رادیو زمانه > خارج از سیاست > جنسیت و جامعه > تن و سیاست | ||
تن و سیاستماهمنير رحيمی
جنسیت و جامعه را از "سکس و فرد"، به "سکس و خانواده" رساندیم. از امروز به بخش "سکس و اجتماع" وارد میشویم و نخست به ارتباط تن با قدرت سیاسی میپردازیم. این برنامه را بشنوید و ذخیره کنید. دانشمندان رشتههای گوناگون علوم انسانی، مانند فلسفه، روانشناسی، جامعهشناسی، مردمشناسی، دینشناسی، زبانشناسی، ادبیات، نقد ادبی و تاریخنگاری نشان دادهاند حیات جنسی انسان رابطهی متقابل و بسیار پیچیدهای دارد با شخص و جامعه. چه گونه اعمال قدرت بر زندگی جنسی و کنترل سکس برای تحکیم قدرت انجام میگیرد؟ مفاهیم و رفتارهای جنسی در غرب از چه زمانی معنا و شکل کنونی را یافت؟ این تحول چه مسیری را طی کرد؟ تن چه ارتباطی با سیاست دارد؟ مسألهی بدن در روابط اجتماعی و در جامعهشناسی در قرن نوزدهم تا حدودی مورد توجه بود، ولی بیشتر در قرن بیستم ابتدا مارسل موس بیان کرد و بعد کسانی مانند میشل فوکو که قدرت را تکنولوژی سیاسی بدن تعریف کردند. به این معنا که از بدن خواسته میشود که کار بکند، ژست بگیرد، تعظیم بکند. یا کسانی مانند ژیل دولوز و گوهه بری که بدن را ماشینی پرهوس و پرانرژی توصیف میکنند. بنابراین وجود انسان به هرصورت هرچه هست و نیست با بدن سروکار دارد. همان طور که ژیل دولوز میگوید واقعاً غرایز، انرژی و چیزهای پیچیدهی دیگری هم هست، از جمله غریزهی جنسی. بیشتر ازهمه ویلهلم رایش بود که این رابطهی فاشیسم و مسائل جنسی را مطرح کرد و فکر میکنم از این زاویه خیلی به کمک ما میآید که مسائل امروز ِ بسیاری از کشورها به خصوص کشورهای اسلامی، عربی و ایران را ما از این دیدگاه مطرح بکنیم. الیکه دوری هم یک مقالهی خیلی جالبی نوشت در مورد خاطرات سیاسی عرب و مثلاً انقلاب ۱۹۵۸ عراق را از این زاویه تشریح کرد که چه طور کشتارها صورت میگرفت و بعد بدن، بدن کشتهشده، وقتی به دست مردم میافتاد، چه معاملهای با آن میکردند؛ بیشتر با اسافل اعضایش کار داشتند. و این خودش میرساند که واقعاً پشت این حرکت های اجتماعی و این خشونتها یک مسائل روانی در ارتباط با غریزهی جنسی در هر صورت وجود دارد. دکتر نقیبزاده توضیح میدهد که چه گونه دیکتاتورها هم از سکس برای تحکیم قدرت شان استفاده میکنند: ویلهلم رایش هم همین نکته را مطرح میکند و این که اساساً تمام دیکتاتورها با این غریزه سروکار دارند برای محدودکردنش. علتش هم این است که شما سرکوب را از سرکوب غریزهی جنسی در حقیقت شروع میکنید.اگر بتوانید غرایز کسی را سرکوب بکنید، این آدم آدمی مطیع، آدمی ترسو و درعینحال آدمی متوهم بارمیآید. به همین دلیل هم شاید بسیاری از دیکتاتورها، اگر خوب دقت کنید، روی این مسأله تحت عنوان مسائل اخلاقی خیلی کار داشتند. مثلاً فرانکو در اسپانیا، خود هیتلر و همهی فاشیستها بهنحویی خیلی نسبت به روابط بین دو سکس حساس بودند. آن چه ویلهلم رایش میگوید واقعاً در عمل هم قابل اثبات است. یعنی در جوامعی که غریزهی سکسی سرکوب میشود یا روابط ناسالمی وجود دارد، این توهمزدگی و این ترسوبودن یکی از ابعاد رابطهی سلطهآمیز سیاسی در جامعه را رقم میزند و بسیاری از رفتارهای اجتماعی را هم تحت تأثیر خودش قرار میدهد. احمد نقیبزاده بار دیگر بر رابطهی خشونت اجتماعی و سکس تأکید میکند: مثلاً اگر نگاه بکنید در بسیاری از این جوامع خشونت، خشونت طلبی و میل به خشونت اساساً یکی از پارامترهاییست که کاملاً به چشم میآید. مثالی که باز ویلهلم رایش میزند این [است] که میگوید یک پلیس مثلاً در سوئد اگر با یک فرد خاطی روبهرو شد، به او یک تذکر میدهد با کمال ادب و بعد از او میخواهد که رفتارش را اصلاح بکند. اما در عربستان سعودی همین پلیس وقتی با یک فرد خاطی روبهرو میشود، در حقیقت او را آماج حملات و نفرت و خشونت خودش هم قرار میدهد. انگار خوش حال شده از این که موضوعی پیدا کرده و میتواند روی او این کینه و حرص را فروبریزد. مخصوصاً در کشورهایی که این قضیه با یک تابو هم همراه است؛ تابویی که خوب باز نشده و کسی نمیداند چی هست و برای چی مثلاً این قضیه باید ممنوع باشد و برای چی باید راجع به آن حرف زده نشود، میبینید که آن وقت در دیسکورس های سیاسی هم خودش را نشان میدهد. یعنی وقتی میخواهند یک کسی را سرکوب بکنند، وقتی میخواهند یک کسی را از جامعه حذف بکنند یا درحقیقت او را همراه با سرکوب جسمی، سرکوب روانی و شخصیتی هم بکنند، باز میبینید که از این عبارات بسیار استفاده میشود. مثلاً وقتی نویسندهای مثل سعیدی سیرجانی را میگیرند. خب سعیدی سیرجانی یک چیزهایی نوشته بود و یک رژیم سیاسی میتواند بگوید من به این دلایل او را دستگیر کردهام. ولی همراه با این، تهمتهایی هم به او زده میشود. به چه دلیل این تهمتها باید در کنار مسائل سیاسی مطرح بشود؟ یعنی اغلب کسانی را که گرفتهاند اگر شما نگاه بکنید، میبینید که در کنارش، تهمت به هم جنس بازی، لواط کاری و این ها هم آمده. مخصوصاً در مورد زن ها، در مورد این که باید مسائل اخلاقی جامعه حفظ بشود، باز شما میبینید کاملاً مسائل روانی پیچیدهای پشتاش هست. وقتی میخواهند خانم ها را محدود بکنند، حرف های چندشآوری میزنند، مثلاً لباسپوشیدن آن ها را مسخره میکنند مثلاً در قالب یک دیالوگ که دیدید چه جوری لباس پوشیده بود، یک حالی شدم، قلقلکم شد و... یکجوری این مسأله را میخواهد بیان بکند که در حقیقت یک انگی هم زده باشد. ببینید در مجموع، در کردارها و در گفتارها شما مسألهی سکس و عقدههای سکسی را کاملاً عیان میبینید؛ در جوامعی که به هرصورت بسته هستند و هیچ راجع به این موضوع ها و مسائل جنسی و سکسی در آن صحبت نشده است. واقعاً در اروپا الان خیلی وضعیت بهتر است. شما میدانید که در حوادث می ۶۸ یکی از مقالاتی که نوشته شد و خیلی سروصدا کرد:
نقیبزاده به وضعیت کشورهای ایدئولوژیک اشاره کرد. برای روشنشدن بیشتر سخن او و به عنوان نمونه، نگاهی بیندازیم بر سکس و روابط میان زن و مرد در کشورهای سابق کمونیستی. پیش از هرچیز باید بگویم، من آن موقع خیلی جوان بودم و نمیتوانستم مسائل مربوط به امور جنسی را عمیقاً درک کنم. ولی تا جایی که از نوجوانیهایم یادم میآید، سکس همیشه در روسیه یک موضوع ممنوع بود. حتا وقتی فیلمهای غربی از تلویزیون پخش میشد، صحنههای سکسی آن حذف میشد، مثلاً بوسید و این ها. سانسور یا به دلیل مسائل سیاسی بود یا سکسی. یعنی هیچ وقت نمیتوانستی فیلمهای اروتیک یا پورنوگرافی را توی سینما یا تلویزیون ببینی. چرا؟ خب این برای کمونیسم یک کد اخلاقی بود. میدانید کمونیسم هم یک جور مذهب بود. منظورتون ایدئولوژی ست؟ بله... ولی ایدئولوژی این جا همان مذهب است؛ یک جور مذهبی که همه چیز مبتنی بر قواعد آن بود. همه ی نهادها، همه چیز باید طبق مقررات و رمزهای اخلاقی کمونیسم میبود. یک بخش از این کدهای کمونیسم هم همین بود که کل اجتماع را با قواعد استاندارد اخلاقی خودش کنترل بکند. یک جوکی وجود دارد که البته اصل آن در یک گفتوگوی جدی تلویزیونی اتفاق افتاد. فرد آمریکایی از طرف مقابلش که یک روس بود، در مورد سکس در کشورمان سئوال کرد. بعد از یک مکث طولانی او جواب داد: ما در اتحاد جماهیر شوروی سکس نداریم... از او میپرسم آن هنگام اگر یک همسر به رابطهای غیر از رابطهی رسمی زناشویی وارد میگشت، چه گونه با او برخورد میشد؟ از سوفیا میپرسم روابط جنسی و مسائل مربوط به آن امروز در روسیه چه گونه است؟ حالا من فکر میکنم از یک طرف افراط به طرف دیگرش افتادهایم. حالا همه جا واقعاً پر از تبلیغهای پورنوگرافی و روسپیها و حتی سکس با بچههاست. به نظر میآید تقریباً نصف آگهیها، چه توی دفترچههای زرد شهری، چه توی روزنامههای پرتیراژ مثلاً مسکو یا شهرهای بزرگ دیگر، چه روی دیوارها و تابلوها و چه در رسانهها مربوط به روسپیهاست و وسایل تحریککنندهی سکسی. انگار نصفی از جمعیت به شکلی با این موضوع روسپیگری مرتبط اند. سوفیا دلیل این تندرویهای پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی در مورد مسائل جنسی را طبیعی میداند. هر چه کمتر آزادی داشته باشیم و هرچه بیشتر زیر فشار باشی، به هر طریقی، زیر فشار مذهب، زیر فشار هر ایدئولوژی یا رژیم، و هرچه بیشتر زندگی شخصیتان را زیر فشار بگذارند، چه شما به آن موضوع علاقه داشته باشید و چه نداشته باشید، و هرچه کمتر راجع به آن موضوع فرصت پرداختن و حرفزدن داشته باشی، بیشتر به آن فکر میکنی. پس هرچه بیشتر آزادی داشته باشی، توی زندگی خصوصیات هم بیشتر به تعادل میرسی. از سوفیا میخواهم یک نمای کلی از فرهنگ عمومی روسیه و آن منطقه در مواجه با مسائل جنسی در اختیارمان بگذارد. سوفیا هرگونه ایدئولوژی را چون مذهب میداند که میتواند حتا از مهار شخصیترین بخش زندگی خصوصی افراد به مثابه یک ابزار استفاده کند. موضوع دین و سکس را در بخشهای بعدی سلسله برنامهی «جنسیت و جامعه» پی میگیریم. برنامههای پیشین: ۱ـ حیات جنسی انسان و تن فرد |
نظرهای خوانندگان
The music you've interjected into the interview is so out of place; let the guest speak,you can play the music at the end.
-- Amir ، Jul 8, 2007 در ساعت 01:16 PMThanks for your programs.
Amir
Dear Mahmonir,
-- Hassan Rezaei ، Jul 8, 2007 در ساعت 01:16 PMThis is a private message. I wanted just to make a suggestion to you: a colleague of mine who is professor of criminology in Tehran is now here in Germany. He has done some exciting researches on "sexual crimes victims" and I think with him you can make an interesting interview program. If you are interested please let know to give his phone in Germany. bests, hassan from Freiburg
manam ba amir 100%movafaegham lotfan seday music ro dar mian barname kamtar konin, asabe adam khord mishe
-- ARASH ، Jul 12, 2007 در ساعت 01:16 PMسلام به دختر شجاع و عاشق ماه منیر عزیر، که سلسله گفتارهایش در باره ی جنسیت و... چون گلوله ای منور سینه ی جهل و تاریکی را نشانه رفته است و طبیعی ترین و انسانی ترین نیازهای رانده شده راآشکار می کند.سلیقه ات در انتخاب عکس هم حرف نداشت، مثل ماه!
-- علیرضا مجابی ، Jul 13, 2007 در ساعت 01:16 PMهمه در برابر قانون هورمون ها برابرند، اما برخی برابر ترند.
-- دانش آموز ، Jul 13, 2007 در ساعت 01:16 PM(اورول و دانش آموز)
از ترس «برخورد»،اظهار نظر را «خوردم»(بخوانيد قورت دادم)!
-- ح.ش ، Jul 15, 2007 در ساعت 01:16 PMGenerally this was a great program.
Please continue deeper and more diverse.
Hamid
Harvard
-- Hamid ، Jul 20, 2007 در ساعت 01:16 PMسلام حسن عزیز
-- ماهمنیر رحیمی ، Jul 28, 2007 در ساعت 01:16 PMمدتها بود از شما خبر نداشتم. این رادیو دست کم پل ارتباطی شد برای من و دوستان خوب. ممنونم که شنونده ی برنامه م هستی.
و سپاسگزارم از پیشنهاد عالی ت. فقط افسوس که دیر از این امکان مطلع شدم.
این رشته برنامه رو به پایان است و جدول چند برنامه ی آخر بسته شده.
امیدوارم در فرصتی فوری، بتوانم با شما و خانواده ی نازنین و همینطور دوست گرامی ت تماس بگیرم.
ادرس ایمیل من هست
mahmonirrahimi@gmail.com
به موضوع جالبی پرداختی . خسته نباشی.
-- sara ، Jan 24, 2008 در ساعت 01:16 PM