رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > اعاده حيثيت از چنگيزخان | ||
اعاده حيثيت از چنگيزخانپرویز جاهدچنگيزخان و ميراث او نام نمايشگاهی است که به تازگی در موزه ساکيپ سبنچی شهر استانبول ترکيه افتتاح شده است. اين نمايشگاه که به مناسبت هشتصدمين سالگرد تاسيس امپراطوری مغول برپا شده در واقع نوعی اعاده حيثيت از اين شخصيت مقتدر تاريخی است و می خواهد نشان دهد که چنگيزخان برخلاف سيمائی که از او ترسيم شده است، سرداری خون آشام نبوده بلکه حاکمی شايسته و اهل مدارا بوده است. کسی که مردم مغولستان او را پدر ملت خود میخوانند. چنگيزخان(تموچين) مرد چادرنشينی بود که در آغاز قرن ۱۳ ميلادی با متحد کردن قبيله ها و اقوام مغول از آنها يک امپراتوری بزرگ ساخت. او بعدها سودای رهبری جهان را در سر داشت اما عمرش کفاف نکرد ولی جانشينان او مرزهای امپراطوری او را از اقيانوس آرام تا اروپای مرکزی گسترش دادند، به طوری که امروز عده ای از پژوهشگران علم ژنتيک ادعا می کنند که نسب ۱۶ ميليون نفر از مردم اروسيا(Eurisia) به چنگيزخان و خاندان او می رسد. نازان اولچرمدير موزه سبنچی که بانی برگزاری اين نمايشگاه است در باره چنگيزخان می گويد: براساس ادعای مورخان اروپايی که از واژه صلح مغولی(Pax Mongolica) برای توصيف ميزان امنيت در قلمرو چنگيزخان استفاده می کنند، مغول ها آنچنان قدرت و کنترلی بر قلمرو تحت نفوذ خود داشتند که يک خدمتکار زن برهنه يا مردی با کاسه ای پر از سکه های طلا در دست می توانست بدون ترس از اذيت و آزار سارقان و اشرار از شرق امپراطوری به غرب آن سفر کند. نمايشگاه استانبول نشان می دهد که هنوز همه چيز درباره چنگيزخان گفته نشده و ابهام زيادی پيرامون شخصيت تاريخی او و عملکرد سياسی و نظامی اش وجود دارد. آنچه که همه مورخان و پژوهشگران برسر آن اتفاق نظر دارند اين است که تموچين در ۱۱۶۲ در يک خانواده فقير چادرنشين به دنيا آمد. در سن ۱۶ سالگی ازدواج کرد. بعد با طغرل رئيس قبيله کرايت که دوست پدرش بود پيمان بست و وقتی جنگجويان قبيله مرکيت همسر او را ربودند ارتشی فراهم کرد و توانست همسرش را از آنها باز پس گيرد. پس از آن همه اقوام مرکيت، نای مند، مغول و تاتار را متحد کرد و زير فرمان خود درآورد. در ۱۲۰۶ او رهبر اين قبايل شناخته شد و به ايران و روسيه لشگر کشيد و ظرف صد سال قلمرو حکومت او تا مجارستان گسترش يافت و ترس و وحشت را در ميان ملت های اروپائی برانگيخت به نحوی که سزاريون ون هيستربائن مورخ آلمانی در سال ۱۲۲۲ نوشت: « سال گذشته ملتی روترنيان را اشغال کردند و يک طايفه کامل را از بين بردند. ما نمی دانيم که آنها کيستند، از کجا آمده اند و به کجا می روند». چنگيزخان و جانشينان او هيچ مقاومتی برجای نگذاشتند. وقتی پاپ اينوسنت چهارم در ۱۲۴۵ از اوکتای پسر چنگيز خواست که قتل عام مردم بی گناه خصوصا مسيحيان را متوقف کند، پاسخ او تهديدی وحشتناک بود که همگی يا تسليم شويد يا منتظر اقدام من باشيد. مورخان اين را هم می پذيرند که چنگيزخان سرداری خشن و خونريز بود اما در مقايسه با زمامداران قبلی و رهبران قبايل آدم ملايم تری بود. فرزندان او که بر ايران، روسيه و چين حکومت راندند به فرهنگ بومی اجازه دادند که زنده بماند. بنابراين تشخيص اينکه فرهنگ مغول چقدر نفوذ داشت و تا چه حد بر اين ممالک تاثير گذاشت بسيار دشوار است. دکتر سوزان ويچرت مسينر از نمايشگاه هنرهای بن که در گذشته ميزبان اين نمايشگاه بود در اينباره می گويد: مغول ها سال ها چادرنشين باقی ماندند و چنگيزخان تا ۱۲۲۰ هيچ شهری بنا نکرد تا اينکه به وجود يک مرکز پشتيبانی از ماموريتش برای ايجاد قره قوروم نياز پيدا کرد. دکتر ويچرت می گويد چنگيزخان امپراطوری ای بنا کرد که شبيه هيچ امپراطوری ديگری در تاريخ نيست. او مقتدرترين چهره تاريخ است. منبع: ايندپندنت |