رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۵ مرداد ۱۳۸۶

شگفتی عراق، شکست ایران

فرنگیس محبی

مجله‌ی ورزشی این هفته‌ی زمانه را «اینجا» بشنوید.

تیم ملی عراق شگفتی‌آفرین این دوره از مسابقات قهرمانی ملت‌های آسیا شد. عراق که تا یک‌سال پیش مکانی در فوتبال آسیا نداشت با شکست‌دادن کره جنوبی با ضربات پنالتی پس از صدوبیست دقیقه‌ بازی بدون گل به فینال این مسابقات راه پیدا کرد.

به‌دنبال این پیروزی مردم در بغداد و سایر شهرهای عراق به خیابان‌ها ریختند و با رقص و پایکوبی و تیراندازی‌های هوایی موفقیت‌های تیم خود را جشن گرفتند. در این روزها که عراقی‌ها درگیر جنگ داخلی هستند و تنها خبری که هر روز می‌شنوند انفجارهای مرگ‌بار است، پیروزی تیم ملی فوتبال آن کشور بر کره جنوبی بار دیگر خنده را بر لب‌های این ملت جنگ‌زده نشاند.

این در حالی‌ است که بازیکنان فوتبال در عراق همواره در خطر مرگ قرار داشتند و حتی نمی‌توانند با خیالی آسوده بر سر تمرین‌های خود حاضر شوند. حریف عراق در مرحله‌ نهایی، که یکشنبه برگزار می‌شود، تیم ملی عربستان سعودی ا‌ست که در یک مسابقه‌ پرگل ژاپن قهرمان دوره‌ پیش را با نتیجه‌ سه بر دو شکست داد و برای ششمین‌بار به فینال راه یافت.

در همین حال انتقاد از تیم ملی فوتبال ایران که یکشنبه‌ پیش در مرحله‌ یک‌چهارم نهایی در برابر کره‌ جنوبی شکست خورد بالا گرفته است. ایران که در گروه خود با شکست‌دادن ازبکستان و مالزی و مساوی با چین اول شده بود، در اولین مرحله‌ حذفی پس از صدوبیست‌ دقیقه بازی بی‌روح و بدون گل با کره جنوبی مغلوب ضربات پنالتی شد. تاکتیک‌های مربیان تیم ملی فوتبال ایران در رویارویی با کره‌ جنوبی، بويژه تعویض دروازه‌بان تیم در آخرین دقیقه بازی، انتقادهای زیادی را برانگیخته است.

در مجله ورزشی این هفته رادیو زمانه، فرنگیس محبی با نادر محمدخانی، کاپیتان تیم ملی ایران در جام جهانی ۹۸ فرانسه که اکنون در لندن یک مدرسه فوتبال را اداره می‌کند، گفت‌وگو می‌کند. نادر محمد‌خانی که انتقادهای زیادی از فدراسیون فوتبال و کلا سازمان ورزش در ایران دارد، ابتدا از عملکرد تیم ملی در این بازی‌ها می‌گوید:

متاسفانه تیم ملی ایران، اگر بخواهیم واقعیت را بگوییم، امسال نه لیگ خوبی داشتیم نه فدراسیون‌مان وضعیت مناسبی داشته و بازی‌های تدارکاتی را هرچقدر که هزینه می‌کنی، همانقدر باید توقع داشته باشید که برداشت بکند. شما نمی‌توانید با هزینه‌ خیلی کم بخواهی برداشت خیلی زیادی داشته باشی. تیم ملی هم این دوره به نظر من نفرات خیلی خوبی داشت، کادر فنی هم بد نبود، ولی حضور آقای قلعه‌نویی بعنوان سرمربی یک مقدارمسایل سلسله‌مراتبی توی فوتبال را که هرکس جای خودش باشد، رعایت نکرده. آقای قلعه‌ نویی اگر بخواهد سرمربی بشود، لیاقتش را هم دارد، نمی‌گویم ندارد، ولی باید جلوتر می‌آمد و دستیار مربی‌های دیگر می‌شد و بعد می‌آمد سرمربی می‌شد. ولی متاسفانه این مسایل علاوه براینکه حاشیه درست می‌کند برای تیم ملی، نتایجش هم می‌شود همین که الان دیدیم. حتی مقابل مالزی ما با مشکل برخوردیم. به نظر من خیلی زود بود، با سرنوشت ورزشی خودش بازی کرد.

در مورد عملکرد ایشان، آقای محمدخانی، در این دوره از بازی‌ها چطور قضاوت می‌کنید؟ مثلا در مورد تعویض بازیکنان چه فکر می‌کنید؟ یک بازیکنی مثل کاظمیان که شاید می‌توانست بیشتر ازش استفاده بشود، در مقایسه با مثلا کریمی که تمام مدت در زمین بود!

صددرصد. شما نگاه کنید عملکردشان از بازی اول اگر بخواهیم حساب کنیم، بازی باخته را ما بردیم. مثلا تعویض‌های خیلی اشتباهی می‌کردند. ترتیب تیم را اصلا اشتباه گذاشته بودند. بازیکن مثلا آقای رجب‌زاده. حالا من اسم می‌برم زیاد روی شخص خاصی نظر ندارم، ولی یکنفر می‌آید یکسال زحمت می‌کشد، بدنش را آماده می‌کند، آقای گل بازی‌ها می‌شود، اصلا توی تیم ملی جایی ندارد. سال‌های قبل هم جزو بهترین گل‌زنها بوده یا کسانی دیگر. اصلا من نمی‌دانم چه تاکتیکی داشته‌اند. مثلا شما الان از کاظمیان اسم بردید. کاظمیان را قبلا می‌گفتند این بازیکن یک نیمه‌ای‌ است. من کاری ندارم. آدم امروزش با فرداش فرق می‌کند. یک روز سرحال است، یک روز بد است. آقای کاظمیان آمد نیمساعت بازی کرد، چهل‌وپنج دقیقه بازی کرد، واقعا نشان داد که آماده است، بعد دیدیم بازهم روی نیمکت است.

تفاوت بازی بازیکنان خارج از کشور ما در این دوره از مسابقات با بازیکنان داخل کشور، مثلا ‌جلال حسینی، را چگونه دیدید؟

مسئله‌ مهمی که هست، شما الان اشاره‌ خوبی کردید، مثلا همین صحبت قبلی من برمی‌گردد به همین آقای جلال حسینی. شما نگاه کنید هم توی خارج بازی نمی‌کند و هم توی ایران بازی می‌کند. ولی آمد یک بازی‌ای کرد، درست است که بازی اولش هم بود، ولی بقدری خوب بازی کرد، بقدری شجاعانه بازی کرد وتوی همه درگیری‌ها بود و به آن وظیفه‌ای بهش داده بودند، بخوبی عمل می‌کرد. ولی بازیکنان دیگر، مثلا همین آقای تیموریان و آقای کریمی سنی ندارند برای فوتبال. تازه الان پخته شده‌اند، باید قابلیت‌های خودشان را نشان بدهند. برعکس. بهرحال نمی‌دانم، اگر واقعا فقط اسم توی باشگاه خارج بازی‌کردن است، برای اینکه بیایی توی زمین راه بروی، به نظر من چهارتا جوان بی‌نام و نشان را اگر بگذارند، خیلی بیشتر کار می‌کنند. آقای تیموریان توی جام جهانی اصلا نمی‌توانستی یک لحظه او را آرام ببینی. اینور می‌دوید،‌ آنور می‌دوید. اما توی این بازیها هیچی. غیر از آن یک گلی که زد، هیچ کار دیگری نکرد. چند مورد هم شما نگاه کنید، موقعیتی که تک به تک آقای کریمی گیرش آمد، توی بازی حساس از هر دو یا سه‌تایی یکی‌اش باید برود توی گل. آقای کریمی تک به تک شده، بخاطر اینکه بدنش آماده نبود. اگر یک جوان معمولی را می‌گذاشتند، آن را می‌کردش توی گل. فایده ندارد اینجوری اسم اینکه مثلا من توی باشگاه خارج دارم بازی می‌کنم، فوتبال اینجوری نیست، اصلا اسم نیست. اگر اسم بود، زیدان حالا حالاها بازی می‌کرد.

شما در مورد تعویض حسن رودباریان، درست در زمان پنالتی، فکر می‌کنید آن عملکرد مربی در آن‌موقع چطور بود؟

خنده‌داربود، خانم خنده‌دارترین تعویضی بود که من توی عمرم دیده بودم. شما اصلا سالها توی تلویزیون دیده‌اید یک چنین حرکتی را؟ اصلا نمی‌دانم برای چی. بجای اینکه مثلا توی آن یک ربع حالا می‌توانست پنالتی‌زن بیاورد توی زمین، چرا بزرگ‌های تیم پنالتی نزدند. ببینید شما چه جوی هست. حالا نمی‌دانم چرا بچه‌ها صحبت نمی‌کنند، چرا نکونام نیامد پنالتی بزند؟ این بچه‌هایی که خارج بازی می‌کنند، چرا نیامدند پنالتی بزنند؟‌ نمی‌دانم والا چه جوری بود و برچه مبنایی. حالا با این بازیهایی که من دیدم، به نظر من هیچ عملکرد خوبی نداشته. مثلا شاگردی می‌ماند که وقتی درس می‌خواند، آخرسر معلوم می‌شود، وقتی نمراتش می‌آید، مشخص می‌شود چه کاره هست.

شما فکر می‌کنید با این عملکردی که از خودشان نشان دادند، باید استعفا بدهند از تیم ملی؟

صددرصد، صددرصد! چون اصلا وقت او هنوز نرسیده. متاسفانه، گفتم،‌ اگر مربی جوان هم انتخاب می‌کنند، مربی درست انتخاب نمی‌کنند. بازیکنی که تجربیات زیادی پیدا کرده است. آقای قلعه‌ نویی سرجمع سه‌تا و نصفی بازی ملی دارند. متاسفانه در یکی از روزنامه‌ها من خواندم که گفته بود،‌دهسال است که بازیکن تیم ملی است. من نمی‌دانم، آنزمانی که ایشان می‌گویند من کجا بودم. ببینید من چرا خودم نایستادم مربی‌گری کنم؟ خیلی راحت می‌توانستم درآمد خوبی داشته باشم، کار بکنم، سابقه‌اش هم داشتم، کنار مربی‌های بزرگ هم بقول معروف بازی کردم، دوره‌اش هم رفتم و یک چندتایی‌اش را دیده‌ام، ولی چرا نمی‌کنم؟ چون می‌دانم که خودم احساس مسئولیت می‌کنم در قبال مردم. مردم توقع دارند. یکسری هستند با همین فوتبال دلشان شاد می‌شود، یکسری هستند ناراحت می‌شوند. گفتم، این سرمربی‌شدن فکر نکنم آنقدر بزرگ باشد که آدم با احساسات مردم بخواهد بازی بکند، بدون اینکه دانش این کار را داشته باشد.

آقای محمدخانی فوتبال ما حق‌اش در آسیا خیلی بیشتر از اینهاست. چه کار باید کرد که بتواند به جایگاه خودش برسد؟

باید آن مدیریت، آن شکل کار فوتبالمان را اگر درست بکنند، موقعی که باشگاههایمان شکل باشگاه پیدا بکنند و از حالت تیم‌داری دربیاید... شما نگاه کنید،‌ الان اکثر باشگاههایمان اسمش باشگاه است، هیچکدام به شکل باشگاه نیستند. حالا می‌گویند که می‌خواهند کاری کنند که باشگاه‌ها خصوصی بشود. اگر این کار بشود، به نظر من خیلی خوب می‌شود. البته اگر بگذارند، متاسفانه همین تیم پرسپولیس و استقلال را شما ببینید به چه روزی انداخته‌اند. آنقدر دست‌ها پشت پرده وجود دارد که شما نگاه کنید، تیم استقلال توی جام باشگاهها می‌خواهد شرکت بکند، می‌گویند لیست را دیر داده‌اند. اصلا این واقعیت قضیه نیست. این‌ها دیدند نمی‌خواهند پول هزینه کنند، چون تیم می‌خواهد برود مسافرت باید پول هتل و هواپیما بدهد، گفته‌اند لیست تیم را دیر داده‌اند. عذر می‌خواهم، اینها که این حرف را می‌زنند، فکر می‌کنند مردم نادانند. نمی‌دانم والا، بیشتر نادانی از خودشان هست و متاسفانه مدام به مردم نسبت می‌دهند.

دل پری دارید آقای محمدخانی...

نگاه کنید، من همه زندگی‌ام را گذاشتم آمدم اینور که فقط بچه‌ام پیشرفت بکند. از خیلی چیزها گذشته‌ام. حالا اگر بخواهد صحبتی بشود، خانم من دل پری دارم.

شما چه فکر می‌کنید، فکر می‌کنید غرضی در کار است؟ آیا می‌خواهند فوتبال ما پیشرفت نکند، آیا بخاطر مسایل مالی‌ست؟

نمی‌دانم واقعیت‌اش. گفتم، شاید دستی باشد پشت این پرده‌ی فوتبال که ورزش‌مان است. شما نگاه کنید، یک بازی باشگاهی ما... من خودم توی تیم کشاورز بودم،‌ با پرسپولیس که بازی می‌کردیم، شصت‌ـ هفتادهزار تماشاچی می‌آمد. کشاورز اصلا مطرح نبود به آنصورت، یا تیم بهمن ما بازی می‌کردیم، با پاس بازی می‌کردیم، چهل‌ـ پنجاه هزار تماشاچی می‌آمد. الان برای بازی پرسپولیس ده‌‌هزارتا نمی‌رود. یک بازی پرسپولیس ـ استقلال آنهم بخاطر حساسیتی که از قدیم داشته یکخرده شلوغ می‌شود. بقیه بازی‌ها را ببینید، استادیوم آزادی خالی ا‌ست اصلا. نمی‌دانم. واقعیتش را که اینها از چی می‌ترسند، حالا یا نمی‌خواهند هزینه بکنند و یا توجه... بخاطر اینکه تنها جایی که مردم جمع می‌شوند، توی استادیوم است، جای دیگر شما اجتماعی نمی‌بینید که مردم کنارهم جمع بشوند. شاید از این قضیه می‌ترسند. نمی‌دانم واقعیت چی هست.

دیگر برنامه‌ها و مطالب ورزشی زمانه

Share/Save/Bookmark