزيه طلب" به اين اعتراض برحق من چسبانده شود آيا حقانيت من زير سوال مي رود؟
دوستان عزيز، من ايراني هستم، ولي قرار نيست به بهانه وحدت ملي ،تکه هاي هويت من(که از مهمترينشان همين زبان به ظاهر بي اهميت مي باشد ) در روندي "غير طبيعي" در اثر هجوم يک فرهنگ ديگر
زوال يابد ، تاکيد من بر روال غير طبيعي از اين حيث است که در دنياي جديد به زعم من فرهنگ را آن کسي
شکل مي دهد که زايش دارد و تلاشهاي مضحک در معادلسازي واژه اي مانند " پيامک" ازنظر من تلاشي
غير منطقي و مرتجعانه است (چون نام آنرا کسي که بوجودش آورده است " اس ام اس" گذاشته)، ولي وقتي
کسي بيايد براي موجوديتي که صدها سال نام و واژه اي متناسب با فرهنگ مردمش داشته است معادل فارسي
قرار دهد آيا از نظر شما اين تهاجم نخواهد بود{خدمت عزيزاني که اطلاع ندارند مصداقي مي آورم: " گول اوستي" نام محله اي در شهر اروميه هست که مردمانش از همان زمان پيدايش محله اين نام با مسماي ترکي
را به آن اطلاق کرده اند! حال فرهنگ حاکمه فارس طي طرحي( که اگر مخالفت دانشگاهيا نبود تا کنون
عملي شده بود) با نيتي کاملا خير خواهانه!!! قصد تغيير نام آن و بسياري محلات ديگر را به معادل فارسي
دارد! همين بحث را درباره تغييرنام جزاير درياچه اروميه در کتب درسي توجه بفرماييد} ،آيا اين(علاوه بر
تحريف تاريخ ،همانند آنچه که براي خليج فارس از جانب اعراب اعمال مي شود ) توهين به يک فرهنگ
محسوب نمي شود؟
دوستان عزيز، خواهش ميکنم که کمي بيشتر منصف باشيد و هر طلب حقي را با برچسب " تجزيه طلب"
نکوبيد که با اين کارتان چاره اي جز "تجزيه طلبي" برايشان نمي گذاريد!( که خواسته هيچ يک از آنهايي که
شما به ناروا قاطي تعداد اندکي "تجزيه طلب بي طاقت شده از جور" کرده ايدشان، نیست) .
عزيزي که مي فرماييد "جريانهاي مرتجع و عقب مانده قومگرا و تجزيه طلب " ، شما به کامنت هاي همين دو
بخش از مصاحبه يه نگاهي بندازيد و بعد قضاوت کنيد که کدام ديدگاه ها ارتجاعي(يا حداقل ارتجاعي تر!) و
غير منطقي است: عباراتي مانند "(فارسي)بايد هميشه به عنوان زبان ملي باقي بماند"،"پاسخشان را از لوله
تفنگ خواهند شنيد"، "چه چرندياتي!من به ايشان و همينطور آقاي براهني توصيه مي کنم حتما قرص هاشون
رو سر موعد بخورند!"
خدمت عزيزي هم که فرموده اند:"از خودت بپرس آيا من ترکم؟
من چه شباهتي به اهالي آسياي ميانه دارم؟
" همين سوال را از ايشان دارم؟ " شما چه شباهتي به همزبانان افغاني و تاجيکي خود داريد؟" آيا شکل و
قيافه ميتواند ملاک حقوقي ما بشود؟؟
ازکليه دوستان به خاطر طولاني شدن مطلب عذر ميخوام و از راديو زمانه هم تشکر ميکنم به خاطر امکان
تبادل نظري که فراهم آورده است!
-- ائلشن ، Jan 30, 2008 در ساعت 06:03 PMدروود بر دست اندرکاران رادیو زمانه
-- داریوش آزاد ، Jan 31, 2008 در ساعت 06:03 PMبا نهایت تاسف بعد از این مدت کار خوب رادیو زمانه داریم به این نتیجه می رسیم که این رادیو نیز چون رادیو و تلویزیون های بیگانه از این مرز و بوم چه در سر دارند و مقصود گل بوده و راه را بهانه کرده است....
ایرانی باشید و پاسدار فرهنگ
پاینده ایران
این مطالب زرد چگونه در سایت رادیو زمانه درج می شود؟آیا رادیو زمانه پایگاه تجزیه طلبان شده است؟؟ اگر این طور است که برای خودم متاسفم تا کنون به این پایگاه سر می زدم. آیا با تحریف تاریخ می خواهید به پی ریزی تاریخ جدیدی بپردازید؟؟
-- هومن ، Jan 31, 2008 در ساعت 06:03 PMدفاع از حقوق اولیه (به عنوان یک حق شهروندی) از کی تحریف تاریخ بوده و ما خبر نداشتیم؟ تحریف واقعی، پاک کردن صورت مساله (انکار تنوع فرهنگی و سرکوب فرهنگ های دیگر، از روی تمامیت خواهی) است!
-- ائلشن ، Feb 1, 2008 در ساعت 06:03 PMمن به عنوان یک ترک، حق دارم زیر پرچم ایران واحد (که از قضا همین وحدت خود را هم نه از یک حکومت فارس، که از قزلباشهای صفوی دارد) از حقوق شهروندی برخوردار باشم، چرا که برای "ایران شدن" آن اگر از یک فارس تلاش بیشتری نکرده باشم، حداقل کمتر هم تلاش نکرده ام!
2 rooze ghabl komenti be Farsi ferstadam, nemi danam chera chap nakardid, megar eshkali dashte bood?
-- Mohammad Jahangir ، Feb 1, 2008 در ساعت 06:03 PM------------------------------
زمانه: ممکن است کامنت شما در راه ورود به سیسستم بلوک شده و به دست ما نرسیده باشد
لطفا دوباره بفرستید
آیا دفاع از حقوق اقلیتهای قومی مساوی است با دل و قلوه دادن با سفارتخانه های ترکیه و آذربایجان؟؟ این آقایان واضح بگویند ما شهروند ترکیه و آذربایجانیم و این قدر اشک تمساح برای مردم استانهای ایران نریزند.
-- صابر ، Feb 2, 2008 در ساعت 06:03 PMآقایی که گفته اند "وضعیت کانادا هنوز روشن نیست و احتمال ایجاد جمهوری کبک هنوز هم هست. که در آنصورت دیگر این کشور هم دو زبانه نخواهد بود" یا همینطور افغانستان ناهمگون و جعلیه! گیرم همه این گفته ها درست باشه، استدلال شما اینه که پس چون این نمونه ها متزلزل هستند، ما بیاییم خودمان را قول بزنیم و بگیم که ایران یکدست و همگونه و همه فارسن؟(اینکه میشود قضیه کبکی که سرشو تو برف فرو کرده بود و الخ!!!) نه عزیز من، با شعار دادن و انکار نمی شه تظاهر به یکدست بودن کرد ! زمانی انتظار همدلی داشته باشیم /باشید که همه از کنار هم بودن( با حفظ فرهنگ خود) راضی باشند ، نه اینکه همه مثل ما باشند!
-- ائلشن ، Feb 2, 2008 در ساعت 06:03 PMThe Iranian government and Farsi people must realize and acknolwedge that Azeris have all the right to choose their own future.
Yashasin Azerbaycan!
-- Eldar ، Feb 2, 2008 در ساعت 06:03 PMما آذربایجانی ها ایرانی هستیم و خواهیم بود. .پدر من افتخارش اینست که در تبریز قهرمان به همراه دیگر دوستانش دار و دسته پیشه وری را قلع و قمع کرد.
-- قراچه داغی ، Feb 3, 2008 در ساعت 06:03 PMیاشاسین ایران.
یاشاسین تبریز
من نه ترکم و نه فارس و نه نژادپرست، ولی بدلایلی این بحث به من هم مربوط می شود!
-- مصطفی ، Feb 3, 2008 در ساعت 06:03 PMدر این مصاحبه من عبارتی ندیدم که بتوان آنرا دلیل بر ادعای تجزیه طلبی مصاحبه شونده دانست!
چرا هر کسی اومده تو کامنتش عنوان تجزیه طلب به ایشون داده؟( حالا ممکن هم هست که تو آمار و ارقام ایشون اطلاعات ناقص هم بوده باشه). یکی از آقایون لطف کنند و به منم بگن که از کدوم قسمت مصاحبه پی به ادعای تجزیه طلبی ایشون بردن!
من ساکن خوزستان هستم و می خواستم بگم که اگه مساله ارتزاق باشه که یکی توکامنتش گفته، همه (چه ترک و چه فارس)از نفت خوزستان تغذیه میکنن! ولی اگه قبول داشته باشیم که همه مان(ترک، فارس، عرب ،کرد و...) ایرانی هستیم، مهمترین چیز حفظ احترام فرهنگهاست(ونه مصادره ایران برای فارسها)، همانطور که منهم خواهان به رسمیت شناخته شدن فرهنگ خود هستم، ایشان هم همین تقاضا را دارد!
کجای این با وحدت ایران ناسازگاره؟ مگر اینکه یه عده نژاد پرست باشن و بگن "ایران مال فارسهاست و اگه کسی میخواد ایرانی باشه حتما باید فارس بشه"!!!
من نه ترکم و نه فارس و نه نژادپرست، ولی بدلایلی این بحث به من هم مربوط می شود!
-- مصطفی ، Feb 3, 2008 در ساعت 06:03 PMدر این مصاحبه من عبارتی ندیدم که بتوان آنرا دلیل بر ادعای تجزیه طلبی مصاحبه شونده دانست!
چرا هر کسی اومده تو کامنتش عنوان تجزیه طلب به ایشون داده؟( حالا ممکن هم هست که تو آمار و ارقام ایشون اطلاعات ناقص هم بوده باشه). یکی از آقایون لطف کنند و به منم بگن که از کدوم قسمت مصاحبه پی به ادعای تجزیه طلبی ایشون بردن!
من ساکن خوزستان هستم و می خواستم بگم که اگه مساله ارتزاق باشه که یکی توکامنتش گفته، همه (چه ترک و چه فارس) از نفت خوزستان تغذیه میکنن! ولی اگه قبول داشته باشیم که همه مان(ترک، فارس، عرب ،کرد و...) ایرانی هستیم، مهمترین چیز حفظ احترام فرهنگ هاست (ونه مصادره ایران برای فارس ها)، همانطور که منهم خواهان به رسمیت شناخته شدن فرهنگ خود هستم، ایشان هم همین تقاضا را دارد!
کجای این با وحدت ایران ناسازگاره؟ مگر اینکه یه عده نژاد پرست باشن و بگن "ایران مال فارس هاست و اگه کسی میخواد ایرانی باشه حتما باید فارس بشه"!!!
خوب جدا بشین. بهتر. یه مملکت از دستتون خلاص میشن! والا اون آذربایجان که اینقدر فخر می فروشین الان دیگه یه دوچرخه هم بهتون نمیده! حالا باز بگین می خوایم جدا بشیم!
-- هادی ، Feb 7, 2008 در ساعت 06:03 PMMan yek Artavili (Ardabili) hastam. ma be lahaze nejadi, kamelan moshabehe TALESH-ha hastim, ve az in lahaz shebahati ba torkane vaqei , yani Torkane ChinUyqur-hh) ,Qerqiz-ha va Qazzaqh ke az nejade ZARD hastand nadarim.
-- Kadus ، Feb 7, 2008 در ساعت 06:03 PMBana bar in ma esalatan Tork NISTIM.
Zemnan Proseye Tork zaban shodaan hanuz dar beyne Talash-ha va Tat-ha edame darad
Man yek Artavili (Ardabili) hastam . ma be lahaze nejadi, kamelan moshabehe TALESH-ha hastim, ve az in lahaz shebahati ba torkane vaqei , yani Torkane Chin (Uyqur-ha) ,Qerqiz-ha va Qazzaqh ke az nejade ZARD hastand nadarim.
-- Kadus ، Feb 7, 2008 در ساعت 06:03 PMBana bar in ma esalatan Tork NISTIM.
Zemnan Proseye Tork zaban shodaan hanuz dar beyne Talash-ha va Tat-ha edame darad
اصل خود را در وطن دیدن که چه
-- عاشق ، Feb 13, 2008 در ساعت 06:03 PMآب و خاک گل پرستیدن که چه
بر نسب نازان شدن نادانی است
حکم او همچون تن و تن فانی است
این است سخن اقبال لاهوری شاعر بزرگ فارسی گوی که نه فارس بود ونه ایرانی .
ظلمی که به اقوام ایرانی توسط سحر وجاوئی به نام ناسیونایسم شده و میشود ربطی به زبان شیرین فارسی ندارد پس ای جادوگران سخن به آهستگی برانید که در بارگاه قلم سخن از تفنگ راندن هیچ نشانی ندارد جز جنون .
ایران هستید یا خبرنگار شبکه ای آزاد و آزادیخواه. اگر عمق فاجعه و ظلمی را که به اقوام ایرانی روا داشته اند و حقها و جانهائی که در این صد سال لگد مال کرده اند را حس میکردید به این سادگی یا عتاب و طلبکارانه در مورحق انسانی ملیتهای ایرانی صحبت نمی کردید قوم فارسی یک چیز است و ایران چیزی دیگر .
-- بلوچ رند ، Feb 13, 2008 در ساعت 06:03 PMتنها راه جبران ستمهای گذشته وجلوگیری از فجایع آینده این است:"اتحادیه ایران" با ملتهای آزاد و مرفه .
آقایان یرافروخته ناسیونالیسم فارسی اینجانب خود عاسق زبان فارسی وشاگرد بزرگان عرصه ااندیشه چون مولانا و حافظ و سعدی هستم . ولی ایکاش میدانستید کلمه "شهروند درجه سوم"و"غیر خودی"چقدر سیاهوتاریک و وحشت زا است. وقتی که بلوچی- کردی-ترکی یا عربی ازحق خود سخن میگوید در درجه اول اعاده حیثیت وشرف اوست که لگدمال شده و رفع فقر وفلاکتی است که در نتیجه ناسیونالیست پوچ دوران پهلوی و جمهوری اسلامی حول قومیت فارسی شکل گرفته است .
مطمئن باشید که با پاک کردن صورت مساله وحرف از تفنگ آوردن هیچ بشری تسلیم تبعیض وظلم وتحقیر نشده ونخواهد شد
گویا فراموش شده است که در ایران، محدودیت تدریس زبان قومی و محلی ، به آن شکلی که اینان ادعا می کنند وجود ندارد . تنها نکته ای که هست اینست که دولت سراسری ایران ،تنها متقبل آموزش زبان سراسری است : زبانهای محلی ای مثل ترکی ؛ پیشینه نوشتاری مفصل ندارند و در هیچ برهه ای از تاریخ ایران ، مکاتبات محلی به زبان قومی انجام نمی شده است : اگر جناب قرجهلو یا همدستان دیگر ایشان نمونه ای را سراغ دارند که زبان نوشتاری آذربایجان ترکی بوده است ، خوب است که نشانی بدهند تا مورد بررسی مشترک قرار گیرد . دستاویز همیشگی " ستم شوونیستهای فارس " هم مطابق عادت مالوف در اینجا قابل دخیل بستن نیست که حاکمیت سیاسی ترکزبانان ایرانی ، قرنها است که وجود داشته است . واقعا چه توجیهی دارید که شاه اسماعیل صفوی که شاعر ترکی هم بوده است ، هیچ گاه گرد این نگشت که یک صفحه از دیوان حکومتی اش را به ترکی بنویسد ... آن هم به کنار ، هلت اینکه عثمانی ها هم فارسی گو بوده اند را در چه می بینند ؟ آیا سنگ قبرهای باکو را هم شوونیستهای فارس ، " سحر " و جادو کرده اند ؟!
-- البرز ، Feb 21, 2008 در ساعت 06:03 PMنظرات آقایان چپ سابق ، امروزه دیگر نخ نما شده است . نه برندا شفر ، نه لوئیس و نه آقایان ملیتچی نمی توانند به قصد تضعیف ملت ایران ، ایجاد اختلاف داخلی کنند . اگر قرار بود این حرفها تاثیری داشته باشد در خوزستان زمان جنگ ، یا در آذربایجان زیر چکمه های ارتش سرخ تاثیر می کرد که نکرد ! پس عجالتا عرض خود مبرید و زحمت ما می دارید که ایران یوگوسلاوی نیست .
سپاس
البرز