رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ دی ۱۳۸۶

تلفن همراه: شناور شدن حوزه‌ی عمومی و خصوصی

سعید شروینی
sherwini@hotmail.com

یکی از کتا‌ب‌های قابل‌ اعتنایی که سال ۲۰۰۷ در آلمان انتشار یافته، کتابی است با نام «‌هندی‌مانیا» (Handymania) یا «جنون تلفن همراه». عنوان فرعی کتاب این است: «چگونه تلفن همراه زندگی ما را تغییر داده است»

نویسنده کتاب، پرفسور گونتر بورکارت (Günter Burkart) رییس انستیتوی جامعه‌شناسی دانشگاه لونه‌بورگ است و تحولات رسانه‌ای و تأثیرات فرهنگی و اجتماعی‌ آن‌ها از جمله زمینه‌های پژوهش و تحقیق اوست.

بورکارت واژه‌ی مانیا در عنوان کتاب خود را، از گنجینه‌ی واژگان پزشکی به عاریت گرفته است. مانیا در علم طب به جنون و شیفتگی افراط‌گونه اطلاق می‌کنند. یکی از تزهای اصلی کتاب بورکارت هم این است که رابطه‌ی بخش‌هایی از جامعه با تلفن رابطه‌ای جنون‌زده و اعتیادگونه است.



پیمودن ره صد ساله
سال ۱۹۸۳ که اولین‌ تلفن همراه به بازار آمد، یک کیلو وزن داشت و قیمتش نیز به ۴ هزار دلار می‌رسید. امروز اما، تلفن‌ همراه کمتر از ۱۰۰ گرم وزن دارد و ابعادش هم از یک پاکت سیگار فراتر نمی‌رود. بنا به آمارهای قابل اعتنا شمار تلفن‌های همراه موجود در جهان بر دو میلیارد و پانصد میلیون دستگاه بالغ می‌شود.

بسیاری از کشورهای عقب‌مانده دیگر ضرورتی نمی‌بینند که برای توسعه شبکه‌ تلفن‌های ثابت خود صرف هزینه کنند؛ چرا که تلفن همراه وجود چنین شبکه‌هایی را تا حدود زیادی بلاموضوع کرده است. در کشورهای آفریقایی شهرها و روستاهای بسیاری را می‌توان سراغ گرفت که فاقد شبکه برق هستند؛ اما ژنراتورهایی در این مناطق می‌توان دید که کارشان نه تولید روشنایی، بلکه صرفاً شارژ کردن باطری تلفن همراه اهالی است.

این نیز هست که تلفن همراه نسبت به سایر وسایل ارتباطی، رشد برق‌آسایی داشته و گسترش و اشاعه‌ی آن هم عمدتاً‌ به همین دهه‌ی‌ اخیر باز می‌گردد. به رغم این عمر کوتاه، تأثیرات تکنیکی و فرهنگی تلفن همراه بر مناسبات فردی و اجتماعی آن قدر برجسته و قابل اعتنا است که برای جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، ارتباط‌‌‌شناسان و ... عرصه‌های پژوهشی تازه‌ای فراهم آورده است.

آموخته‌های انسان از تلفن و تلفن همراه
اثر بورکارت که تلفیقی از تئوری‌پردازی و ارزیابی‌‌های برآمده از پژوهش‌های تجربی است، می‌کوشد به این سؤال پاسخ دهد که انسان‌ها از مواجه با تکنیک‌های نوین چه می‌آموزند. به عبارت دیگر، موضوع محوری کتاب، بر نمودن در هم تنیدگی رابطه‌ی تکنیک و فرهنگ است.

به نظر نویسنده، تلفن همراه نیز هم‌چون اتومبیل و بسیاری از اختراعات دو قرن اخیر، پاسخ‌گوی یک نیاز اجتماعی و نمادین است. این که فرد تلفن همراه را به عنوان همراهی با مد روز و یا اسباب سرگرمی و یا وسیله کار تلقی کند، به هر صورت انتخاب او از میان مدل‌های مختلف رابطه‌ مستقیمی به سلیقه و پسند او دارد.

ر کتاب «جنون تلفن همراه» ما با مروری جالب توجه بر تاریخ کم‌قدمت تلفن همراه آشنا می‌شویم؛ یعنی با تاریخی که هنوز در جریان است و در لحظه‌ی حاضر نقطه‌ پایانی برایش متصور نیست.

نظریه‌ی محوری کتاب «جنون تلفن همراه» این است که رفتار و مناسبات انسان‌ها از رهگذر تکنیک‌های جدید دستخوش تغییر و دگرگونی می‌شود. به نوشته‌ی بوکارت، زمانی که تلفن به بازار راه یافت، بشر یاد گرفت با مخاطب به گفتگو بپردازد؛ بدون آن که او را ببیند و یا حضور او را در نزدیکی‌ خود حس کند. ارتباط از طریق ای‌میل نیز به انسان آموخت که زبان نوشتار را بیش از پیش به زبان گفتار نزدیک کند.

از زمانی که تلفن همراه وارد زندگی انسان شده، ما شاهد آنیم که مرز میان حوزه‌ی عمومی و خصوصی به میزان معینی شناور شده و هر کس خواسته یا ناخواسته در معرض شنود گفتگو‌هایی است که افراد با تلفن همراه انجام می‌دهند و در آن به بیان مسائل شخصی، حرفه‌ای و یا خانوادگی خود می‌پردازند.

عشایر دیجیتالی؟
«بی‌جایی» یا «لامکانی» نیز اصطلاح دیگری است که به کرات در کتاب «جنون تلفن همراه» به چشم می‌آید. به نوشته‌ی بوکارت، تلفن همراه به انسان‌ این امکان را داده که هر جایی که باشد به مجردی که برای تماس با دیگری تصمیم بگیرد، تصمیم خود را عملی کند.

این امکان از یک سو کمک قابل ملاحظه‌ای به جهانی شدن است و به انسان‌ها فرصت می‌دهد که به رغم جا‌به‌جایی‌های مداوم، دائماً قابل دسترس باشند. از سوی دیگر، امکان‌ یادشده جایگزینی است برای برخی از کارکردهای ساعت؛ چرا که انسان‌ها با آن می‌توانند وقت‌ دیدارهای خود را در کوتاه‌زمانی، و آن هم در مقیاس دقیقه و ثانیه دقت و هماهنگی ببخشند.

بوکارت البته مخالف این ادعاست که تحرک و انعطاف‌پذیری مکانی انسان که تلفن همراه نیز آن را سهولت بیشتری بخشیده، جامعه‌ی‌ بشری را به «عشایر دیجیتال» بدل می‌کند. به نظر نویسنده‌ی کتاب «جنون تلفن همراه» واضعان چنین ادعایی و نیز کسانی که استعاره‌ی «دهکده‌ی جهانی» را به کار می‌برند، تحرک را با لامکانی عوضی می‌گیرند و به وجود حلقه‌ها و کانون‌های ثابت هدایت و ارتباط در مراکز حساس جوامع شبکه‌ای‌شده توجه لازم را ندارند.


شکل‌گرفتن یک هنجار
بوکارت در مجموع مزیت‌ احتمالاً بزرگ تلفن همراه را آسان‌تر و سریع‌تر شدن تلفن زدن می‌داند؛ آن هم به این اعتبار که شرط حضور تلفن‌شونده در یک مکان معین را بلاموضوع کرده است. از نظر نویسنده کتاب، در دوره‌ی اولیه رواج تلفن همراه، در دسترس بودن به یک امکان بدل شد؛‌ اما اینک، یعنی با عمومی‌شدن تلفن همراه، این مقوله ( در دسترس بودن) به یک هنجار بدل شده است.

به عقیده بوکارت زمانی می‌توان از یک هنجار سخن گفت که انتظارات و توقعات معینی در روابط انسانی ایجاد شده باشد. به عبارت دیگر، امروزه روز، انتظار عمومی از فرد این است که قابل دسترس باشد. اگر نباشد، باید بتواند دلیل و برهان بیاورد و یا در بدترین حالت توجیهی سر هم کند.

هنجار در دسترس بودن از نظر بوکارت، البته قید و بندهای جدید و بی‌سابقه‌ای ایجاد کرده است؛ از جمله تشدید‌ مسأله‌ی وقت‌شناسی و حضور بر سر دیدارها در وقت تعیین‌شده؛ یا در حالی که تلفن‌ همراه امکان دیدارهای ناگهانی و ابتدا به ساکن را بیشتر کرده، اما قید و بندهای مربوط به هماهنگی و تعیین هر چه دقیق‌تر زمان دیدار در ساعات قبل از آن را هم افزایش داده است.

تلفن همراه، فردیت، کنترل و باقی قضایا
بوکارت در بخش دیگری از کتابش به تأثیرگذاری تلفن همراه بر رابطه‌ی فرد و جمع می‌پردازد. او بر آن است که تلفن همراه رابطه‌ی متوازنی میان تنهایی و در جمع‌بودگی ایجاد کرده است. به اعتبار وجود تلفن همراه، انسان می‌تواند از ارتباطات بلاواسطه معاف شود؛ ولی پیوسته در دسترس باشد و در صورت لزوم جسماً نیز به این یا آن جمع ملحق شود.

تلفن همراه مکانیسم کنترل را نیز در برخی از عرصه‌ها انعطاف بیشتری بخشیده است. در واقع این نوع تلفن بر مبنای یک توافق ناگفته، به وسیله‌ای برای کنترل متقابل ، ولی نامریی و غیرآزاردهنده افراد بر یکدیگر بدل شده است.

در مورد نوجوانان و جوانان، زمانی که آن‌ها می‌خواهند والدین خود را به خرید تلفن همراه برای خود متقاعد کنند، معمولاً از این برهان استفاده می‌کنند که نگرانی‌ والدین از غیبتشان کمتر خواهد شد؛ چرا که دیگر همیشه در دسترس خواهند بود. به عبارتی، جوان یا نوجوان می‌داند که در دسترس بودنش، معادل کنترل، ولو نرم و نامریی بر اوست؛ ولی چنین کنترلی را در ازای مزیت‌های تلفن همراه قابل اغماض می‌داند.

از نظر بوکارت، تلفن همراه در مناسبات کاری و اشتغال نیز انعطاف‌های بیشتری ایجاد کرده است. به سخن دقیق‌تر، سرمایه‌داری نیز با استفاده از مزیت تلفن همراه ( در دسترس بودن) کنترل خود بر زمان کاری شاغلان را بیشتر و دل‌بخواه‌تر کرده است؛ ولی در عین حال توانسته است که به این ساعات کار انعطاف بیشتری ببخشد:

کارکنانی که متناسب با سفارش‌ها و ضرورت‌های مشابه، به کارشان نیاز می‌افتد یا ساعات کارشان کم و زیاد می‌شود، باید پیوسته در حال آماده‌باش باشند؛ ولی لزومی به حضور همیشگی‌شان در کارگاه و محل کار نیست. این وضعیت، شاید برای فرد شاغل یک احساس کاذب آزادی ایجاد کند.

یک آزمایش تجربی
به عقیده‌ی بوکارت، امکانی که تلفن همراه برای تشدید منعطف‌کردن ساعات کار به وجود آورده، مرز میان زندگی شخصی و شغلی را تا حدودی شناور می‌کند. افراد پیوسته بیشتری هنگامی که از کار به خانه باز می‌گردند، لزوماً به معنای رها و معاف بودنشان تا شیفت بعدی کار نیست.

تا کنون این «آماده‌باش دائم» بیشتر در مورد مدیران و رؤسا مصداق داشت؛ اما حالا کارمندان و کارگران نیز باید در منزل و بیرون از محیط کار، پیوسته در دسترس باشند. در همین راستا، بوکارت ابایی ندارد که تلفن همراه را «‌آژیر آماده‌باش» در جهانی که به گونه‌ای غلط‌‌انداز «ناآرام و ناایمن‌تر» می‌شود، بنامد.

کتاب «جنون تلفن همراه» در کنار استناد به مطالعات متفاوت در زمینه‌ پیامدهای استفاده از تلفن همراه، بخشی هم دارد حاوی نتایج یک آزمایش که بوکارت رأساً با تعدادی دانشجو انجام داده است. او تلفن همراه این دانشجویان را برای سه روز از آن‌ها می‌گیرد تا ببنید تأثیر این کمبود بر زندگی و رفتار آن‌ها چگونه است. نوعی نئشگی و آشفتگی‌ی ناشی از نیاز و وابستگی (اعتیاد) به تلفن همراه از جمله نکاتی بوده است که دانشجویان در پرسش‌نامه‌های خود قید کرده‌اند.

اغلب این دانشجویان گر چه می‌دانسته‌اند که بعد از سه روز تلفن خود را پس می‌گیرند، ولی صراحتاً در پرسش‌نامه‌ خود نوشته‌اند که به سختی برایشان قابل تصور بوده که اگر دوران بی‌تلفنی از سه روز فراتر رود، بتوانند تحمل کنند؛ به ویژه که فاقد هر گونه تلفن ثابت هستند و بسیاری از ارتباطات کاری و دوستانه خود را از طریق تلفن همراه هماهنگ می‌کنند.

نتیجه‌گیری‌هایی برای شک و تردید
برخی از گزاره‌ها و نتیجه‌گیری‌های کتاب بوکارت را می‌توان جمع‌بندی درست و تیزبینانه‌ای از پیامدهای رواج تلفن همراه تلقی کرد. برخی دیگر را می‌توان با اما و اگر پذیرفت و برخی را هم نمی‌توان از رگه‌هایی از اغراق یا خوش‌بینی، عاری ندید. به ویژه زمانی که بوکارت می‌گوید «استفاده از تلفن همراه، بر خلاف نگرانی‌های اولیه، به کاهش ارتباطات حضوری و فردی نینجامیده» نمی‌توان جانب شک و تردید را رها کرد.

همین حالا هم نشانه‌هایی از کاهش ارتباطات حضوری که در کنار تلفن همراه، اینترنت هم سهم بسزایی در آن دارد، به چشم می‌آیند. ضمن این که، عمر تلفن همراه شاید کوتاه‌تر از آن باشد که در باره‌ی برخی از پیامدهای آن بتوان نظر قاطعی ابراز کرد. بوکارت در همان مقدمه کتاب این پیش‌بینی را ارائه می‌دهد که تلفن همراه احتمالاً اولین وسیله‌ای خواهد بود که مشمول «کیش اشیاء» خواهد شد و برخی از انسان‌های مدرن بسان نیاکان خود، آن را در قبر نیز با خود خواهند برد. تحقق این پیش‌بینی بوکارت هم به سختی قابل تصور است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سپاس از شما آقای شروینی برای معرفی کتاب و نقد جالبتان. در رابطه با تاثیر تلفن همراه در کم کردن ارتباطات حضوری من هم با نویسنده موافقم . همانطور که خود شماهم اشاره کرده اید این اینترنت و دنیای اینترنتی است که روز به روز فرد را از حضور فیزکی در جمع بی نیازتر میکند. که خود جای بررسی ویژه دارد. شاید پرداختن به این بحث هم خالی از لطف و فایده نباشد. فکر می کنم که شما شروع کننده مناسبی برای این بحث خواهید بود.

-- فرشته ، Jan 3, 2008 در ساعت 02:17 PM