رادیو زمانه > خارج از سیاست > شعر > یك نسل آسیبدیده | ||
یك نسل آسیبدیدهآرش نصرتالهایادبیات وجودی است كه مثل ما در همه جای خاك زندگی میكند و رابطهی متقابلی با محیط خود برقرار میسازد. برای همین جهت شناخت پروسهی ادبی میتوان به عوامل زیستمحیطی رجوع كرد. شعر دههی هشتاد با سرگذشتی كه بهخصوص در سالهای دههی چهل و پنجاه از سر گذرانده بود و همچنین تجربه ی دههی هفتاد، به بازسازی درك محیطی و آگاهی عمیق نیاز پیدا كرده است. اگر در سالهای دههی چهل و پنجاه وضعیت اجتماعی و نشانگرهای زیستمحیطی، شعر را به كاربردی قابل توجه در بستر جامعه سوق داد، سالهای جنگ، شعر را به تنگناهای زمانی و مكانی كشاند و در واقع وضعیتی كه جامعه با آن دست به گریبان بود، رابطهی متقابل شعر و جامعه را كمرنگتر كرد. اما سالهای دههی هفتاد علاوه بر نوستالژی جا مانده از جنگ، با یك برونفكنی حاصل از حس نوسازی و فیزیك فكری پدیدهای به نام اصلاحات، همراه شد. در آن سالها چند صدایی شدن فضای فعالیت و ایجاد ظرفیت شنیدن این صداها از مهمترین اتفاقها بود. این كه چند درصد از وضعیت یاد شده را تجربه كردیم، به بحث حاضر بر نمیگردد. حالا كه داریم شعر سالهای دههی هشتاد را از سر میگذرانیم، علاوه بر نقص فنی در تجربههای گذشته، جای خالی برخی تجربه ها نیز احساس میشود. به هر صورت شعر نوشتن در محیطی كه انسانها با استفاده از تلفن همراه، سرعت بالایی در برقراری ارتباط و تكمیل ساختار پیرامون خود دارند، با وضعیتی كه پدرم در سی چهل سال پیش، پس از دو روز طی مسیر از آستارا به تهران میرسید، متفاوت است. بنابراین علاوه برحذف مواد زاید متن كه در سالهای دههی هفتاد و چند سال گذشته تجربه شد، درك درست از سرعت متن، با بهكارگیری تكنیك سرعت حروف، نیاز به توجه بیشتری دارد كه در یادداشت دیگری، آن را «ترابری كلمات» نامیدهام . مشکل دیگری كه شعر حاضر را رنج می دهد ، محدودیت آگاهی پدیدآورندگانش است. آگاهی اگر مثل وضعیت نمای ساختمانی كه نمایانگر پی پنهان شده در خاك خویش است، زبان میتواند جذبهی آگاهی در نهفتگی متن باشد. البته برای كشف این نهفتگی، بده و بستان اعجابانگیز حروف یك كلمه و در نتیجه كلمات یك متن، علمی است كه ما فارسیزبانها كمتر روی آن كار كردهایم. شناسایی قانون سوم نیوتن در اجزای متن، زیرساخت یك آفرینش ادبی در شعر معاصر است. تمام این حركتها قرار است منجر شود به شعر و شعر منجر شود به لذت خواننده. پس از تمامی تجربههای قابل احترامی كه در شعر دههی هفتاد انجام شد، یك ركود و سردرگمی در انتهای آن و ابتدای دههی هشتاد بهوجود آمد كه مهمترین عامل آن یكی نبودن زبان شعر با زبان آدمی بود (منهای برخی موارد). بهعلاوه با توجه به تغییراتی كه در تصورات اجتماعی مردم پیش آمد، نوعی پسزدگی فكری بر بخش غالب جامعه سایه افكند و رفته رفته حساسیت گیرندهها كاهش پیدا كرد. طی این سالها، رفاه اجتماعی نیز با سیر نزولی خود باعث شد رویكرد منفی فرهنگ عامه به گزینههای ادبی افزایش یابد. اما همانطور كه عنوان شد، در این میان كاری كه از دست نویسنده بر میآید چیزی جز توجه به ایجاد لذت نیست. به هر صورت پس از پایان خوانش یك شعر حركت از وضعیت اول به وضعیت دوم، انتظار معقولی میتواند باشد. برای شعر نیاز به زبانی داریم كه از سرعت موضوعی مناسبی برخوردار باشد و بتواند با طی پروسهای، به آنچه عالیترین شكل بیان است، دست یابد. فكر نمیكنم هرچه مینویسم، شعر من باشد، فكر میكنم بهترین چیزی كه میتوانم بنویسم، شعر من است. شعر دههی هشتاد میتواند با شناخت شاخصهای حركت و عوامل فعالگر فضای متن، به وجود داشتن اگر در جشن صد سالگی پابلو نرودا ، میلیونها نفر همبستگی و علاقهی خود را به او و متن او نشان میدهند ، بخشی از این اقبال مربوط میشود به حركت نرودا بهسوی مخاطب و البته تأثیر متقابل این حركت. توجه به فرهنگ بومی و نوعی شیفتگی همراه با حل شدن مؤلف در كلمه و در نتیجه متن، مواردی است كه آثار نرودا را در جان مخاطب میدواند. نخبهمداری و قیافه گرفتن شعر، آسیب قابل توجهی به رابطهی شعر و مخاطب وارد میكند كه عادی شدن آن نیاز به صرف هزینههای هنگفت دارد. فكر میكنم شعر در دههی هفتاد تا حدودی دچار چنین آسیبی شد و حالا در دههی هشتاد تاوان آن را پس میدهیم. |
نظرهای خوانندگان
نمي دانم چرا اينقدر همه سعي دارند بگويند شعر اين دهه شعر آن دهه مگر ي شود شعر را دهه بندي كرد . من باين تقسيم بندي مخالفم و به نظرم تقسيم بندي هاييي از اين دست ابعاد كار شاعران را روشن نمي كند.
-- شيما زنگنه ، Nov 23, 2010 در ساعت 10:36 PMجداً اوضاع شعر در ايران قمر در عقرب است و تا وقتي كه هر كسي بتواند با پول جيبش كتاب چاپ كند اوضاع از اين بهتر نمي شود. بسياري از كساني كه در اين شالها شاعر معرفي شده اند شعذشان اصلاً قابل قياس با شعر شاعراني مانند شاملو و فروغ نيست و اين نشان مي دهد كه جر يك تغيير اساسي هيچ چيز به تغيير اوضاع كمك نمي كند. حرف هاي نويسنده اين مقاله را هم درست متوجه نشدم به نظرم ايشان با نقد كردن شاعران دهه هفتاد مي خواهد براي شاعران دهه هشتاد نوشابه بازكند. اما از نظر مخاطبان اينها تفاوت جنداني با هم ندارند.
-- ماه مات ، Nov 23, 2010 در ساعت 10:36 PMبه نظرم من تقسیم بندی دوره های شعری می تواند به ما برای روشن شدن برخی تعریف ها و جریان های مبهم کمک کند. و واقعاً موافقم که ما از این همه ابهام و تعریف ها دچار سرگردانی زیادی شده ایم.امیدوارم بعداً این مقالات بیشتر شود
-- حسین عباسی ، Nov 24, 2010 در ساعت 10:36 PM