رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > نقش داوطلبان در پیادهروی چهار روزه | ||
نقش داوطلبان در پیادهروی چهار روزهسارا محمدیبرنامه را از اینجا بشنوید. در قسمت اول این گزارش، به تاریخچهی پیادهروی چهار روزه در هلند میپرداخت. گزارش حاضر به دومین روز این مسابقه میپردازد: بنیاد فیرداخسه، یا همان پیادهروی چهار روزه، متولی برگزاری این جشن است و بخشی از سازمان غیر دولتی تربیت بدنی هلند محسوب میشود. شهرداری نایمیخن و همچنین وزارت دفاع هلند هم از این بنیاد حمایت میکنند. البته طی این روزها دو نوع جشن برگزار میشود: جشن پیادهروی و جشنی که به بهانهی پیادهروی در همه جای شهر برپاست. امروز، ۱۸ ژوییه، جشن پیادهروی چهار روزه از ساعت چهار صبح شروع شد. برگزاری این نوع برنامهها برای شهرداری شهر و البته کسبهی شهر هم بسیار سودآور است. آندره زونه فیلد (Andere Zonneveld)، مدیر روابط عمومی، در این باره میگوید: «این برنامه برای اقتصاد شهر هم بسیار مهم است. یک و نیم تا دو میلیون نفر در مدت چهار روز "پیادهروی چهار روزه" از شهر بازدید میکنند و این برای کافهدارها و رستورانداران بسیار جذاب است. و این دلیلیست که شهرداری شهر این جشن را برای شهر بسیار مفید میداند و از آن حمایت میکند». این برنامه کاملا هم وابسته به شهرداری و ارگانهای دولتی نیست؛ بلکه بخش بزرگی از مسئولیتهای اجرایی این گونه برنامهها را داوطلبان به عهده دارند. امسال ۲۷۰ داوطلبِ جشن پیادهروی چهار روزه، ۳۲۰ داوطلب از صلیب سرخ هلند و ۴۰ داوطلب ماساژور در اجرای برنامهها کمک میکنند. سنت کارهای داوطلبانه در هلند سابقهای زیادی دارد. آندره زونه فیلد میگوید: «با شروع جنگ جهانی دوم و اشغال هلند توسط نیروهای نازی، این جشن هم متوقف میشود؛ ولی در همان سال آزادی هلند (۱۹۴۶) مردم با کمکهای مالیای که جمع کردند توانستند این برنامه را با تمام مشکلات بعد از جنگ دوباره برگزار کنند». از آقای جمال سجادی، ۶۵ ساله، که هفت سال است در این پیادهرویها شرکت میکند، میپرسم: من افراد مختلفی را دیدم که گروهی حرکت میکردند؛ با لباسهای یک شکل و با پرچمهایی خاص. حتی گروههایی که از شهرهای مختلف هلند شرکت داشتند پرچم شهرشان را همراه داشتند. یا اسم کلوپشان را روی لباسهایشان نوشته بودند. ولی شما تنها پیادهروی میکنید. بله، من خیلی دلم میخواست اگر ایرانیهای دیگری در این برنامه شرکت میکنند همدیگر را بشناسند و به ترتیبی با هم حرکت کنند. من نمیدانم؛ شاید در همین پیادهروی ایرانیهایی باشند که ما همدیگر را نمیشناسیم. و فکر کردم شاید در آینده یک سایتی راهاندازی کنیم که ایرانیهای علاقهمند با هم در ارتباط قرار بگیرند. اصلا شاید بشود همچین برنامهای را در ایران برگذار کنیم؛ مخصوصا در شمال ایران. یعنی شبیه همین چهار روز پیادهروی در ایران؟ بله. ولی فکر می کنید چرا تا به حال چنین برنامهای در ایران راه نیفتاده؟یا اگر بوده به این شکل نبوده؟ در ایران بیشتر توجه همه روی کوه و کوهنوردی است. از قدیم هم همین طور بوده، گروههایی برای کوهنوردی تشکیل میشدند. در این برنامه، الان حدود ۴۲ هزار نفر شرکت کردهاند؛ ولی در ایران به زحمت به ۲۰۰ نفر هم میرسد. «چرا. شاید بتوانند. ولی اینجا هلندیها در سازمان دادن تجربهی بسیار زیادی دارند. اینجا اصلا خیلی جالب است. اصلا باور نمیکنید. دیروز که ما آمدیم خودمان را معرفی کنیم بر اساس نامهای که دریافت کردیم اصلا ۱۰ دقیقه هم معطل نشدیم. نامه را گرفت و کارت را داد. مثل همین الان دیدی که چقدر طول کشید. این برنامه کاملا سازمانیافته است. مال ما هم اگر بتواند به این شکل سازمانیافته باشد و مردم همکاری کنند میشود. اینجا خیلی از خانمها و آقایانی که کمک میکنند پولی نمیگیرند. آنها داوطلب هستند و حضورشان خیلی مؤثر است که هزینهی کار را کم میکند و انجام برنامه را عملی میکند. البته خوب محدودیتهای دولتی هم نباید باشد. در ایران کلا به جمع شدن مردم دور هم کمی حساسیت هست». مهندس سجادی یک جورهایی از جامعهی ایرانیهای ساکن هلند شاکیست. «متأسفانه بسیاری از جوانان ما خیلی بیتفاوت از کنار اینگونه برنامهها رد میشوند. مثلا این برنامه یکی از آداب و رسوم خوب این کشور است که برای حضور در آن از همهی دنیا میآیند. از کانادا، از استرالیا میآیند. ولی خیلی از همین ایرانیهایی که در همین شهر نایمیخن زندگی میکنند، خیلی بیتفاوت هستند. اگر ازشان هم بپرسی هیچی نمیدانند. و این جای تأسف است. البته هر کس ورزشی میکند خوب است ولی خب این هم یک نوع ورزش است. من نمیگویم که همه پیادهروی بکنند؛ ولی این هم یک علاقهمندی است. مخصوصا با این همه امکاناتی که در این کشور وجود دارد. |