رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۳۰ آذر ۱۳۸۵
شرح حال و زندگی سياسی- فرهنگی ميرزا محمدعلی‌خان تربيت

انقلابيون مشروطه در برلين – 6

احمد احقری – برلين


محمد علی خان تربيت از ديگر رجال سرشناس انقلاب مشروطه بوده است که هم زمان تعلق به گروه "برلنی‌ها" هم دارد. او بيش از آن که به عنوان وکيل مجلس و يا يک سياستمدار شناخته شده باشد، از وجهه فرهنگی به‌غايت بالايی برخوردار است، که ناشی از خدمات فرهنگی اين شخصيت انقلابی است.

تربيت در انقلاب مشروطه
محمدعلی تربيت در ششم خرداد ماه 1256 (1877) در تبريز متولد شد. او از خاندانی برخاسته که پيشينه کارها و خدمات فرهنگی آن‌ها به قدمت چندين قرن و به‌دست نسل‌های مختلف آن صورت گرفته است. جد پدری او ميرزا مهدی‌‌خان، وزير و منشی نادر شاه افشار است. ميرزا مهدی‌خان وزير از نويسندگان بزرگ آن زمان بوده که آثار او مانند تاريخ دره نادری و تاريخ جهانگشای نادری برای محققين تاريخ ايران اسامی ناشناخته‌ای نيستند.

تربيت در شهر تبريز به تحصيل علوم و فنون آن زمان و بيش از هرچيز به فراگيری هيئت و طبيعيات و طب پرداخت. او در کودکی و نوجوانی دوست و همسايه سيد حسن تقی‌زاده بود و همکاری و دوستی آن دو سال‌های بسياری از زندگی آن‌ها را پر می‌کند. تربيت در همان بدو جوانی مدت دو سال معلم طبيعيات آموزشگاه دولتی موسوم به مظفريه تبريز بود. او از آغاز نوجوانی و بعدها با آغاز سلطنت مظفرالدين شاه به افکار آزاديخواهانه روی آورد و به تبليغ و ترويج تمدن مدرن و آزاد پرداخت. در اين مسير او همواره با تقی‌زاده همراه و همکار بود و با شخصيت‌های آزادی‌خواه ديگری مانند ميرزا سيدحسين خان عدالت صاحب سه روزنامه "الحديد"، "عدالت" و "صحبت" و نيز سيد محمد شبستری (معروف به ابوالضياء) مدير روزنامه "ايران نو" در عهد مشروطيت ارتباط نزديکی پيدا کرد. در سال 1276 به ابتکار همين چهار نفر بود که اولين کتابخانه و کتابفروشی مدرن شهر تبريز تاسيس شد و مدت ده سال فعاليت کرد. اين کتابفروشی مرکز مهمی برای فعاليت‌های اجتماعی و فرهنگی دوران مشروطيت در تبريز بود و تعداد زيادی از روشنفکران در آن‌جا جمع می‌شدند و درباره‌ی کتاب‌های جديد و سياست روز بحث می‌کردند. در سال 1286 با حمله ايادی استبداد صغير محمدعليشاه، کتاب‌ها به تاراج رفتند و آن محل به آتش کشيده شد. پس از تاسيس کتابفروشی تربيت، مدرسه‌ای نيز به همان نام توسط همين چهار دوست داير شد. پس از مدرسه کمال، اين دومين مدرسه تبريز بود که به آموزش علوم و فنون مدرن می‌پرداخت. به واسطه نقش پيشتازی ميرزا محمدعلی در احداث اين مراکز مدرن فرهنگی، نام آن‌ها، يعنی "تربيت"، بر روی نام او باقی ماند.

محمدعلی در سال‌های 1276 تا 1281 در آموزشگاه لقمانيه معلم بود و هيئت و جغرافيا و ادبيات درس می‌داد. او در همين اوان داروخانه‌ای در تبريز تاسيس کرد و در سال 1284 به‌همراه تقی‌زاده و ساير هم‌فکرانش مجله "گنجينه فنون" را پايه‌گذاری کردند. تربيت در اين مجله بخشی تحت عنوان کتاب "هنرآموز" را به‌عهده داشت که در هر شماره و در ماه دو بار چاپ می‌شد. پس از تعطيلی مجله در سال 1286 به همراه تقی‌زاده به قفقاز، استامبول و مصر سفر کرد. پس از چند ماه اقامت در قاهره به بيروت و دمشق رفت و از راه استامبول و قفقاز دوباره به تبريز بازگشت و مدت کوتاهی پس از آن با خواهر تقی‌زاده ازدواج کرد که بعدها از او صاحب دو پسر (اردشير و بهمن) و دو دختر (فرنگيس و ايران) شد.


تربيت در جريان انقلاب تبريز فعالانه شرکت داشت. در همين دوران بود که با روشنفکران و آزاديخواهان ديگری از قبيل ميرزا حداد حکاک باشی، کربلايی علی مسيو تماس‌هايی پيدا می‌کند. اين افراد پس از نزديکی و اعتماد بيش‌تر با يکديگر هسته اوليه آزاديخواهان را که بنيادش در بادکوبه گذاشته شده بود، در تبريز تشکيل دادند. در کنار محمدعلی خان تربيت، برخی ديگر از مسئولين آن تشکيلات عبارت بودند از: حسين خان عدالت، محمود شبستری ، حسن شريف‌زاده، حسن تقی‌زاده، حاج علی دوافروش، محمود غنی‌زاده، حاج آقا فرشچی، حاج رسول صدقيانی، علی قلی‌خان صفراوف، محمد سلماسی، جعفر آقا گنجينه‌ای، علی اصغر خوئی، محمود اسکويی و مشهدی حبيب. آن‌ها به ابتکار کربلايی علی مسيو پس از مدتی فعاليت مشترک مقدمات تأسيس حزب سوسيال دموکرات را که به نام "مرکز غيبی" معروف شد، فراهم آوردند.
تربيت پس از امضای فرمان مشروطيت و در طول دوره مجلس اول، يک بار به تهران سفر کرد. با به‌توپ بستن مجلس در سال 1287 و حمله قوای نظامی به تبريز، با لباس مبدل از راه بادکوبه به وين و پاريس رسيد. بعدها به کمبريج لندن رفت و چند ماه مهمان پروفسور براون، شرق‌شناس انگليسی بود. در تمام اين سفرها تقی‌زاده به‌همراه او بود. آن‌ها در کتابخانه دانشکده کمبريج به کار مشغول شدند و گفته می‌شود حقوق آن‌ها توسط شخص براون پرداخت می‌شده است. در اواخر پاييز 1287 (1908) از انگلستان به استامبول رفت و در انجمن سعادت همراه با شخصيت‌هايی مانند معاضدالسلطنه، دهخدا و دولت‌آبادی به همکاری و فعاليت انقلابی پرداخت. پس از فتح رشت توسط مجاهدين به ان‌جا سفر کرد و از سوی انقلابيون به‌همراهی دکتر اسماعيل مرزبان مامور فعاليت در اروپا شد.

پس از فتح تهران در سال 1288 با توجه به خدمات شايان فرهنگی و فداکاری‌های بزرگی که در راه پيروزی انقلاب به خرج داده بود، از سوی مردم تبريز به نمايندگی دوره دوم مجلس شورای ملی انتخاب شد و با خانواده به تهران رفت. او تا 1290 نماينده مجلس شورا بود.

تربيت در کنار خصلت انقلابی و تحول‌پذيری خود شخصيتی داشت کاملا ميانه‌رو، صلح‌جو و اهل مذاکره و مصالحه. او در مواقعی بين آزاديخواهان و نمايندگان دولت واسطه می‌شد و سعی می‌کرد کارها را به‌دور از خصومت و خشونت پيش ببرد. می‌گويند در موقع ورود مخبرالسلطنه به‌عنوان فرمانفرمای آذربايجان در سال 1285، بين او و بصيرالسلطنه کدورتی رخ داد. مخبرالسلطنه عوض رفتن به چادر رياست انجمن ايالتی، در مقابل چادر نظام‌السلطنه و تربيت توقف کرد و اين موضوع به رئيس انجمن برخورد، و او بدون ملاقات با مخبرالسلطنه به شهر برگشت. اعضای انجمن نيز در تعقيب او به شهر برگشتند. تنها با ميانجی‌گری و وساطت تربيت بود که توانست مخبرالسلطنه را قانع کند که عمل زشتی انجام داده است. او موقع رفتن به چادر انجمن ايالتی رفت و بعد از صحبت‌ها کدورت برطرف شد. در بعضی مواقع تقی‌زاده هم او را واسطه کارهای خود قرار می‌داد. نمونه آن موضوع مخالفت اعتداليون با تقی‌زاده در مجلس دوم و تأکيد به اخراج او از تهران بود. تقی‌زاده به توصيه تربيت سران حزب دموکرات را جمع کرده و آن‌ها را قانع کرد که صلاح بر رفتن او تحت عنوان مرخصی است. اعضای دموکرات با مرخصی تقی‌زاده موافقت کردند و به اين ترتيب او به آذربايجان رهسپار شد.


تربيت در مهاجرت
با انحلال مجلس دوم و در پی اولتيماتوم روس به ايران و اخراج شوستر آمريکايی، محمد علی تربيت به استامبول رفت و در آن‌جا هم يک کتابفروشی داير کرد. او با مراجعه به نسخه‌های خطی کتابخانه‌های عمومی استامبول تحقيقات ارزنده‌ای انجام داد و ثمره کار خود را به عنوان "ورقی از دفتر مطبوعات ايران" نزد براون ارسال کرد و به اين ترتيب کار او به انگليسی ترجمه شد. پس از فراخوان تقی‌زاده برای تشکيل کميته مليون ايرانی از اولين نفراتی بود که برای اين منظور به برلين رفت. همسر او در اروپا پس از يک عمل جراحی ناموفق درگذشت. تربيت در اواخر جنگ اول بار ديگر به استامبول رفت و در آن‌جا با دختری به نام هاجر دختر حسين‌قلی کارمند سفارت برای بار دوم ازدواج کرد که ثمره آن دو پسر به نام‌های فيروز و بهروز بود. او پس از مدت کوتاهی از استامبول به تبريز بازگشت.

زندگی در ايران
محمد علی تربيت در اين دوره از زندگی هم به خدمات فرهنگی خود در ايران ادامه داد. او مدت پنج سال (1300 تا 1304) رئيس فرهنگ آذربايجان بود. در اين دوره موفق به انجام خدمات بزرگی گرديد. در مدتی کوتاه دبستان‌ها و دبيرستان‌های زيادی تاسيس کرد. احداث اولين دبيرستان‌های دخترانه تبريز به نام او ثبت شده است. هم‌چنين يک کتابخانه و قرائتخانه عمومی دائر کرد که در آن ده‌ها هزار جلد کتاب های نفيس و سودمند با همت او در آن‌جا گردآوردی شد که هنوز هم ساليانه هزارها نفر از دانشمندان و دانشجويان از آن استفاده می‌کنند. در همين سمت نيز مجله‌ای به‌نام "گنجينه معارف" منتشر کرد که شخصا در آن مقالات ارزنده‌ای می‌نگاشت.

تربيت از سال 1305 تا 1306 رياست فرهنگ گيلان را عهده‌دار بود و در اين سمت هم خدمات فرهنگی او از قبيل تأسيس کتابخانه، دبستان‌ و دبيرستان و هم‌چنين دائر کردن انجمن‌های ادبی و فرهنگی در آن‌جا نيز قابل چشم‌پوشی نيست.

از 1307 تا 1309 عهده‌دار رياست شهرداری (بلديه) تبريز بود. در زمان خدمت او با همت فراوان چندين خيابان بزرگ در تبرير ساخته شد و با داير کردن باغ ملی بزرگی به نام گلستان، گردشگاه و تفريحگاه زيبايی برای مردم تبريز از خود به يادگار گذاشته است.

بعد از آن در دوره هشتم قانون‌گذاری به سمت نماينده مجلس شورای ملی انتخاب شد و تا پايان عمر خود در اين سمت باقی ماند. او در 26 ديماه 1318 بر اثر بيماری درگذشت.


علی محمد تربيت، برادر محمدعلی تربيت
محمدعلی تربيت سه برادر داشت که هر کدام به‌نوبه خود سهم بزرگی در انقلاب مشروطه ايفا کرده‌اند. ميرزا رضاخان و غلامعلی خان دارای تحصيلات و صاحب قلم بودند. برادر ديگر او، علی محمد خان از مجاهدين متهور و روشنفکر بود. او در مکتب انقلابيون گرجی آموزش ديده بود و به قصد مبارزه با استبداد و کمک به آزادی از تفليس به گيلان اعزام شده بود. او از مؤسسين "کميته ستار" بود. بيش‌تر مجاهدين دسته او آذربايجانی‌های مقيم گيلان بودند. علی محمد به‌هنگام فتح قزوين نيز جزء فرماندهان ارشد بود و در کنار مجاهدينی از فبيل معزالسلطان (سردار يحيی) اليکوگرجی، ميرزا کوچک‌خان و چند نفر ديگر قرار داشت.

علی محمد پس از ورود به تهران مورد استقبال سران جنبش مشروطه قرار گرفت و به عضويت محکمه قضاوت عالی که از آقايان شيخ ابراهيم زنجانی، جعفر قلی خان بختيار، معين نظام و چند نفر ديگر تشکيل شده بود، درآمد. توسط همين کميته قضات بود که صنيع حضور مفاخرالملک، شيخ فضل الله نوری آجودان باشی و ميرهاشم تبريزی کارگردان اوباش محکوم به مرگ شدند. مدت کوتاهی نگذشت که محمدعلی خان تربيت در نتيجه دسيسه دسته های مخالف منتسب به طرفداران حزب اعتدال، و ظاهرا به تلافی کشته شدن سيدعبدالله بهبهانی در جريان توطئه پارک اتابک که منجر به تير خوردن سردار ملی شد، در روز روشن در تهران همراه با دوست خود عبدالرزاق خان کشته شدند.

درباره آثار محمدعلی تربيت
اولين کار تربيت کتابی است به نام "زادبوم" درباره جغرافی طبيعی، سياسی و تاريخی ايران که در تبريز چاپ شده و شامل اطلاعاتی کامل از سلاطين ايرانی است.

در کنار رساله "تاريخ مطبوعات ايران" يکی ديگر از کارهای برجسته تربيت تأليف کتاب "دانشمندان آذربايجان" است. او در اين پژوهش با ارزش کارها و خدمات بسياری از آذربايجانيان گمنام را معرفی کرده است.

علاوه برآن دارای تحقيقات ادبی و تاريخی زيادی به صورت مقالاتی است که در مجلات و روزنامه‌های مختلف، از جمله مجله ارمغان، انتشار يافته است.

از تربيت يادداشت‌های زيادی مانده که نشان‌دهنده اطلاعات وسيع او از کتب و نسخه‌های خطی و چاپی فارسی، عربی و ترکی در نقاط مختلف جهان است. او در امر کتابشناسی خبره بود و به اين دليل برخی از محققين او را همطراز با دمستراليس انگليسی، دانشمند بزرگ کتابشناسی شرقی، می دانند و به او لقب "فهرست الکتب ناطق" داده‌اند.

محمدعلی تربيت از زبان اميرخيزی
آقای اميرخيزی تبريزی، که از دوستان بسيار نزديک محمدعلی تربيت و در زمان مرگ او رئيس دبيرستان دارالفنون بود، درباره اخلاق وی چنين نوشته است:

"مرحوم محمدعلی تربيت به شهادت تمام فضلا و دانشمندان آذربايجان و طهران دارای اخلاق ستوده بودند چنانکه از ريعان جوانی تا زمان کهولت هيچگاهی گرد ملاهی و مناهی نگشته و با نهايت تقوی و پاکدامنی زندگانی کرده حتی به دخانيات نيز لب نيالوده‌اند و همين تقوی و پاکدامنی در امور اجتماعی و ملی نيز پيوسته با ايشان همراه بود و با آنکه غالبا" مصدر کارهای مهمی بودند ديده و شنيده نشده که دامن توقايش را گردی نشيند يا آيينه اعمالش را زنگی گيرد...در شدت و رخا و در سختی و رفاه همواره يکسان بود. نه خاک نيستی از آتش همتش می‌کاست و نه آب هستی بر باد نخوتش می‌افزود.... با آن‌که روزگار چنان‌که عادتش بوده با وی سازگار نبود و در نهايت سختی روزگار می گذرانيد، با وجود اين چنان عزت نفس به خرج می‌داد که کسی نمی‌توانست گمان بکند که اين مرد عزيزالنفس را سرمايه‌ای به‌جز از قرض در دست نيست و هرگز پيش يکی از دوستان نزديک خود هم لب به شکايت باز نمی‌کرد.... گذشته از مراتب فضلی و اخلاقی، شخص شيرين زبان و خوش بيان و مجلس آراء بود و در محفلی که حضور می يافت ممکن نبود که در آن انجمن يک شور و شعفی توليد نکند و در وعده های خود صادق بود و بی جهت نيست که تاريخ وفاتش (تربيت صادق الوعد) بود. دريغ که برفت و دوستان خود را مادام‌العمر در ميان آتش تأسف جای داد."

زيرنويس عکس ها:
عکس شماره يک- ميرزا محمدعلی خان تربيت

عکس شماره دو- پرتره‌ای از تربيت توسط کاظم‌زاده

عکس شماره سه- تربيت اولين بانی مدارس دخترانه در تبريز، عکس زنان در دوران پس از مشروطيت

عکس شماره چهار- عکسی از مجاهدان انقلاب مشروطه

منابع:
کتاب "گوشه‌ای از خاطرات" تأليف سلام الله جاويد، ص 14- 5 ، چاپ 1353، تهران

کتاب "رجال آذربايجان" (ادب.فرهنگ وهنر)، به کوشش طباطبايی مجد

http://www.nutcon.com/tour/page/m17.htm

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جهت رعایت «عینیت»:
http://members.aon.at/rivoco/polo.jpg

-- مانی ، Dec 21, 2006 در ساعت 12:38 PM