رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱ بهمن ۱۳۸۷

روزنامه ايران در تبريز خريدار دارد؟

هادی از تبریز

بهار ۱۳۸۵ –تهران - روزنامه ایران جمعه - انتشار کاریکاتور- شنبه- مجلس شورای اسلامی- اعتراض نمایندگان آذری زبان و برخی از شخصیت‌ها- یک هفته بعد تبریز- شروع اعتراضات دانشجویی در پی ترتیب اثر ندادن مسئولین به واکنشها- وقوع اعتراضات گسترده مردمی در تبریز و بقیه شهرهای آذری زبان- تخریب عابربانک‌ها و به آتش کشیدن بانکها و ساختمانها و اتوموبیل‌ها- کشته شدن بیش از هفتاد نفر و.....


صفحه مربوط به کاریکاتور روزنامه ایران که منجر به این اتفاقات شد

مطلب بالا خلاصه ای بود از وقایعی که به دنبال چاپ کاریکاتوری در روزنامه‌ی ایران اواخر بهار امسال به وقوع پیوست.

حالا مدتی است دوباره روزنامه ايران بعد از چندماه توقيف به چرخه نشر مطبوعات بازگشته است. اوضاع عادی است و روزنامه به تبريز هم می‌رود. اما آيا روزنامه ايران در تبريز خريدار و خواننده‌ای دارد؟ گشتی در شهر و دانشگاه می‌زنم و با شماری از مردم و دانشجویان صحبت می‌کنم.

یونس دانشجوی دانشگاه آزاد می‌گوید: روزنامه ایران در تبریز هنوز هم خریدار دارد ولی بعضی‌ها که دیگر خیلی غیرتی‌اند آن را نمی‌خرند. او می‌گويد موارد زیادی را دیدم که روزنامه را پاره کردند.

ناصر (دانشجو) هم اضافه می‌کند: دیگر از آن حساسیت‌های سابق خبر چندانی نیست ولی مردم تبریز هنوز هم حساسیت دارند. من خودم روزنامه ایران می‌خرم. چند وقت قبل برای خریدن روزنامه به دکه‌ای رفتم و گفتم: روزنامه ایران می‌خواهم. مرد دکه‌دار با خشم به من نگاه کرد و گفت (به زبان آذری): آدم اینقدر کلاغ صفت و بی‌غیرت؟ گفتم برای دوستم می‌خواهم، که یک نسخه از روزنامه را با خشم به من داد.
مهدی دانشجو می‌گويد در دانشگاه اوضاع عادی است: بله مردم عادی هنوز حساسیت دارند ولی استادان دانشگاه و قشر دانشجو نه. دیگر اوضاع عادی شده است.

رویا دانشجوی دانشگاه سراسری مساله روزنامه را اينطور می‌بيند: مردم ما با تمامی مشکلات که بیشترشان اقتصادیست دیگر تحمل مسائلی از این قبیل را ندارند.

فرهاد دانشجوی غیر بومی دانشگاه سراسری این مطلب را بیان می‌کند که: آن زمان به من و بقیه کسانی که بومی اینجا نبودند بی‌جهت خیلی توهین شد و ما بسیار آزار دیدیم. جرأت حرف زدن به زبانی چون فارسی و دیگر را نداشتیم چون با کتک و مشت و چوب روبه‌رو می‌شدیم. و اینها همه به خاطر یک کاریکاتور بود که حال به عمد یا غیر عمد فاصله مردم آذربایجان با بقیه مردم را زیاد کرد.

رضا که مغازه لبنیاتی دارد می‌گويد: مردم را می‌بینم که وقتی صحبت از شش ماه قبل می‌شود به تلخی از آن ماجراها یاد می‌کنند ولی حساسيت‌ها هنوز هم هست که به خاطر غیرت ما مردم آذریه.

دست آخر سراغ پیرمردی روزنامه فروش رفتم و نظرات او را هم جویا شدم. سلمان می‌گوید: من که ۶۰ سال از عمرم را اینجا گذراندم انتظار داشتم که مردم چنین واکنشی را نشان دهند. می‌دانی وقتی چند سال مردم به خاطر لهجه و زبان در تلویزیون و رادیو ویا چیزهای دیگر مثل همین روزنامه‌ها که ۳۶ سال جلوی چشمم و در دستانم بوده است مسخره شوند و کسی هم نتواند حرفی بزند نتیجه‌اش همین است که مردم یک‌دفعه عین بادکنک منفجر شوند فقط با یک تلنگر ساده و ناچیز مثل کاریکاتور در حالی که موارد دیگری خیلی بزرگتر از این هم وجود داشته است.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ايرانِ امروز به يك سعيِ ساده نياز دارد. سعي در فهمِ آن‌چه بسيار قبيح است ولي بر اثرِ تكرار بسيار عادي شده است. نبودِ تساويِ فرهنگيِ فاحش، به‌ويژه تحقيرِ زبان، و تحريفِ تاريخ. خصوصاً درس‌خوانده‌ها و روشن‌فكران را به بازنگريِ عميقي در نگرش‌شان به اين موضوع دعوت مي‌كنم وگرنه به نظر مي‌رسد رفتارِ موجودِ فارسی زبانها ضربه‌ي بزرگي به تماميتِ ارضيِ ايران خواهد زد. مسأله‌ي روزنامه‌ي ايران قله‌ي كوهِ يخي است كه اگر تايتانيكِ سياستِ كشور به آن برخورد كند نتيجه‌ي كار واضح است. اوضاع نشان مي‌دهد كه نه حكومت (به عنوانِ ناخدا) و نه روشن‌فكرانِ فارس (به عنوانِ خدمه) هنوز بخشِ پنهانِ اين كوهِ يخ را نمي‌بينند و تايتانيكِ ايران را هنوز به سويِ آن مي‌رانند. نگاه كنيد به مصاحبه‌ي نماينده‌ي گروهِ سياسيِ پان‌ايرانيست و تقدير از آقايِ مجتهدِ شبستري امام جمعه‌ي تبريز و نظايرِ آن.

-- تقي ، Dec 8, 2006 در ساعت 01:16 PM

من نمیدونم یه نمنه گفتن از زبون یه سوسک، چه توهینی به ترکها دربر داره؟ چرا رییس مجلس شورای اسلامی از آذری زبان ها حمایت لفظی میکنه! آن آذری زبانها و آقایان دولتی حتی حاضر نیستند حرفهای آقای نیستانی را درباره ی آن کاریکاتور بشنوند. مسوولان هم به مردم می گویند کار، کار انگلیس و صهیونیسم است و آذری زبان ها هم که فقط غرتی می شوند و زمین و زمان را به آتش می کشند!

-- نیما ، Dec 11, 2006 در ساعت 01:16 PM

از زمان روئ کار آمدن رضا میر پنج پان آریائیسم قلابی شروع به فعالیت کرد و هر چه ملل دیگر داشتند فارسها بنام خود ثبت کردند و بعد از فروپاشی نظام پهلوی ته مانده های آن به این نظام نیز نشت کرده است و هنوز که هنوز است فارسها ما را آذری می گویند نه ترک ولی مطلبی را می خواهم یاد آوری کنم "الملک یبقی مع الکفر لا یبقی مع الظلم"

-- polad ، Dec 16, 2006 در ساعت 01:16 PM

بدون سلام آغاز می کنم چراکه در لابلای حرفهایتان چیزهای را می بینم وحس می کنم،این موضوع سینه رامالامال نفرت ازشونیسم فارس می کند .باید بدانید که روزنامه ی ایران به تاریخ پیوست وهمراه خود ایران را هم برد.ما دیگر خود را ایرانی نمی دانم که روزنامه های ایرانی و یاتلوزیون و....ایرانی بخوانم ،ببینم وگوش کنم.من آذربایجانیم مستعمره ی ایران وباید به استقلال فکر کنم .وفکر می کنم آخر مگرازهم زیستی بافارس چه عاید من شده؟ جز توهین،تحقیر وتبعیض،ثروتم راغارت وخودم راتحقیر نموده است،نفت عرب،لر،وتورک رامی خورد معادن ومنابع آذربایجان وسایر مستعمرات را غارت میکند،برای خود در کویرش هفت گلستان می سازد وبرگشته به ملل تحث سلطه اش توهین می کند!!!آری باید به استقلال فکر کنیم،ورهایی ملتهای دربند شونیسم فارس.بایددر این راستا فعالیت کنیم وامیدواریم و به تنتیجه خواهیم رسید. انشالله
و این را باوردارم که اراده ی مردم، قلدور ترین حکومت هارا به زیر می کشد همچانکه شوروی را به زیر کشید وبه تاریخش سپرد،فارس هم به تاریخ خواهد پیوست.

یاشاسین آذربایجان
یاشاسین بیجار
26 آذر 85

-- سیدمحمد موسوی ، Dec 18, 2006 در ساعت 01:16 PM

سید محمد موسوی اروپا مرزهایش را بر می دارد. تو تازه به استقلالت فکر کن... یاد حرفی از برتراند راسل افتادم که تعصبات قومی را بلاهتی دانست که فقط از این بشر دو پا بروز می کند.
من نمی دانم اگر من ترک نمی شدم...خب یا لر می شدم یا یک اروپایی یا شاید هم سرخ پوست... مگر دست من است؟ نمی دانم تا کی باید به افتراق فکر کنیم. مگر آذربایجان قطب صنعتی نیست؟ مگر گیلان قطب کشاورزی نیست؟ مگر خوزستان... خب که چه؟
کمی بخوانیم. بخوانیم و بخوانیم. همین.

-- بهداد میبدی ، May 21, 2008 در ساعت 01:16 PM

اذربایجان ترکمنستان ترکیه همه و همه جزیی ناچیز از ایران بزرگ بوده اند. انگار دوستان ترک زبان دچار کم حافظگی تاریخی شده اند و فراموش کرده اند قبل از چنگیز خان در کجا زندگی می کردند و چه می خوردند

-- رضا ، May 21, 2008 در ساعت 01:16 PM

سلام
این آقای رضا مثل اینکه یادشه کجا زندگی میکرد وچه چیزی می خورد ولی فکر کنم جلوش می ریختند ویادش رفته فیلم 300 هم براش دیدنیه تا قیافه پدرانش تداعی بشه در ضمن ترکیه عثمانی از ایران آن زمان بزرگ بود از مصر تا اسلواکیا و از عراق تا اسپانیا و اغلب کشورهای عربی جزو آن بوده

-- ر جوانی ، May 22, 2008 در ساعت 01:16 PM

با عرض سلام و خسته نباشید به مدیر محترم سایت و تشکر به خاطر اینکه نظرات ما را بر خلاف بسیاری از سایتهای فارس زبان سانسور نمیکنید .
باور کنید ما با هیچ کسی مشکل نداریم ! ما خواستار حقوق خود به عنوان انسانهای آزادیخواه هستیم . آذربایجان می خواهد به زبان مادریش تحصیل کند و هویت خویش را بازیابد و در این راه از هیچ کوششی دریغ نخواهد کرد .
به اقا رضا هم پیشنهاد میکنم مطالعات خود را در زمینه تاریخی از منابعی که حقایق را تحریف نمیکنند پیگیری کنند.
متاسفم وقتی نظری بر خلاف نظر خود
می شنوید شروع به توهین می کنید .
زنده باد همه ملتهای آزادی خواه .

-- آتیلا ، May 22, 2008 در ساعت 01:16 PM

اگر دقیق به رفتارهای آذری‌های عزیز (که خودشان می‌گویند ترک) نگاه کنیم دلایل اختلافشان را با همه اقوام ایرانی دیگر (فارس و کرد و لر و...) می بینیم. همه جا ... را می‌توان دید. اگر دو نفر با هم دعوا کنند، کافی است یکی ترکی حرف بزند تا همه ترک‌ها طرف او را بگیرند، حق یا ناحق. در معامله، در اختلاف زن و شوهر، در نوبت نانوایی، در این، در آن ... هر گاه مملکت را به دستشان دادیم (چند سلسله پادشاهی و همین الان که عملاً همه کارها به دست ترک‌هاست) آن را با فامیل بازی و "یاشاسین آذربایجان" گفتن بر باد دادند. ثروت ایرانی را خرجشان کردیم و هرگز خود را از ایران ندانستند. همان بهتر که بروند به سرزمینی که روسیه از ما گرفت بپیوندند و هویت جعلی برای خودشان بسازند، تا ببینند که در کشور جدید به عنوان "آذربایجانی رده دوم" یا "ایرانی ترک دست دوم" با آن‌ها چه رفتاری خواهد شد. اگر الان گرفتاریم، همه گرفتاریم، ترک و کرد ندارد. اما این‌ها بلافاصله زبانشان را پیش می‌کشند و تبارشان را فراموش می‌کنند. کاش روسیه همه آذربایجان را گرفته بود که امروز نه آن‌ها اینقدر در ایران نفوذ کرده بودند و نه ایران مجبور بود مار در آستین بپرورد.

-- abbas ، May 22, 2008 در ساعت 01:16 PM

اقا یا خانم جوانی عزیز ... اولا هر چیز بزرگتری الزاما به معنی بهتر بودن و متمدنتر بودن نیست دوما قیافه اجداد من هر چند زشت به کریهی قیافه چنگیز و ترکهای ارمنی کش نبوده سوما اون یونانی های 300 که سنگشونو به سینه می زنی الان به خون برادرای ترکت تشنه اند.

-- رضا ، May 23, 2008 در ساعت 01:16 PM

از ديار سپاهان به برادران و خواهران آذربايجانيم و به خاك زادگاه شمس و شهريار درود ميفرستم. خواندن اين پيامها قلب هر ايراني راستين را به درد مي آورد. فرزندان باقرخان و ستارخان را چه شده است كه دل از مهر مام ميهن بريده اند؟ و ما چه ناآگاهيم كه بدين سادگي حكم به جدايي آتورپاتگان، جايگاه فروزش آتش مقدس ايراني مي دهيم؟ مگر نه اينكه نام ترك در انديشه نياكان ما همسان با زيبارويي و دلبري بوده است؟ چگونه تازگي اين تفرقه و اهداف دامن زنندگان بدان را مي بينيم اما از برادري هزاران ساله ايرانيان ياد نمي كنيم؟ از پيوندي كه به هنگام پاگرفتنش نامي از هيچكدام اين نوكيسگان نبوده است. مگر نه اينكه ستم بر دوش همه ما از هر قوم و گويش سنگيني مي كند، و راه رهايي چيست جز يكدستي و همدلي؟ دريغا فرزندان ايران...

-- صدرا ، May 27, 2008 در ساعت 01:16 PM

باسلام من نميخواهم ازگذشته ها حرف بزنم هراشتباهي كرده بودند گذشت .من فقط ميگويم مگرمامسلمان نيستيم؟مگرشيعه ي علي نيستيم؟عوض اينكه با همكاري هم سعي كنيم كشورمون پيشرفت كنه همديگررومسخره ميكنيم.چرابايدبامسخره كردن همديگه خوشحال بشيم.به خدااينقدر خوشحال ميشم وقتي دو نفرباهم به خوبي زندگي ميكنند .ميتونيم اينو به جامعه هم گسترش بديم .جامعه اي پراز نفرت وكينه يا جامعه اي پرازعشق ودوستي.آيامعتقدنيستيم هركس جوابگوي اعمال خودش است .آيادوست دارين مردم رو شاد كنين ولي پيش خدا روسياه باشين؟آيا اين رو ميشه جبران كرد؟آياهمه دوست داريم پيش پيامبر شرمنده بشيم؟آياحضرت علي بااين كارهايي كه ميكنبم از ما راضيه؟ما كه شيعه هستيم نبايدازحكومت علي پيروي كنيم ؟آياامام زمان ازشيعه هاش راضيه ؟ياحتي به ما نگاه هم نميكنه ؟اميدوارم شاهدچنين چيزهايي نباشيم .وبااتحاد همديگر چشم دشمنانمون كوربشه وقلب امام زمان از ماراضي باشه.

-- علي ، Jan 20, 2009 در ساعت 01:16 PM