تاریخ انتشار: ۲۰ مرداد ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

«ایران یعنی خاطرات بچگی»

مارینا نمت متولد ۱۳۴۴، که در سال‌های ۱۳۶۰ تا ۱۳۶۲ یعنی شانزده سالگی تا هجده سالگی‌اش را در زندان اوین گذرانده؛ اخیرا کتابی نوشته با عنوان «زندانی تهران». کتاب هنوز به فارسی منتشر نشده بلکه انگلیسی است و گویا قرار است متن فارسی آن به زودی انتشار یابد.

نقل است که مارینا نمت با بازجوی خود ازدواج کرده تا بتواند از زندان اوین خلاصی یابد و دیدن چنین زنی برای من ارزش ویژه‌ای داشت. چون که در نخستین رمان من یعنی «ذوب شده» شخصیتی وجود دارد که او نیز شیفته‌ی بازجو است.

کتابی که ۲۶ سال از زمان نوشتن آن می‌گذرد و هنوز منتشر نشده. آنچه یادم می‌آید در آن سال‌ها – یعنی سال‌های ۶۰ تا ۶۳ – چنین اتفاقاتی می‌افتاد و به گوش ما نیز می‌رسید.

من مارینا نمت را در فستیوال رنسانس دوم میلان دیدم و فرصتی دست داد تا پرسشم را مطرح کنم. در یک بعدازظهر آفتابی کنار او نشستم و پرسیدم

Download it Here!

خانم مارینا نمت ایران یعنی چه؟

ایران یعنی خانه. ایران برای من، یعنی خاطرات بچگی که برای من خاطرات خیلی خوشی است. حالا شاید کسی خوشش می‌آید و کسی خوشش نمی‌آید.

واقعیت این است که من بچگی دوران خوبی داشتم و ایران برای من یعنی کنار دریای خزر، یعنی بندر پهلوی و آنجا یک ارمنی بود که پنیر تازه می‌فروخت.

یک نانوایی بود سر کوچه که نان تافتون می‌فروخت. کنار دریا با دوستانم. دوستانی که الان خیلی از آن‌ها زنده نیستند.

ایران برای من واقعا یعنی ... اولا که نمی‌دانم آن ایرانی که برای من است الان وجود ندارد منتها امید دارم که یک روزی شاید نسل‌های جوان بتوانند آن خاطرات خوشی را که شبیه آن خاطرات خوشی که من از بچگی‌ام دارم چیزی شبیه آن را داشته باشند و بهتر از آن.

قشنگ‌ترین تجربه‌ای که در عمرتان داشتید چه بوده؟

خیلی مشکل است گفتن آن، ولیکن من فکر می‌کنم از نظر شخصی خودم این است که من وقتی که شهامت این را پیدا کردم که در سطح جهانی بگویم که این اتفاقی است که برای من افتاد، این داستان من است و این اشتباهاتی است که من کرده ام و هر قضاوتی دل‌تان می‌خواهد بکنید.


مارینا نمت / عکس از زمانه

من هر دفعه که صحبت می‌کنم – من روزی چند دفعه با بعضی‌ها صحبت می‌کنم – هر دفعه که صحبت من تمام می‌شود احساس این را می‌کنم که مثل اینکه هفت‌خوان رستم را رد شده ام.

هردفعه یک موفقیت است. هر دفعه احساس آن به مراتب بهتر از آن روزی است که من از اوین آزاد شدم. برای اینکه آن روزی که از اوین آزاد شدم می‌دانستم دوستانم هنوز آن‌جا هستند.

ولی الان خب سال‌ها گذشته و کاری از دست من برنمی‌آيد و نمی‌توانم گذشته را عوض کنم. ولی هر دفعه واقعاً شهامت آن را پیدا می‌کنم در خودم به یک نحوی که دیدم قضیه این بوده برای من یک موفقیت است و بهترین احساس است.

بدترین تجربه‌ای که آزارتان می‌دهد و در ذهن‌تان می‌آید همیشه به عنوان بدترین تجربه‌ی زندگی‌‌تان چه بوده؟

آزاد شدن از اوین.

بدترین تجربه‌ی زندگی‌تان است؟

بله. الان در این شرایط در این لحظه. می‌دانید چرا؟ برای اینکه من دوستانم را گذاشتند بمانند آنجا.

چه کار می‌توانستید برای آن‌ها بکنید؟

هیچ چیز. می‌توانستم بمانم پیش آن‌ها. ولی یک دختر هجده‌ساله که می‌خواهد برود با دوست پسرش ازدواج کند و بچه‌دار بشود و زندگی طبیعی داشته باشد این‌طوری فکر نمی‌کند.

یک زن ۴۱ ساله که یک عمر زندگی کرده و بدبختی دیده این‌طوری فکر می‌کند. ولی به هرحال اینجا صحبت از منطق نیست؛ صحبت از احساسات است و بدترین روز زندگی من آن روز بود.

حیلی ممنونم. من بقیه‌ی آن را می‌گذارم که شنوندگان این برنامه یا خوانندگان این کتاب؛ بقیه‌ی آن را بروند در کتاب‌تان جستجو کنند و ببینند چه اتفاقی افتاده.....

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

چند اشتباه در این متن هست. خانم نعمت(که نمی‌دانم به چه علتی نمت نوشته‌اید که Namet خوانده می‌شود) متولد 44 هستند و خودش می‌گوید 43 سالش است و در متن نوشتید 41 سال. دیگر اینکه در متن جوری نوشتید که انگار مارینا فارسی درست بلد نیست مثل این:
"خیلی مشکل گفتن آن" در صورتیکه مارینا می‌‌گوید خیلی مشکله گفتن آن که باید می‌شد گفتن آن خیلی مشکل است. و یک همچین اشتباهاتی که از زمانه بعید است.
------------------------------------
عباس معروفی: خود خانم نمت گفته است که نامش نمت است (که نامی مجاری به معنای «آلمانی» است و نام خانوادگی شوهر ایشان است) و نعمت نيست. يک مورد جاافتادگی هم داشت که برطرف شد.
مرسی

-- ژولیت ، Aug 10, 2008

جالب است کسی واقعا اگر جای مارینا زندان نرفته باشد نمی داند زندانی سال 60 بودن یعنی چه . من چند روز پیش در زمانه کامنتی گذاشتم در مورد خاطرات خودم از اوین امروز در روز اون لاین دیدم آقای ملکی هم مصاحبه ای در مورد آن دوره ی زندانی بودن خودش دارد اگر با نوشته ی من مقایسه کنید می بینید که یکی ست . سال 60 یعنی سال خون سالی که مادر فرزندش را تحویل بازجو داد تا اعدامش کنند تلخ و شیرین آن سالها هرگز از خاطر زندانی نمی رود . خانم مارینا هم بدانند ما او را درک میکنیم . اوج حقارتی که بازجو ها به زندانی ها تحمیل میکرده اند و ...

-- فرهاد- فریاد ، Aug 10, 2008

انگار نویسندگان رادیو زمانه هیچ کدام از مطالب مستندی را که درباره بی اعتبار بودن خاطرات خانم مارینا نمت نوشته شده نخوانده اند و تازه این پدیده قرن بیست و یک را در تجارت حقوق بشر کشف کرده اند!
_______________________________
خانم يا آقای محبعلی
با سلام
همه ی نقدها را هم خوانده ام. حتا نقد خانم منيره برادران را.
من در اين برنامه اظهار نظری نکرده ام. فقط از مارينا پرسيده ام "ايران يعنی چی؟" و ايشان هم پاسخ داده است.
بابت اين عمل هم از شما پوزش می خواهم.
عباس معروفی

-- محبعلی ، Aug 10, 2008

آقای معروفی در‌عین فعال بودن شما در حفظ ِفرهنگی که با آن می‌نویسید و زندگی می‌کنید، از بی‌طرفی شما لذت می‌برم و همین‌طور از این مصاحبه کوتاه نه به‌خاطرِ سیاسی بودنش، بلکه به خاطر حسی که درون این خانم بود و گذشت سالیان رنگِ دیگری به آن داده بود.

-- آگالیلیان ، Aug 10, 2008

من فکر می کنم کتاب زندانی تهران تائیر گرفته از کتاب یک نویسنده دیگری هست و حتی عبارت :وطن یعنی خاطرات بچگی عین مطلبی هست که در کتاب آن نویسنده آمده است و خانم مارینا نمعت عینا این عبارت را تکرار کرده اند به هرحال ماه زیر ابر نمی مانند و به وقتش حقایق برملا میشود. بعد از 26 سال از زندانی شدن به یکباره تصمیم به نوشتن خاطرات گرفتن کمی تعجب برانگیز است ونشان می دهد که قبلا ایشان این کتاب را به هردلیلی در اختیار داشتن و مطالعه نموده اند که بنده نمی توانم به دلیل معذوراتی که دارم بیشتر در این مورد توضیح بدهم امیدوارم رادیو زمانه منطق بی طرفی را حفظ کند و مطلبم را چاپ کند با تشکر. نام محفوظ

-- نام محفوظ ، Aug 10, 2008

مطمئنا این خانم داستان زندگی یکی از دوستانش را بعنوان سرگذشت خودش جا میزند البته از بعد ادبی ان خوب است اما تخیل ان بر رئال میچربد و خیلیها سرکارند...
کاش وقتی فهمیدیم اشتباه کرده ایم جرئت پوزش داشته باشیم!!!!!

-- پویان ، Dec 31, 2008

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)