رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۶ شهریور ۱۳۸۷

ايران مجدداً شکل خواهد گرفت


عزیزالله اثنی‌عشری از فعالان سیاسی امروز در میان ما نیست. اما عباس معروفی پیش از درگذشت او درباره‌ی معنای ایران با او گفتگو کرده بود.

Download it Here!

عزیزالله اثنی‌عشری از فعالان سیاسی و از یاران شاپور بختیار بود. اثنی‌عشری عضو یک گروه سه نفره بود که خودش می‌گفت قرار بوده هر سه‌شان ترور شوند. دو نفرشان یعنی شاپور بختیار و برومند ترور شدند، و خودش سال گذشته به علت کهولت سن و بیماری در لندن درگذشت.
عزیزالله اثنی‌عشری تحصیلاتی نداشت و اینکه کی بود و چه کرد بهتر است از زبان خودش بشنویم. اما آدم دوست‌داشتنی و ساده و عزیزی بود. در تمام سال‌های پس از انقلاب میزبانی چهره‌های سیاسی را که از کشورهای دیگر به لندن می‌رسیدند عهده‌دار می‌شد و این کار را دوست می‌داشت؛ به حدی که اگر به لندن می‌رفتی و پیش او نمی‌ماندی، می‌رنجید. یکبار از من پرسید: «تو از من دلخوری داری؟»

گفتم: «دلخوری؟ شما که جز محبت و مهربونی کاری نکردین.»

در یکی از دیدارها که چند روزی مهمانش بودم از او پرسیدم: آقای اثنی‌عشری؛ ایران برای شما یعنی چی؟

ایران برای شما یعنی چی؟
عزیزالله اثنی‌عشری: ایران یعنی خانه‌ی من، خانه‌ی شما و خانه‌ی همه‌ی ایرانی‌ها، و من ایران را به اندازه‌ی هر چیزی که شما فکر می‌کنید دوست داشتنی است بیش‌تر دوست دارم. زیرا تمام خاطرات گذشته‌ام در ایران است. من در دوازده سالگی پدرم را از دست دادم و به دلیل مسائل مالی وارد کار قهوه‌خانه شدم، و چون قدم کوتاه بود صندلی زیر پای خودم می‌گذاشتم و استکان می‌شستم. از آن‌جا خودم را رساندم به شهرسازی، و یک روزی معتمد بزرگ‌ترین سرمایه‌داران اصفهان بودم. این‌ها برای من خاطره است و بشر هم با خاطره زنده است. چیزی که برای من مهم است خاطرات است و خاطرات من هم در ایران است.

ایران خانه‌ی من، خانه‌ی شما و خانه‌ی همه‌ی ایرانی‌ها است، ولی متأسفانه یک عده آمده‌اند و آن را غصب کرده‌اند.

ايران با جدایی دین از حکومت مجدداً شکل خواهد گرفت، جدایی از هر تز و تئوری. دین جزو عقاید مردم است و باید به عقاید مردم احترام گذاشت. برای اینکه عقاید مردم نباید در زندگی ما مداخله داشته باشد. دین باید از سیاست و حکومت جدا باشد. این حرف را بيست و دو سال پیش آقای شاپور بختیار زد و ما متوجه نشدیم. آقای بختیار گفت: «صدای پای نعلین را می‌شنوم که از صدای پای چکمه بدتر است. آخوند باید به مسجد برود و دین باید از حکومت جدا باشد.»

ما متوجه این حرف نشدیم. سه شخص مؤثر در جريانات اول انقلاب، سه حرف مهم برای ما زدند. اولی محمدرضا پهلوی بود. او گفت: «صدای انقلاب شما را شنیدم.»

راست می‌گفت برای اینکه ما همیشه زندانیان او بودیم؛ با آقای دکتر صديقی، و آقای دکتر بختیارو ديگران، و او به ما رجوع کرد و حکومت را به ما داد.

دومين شخصی که حرف مؤثر زد آقای بختیار بود. ایشان در مدرسه سنا صحبت کرد. گفت: «سازمان‌های سیاسی، بياييد سازمان‌های خودتان را متشکل کنيد، تشکیلات خودتان را قوی کنید، و ما با همین قانون اساسی هر سیستمی که شما بخواهید پیاده می‌کنيم، و شاه هم رفته.» منتهی سازمان‌های سیاسی متوجه نشدند که ایشان در مدرسه سنا گفت: «آخوند باید برود مسجد. من برای آنها واتیکان می‌سازم، و دین باید از حکومت جدا شود.»

سومین شخص خمینی بود. از او پرسیدند شما به ایران برمی‌گرديد بعد از 16 سال، چه احساسی داريد؟ گفت: «هیچ.»

ما رفتیم دنبال یک آدم بی‌احساس نسبت به ایران. او اصلاً ایران را نمی‌فهمید.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آقای معروفی خبری از مسابقه داستان نویسی نیست؟
-------------------------------------------
برای برگزاری يک مسابقه ی فراگير در شان راديو زمانه منتظرهستيم يک بودجه لااقلی براش دست و پا کنيم که هزينه هاش را سربار زمانه نکند و داريم تلاش می کنيم اين مسئله را حل کنيم.
به محضی که کورسوی اميد بدرخشد خبرتان خواهيم کرد.
عباس معروفی

-- خروس بی محل ، Sep 2, 2008 در ساعت 02:30 PM

آقای معروفی خبری از مسابقه داستان نویسی نیست؟

-- خروس بی محل ، Sep 2, 2008 در ساعت 02:30 PM

matlab besyar jalebi bood , roheshan shad mard-h bozorgi bood az shomaham mamnon ke yadash ra zendeh kardid

-- mana ، Sep 16, 2008 در ساعت 02:30 PM