خانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > شكارچي چشمان خيره در تهران | |||
شكارچي چشمان خيره در تهراننیما شمسبرای شنیدن فایل صوتی «اینجا» را کلیک کنید. نمايشگاهي از عکسهای استيو مک کاری، عکاس آمريکايي در گالری نيکول تهران برپا شده است. در اين نمايشگاه که از بيستم بهمن تا بيستم اسفند ماه برگزار شده، ۶۰ قطعه از عکسهای مک کاری نمايش داده ميشود.
آژانس عکس ايران و انجمن سينمای جوان، وابسته به وزارت ارشاد اين عکسها را انتخاب و چاپ کردند و در گالری نیکول به نمایش گذاشتند. تابستان گذشته همين سازمانها تعدادی از عکسهای هانری کارتيه برسون را در فرهنگسرای ارسباران تهران به نمايش گذاشتند. عباس عطار، عکاس عضو آژانس مگنوم، در جلسهای که در موزه هنرهای معاصر تهران برگزار شد، وقتی از او درباره حق مولف و حق و حقوق عکاسان سوالی پرسیده شد در بخشی از پاسخاش گفت: «بنیاد برسون و آژانس مگنوم به برگزاری این نمایشگاه در تهران که بدون اطلاع و اجازه آنها بوده، از طریق سفارت ایران در پاریس اعتراض کردند». تلفنی از مسوولان گالری نیکول پرسیدم: «آیا نمایشگاه عکسهای مک کاری با اطلاع و اجازه او بر پا شده؟ آنها پاسخ دادند: «عکاس در جریان است و این موضوع به کسانی که عکسها را در اختیار گالری قرار دادند مربوط میشود». با استیو مک کاری تماس گرفتم و از او خواستم درباره نمایشگاه عکسهایش در تهران اطلاعاتی را در اختیارم بگذارد. مک کاری برای انجام یک پروژه بزرگ عکاسی در سفر بود و کریستف دستیارش در Mccurry Studios پاسخ داد که اطلاعی از این نمایشگاه ندارد، اما مک کاری علاقمند است اطلاعات بیشتری از این برنامه به او بدهم. برگزارکنندگان اين نمايشگاه در نظر دارند سال آينده نمايشگاههايي از اثار عکاسان سرشناسي مثل «سالگادو» در تهران برگزار کنند؛ اما ظاهرا کسب اجازه از عکاس و اطلاع دادن به او درباره برپايي نمايشگاهي از عکسهایش، از نظر اين برگزارکنندکان کار مهم و ضروری به نظر نميآيد. اما درباره استيو مک کاری: استيو مك كاري يكي از مشهورترین عکاسان دنیاست و جوایز زیادی را دریافت کرده. او را بيشتر به خاطر عكسهاي رنگي تاثیرگذارش از تلاش و تكاپو و مبارزه انسانها ميشناسند. او از سال ۱۹۸۶ به عضويت آژانس عكس مگنوم در آمده و طي اين سالها بسياري از تصاوير او تبديل به نماد و مشخصه سوژهها و موضوعات متعددي شدهاند. او متولد فيلادلفيا و "دانشآموخته برجسته" كالج هنر و معماري دانشگاه ايالتي پنسيلوانيا است. پس از دو سال كار در يك روزنامه، مك كاري آنجا را براي عكاسي آزاد از هندوستان رها ميكند. شربت گل مك كاری به گفته خودش در هندوستان، »نگريستن و انتظار» را در زندگي ميآموزد و میگوید: "اگر شما منتظر شويد، مردم دوربينتان را فراموش ميكنند و روح حقيقي و ذات واقعي تصاوير، آن موقع در برابر ديدگان شما قرار خواهد گرفت". او با لباس مبدل بوميان با عبور از مرز پاكستان به افغانستان تحت كنترل شورشيان وارد شد. پس از خروج از منطقه مك كوري، چندين حلقه فيلم عكاسي را كه به لباسهايش دوخته بود، به عنوان اولين تصاوير منتشر شده از درگيري و نا آراميهاي آنجا در سراسر جهان چاپ کرد. پوشش تصويري او از آن منطقه، "مدال طلاي رابرت كاپا" را به خاطر تهيه بهترين گزارش تصويري برايش به ارمغان آورد. اين جايزه مخصوص عكاساني است كه رشادت و شجاعت استثنايي در نمايش رويدادها از خود نشان میدهند. مك كاري مناطق زیادی را كه در آنها درگيريهاي بينالمللي و داخلي جريان داشته، مثل مناطق درگير در جنگ ايران و عراق، بيروت، كامبوج، فيليپين و جنگ خليج فارس پوشش داده است. از استيو مك كاری تقريبا در تمام مجلات مهم جهان عكس و مقالات تصويري چاپ و منتشر شده است. كارهاي او بارها در مجله نشنال جئوگرافي چاپ شدهاند. اخيرا هم مقالات تصويري زيادي از درگيريها و اوضاع و رويدادهاي جاري در عراق، تبت و يمن منتشر كرده است. مك كاري با حسي جستجوگر و دروني بدنبال شگفتيهاي جهان و همه انسانهاي آن است. او توانایي استثنايي در گذر از مرزهاي زبان و فرهنگ و دستيابي به تجربهها و داستانهاي انسانها دارد. او معتقد است "بيشتر عكسهاي من را مردم و انسانها تشكيل ميدهند و من تلاش ميكنم نشان دهم انساني كه در يك سرزمين به اسارت در آمده، چگونه موقعيتي دارد؛ آنچه كه شما ميتوانيد آن را "وضعيت انساني" بناميد. مک کاری «شربت گل» یا بهقول غربیها «شربت گولا» را در اردوگاه پناهندگان "ناصر باغ" در پاکستان پيدا کرد، پدر و مادر شربت گل در جنگ با شوروی کشته شده بودند. زنی از برمه يكي از مهمترين اتفاقات زندگي مك كاري، ملاقات دوباره همان دختر ۱۲ ساله افغان و ناشناسي بود كه دنيا او را بدون دانستن نام واقعيش ميشناخت. وقتي كه مك كاري تقريبا بعد از بيست سال دوباره "شربت گل" را ديد، درباره او گفت: "صورت او تغيير كرده، اما به اندازه همان سالها گيرا و جذاب است". مك كوري پس از بيست سال،به همراه يك گروه فيلمبرداري به منطقه برگشت و در حاليكه عكس شربت گل را به مردم نشان ميداد، دنبال سرنخ و نام و نشاني از او ميگشت. او حتي تصور اين را هم نميكرد كه آن دختر ۱۲ ساله از اين همه درد و رنج و حوادث متعدد اين سالها جان سالم بدر برده باشد. آمار بالاي مرگ و مير زنان در افغانستان، يكي از دلايلي بود كه او را از ملاقات دوباره دختر افغان نااميد ميكرد. بعد از نشانيهاي غلط زيادي كه او را به شربت گل نرساندند، مردي از اهالي يك كمپ مهاجران به مك كاري گفت كه اين زن زنده است و سالها پيش كمپ را ترك كرده و در كوههاي منطقه "تورا بورا" زندگي ميكند. مرد گفت كه ميتواند او را پيدا كند و سه روز بعد، او به همراه يكي از دوستانش، شربت گل را به كمپ آوردند. مصطفي اقبال، چشم پزشك پاكستاني، چشمان شربت گل را معاينه و تاييد كرد الگوي عنبيه و لكههاي چشم او دقيقا با تصوير چشمان دختر ۱۲ ساله مطابقت ميكند و گذشته از اين، زخم گوشه راست بيني او آنها را در مورد اصالت شربت گل صد در صد مطمئن كرد. وقتي استيو مك كاري از شربت گل در مورد سنش پرسيد، او واقعا سن خودش را نميدانست! اما به نظر ۲۸، ۲۹ يا حداكثر ۳۰ ساله ميآمد. شربت گل پس از آن عكس در سال ۱۹۸۴، هرگز در برابر هيچ دوربيني ظاهر نشده بود و تنها زماني حاضر شد بدون "برقع" در برابر دوربين استيو مك كوري ظاهر شود كه شوهرش به او گفت: "اشكالي ندارد". مشهورترين زن افغان، مسلمان با ایمانی است كه زندگي و حياتش را اراده خداوند ميداند. او حالا كمي به استيو مك كوري اعتراض ميكرد كه چرا در آن عكس قسمتي از موهايش مشخص است و چرا شال روی سرش را که سوراخ بوده در عکس آورده. كانون زندگي شربت گل، شوهرش رحمت گل و دخترانش است. او روز عروسياش را به خاطر ميآورد زمانيكه شايد تنها ۱۶ سال داشت و به قول برادر بزرگترش: «تنها روز شاد زندگياش را پشت سر مي گذاشت». شربت گل روياهاي نابود شده خودش را در زندگي "زاهده"، دختر ۳ ساله خود ميبيند و اميدوار است درسي را كه خودش نتوانسته كامل كند و به پايان برساند "زاهده" و بقیه دخترانش ادامه دهند. وقتي استيو مك كاري به شربت گل گفت كه تصوير او توسط ميليونها انسان ديده شده و آدمهاي زيادي به او گفتهاند: «صورت اين دختر افغان به تنهايي در آنها انگيزه كمك به مهاجران و پناهندگان را بوجود آورده»، شربت گل هيچ حرفي براي گفتن نداشت. شربت گل سه دختر به نامهای روبينا، زاهده و عاليه دارد و چهارمين دخترش را در نوزادی از دست داده است. مك كاري استاد تهیه پرترههاي مستند در وسط كارزارها و مشقات انساني است. بيشتر پرترههايي كه او از مردمان سراسر جهان تهيه كرده ایت، مانند پرتره "شربت گل"، با مخاطب حرف ميزنند و تاثير گذارند. تصوير دختر بچه ي فيليپيني كه اسلحه سنگين پدرش را در آغوش گرفته، صورت چروكيده پيرزني از اهالي ايالت بلوچستان پاكستان، زني از برمه، زني از نيجر، دختري از هرات افغانستان و ... همه و همه در يك خصوصيت مشتركند: هيچ كدام آنها يك پرتره استوديويي رتوش شده و مصنوعی نيستند. سوژههاي پرتره مك كاري اغلب در حالت تمام رخ به دوربين چشم دوختهاند و نگاه و چشمان آنها مهمترين بخش تصوير را تشكيل مي دهد. مك كاري كتاب مصوری از ۵۰۰ پرتره از انسانهاي سراسر جهان را كه طي دو دهه عكاسي تهيه كرده، با عنوان "پرترهها"، چاپ و منتشر كرده است. او در مقدمه اين كتاب مينويسد: "در "پرترهها" بدنبال لحظه طبيعي بودم كه روح و ذات واقعي انسان در چهرهاش نمايان ميشود. وقتي كه شخص مناسب را پيدا میكردم ممکن بود بارها و بارها به سراغ او بروم و منتظر "آن لحظه درست" شوم. پرترههاي اين كتاب صورتهايي هستند كه من پس از دو دهه عكاسي از آنها نميتوانم فراموششان كنم و دوست ندارم تلخي بعضي از اين نگاههاي خيره را به خاطر بياورم". مك كاري تا به حال، به ايميلها و نامههاي زيادي در مورد سرنوشت انسانهاي عكسهايش پاسخ داده و باعث شده تا از اين راه با موسسهها و بنيادهاي خيريه همکاری کند. او تا به حال، ايميلهاي زيادي را به خصوص در مورد وضعيت و زندگي "شربت گل" دريافت كرده و به همين دليل پوستر او را از طريق وبسايتش به قيمت ۳۵ دلار ميفروشد و عوايد حاصل از آن را صرف تحقق روياهاي شربت گل و انسانهاي مانند او ميكند . از اين راه شربت گل به كمك يك بنياد خيريه به دو روياي بزرگ زندگيش دست رسیده: تحصيل براي دخترانش و سفري خانوادگي به مكه.
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|
نظرهای خوانندگان
درين سالها درافغانستان شاعيات اين بود که شربت گل چشماني دارد که ازنظرديد او بعضي دانهاي مانند دانه سال وغيره خوب ميشود آيا اين حرف صحت است
-- lصفي الله استم ازافغانستان ، Apr 23, 2007زمانی که استیو مک کاری، بار دیگر شربت گل را پیدا کرد، عکسها و فیلمهای زیادی از این زن و مقایسه عکسهای جدید و عکس معروف قدیمی او در تلویزیون افغانستان و تلویزیونهای ماهواره ای نشان داده شد. مردم افغانستان، در تلویزیونهای خارجی، از جمله بی بی سی، سی ان ان و نشئال جئوگرافیک، عکسهای جدید و قدیم شربت گل را می دیدند و بدون اینکه از جملات و عباراتی که در این برنامه ها گفته می شود، چیزی سر در بیاورند، می دیدند که کارشناسان، مرتب بر روی چشمان شربت گل در هر دو عکس اشاره می کنند و چیزهایی می گویند، بدون اینکه کسی این حرفها را برای بینندگان افغان ترجمه کند. حقیقت این بود که کارشناسان، از روی عنبیه چشم شربت گل در عکسهای جدید و مقایسه آن با عکس معروف اولیه، هویت او را تثبیت می کردند. اما بینندگان افغان، تصور می کردند که حتماً حکمتی دراین چشمها نفته است. عده ای می گفتند چشمان شربت گل، بیماری ها را شفا می دهد، بعضی ها می گفتند که از فلان تلویزیون شنیده و دیده اند که چشمان شربت گل مغناطیس دارد و از این جور حرف و حدیث های بی پایه و اساس.
-- آرش خراسانی ، Jun 11, 2007در جواب آقای صفی الله از افغانستان، باید بگویم که هیچ حکمتی در چشمان شربت گل نیست. اولاً تاکید تلویزیونهای خارجی بر روی چشمها، فقط piercing sea-green eyes یعنی چشمان سبز (یا آبی دریایی) و نافذ شربت گل بوده است، یعنی با وجود صورت معصومانه، او در آن عکس معروف، چشمان نافذی دارد. نه خاصیت مداوای بیماریها یا مغناطیس و شایعاتی از این دست. دوم اینکه با استفاده از مشخصه های منحصر به فرد عنیبه هر شخص، می توان هویت او را حتی پس از دهها سال تشخیص داد، به همین دلیل است که هنگام ورود به برخی کشورها، از چشمان مسافران عکس می گیرند.
faqat khoda midanad ke in akas che khedmati be bashariat karde.ba tamae wojud talashash ra setayesh mikonam wa be onwane yek mohajere afqan ke salha dar iran zendegi kardeam hazeram har komaki be sazmanhaye marbut wa in akas bokonam.mowafaq bashin.
-- samir amini ، Mar 25, 2009