تاریخ انتشار: ۲ دی ۱۳۸۸ • چاپ کنید    
ادبيات مقاومت

خطاب به معاويه

شعر هجوی در یکی از وبلاگ‏ها خواندم که مدت‏ها است چنین آثاری در گوشه و کنار کشورمان بر لوح روزگار ثبت است و هم‏چون آیینه‏ای تمام‏نما نشان می‏دهد که ملت ایران چقدر نسبت به ظلم و ستم رفته، خشم‏گین است.
من بدون نظر یا شرحی، متن منتشر شده را برای علاقه‏مندان زمانه می‏خوانم:

Download it Here!

روز یکشنبه در تالار فردوسی دانشگاه تهران مراسم شعرخوانی برای بزرگداشت قیصر امین‌پور برگزار شده بود. یکی از کسانی که شعر خواند، بزرگواری بود به نام حامد احمدی.

این شاعر عزیز و شجاع ابتدا به روان قیصر امین‌پور درود فرستاد که علوی بود و معاویه‌ای نبود. بر شرف دکتر تُرکی هم درود فرستاد؛ به خاطر شعر پرمغز و مناسب مسائل روزی که پیش‏تر خوانده بود و گفت: «قصیده‌ای سروده‌ام خطاب به معاویه». قصیده‏ای مطنطن با قافیه‌ای زیبا به سبک خراسانی.

دو ثلث شعر را خوانده بود که مردکی به پای تریبون رفت و او را از خواندن بقیه شعرش باز داشت. بعد از تشویق طولانی حاضرین، حامد احمدی از تالار خارج شد. عده‌ای از حضار مقابل در دانشگاه ادبیات از او تشکر کردند و او با حضور جمعی از این حضار که چندان کمتر از حاضران در تالار نبودند، شعرش را به طور کامل خواند.

بسیاری ضبط کردند و من هم متن کامل شعر را از وبلاگی گرفتم و برای عزیزان گذاشتم. درود به شرف او.


خطاب به معاویه

وقت است که گورت بکشد یک تنه در بر
زود است که کاخ تو کند خاک به سر بر

مُهرت «خَتَمَ اللهُ عَلی قَلبِکَ» بردل
بی پرده غشاوه ست تو را روی بصر بر

تاچند بُوَد بین تو و ملّت، دربان؟
تا چند بمانند چنان حلقه به در بر؟

اسفندصفت در دل آذر به خروشند
کز دور بُوَد دست علیلت به شرر بر

یک دست به ریش اندر در کار تشبّث
وان دست دگر نیز به آن کار دگر بر

مردی نه به ریش است، «قفا ریش» مخنّث
برچسب دغل خورده تو را روی ذکر بر

بار گنهت را بمینداز و میاویز
بر گردن باریک قضا و به قدر بر

کس گفت گران گوشت اگر، گوش بریدیش
گوشت هم ازین روست به آژیر خطر بر

هیهوم! که اقبال تو ای مایه ادبار
آویخته چون برگ خزانی به شجر بر

بدبختی دنیات ندارد کم از عُقبات
می‌باش ازین موج خروشان به حذر بر

خشتت نبود راست که کشتت ندهد بار
کلّا! ندمد موی یکی بر سر گر بر

سرمایه اندک بنماند! بندیدی
رفت آبروی مختصرت هم به هدر بر؟

ای موشِ بسی گشته و سوراخ ندیده
زین ولوله راهی نگشایی به مفر بر

ای سینه شیران وطن خسته به خنجر
فرداست که خود بفکنی از دست، سپر بر

ای هرزه بروییده که نَه‌ت سایه و نه‌ت بر
نتوان سخنی گفت ترا جز به تبر بر

بام تو نفرجامد جز شام مکدّر
شام تو نیانجامد هرگز به سحر بر

غرّه مشو ای شوخ به جوقی متملّق
تکیه مکن ای شیخ به یک مشت خبربر

از دشمنی و دوستی بر سر خونت
مانده به دل پیرزنان داغ پسر بر

بسیار نفر را نتوان برد و زد و رفت
با چند نفر یا تو بگو چند نفربر

که‌ت گفت برین مردم آزاد بنه بند؟
که‌ت گفت ازین مرتع آباد ببر بر؟

که‌ت گفت که در خون مسلمان ببری دست؟
که‌ت گفت بسیج آوری یک لشکر بربر؟

کردی و نکردی ز بد و خوب بدان سان
کز دست تو گفتند که رحمت به عُمَر* بر

قرآن ببریدی سر و بردی سر نیزه
بادا که زند زود نمازت به کمر بر

این سنگ روان بهمن بنیان‌کن ظلم است
اکنونت اگرچند نیاید به نظر بر

گفتی که نسیم فرجی می‌وزد اما
گر هر پسر افتد به همان راه پدر بر

هین! شور میانگیز درین مزرع خون‌خیز
هان! دست میاویز به «اما و اگر» بر

آسان نشود مشکل این جوق هراسان
شیرین نشود کام تو با بوک و مگر بر

مگذار بگویم که چسان داغ سرینت
خود لکّه ننگیست بر ابنای بشر بر!

سگجانی و عمرت زده پهلو به کلاغان
خر مغزی و مغزت زده سوری به بَقَر بر

قلبت حجرالاسود و لیکن نه ازان دست
خود طعنه زند عصر تو بر عصر حجر بر

نیش تو اگرچند زند خنده به اژدر
تسخر زند - ای خنده - دهای تو به خر بر

این پای تو در توبره وان پای به آخور
یک دست به خیر اندر و یک دست به شر بر

بارانده زغن‌های عفن را به وطن در
تارانده جوانان وطن را به ددر بر

هشدار مده‌مان که بَدان دست به کارند
ترجیح دهیم این همه بد را به بتر بر

تیری‌ت مسلسل زدم البتّه به هر بیت
نیشی‌ت مردّف زدم القصّه به هر «بر»

کز طاعت یزدان و مسلمانی شیطان
داغی به جبین دارم و داغی به جگر بر

* عمرو عاص

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

اینها همه متاثر از کتاب تازه عبدالرضایی می نویسند منظورم کتاب ترور است که مجله شعر منتشر کرده و تعجب کردم وقتی که خورشید برجاست آقای معروفی چرا سراغ فانوسی در وبلاگ ها می چرخند!!!

-- بدون نام ، Dec 22, 2009

خدا قوت، حق همیشه پا برجاست، ممنونم از شجاعت و حمایتتان و خاموش نشستنتان
یا حسین

-- رهگذر ، Dec 23, 2009

افتخار میکنیم از داشتن این شاعر شجاع

-- بدون نام ، Dec 23, 2009

بسیار زیبا
آفرین بر شجاعت و بلاغت شاعر

-- mohammad ، Dec 23, 2009

بارها کسان دیگری نیز آن هرزت را مخنثش نامیدند ولی ارباب زمانه دستسنگینی کرد! اما حاشا حاشا بر من اگر بر این همه بزرگی شهامت آفرین نگویم، و بر این کثرت معانی به به نکنم!
که:
یک دست به ریش اندر در کار تشبّث
وان دست دگر نیز به آن کار دگر بر
مردی نه به ریش است، «قفا ریش» مخنّث
برچسب دغل خورده تو را روی ذکر بر

-- بدون نام ، Dec 23, 2009

دست مریزاد از این دکلمه ! متنی به نهایت سنگین ! اما سنگ تمام گذاشتی در اجرا !
راهت پر رهرو باد

-- دوست همیشگی ، Dec 23, 2009

با تشکر از خواندن شما و شرف شما هم!
اگر باصدای خود شاعر نیز منتشر شود بسیار خوب خواهد بود! سلام بر شاعر!

-- بدون نام ، Dec 24, 2009

بیت سوم مصرع " تا چند بود بین تو و ملت دربان " سکته وزنی دارد . فکر میکنم غلط تایپی باشد .

-- مازیار ، Dec 24, 2009

سلام آقای معروفی‌ با تشکر این بیت جا افتاده است:

ادنائی و دنیا بگرفته ست زِمامت ***
دیدیم و نمردیم یکی ماده به نر بر

-- بدون نام ، Dec 24, 2009

هجویه خواندن کلاً کار مهملی است به ویژه که خواننده دور و در امان دیگران ایستاده باشد و از دور هجویه بخواند. به کلاس رادیو زمانه هم نمی خورد و در کل از طرف عباس معروفی هم فقط جنبه عقده گشایی دارد.

-- میم ، Dec 24, 2009

لطف کنید فایل صوتی قابل داون لود رو هم بگذارید که بشه ایمیل کرد. سایت شما در ایران قابل دسترسی نیست.

-- محمد ، Dec 24, 2009

ای کاش وزن ساده تری برای این شعر پرمعنا انتخاب می کردین ولی خیلی جالب بود هرچند بعضی بیت ها میس آندرستندیگ شد

-- سارا ، Dec 24, 2009

سالهاست شما را با نوشته هایتان میشناسم اما این اولین بار بود که صدایتان را میشنیدم . شعر زیبا بود صدای شما زیباتر.
راستی هنوز هم وقتی یاد گردون میافتم دلم میسوزد.

-- نوشین ، Dec 25, 2009

درود
برای عنایت به دیگر اشعار حقیر -حامد احمدی- به وبلاگم سر بزنید
benamebaba.blogfa.com

-- حامد احمدی ، Jan 1, 2010

متاسفانه خیلی بد خوانده شده! این شعر رو باید حماسی بخونید نه ملوس و ناز ! قسمت هایی رو هم از نظر وزنی و معنایی غلط خواندید ...

-- بدون نام ، Jul 3, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)