رادیو زمانه > خارج از سیاست > انديشه اجتماعی > تمدن ها و انديشه سيادت | ||
تمدن ها و انديشه سيادتاین ترجمه را تقدیم میکنم به رامین جهانبگلوی عزیز و دوستداشتنی به پاس آزاداندیشیاش و نیز به پاس گفتگوهایش با سید حسین نصر، در جستجوی امر قدسی، که در غیاب او به بازار آمده است. این متن سخنرانی سید حسین نصر است دربارهی گفتگوی تمدنها که من و برادرم، احسان، آنرا به فارسی درآوردیم. متن مربوط به همان دورهایست که بازار اینگونه مباحث داغ بوده، یعنی سال گفتگوی تمدنها. سید حسین نصر را سالهاست میشناسم و با آثار و اندیشههایش اندکی آشنا هستم. البته امروزه هیچ همسنخی ویژهای با او ندارم ولی شخصیت خاص او برایم بیاندازه قابل احترام است. او به نوعی مهمترین بنیادگرای باسواد و اندیشمندِ فیلسوفِ تمام دنیای اسلام به حساب میآید. بنیادگرایی که بیشتر عمر خود را در غرب و در دل دنیای مدرن گذرانده است. این روزها هم که بحث او بر سر زبانهاست و ماجرایش با دکتر سروش نقل بعضی محافل. اما دربارهی این متن: از آنجا که این متن یک سخنرانی است، اندکی عدمانسجام و پراکندگی در آن به چشم میخورد. حرف اصلی نصر در این متن طولانی این است که همهی تمدنها برآمده از دل ادیاناند و به همین دلیل گفتگوی تمدنها بدون توجه به ادیان، حرفی گزاف است و ناشی از عدم شناخت درست مسئله که درنهایت هم راه به دهی نمیبرد. پس کاری که باید کرد این است که ابتدا ادیان باید شناخت راستینی از یکدیگر بیابند و بعد بر سر اشتراکاتشان به گفتگو بنشینند و در همین مسیر گفتگوی تمدنها هم خواستهای خودش را پی بگیرد. از همینجاست که او به نامگذاری سال ۲۰۰۱ میلادی به نام «گفتگوی تمدنها» مشکوک است. چرا که این کار را موسسهای (یونسکو) انجام داده که خودش غیردینی یا سکولار است. از منظری هم البته سید حسین نصر پر بیراه نمیگوید. به آمار جنگها و خونریزیهای صورت گرفته بعد از سال گفتگوی تمدنها نگاه کنید. یا همین جنگ اخیر میان حزبالله و اسرائیل. گفتگو در این بستر معنایش را از دست داده. دو تمدن نه، بلکه دو دین، اسلام و یهود، به جان هم افتادهاند آنهم در سرزمینهای مرکزی ادیان عالم. مقاله سراپا انتقادی و نکتهگیرانه و انکاری است. دکتر نصر خیلی چیزها را از پایه و بنیاد رد میکند؛ و از آنسو ادعاهای کلانی هم پیش میکشد. به هر رو نوشتار حاضر برای آنها که به بحثهای پیرامون اندیشهی دینی علاقه دارند، جذّاب خواهد بود. نمیدانم که پیش از این، این سخنرانی ترجمه شده یا نه. گفتگوی دینی و تمدنی باعث خوشحالی من است که توانستهام در این جا حاضر باشم و بتوانم در رابطه با موضوعی صحبت کنم که به نظرم مورد علاقهی تمامی افراد در این دوره چه در دنیای اسلام و چه در غرب است. امسال به نام سال «گفتگوی تمدنها» نامگذاری شده است. امروز از من خواسته شده که دربارهی دین و گفتگوی تمدنها صحبت کنم و قصد من این است که به جای نگاهی سطحی، به گونهای ژرفنگرانهتر مسئله را مورد بررسی قرار دهم تا وقتی دربارهی این موضوع حرف میزنیم، دامنهی آن را به درستی بدانیم. اول از همه منظور از تمدن چیست؟ البته مطالب بسیار زیادی در رابطه با این موضوع نوشته شده است. یکی از درخشانترین مقالههایی که تا به حال در این مورد نوشته شده، مقالهای است با عنوان «تمدن چیست؟» نوشتهی آناندا کومانسرامی (Ananda Kumansrami) که اینک نام کتابی است از ایشان که در حدود ده سال پیش در انگلستان منتشر شده است. همانند او و بسیاری از دانشجویان جدّی متافیزیکی، ممکن است شما از منظر سنتهای مختلف، بگویید که تمدن تنها محدود به ریشهشناسی واژهی civetas که در لاتین به معنی شهر است، نمیشود. بررسی این مسئله به درستی نیازمندِ به کار گرفتن یک جهانبینی، یک بینش دقیق و ویژهای از واقعیت برای عموم بشر، است. امروزه این تعریف به دلیل تحت شعاع قرار گرفتن دین در دنیای مدرن و اشاعه یافتن آن به باقی دنیا از سدهی نوزدهم به بعد، در اذهان بسیاری از مردم کاملاً مبهم شده است و به همین دلیل است که میخواهم به گذشته بازگردم و پیش از هر چیز نگاهی گذرا به کهنترین تمدنهای دنیا بیاندازیم و به طور خلاصه ببینیم چگونه آنها به وجود آمدند و چرا تمدن نام گرفتند. و به چه دلیلی ما صورتِ جمعِ واژه، تمدنها، را بیشتر از صورتِ مفردِ آن، تمدن، به کار میبریم. یکی از تأسفبارترین و تلخترین میراثهای تفکر اروپائیان در قرن 18 و 19 برای تمام دنیا، تقلیل «تمدنها» به «تمدن» بود. یعنی به کار بردن صورتِ مفرد به جای جمع برای تمدن. در واقع این بیماری فکریای است که در قرن هجدهم در اروپا به اوج خود رسید: در فرانسه با عصر روشنگری و در قرن نوزدهم در آلمان و انگلیس با اندیشهی پیشرفت و توسعه. این اندیشهای است که میگوید در واقع تنها یک تمدن وجود دارد و باقی تمدنها سدّی هستند پیش رویِ آن یک تمدن. برای درک عمق این اشتباه، کافی است به این نکته اشاره کنیم که ما اغلب در زندگی زبان انگلیسیِ روزمرّه از واژهی متمدّن استفاده میکنیم حتی تا جائیکه از لحاظ سیاسی خود را بر حق دانستهایم که اگر میلیونها نفر از مردم را به وسیلهی سلاحهای اتمی پیشرفته و یا با انواع دیگر فنّاوریهایِ امروزی بکشیم، باز ما متمدن هستیم. اما اگر 15 نفر را با نیزه بکشید شما نامتمدّن هستید. کاربردِ اینگونهی واژهی «متمدن» که ما آن را به عنوان «رفتار متمدّنانه» قلمداد میکنیم، اگر کسی نداند که استفاده از یک چنین واژهای تا چه حد تأسّفبار است، واقعاً مضحک خواهد بود. حال خوشبختانه صحبت کردن از گفتگوی تمدنها با درکِ تکثّرِ تمدنها همراه است که این مسئله گامِ رو به جلوی بسیار مهمی است در بیرون آمدن از آن هاله یا ابری که از نادانیها و بدفهمیهایی نشأت گرفته است که این زمان آغاز را نه فقط از تاریخ اروپا بلکه حتّا از تاریخ تمام جهان مشخّص کرده است. ببینید که ما چگونه واژهی «متمدن بودن» را در زبان عربی و فارسی استفاده میکنیم و در همین مفهوم وارد زبانهای اسلامی شده است. برای مثال در زبان مادری من، فارسی، شما به کسی یا چیزی متمدّن یا نامتمدّن میگویید که به معنایِ همان civilized یا not civilized است. این خودش چیز بدی نیست اما به هر حال تحت تأثیر تفکر اروپائیان در عصر روشنگری قرار دارد. و ظاهراً چنین کاربردی در زبانهای ژاپنی و چینی و همچنین دیگر زبانهای آسیایی که من از آنها اطّلاعی ندارم وجود دارد. به هر حال ما در حال حاضر خوشبختانه از این اشتباه که چیزی متکثّر را یکی و یگانه به حساب بیاوریم، رها شدهایم. حال ما باید بفهمیم که یک تمدن از لحاظ تاریخی چگونه به وجود آمده است و دریابیم که چرا تمدّنها متکثّر و متعدّد بودهاند. اگر شما به تمدّنهای گوناگون دنیا، حتی آنهایی را که هانتینگتون در کتابش، برخورد تمدنها، ــ که این روزها باعث بحثهای بسیاری دربارهی تمدنها شده ــ برشمرده است نگاهی بیاندازید، حتماً خواهید فهمید که هیچگونه استثنایی وجود ندارد. در تمام موارد یک تمدن به وسیله دین بنیانگذاری شده است. یا اگر شما استفاده واژهی دین را نمیپسندید، عبارت شگفتی که توسط مارکو پالیس (Marco Palis) به کار رفته است را میآورم: عبارتِ اندیشهی سیادت ((presiding idea. بالای سرِ هر تمدّنی یک اندیشهی سیادت ایستاده است، این همان نگاهِ جهانی است که در وسیعترین مفهومش همان دین است. و به هیچ وجه استثنایی هم وجود ندارد. برای ادامه اين متن به وبلاگ سخن مراجعه کنيد |