رادیو زمانه > خارج از سیاست > فرهنگ و جامعه > بادهايي كه از زنگبار مي وزند | ||
بادهايي كه از زنگبار مي وزندسعیده امینمواظب باش وقتي در سواحل جنوب ايران قدم ميزني هوايي نشوي! مراقب بادهاي مرموز ساحلي باش. آنها از دل جنگلهاي آفريقا، سومالي و زنگبار ميآيند تا تمامي قواي اثيري و جادويي آنجا را يكجا به درونت بريزند. آنوقت فقط بايد «اهل هوا» شوي تا پريشاني و آشفتگي جانت فرو بنشيند.
جلو برو تا به ۵۰ متري خانه كاهگلي بابا مرتضي برسي. صداي دست ميآيد اما نواي موسيقي مجالس شادي نيست. حالا ديگر مقابل در خانه بابا مرتضي ايستادهاي. آواز منظم و جمعي اهالي خانه، نواي موسيقي آئيني را به ياد آدم ميآورد. يك جمله از زبان رهگذري همه چيز را روشن ميكند: «اينجا مراسم اهل هواست». سواحل جنوب ايران مملو از مردماني پريشان و آشفتهحال است. شايد تقصير از دريا باشد. زندگي در سواحلي آنچناني همواره با ترس و اضطراب همراه است. ترس از بيماري، كمآبي، گرسنگي و ترس از دشمن!!! اين ترس آنها را دور هم ميكشاند تا با همنوايي و همدلي ترس را در خود مهار كنند. اينطور شد كه آداب و رسوم «اهل هوا» به سرعت درميان اين مردم رسوخ پيدا كرد. غلامحسين ساعدي، نويسنده و روانپزشك فقيد ايراني روزگاري به عنوان مسافري دقيق و كنجكاو قدم در ساحل داغ سواحل جنوب گذاشت تا آداب اهل هوا را از نزديك ببيند. حاصل مشاهدات و تحقيقاتش شد كتاب سليس و مستدلي به نام «اهل هوا». او در اين كتاب مينويسد: «رگ و ريشه آداب و رسوم اهل هوا مخلوطي است از اساطير و قصص گوناگون و خرافات و اعتقادات عاميانه، به همراه سحر و افسون و جادو و جمبل. اهل هوا به كسي اطلاق ميشود كه گرفتار يكي از بادهاي جادويي شود. اين بادها همه جا هستند و مسلط بر تمام نوع بشر. آدميزاد در مقابلشان چنان عاجز و بيچاره است كه راهي جز مماشات و قرباني دادن ندارد. بادها گاهي بيرحم و گاهي مهربان هستند. آنها در تمام دريا و خشكيها طالب كالبدي پريشان و خستهجان هستند كه در آن حلول كنند.» اينكه اين بادها از كجا ميآيند، شايع است كه بادها در سواحل دوردست آفريقا و زنگبار سوار بر اهل هوا شده و به ساحل ايران رسيدهاند. بعضي از آنها هم در كله جاشوان و غواصان درياگرد و فقير لانه كرده و به اين طرفها آمدهاند. و حالا بعد از قرنها سالحنشينان فقير به اين بادها معتقد و گرفتارند.
استاد محمد پرخو يكي از استادان موسيقي اهل هوا است. او به تازگي از فستيوال موسيقي درماني فرانسه برگشته است. تعبير او از اهل هوا از مرزهاي خرافي گذشته و به يك منطق علمي رسيده است: «اهل هوا انسانهايي عاشق دگرگون شدن هستند. آنها دوست دارند كه در موسيقي دگرگون شوند و از حالت انساني بيرون بيايند. الزاما موسيقيشناس نيستند اما در موسيقي حل ميشوند». در اتاقي به قاعده ۱۸ متر ۱۰ مرد با دشداشههاي بلند و سفيد نشستهاند. درست در بالاترين نقطه اتاق پيرمردي سيه چرده با موهايي سفيد كه چند رگه سياه از آن عبور كرده، نشسته است وساز تنبوره ميزند، به او ميگويند بابازار. هماهنگ با موسيقي و آواز، مردها حركات موزوني به خود ميدهند. بعد از دقايقي يكي از آنها دچار تكانهاي شديدتري ميشود و شديدتر.... وقتي بابا يا ماما احتمال بدهد كه شخص به يكي از بادها مبتلا شده او را به مدت ۷ روز در حجاب و دور از چشم ديگران نگه ميدارد. روز اول شخص مبتلا را تميز ميشويند و تا روز هفتم زن، سگ و مرغ را از ديدگان او دور نگه ميدارند. براي اين منظور فرد را چه زن و چه مرد در يك كپر خالي، كنار دريا و دور از چشم همه محبوس ميكنند و تنها ماما يا بابا مواظب او هستند. آنها هر روز معجون يا دواي مخصوص بادها را كه گرهكو نام دارد به تن مريض ميمالند. گرهكو از ۲۱ گياه مانند ريحان، زعفران، بوخش، هل، جوز، زبان جوجه و گشته، معجوني درست ميكنند كه دواي اصلي خروج باد از كالبد آدمها محسوب ميشود. بعد از ختم ۷ روز بدن مريض را شسته او را ميخوابانند تا باد جن يا هر باد ديگري را از بدن وي خارج كنند، مقداري سيفه (روغن ماهي) و چند رشته موي بز را آتش زده و زير بيني بيمار ميگيرند. بعد ماما يا بابا با خيزران به بدن بيمار كوبيده و جن را از بدنش خارج ميكند. محمد پرخو ميگويد: تمام فلسفه مراسم اهل هوا تاثيرات موسيقي درماني آن است. موسيقي روي مزاج بيمار فرد تاثير ميگذارد. ما با اين روش سرطان را هم درمان كرديم. «بعد از جشنواره تئاتر فجر كه تئاتر گلاندام را در آن اجرا كرديم، مريم قرستو كه از فرانسه براي حضور در جشنواره آمده بود و دكتراي موسيقي درماني داشت از ما دعوت كرد كه در فستيوال موسيقي درماني كه در فرانسه اجرا ميشد شركت كنيم. ۹ اسفند سال قبل به آنجا رفتيم و مراسم اهل هوا را در آنجا اجرا كرديم. در فرانسه دختري به ما مراجعه كرد و گفت: احتمالا من باد دارم. ما باد را از كالبد او خارج كرديم.» پرخو ميگويد: «اهل هوا از نوع موسيقي درماني فعال، فرد را به صورت رواني تحت كنترل درآورده و منشا امراض جسمي يا روحي او را پيدا ميكنند. موسيقي اهل هوا نيز همراه با رقص است. اين مراسم در مكانهاي مختلف جنوب با يكديگر فرق ميكند، اما روح اصلي ماجرا شبيه به هم است.» از سدههاي قبل، موسيقي در حين مناسك مذهبي، كاركردن، آيينهاي درماني، جشنها و مراسم اجتماعي به كار گرفته ميشد و فقط در چند سده اخير است كه موسيقي به صورت يك فعاليت علمي مستقل در آمده است. موسيقي درماني در حال حاضر به دو صورت فعال و غيرفعال انجام ميشود. موسيقي درماني غيرفعال از طريق شنيدن موسيقيهاي تجويز شده، بر اساس ويژگيهاي رواني يا جسماني شخص اعمال ميشود. در حالي كه در موسيقي درماني فعال، فرد در توليد موسيقي، نواختن ساز، آواز و همسرايي نقش داشته و يا حركات موزون يا تصويرسازي رواني هدايت شده حين موسيقي را اجرا ميكند. |
نظرهای خوانندگان
بسیار جالب بود. قبلأ نیز در این باره خوانده بودم و حاصل خوانده هایم را به صورت شنیداری ارائه دادم که با خواندن این مطلب، زمان بروزآوری آن نیز می رسد.
-- پروین ، Nov 3, 2006 در ساعت 07:43 PMبا سپاس فراوان پروین
BABAK AHMADI has written a critical article a bout it.
-- behdad ، Nov 4, 2006 در ساعت 07:43 PMلطفا آدرس افرادي كه درباره مامازار درماني تخصص دارند درصورت امكان براي ايميل من ارسال كنيد.قبلا از زحمات شما تشكر ميگردد.
-- شهرام ثابتي ، Nov 17, 2006 در ساعت 07:43 PM